آواز بلوط من نه شاعرم نه از فروش واژه نان میخورم... tag:http://aaaivan.mihanblog.com 2020-12-12T15:41:45+01:00 mihanblog.com کاش 2019-10-23T04:02:10+01:00 2019-10-23T04:02:10+01:00 tag:http://aaaivan.mihanblog.com/post/286 امجد زمانی کاش که دیوانه ی زنجیری ام عاقل میشدلحظه ی دیدار منو چشم توحاصل میشدسخت وسمج بود غم دوری تو مثل مگسرانده شداز در، ولی از پنجره داخل میشددست به جادوی فراموشی تو زدقلبمسِحرْ ولی بانفس گرم توباطل میشدعقل به جنگ دلم آمد که زتو دست کشمجانب حق داشت ولی مضحکه ی دل میشدگفت :که یک آدم سیراب چکارش با آبوصف تورا گفت ودل ازنکته چه غافل میشدسوره ی باران وتماشایی ومن میدیدموحی همان بودکه ازچشم تونازل میشدکاش فقط یکنفر از اینهمه پیغمبرهامختص برداشتن ذات فواصل میشد#امجدزمانی@amjadzamanii کاش که دیوانه ی زنجیری ام عاقل میشد
لحظه ی دیدار منو چشم توحاصل میشد

سخت وسمج بود غم دوری تو مثل مگس
رانده شداز در، ولی از پنجره داخل میشد

دست به جادوی فراموشی تو زدقلبم
سِحرْ ولی بانفس گرم توباطل میشد

عقل به جنگ دلم آمد که زتو دست کشم
جانب حق داشت ولی مضحکه ی دل میشد

گفت :که یک آدم سیراب چکارش با آب
وصف تورا گفت ودل ازنکته چه غافل میشد

سوره ی باران وتماشایی ومن میدیدم
وحی همان بودکه ازچشم تونازل میشد

کاش فقط یکنفر از اینهمه پیغمبرها
مختص برداشتن ذات فواصل میشد
#امجدزمانی
@amjadzamanii
]]>
سنگ وآینه 2019-09-02T17:27:57+01:00 2019-09-02T17:27:57+01:00 tag:http://aaaivan.mihanblog.com/post/285 امجد زمانی درحوض آب، ماه به جنگ برگشته آهو به بیشه زار پلنگ برگشتهسرشارم از هجوم نگاه بارانتباریدی وبه باغچه رنگ برگشته حیرت نکن ،نمی رَمَد از صدا هرگزصیدی که خود به صید تفنگ برگشتهاین خود کشی که نیست ،علاقه ای ژرف است  ساحل! ببین  به عشق   تو نهنگ برگشتهیک بوسه از شکست قشنگ تر، شاید...آیینه ای به خاطر سنگ برگشته#امجدزمانی#تنها_کانال_رسمی_شعرهای_امجدزمانی@amjadzamanii درحوض آب، ماه به جنگ برگشته
 آهو به بیشه زار پلنگ برگشته

سرشارم از هجوم نگاه بارانت
باریدی وبه باغچه رنگ برگشته

 حیرت نکن ،نمی رَمَد از صدا هرگز
صیدی که خود به صید تفنگ برگشته

این خود کشی که نیست ،علاقه ای ژرف است
  ساحل! ببین  به عشق   تو نهنگ برگشته

یک بوسه از شکست قشنگ تر، شاید...
آیینه ای به خاطر سنگ برگشته
#امجدزمانی

#تنها_کانال_رسمی_شعرهای_امجدزمانی
@amjadzamanii
]]>
تجربه حضرت ادم 2019-09-01T16:29:14+01:00 2019-09-01T16:29:14+01:00 tag:http://aaaivan.mihanblog.com/post/283 امجد زمانی با اینکه خیلی اعتقاد به زبان پند ونصیحت ندارملحظه ای مکث نمایید، هیاهو نکنیدماجراچیست مگر؟چی شده ؟هوهو نکنیدبیگمان عیب  اگر هست،دراندیشه ی ماستدست ودل پاکی این آینه را هو نکنیدیکنفر گر به شما شاخه گلی میبخشداینقدر ذوق زده، من منو،او  او نکنیدهفته ای صبر نمایید ببینید که کیستهرچه دارید به یکباره براو رو نکنیدشک ندارم که شجاعت همه  ی یک عشق استابدا تکیه به یک ادم ترسو نکنیدگرچه مجموعه ی گلهای قشنگ ست  ولیهرگل رسته در این باغچه را بو نکنیداعتمادی  نه به عقرب نه به  ا با اینکه خیلی اعتقاد به زبان پند ونصیحت ندارم


لحظه ای مکث نمایید، هیاهو نکنید
ماجراچیست مگر؟چی شده ؟هوهو نکنید

بیگمان عیب  اگر هست،دراندیشه ی ماست
دست ودل پاکی این آینه را هو نکنید

یکنفر گر به شما شاخه گلی میبخشد
اینقدر ذوق زده، من منو،او  او نکنید

هفته ای صبر نمایید ببینید که کیست
هرچه دارید به یکباره براو رو نکنید

شک ندارم که شجاعت همه  ی یک عشق است
ابدا تکیه به یک ادم ترسو نکنید

گرچه مجموعه ی گلهای قشنگ ست  ولی
هرگل رسته در این باغچه را بو نکنید

اعتمادی  نه به عقرب نه به  این دنیا نیست
به دو کج ذات فرومایه ی بد،  خو نکنید
  
می درد سخت اگر عاشق  اوهم باشد
گرگ را هیچ زمان دوست آهو نکنید

عاشقان تجربه ی حضرت آدم زیباست
بی هوا تکیه به زیبایی مینو نکنید
#امجدزمانی 
#تنها_کانال_رسمی_شعرهای_امجدزمانی 
@amjadzamanii
]]>
انگوری ات 2019-08-25T15:37:37+01:00 2019-08-25T15:37:37+01:00 tag:http://aaaivan.mihanblog.com/post/281 امجد زمانی میوزد برمن نسیم صبح نیشابوری اتسرخوشم  از کوچه باغات تن انگوری ات درنگاهت گرگ ومیشی خفته و هم بسترندای عجب  از این تناقض های شیرین شوری اتپادشاهی کن دلم را امپراطور جوانروم ام  و تسلیم جاه و شوکت شاپوری اتمیبری هوش از سرخورشیدیان شب زده تا که  بیرون  می زند ماه ازحریر توری ات آهوان خفته در چشم تو را باور کنمیاپلنگ سر کش خوابیده درمغروری اتنیزه بر دستانِ مژگانت  هجومم میبرندقلع وقمع ام میکند این لشکر تیموری اتمینوازد در دلم هوهو کنان و کف زنان در میوزد برمن نسیم صبح نیشابوری ات
سرخوشم  از کوچه باغات تن انگوری ات

 درنگاهت گرگ ومیشی خفته و هم بسترند
ای عجب  از این تناقض های شیرین شوری ات

پادشاهی کن دلم را امپراطور جوان
روم ام  و تسلیم جاه و شوکت شاپوری ات

میبری هوش از سرخورشیدیان شب زده 
تا که  بیرون  می زند ماه ازحریر توری ات
 
آهوان خفته در چشم تو را باور کنم
یاپلنگ سر کش خوابیده درمغروری ات

نیزه بر دستانِ مژگانت  هجومم میبرند
قلع وقمع ام میکند این لشکر تیموری ات

مینوازد در دلم هوهو کنان و کف زنان
 در سماعم میبرد سرپنجه ی تنبوری ات

مثل موجی  در فرازو درفرودم میکشد
سرزمین زیروبم های تن ماهوری ات
 
حکم آبی ماهیان برکه ی  چشم مرا 
سر نمی آید طنین گریه ام ازدوری ات
امجدزمانی
]]>
ترکیب دوقافیه 2019-08-23T09:51:30+01:00 2019-08-23T09:51:30+01:00 tag:http://aaaivan.mihanblog.com/post/280 امجد زمانی ترکیب دوقافیه بی توهرروز هوای دل من بارانیستخانه ای کاهگِلی درشُرفِ ویرانیستآنچنان پیله نمودم به دوچشمت ،حالاشوق پروانه شدن توی دلم زندانیستآنقدر درد تلنبارشده درقلبمکه برای دگری  یک سرسوزن جا نیستزیرو رویم نکن ای دوست که من هم گشتماثری از دل آواره ی من اینجا نیستعصر ما عصرحجر نیست ولی ازسنگیم ظاهرمان آدمی و  باطنمان  سیمانی ستعصر تنهایی و دلمردگی آدمهاست وقت رخ دادن یک فاجعه  ی انسانیستبعدازاین  زخم مرا  دست  نمک دان بدهیدهیچکس مثل نمک ماهیت اش ترکیب دوقافیه 


بی توهرروز هوای دل من بارانیست
خانه ای کاهگِلی درشُرفِ ویرانیست

آنچنان پیله نمودم به دوچشمت ،حالا
شوق پروانه شدن توی دلم زندانیست

آنقدر درد تلنبارشده درقلبم
که برای دگری  یک سرسوزن جا نیست

زیرو رویم نکن ای دوست که من هم گشتم
اثری از دل آواره ی من اینجا نیست

عصر ما عصرحجر نیست ولی ازسنگیم 
ظاهرمان آدمی و  باطنمان  سیمانی ست

عصر تنهایی و دلمردگی آدمهاست 
وقت رخ دادن یک فاجعه  ی انسانیست

بعدازاین  زخم مرا  دست  نمک دان بدهید
هیچکس مثل نمک ماهیت اش پیدا نیست

دل به هرکس بدهی غیرخودت،باخته ای
هیچکس غیرخودت لایق این جانان نیست
#امجدزمانی
#تنها_کانال_رسمی_شعرهای_امجدزمانی 
@amjadzamanii
]]>
چنگیزتر 2019-08-20T08:54:56+01:00 2019-08-20T08:54:56+01:00 tag:http://aaaivan.mihanblog.com/post/279 امجد زمانی عطر آغوش تو از هرچه دل انگیز تر  بی گمان بارش بارانی ویکریز ترهمچنان  میزنی و میبُری ومیکشی ام دست ویرانگرتو از همه چنگیزترشهر مشروطه ی من هستی ومن باقرخانای تو درحصرترین  ،  از همه تبریز تربعد تو ریخته بر شاخه ی باغم شب سردبی تو پاییزم و  پاییزم و  پاییزترتیغ و شمشیروسنان ولبه ی چاقوها تیغ سرمای تنت از همگی  تیز ترلشگرخوف وخیال وغم تنهایی وشباین منم از همه ی شهر گلاویز تر خون من گردن بی مهری تو افتادهاین تویی از مغولان سرتر وخونریز تردست بردار ا عطر آغوش تو از هرچه دل انگیز تر
  بی گمان بارش بارانی ویکریز تر

همچنان  میزنی و میبُری ومیکشی ام
 دست ویرانگرتو از همه چنگیزتر

شهر مشروطه ی من هستی ومن باقرخان
ای تو درحصرترین  ،  از همه تبریز تر

بعد تو ریخته بر شاخه ی باغم شب سرد
بی تو پاییزم و  پاییزم و  پاییزتر

تیغ و شمشیروسنان ولبه ی چاقوها 
تیغ سرمای تنت از همگی  تیز تر

لشگرخوف وخیال وغم تنهایی وشب
این منم از همه ی شهر گلاویز تر 

خون من گردن بی مهری تو افتاده
این تویی از مغولان سرتر وخونریز تر

دست بردار ازین عشق ندیدم هرگز
دل من ! دسته کلیدی زتو آویزتر

امجدزمانی
]]>
گزارش جشنواره پردیس خانواده 2019-08-18T05:38:27+01:00 2019-08-18T05:38:27+01:00 tag:http://aaaivan.mihanblog.com/post/278 امجد زمانی مدیرکل ارشاد اسلامی استان تهران:این جشنواره ستـودنیست،حتما تداوم یابدفرماندار پردیس :جشنواره پردیس خانواده سال اینده ملی میشود و در  طی دو روز اجرا خواهد شدروزسه شنبه ۸ مرداد ساعت ۱۰ صبح مراسم افتتاحیه با حضور مسئولین ،مردم وشاعران ونویسندگان پذیرفته شده اغازشدحجت الاسلام حاج مجیدعبدالهی ضمن خیرمقدم به همه درباب خانواده واسیب های اجتماعی  به ایرادسخن پرداخت وگفت:خانواده اصلی ترین کانون اجتماعی است که در این جشنواره مورد توجه شاعران ونویسندگان قرارگرفته استدرادامه هادی سوهانی رییس کمیسی مدیرکل ارشاد اسلامی استان تهران:
این جشنواره ستـودنیست،حتما تداوم یابد

فرماندار پردیس :
جشنواره پردیس خانواده سال اینده ملی میشود و در  طی دو روز اجرا خواهد شد

روزسه شنبه ۸ مرداد ساعت ۱۰ صبح مراسم افتتاحیه با حضور مسئولین ،مردم وشاعران ونویسندگان پذیرفته شده اغازشد
حجت الاسلام حاج مجیدعبدالهی ضمن خیرمقدم به همه درباب خانواده واسیب های اجتماعی  به ایرادسخن پرداخت وگفت:
خانواده اصلی ترین کانون اجتماعی است که در این جشنواره مورد توجه شاعران ونویسندگان قرارگرفته است
درادامه هادی سوهانی رییس کمیسیون فرهنگی شورای شهربومهن ضمن شعرخوانی آمادگی این شورا برای حمایت ازبرنامه های فرهنگی اعلام کرد
رضا  عبدالهی  سرداور جشنواره  هم  به ضرورت  برگزاری  جشنواره  پرداخت و شعر خواند
حضور محمد علی  بهمنی  شاعر برجسته معاصر و داور جشنواره  فرصتی  بود تا ضمن  شعر خوانی درباره نحوه داوری اثار سخن بگوید
امجد زمانی دبیر جشنواره هم ابتدا  پیام احدجاودانی  مدیر کل ارشاد اسلامی استان تهران  را قرائت کرد و چگونگی روند شکل گیری و اجرای  جشنواره  را شرح داد
شاعرانی از استانهای شرکت کننده در ادامه به شعرخوانی  پرداختند
 مهمانان جشنواره در ادامه بعد از صرف نهار و اقامه نماز در کارگاه آموزشی ای که با حضور داوران و دبیر جشنواره برگزارشد شرکت کردند و ضمن بهره گیری از این کارگاه با نقاط ضعف و قوت آثارشان آشنا شدند
امجدزمانی: مراسم شعر خوانی و داستان خوانی برگزیدگان از ساعت ۱۶تا ۱۸ادامه پیدا کرد،‏  
از ساعت ۱۸/۳۰آیین اختتامیه با حضور داوران جشنواره،دکتررضایی فرماندارپردیس ، دکتر احد جاودانی مدیرکل ارشاد اسلامی تهران، اعضای شورای شهر بومهن، خدادادی بخشدار بومهن و مسولین محلی شهرستان برگزار شد
فرماندار پردیس ضمن تمجید از برگزاری این جشنواره اعلام کرد حتما این جشنواره را در سال آینده بجای یک روز در دو روز و به شکل ملی برگزار خواهیم کرد
در ادامه مراسم اختتامیه دکتر جاودانی مدیر کل ارشاد تهران ضمن قدردانی از اداره ارشاد پردیس و ارگانهای شهرستان گفت:
تلاش شما را ارج مینهم و به تداوم و اجرای این رخداد مهم فرهنگی ادبی تاکید میکنم
این جشنواره قابلیت برگزاری به شکل ملی را داراست واین مهم در سال آینده عملی خواهدشد
#امجدزمانی دبیرجشنواره هم ضمن خیرمقدم وتشکرازهمه ارگانها ونهادهای همکار 
گزارش کاملی ازجشنواره به حاضرین ارایه دادوگفت :
اداره ارشاد شهرستان پردیس وانجمن ادبی مهر قابلیت وتوانایی  برگزاری هرجشنواره ای درسطح ملی  رادارا هستند
و طرح برگزاری جشنواره  ملی شاعران اقوام ایران را درسال آینده ارایه داد
در پایان مراسم و بعد از شعرخوانی وسخنرانی عبدالجبار کاکایی، محمدجوادجزینی  و حمید رضا شکارسری داوران  جشنواره پردیس خانواده  از برگزیدگان  در بخش های مختلف  تقدیر شد
روابط عمومی دبیرخانه جشنواره
]]>
sarajan 2019-08-18T05:33:40+01:00 2019-08-18T05:33:40+01:00 tag:http://aaaivan.mihanblog.com/post/277 امجد زمانی بی شک از هرچه دل انگیز تری زیبا جانندهی دل به کسی بعد خودت تنها جاناز خیال منو این پنجره هرشب ردشوآخرین دلخوشی ما شده ای رویا جانفکرکن بعدمنو عشق چه آید به سرتبعدما حوصله ات سربرود دنیا جان  گرجنون ازسر دیوانه من  کم بشودتو چه خاکی بسرت میکنی ای لیلا جان یک شب از صفحه تقویم تو خواهم کوچیدآنقدرسخت گرفتی به دلم فردا جان من که یک عمر عطش داشتم از دوری تونوبت توست که له له بزنی دریا جانو ننوشیدم وسرمست توبودم همه عمربعدازاین سهم چه کس میشوی ای گیراجانتا که من شاعرتم رقص کن
بی شک از هرچه دل انگیز تری زیبا جان
ندهی دل به کسی بعد خودت تنها جان

از خیال منو این پنجره هرشب ردشو
آخرین دلخوشی ما شده ای رویا جان

فکرکن بعدمنو عشق چه آید به سرت
بعدما حوصله ات سربرود دنیا جان 

 گرجنون ازسر دیوانه من  کم بشود
تو چه خاکی بسرت میکنی ای لیلا جان 

یک شب از صفحه تقویم تو خواهم کوچید
آنقدرسخت گرفتی به دلم فردا جان
 
من که یک عمر عطش داشتم از دوری تو
نوبت توست که له له بزنی دریا جان

و ننوشیدم وسرمست توبودم همه عمر
بعدازاین سهم چه کس میشوی ای گیراجان

تا که من شاعرتم رقص کنان می آید
همچنان نام تودرقافیه ام سارا جان
امجدزمانی
]]>
همایش بزرگ شاعران استان تهران 2019-03-11T04:04:32+01:00 2019-03-11T04:04:32+01:00 tag:http://aaaivan.mihanblog.com/post/276 امجد زمانی "همایش بزرگ شاعران استان تهران" در بومهن برگزار شدشهرستان پردیس میزبان همایش ملی شاعران کشور میشود.شهرستان پردیس برای دومین بار میزبان همایش بزرگ شاعران استان تهران "بهار پردیس" بود.به گزارش ستادخبری همایش، این مراسم که روز یکشنبه ۱۹اسفند۹۷ با حضور ریاست اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی حجت الاسلام مجید عبداللهی، محسن بخششی رییس شورای شهر بومهن و اعضای این شورا و شاعران توانای استان تهران از جمله دکتر فرهاد سالاری،استاد رضا عبدالهی، دکتر حمدالله لطفی، استاد کاظم جیرودی، استاد عطایی، خانم لیلا عبدی، "همایش بزرگ شاعران استان تهران" در بومهن برگزار شد

شهرستان پردیس میزبان همایش ملی شاعران کشور میشود.

شهرستان پردیس برای دومین بار میزبان همایش بزرگ شاعران استان تهران "بهار پردیس" بود.

به گزارش ستادخبری همایش، این مراسم که روز یکشنبه ۱۹اسفند۹۷ با حضور ریاست اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی حجت الاسلام مجید عبداللهی، محسن بخششی رییس شورای شهر بومهن و اعضای این شورا و شاعران توانای استان تهران از جمله دکتر فرهاد سالاری،استاد رضا عبدالهی، دکتر حمدالله لطفی، استاد کاظم جیرودی، استاد عطایی، خانم لیلا عبدی، خانم طاهره داوری و امجد زمانی در فرهنگسرای مهر بومهن برگزار شد.

امجد زمانی رییس انجمن ادبی مهر و دبیر این همایش در همین رابطه به خبرنگاران  گفت:حدود ۳۰۰ اثر از ۶۵شاعر تهرانی به دبیرخانه همایش ارسال شد که پس از بررسی دقیق همه آثار توسط گروه کارشناسی به سرپرستی استاد رضا عبدالهی تعداد۳۰شاعر در دوبخش شعر کلاسیک و شعر نو پذیرفته شدند. 
وی افزود: حضور شاعران نام آشنا در کنار جوانان شرکت کننده تلفیق مناسبی را در این همایش رقم زده است.
زمانی خاطرنشان کرد: خوشبختانه کیفیت آثار ارسالی بسیار مطلوب و نسبت به اولین همایش که پارسال برگزارشد رشد کمی و کیفی بالایی داشت.
دبیربرگزاری همایش افزود :امسال داوری آثار بصورت آنلاین و در اختتامیه انجام شد و این میتواند تجربه خوبی شود تا شاعران خود از نزدیک شاهد داوری آثارشان باشند.
وی همچنین در پایان این مراسم اعلام کرد با موافقت مسئولین و هیئت داوری شاعران استان شهر بومهن واقع در شهرستان پردیس سال ۹۸ میزبان همایش ملی شاعران کشور خواهد بود.

گفتنی است  آثار برتر وپذیرفته شده درمجموعه ای به چاپ خواهد رسید
.درپایان این مراسم آرای هیات داوران و بیانیه پایانی به شرح زیر قرائت 
گردید

بنام یگانه داور هستی
با استعانت از ذات مقدس و پاک الهی 
هیات داوران  دومین همایش بزرگ شاعران استان تهران ، #بهارپردیس 
آراء خود را به شرح زیر اعلام میکند
━━━━━━━━━━━━
شعرسپید 
هیات داوران اثار شاعران زیر را شایسته تقدیر میداند ولوح تقدیر به ایشان اهدا میکند
 کوکب توفیق خواه
سارا رمضانی دلیوندانی
رتبه سوم:
هیات داوران تندیس جشنواره،لوح تقدیر و جایزه نقدی  مقام سوم شعرسپیدرا به محمدرستمی_نیا
اهدا میکند
 
 رتبه دوم:
هیات داوران لوح تقدیر و جایزه نقدی رتبه دوم را اهدا میکند به نورانوری

رتبه اول
هیات داوران تندیس جشنواره ،لوح تقدیر و جایزه نقدی مقام اول شعرسپید رااهدا میکند به آقای سعیدچولکی
━━━━━━━━━━━━
شعرکلاسیک
شایسته تقدیر:
هیات داوران آثار شاعران گرامی
سلمان منعم، امیرحسین حسین زاده،اکبرازاد،زمان گلدسته، امیر ستوده ،فاطمه اتحاد ،جوادالماسی واکرم صادقی را شایسته تقدیر میداند
━━━━━━
مقام سوم
هیات داوران لوح تقدیر  و جایزه نقدی  مقام سوم شعر کلاسیک را  اهدا میکند به علی_حبیبی
━━━━━━
مقام دوم
هیات داوران  لوح تقدیر و جایزه نقدی مقام دوم شعر کلاسیک تهران را  اهدا میکند به مهران_نجفی_نوکا
━━━━━━━━
مقام اول
هیات داوران دیپلم_افتخار بهترین شعر کلاسیک استان تهران را اهدا میکند به سعیدرفیعی 
هیات داوران جایزه_ویژه را اهدا میکندبه پونه_آزاد
لوح ویژه از نگاه دبیر جشنواره
دبیر جشنواره جایزه ویژه خود را اهدا میکند به علی_اکبررشیدی
━━━━━━
با احترام و امتنان
هیات داوران دومین همایش شاعران تهران، بهارپردیس
━━
رضاعبداللهی،فرهادسالاری،غلامرضاخدارحمی ،طاهره داوری، کاظم جیرودی،میناعبدی
ناظرداوری ودبیر همایش امجدزمانی
]]>
oooo 2019-01-18T14:32:36+01:00 2019-01-18T14:32:36+01:00 tag:http://aaaivan.mihanblog.com/post/272 امجد زمانی پرنده ای درگلوی رگهایم شعرمیخواند   در دیوار شعرهایم پنجره های چوبی بسیاری  زندانیستودرهای بسته ی بیشماری در چشمهایمدرقلبم سقف اتاقی فروریخته استوشیشه های شراب فراوانی  را  شکسته انددر پاهایم  دو ویلچر بی چرخ   در دستهایم دو  خیابان متروکه  برای  متکدیان مدرندربازوانم سربازانی شکست خوردهودرسرم تیمارستانی ست برای موجی هاانگشتانم خشاب های خالی که  به دشمن فرضی  شلیک میکنندزبانم زنی است که تا راه  نرود حرف  نمیزنددندانه پرنده ای درگلوی رگهایم شعرمیخواند  
 در دیوار شعرهایم پنجره های چوبی بسیاری  زندانیست
ودرهای بسته ی بیشماری در چشمهایم

درقلبم سقف اتاقی فروریخته است
وشیشه های شراب فراوانی  را  شکسته اند
در پاهایم  دو ویلچر بی چرخ   
در دستهایم دو  خیابان متروکه  برای  متکدیان مدرن
دربازوانم سربازانی شکست خورده
ودرسرم تیمارستانی ست برای موجی ها
انگشتانم خشاب های خالی که  به دشمن فرضی  شلیک میکنند
زبانم زنی است که تا راه  نرود حرف  نمیزند
دندانهایم اخرین باری که فقر را جویدند گم شدند
من پلک نمیزنم
گریه که میکنم
گونه هایم گورستان کسانیست که ازچشمم افتاده اند 
لبهایم قبل از بوسیدن کسی
تمام شدند
من گردن میگیرم گناه شانه هایم را
که سری به تنهایی شان نزدم
وگوشهایم 
اری گوشهایم
را هنوز دست نخورده نگاه داشته ام
شاید 
شاید
شاید
روزی دوستت دارم را از تو بشنوند
 امجدزمانی
@amjadzamanii

*:
روی سرش کلاه ،،انگلیسی،، بود
بالبه های دراز وپهن که صورت جهان را میتوانست بپوشاند 
پالتوی بلندخاکستری اش شهری را گرم مینمود 
سیگار برگ لبهایش قطاری بودکه ،،کوبا ،،را دود میکرد
دستکش های چرمی براقی داشت که پوست آهوهای،، افریقا،، را میکَند
چکمه های سیاهش سیاهپوستان بیشماری را در عاج هایش جاداده بود
شال سبز بلندی داشت که کرم های  ابریشم را یاد ،،ایتالیا،، می انداخت
پیراهنی به رنگ ،،گس ،، وکال  که کالیفرنیا را مرکز جهان معرفی میکرد
 چنان ماشینی مدرن،، نازی،،  ها را رژه  میرفت
شراب میخورد و از برف ،،سیبری،، سیر نمیشد
،، چین،،های پیشانی اش جاده ابریشم و امپراطوری چشم بادامی  ها راتبلیغ مینمود 
آری
امروز خدا را  من اینگونه دیدم
ابرقدرت و شیک
امجد زمانی
@amjadzamanii

در سرم جیغ زنی ست که فقر را زایمان میکند
در چشمهایم چهره ی  چهار نفر که در چهارجهت یک سطل بزرگ زباله 
باقیمانده زندگی را بازیافت میکنند
ودر دستهایم سفره های  فراوانی  که حسرتِ نان میخورند
درقلبم کارگران خسته ای هستند که تمام زمستان را دور میدان کارگری نشستندو شب با لباسهای کار درکیسه های برنجی که رویشان "خاطره" ای دوراز پلو داشتندبه خانه برگشتند
درمن دری ست که کودکان بیشماری پشتشان ایستادندو انتظارشان به نان ختم نشد
درمن  مردم  خودشان راهم بکشند،کشته بحساب نمی ایند
درمن بانک ها سودمشارکت دررساخت قبرستان ازمرده ها میگیرند
درمن شعبه های ارزی ،عرض نکنم بهتر است

من زنی هستم پا به ماه 
وهزار زن گرسنه درمغزم جیغ میکشند
نام مرا حدس بزن
امجدزمانی
@amjadzamanii

مرا جدا کنید
از هزارتوی  زنجیرهای شب زده اش
که روزگارم را سیاه کرده اند
گیرافتاده ام
لابلای  داندانهای  این گرگ که گُرده هایم را جویده است 
مرابیرون بکشید از عمقِ تاریخِ تودرتویِ تَنَشْ
مرا  در سطلی بریزید
از عمیق ترین حفره های چشماهایش بالابکشید
نه...
بندبیاورید
طناب بیاورید
ریسمان بیاورید
جمجه ام را بشکافید
هوایش را به بند بکشید
هوایش از سرم نمی رود
امجدزمانی
@amjadzamanii
]]>
czbm 2019-01-18T14:25:22+01:00 2019-01-18T14:25:22+01:00 tag:http://aaaivan.mihanblog.com/post/271 امجد زمانی حوصله ی جهان سر رفته استساعت ها سرشان گیج میروداین عقب مانده ها بکارمن نمی آیندرختخواب ها همیشه خوابند انها را از خانه بیرون میریزمهیچ کاری نمیکنند چوب لباسی ها را کنار جاده میکارمخواهی دید درخت میشوند بجایشان فرش های دست باف  میخرم تادست دختران بیشماری که عاشق بوده اندرا بگیرم شیر آب را باز میگذارمگلهای قالی زودتر از باغچه تشنه میشوندتمام تیر های برق را بهم وصل میکنم حتما به خورشید خواهم  رسید زمستان ها کمی ازپنجره را بازمیگذارمهوا بیاید خودش را حوصله ی جهان سر رفته است
ساعت ها سرشان گیج میرود
این عقب مانده ها بکارمن نمی آیند
رختخواب ها همیشه خوابند
 انها را از خانه بیرون میریزم
هیچ کاری نمیکنند 
چوب لباسی ها را کنار جاده میکارم
خواهی دید درخت میشوند
 بجایشان
 فرش های دست باف  میخرم
 تادست دختران بیشماری که عاشق بوده اندرا بگیرم 
شیر آب را باز میگذارم
گلهای قالی زودتر از باغچه تشنه میشوند
تمام تیر های برق را بهم وصل میکنم 
حتما به خورشید خواهم  رسید
 زمستان ها کمی ازپنجره را بازمیگذارم
هوا بیاید خودش را گرم کند
 سقف خانه را برمیدارم
مگرآسمان ازاین سقفهای آجری چه کم دارد
شاعر
نباید دست  کم  گرفته  شود 
چوب لباسی که هیچ، هرکلمه ای  بکارد سبز میشود
امجدزمانی 


2

]]> زندگی نامه 2018-12-14T09:27:40+01:00 2018-12-14T09:27:40+01:00 tag:http://aaaivan.mihanblog.com/post/270 امجد زمانی *:در سومین روز از اخرین ماه تابستان ۱۳۵۴بدنیا امدروستایی با تمام  جاذبه های  زیبای طبیعی که از خروسخوان تا خواب نیمه شب کودکی اش را سرشار از احساس تازه میکردصبحگاهان بهار، نوازش نسیم و برگ و شبنم و گونه ی گیاه اولین تصاویری بود که اورا به شگفتی شاعرانه  دعوت میکرد، با ورود به دبستان سلمان فارسی که دانش اموزانش همه کورد بودند کلمه و کلام را آموخت.کم کم رودخانه های جاری روستای نرگسی،،به او اموختند باید جاری شود، کوههای عروس زاگرس اورا به خود دعوت کردند تا همنوا با نغمه ی پرندگان &nb *:
در سومین روز از اخرین ماه تابستان ۱۳۵۴بدنیا امد
روستایی با تمام  جاذبه های  زیبای طبیعی که از خروسخوان تا خواب نیمه شب کودکی اش را سرشار از احساس تازه میکرد
صبحگاهان بهار، نوازش نسیم و برگ و شبنم و گونه ی گیاه اولین تصاویری بود که اورا به شگفتی شاعرانه  دعوت میکرد، با ورود به دبستان سلمان فارسی که دانش اموزانش همه کورد بودند کلمه و کلام را آموخت.
کم کم رودخانه های جاری روستای نرگسی،،

به او اموختند باید جاری شود، کوههای عروس زاگرس اورا به خود دعوت کردند تا همنوا با نغمه ی پرندگان  واژه ها را به استخدام استعدادش دربیاورد،  رنجهای بیشمار و کار طاقت فرسای کشاورزی از یک پسر بچه داشت شاعری میساخت که شعر مشهور انار و چراغ را میسرود بعدها زبانزد شد
شبانگاهان زیر نورفانوس علاوه برکتابهای مدرسه،اثارمشهور دنیا رو میخواندوکنارشان قدمیکشید
او رنجهایش را چراغ راه کرد، هنرهای  دیگر را ازجمله بازیگری و کارگردانی به شعر اضافه کردو در هرکدام موفق بود 
نویسنده ای شد که در مراکز مختلف صدا و سیما ازجمله ایلام بیش از ۱۲۰نمایشنامه رادیویی را نوشت، تهیه و کارگردانی کرد وازاین حیث رکوردی
 جاودانه بجای گذاشت 
با نمایش صحنه ای گیوه های زرین به جشنواره بین المللی فجر راه یافت وبارها جایزه بهترین بازیگری مرد را از آن خودکرد
در جشنواره چهارم مطبوعات ایران بخاطر شعرهایش در زمره بهترین اثار قرار گرفت 
درجشنواره ملی تولیدات رادیو وتلویزیون  هم، او بخاطر نوشتن برنامه رقص شعله ها  به جمع بهترینها راه پیدا کرد
۸مجموعه از شعرهایش را اماده چاپ نمود و به ناشر سپرد

حالاباکوله باری از رنجها وآموخته ها و داشته هایش همچنان مینویسد ویاد میگیرد
امجدزمانی خودش را هنوز درابتدای راه میداند و باورش براین است که هنوز راه زیادی درپیش دارد
درپایان بخشی از افتخارات و فعالیتهایش جهت معرفی بیشتر 
به نقل از کانال ایوان کلهر ذکر میشود
‍ 
معرفی بزرگان فرهنگ،
ادب وهنر کلهر 

امجد زمانی متولد 1354
شهرستان ایوانغرب طایفه نرگسی #تشمال 

افتخارات 
رییس کانون شعرا و نویسندگان اموزش و پرورش ایلام (ایوان) 

#رییس_انجمن شعر و ادب ایوان ۲سال
#رییس_انجمن نمایش ایوان ۲ سال
#مدرس_انجمن نمایش ایوان ۸ سال
#مدرس_کانون هنرمندان پردیس

#مدرس_انجمن شعر و موسیقی پردیس
#کارشناس مجری انجمن مهر تهران 
#مدرس_کارگاه_شعر ،فرهنگسراهای مختلف تهران
کارشناس مجری. انجمن ادبی قلم تهران
#مدرس_بازیگری  فرهنگسرای وصال 
#مدرس_شعر در فرهنگسرای وصال 

نویسنده، تهیه کننده ،کارگردان ، مجری وگزارشگررادیو وتلویزیون ایلام ۱۰ سال 

برگزیده به عنوان بهترین بایگر مرد در چندین جشنواره تاتر استانی و ...........
راه یافته به بخش پایانی و قرار گرفتن در جمع بهترین نویسندگان رادیو در جشنواره تولیدات رادیو

برگزیده شعر چهارمین جشنواره مطبوعات

برگزیده بعنوان نویسنده برتر در نمایش صحنه ای در جشنواره های مختلف

رییس و کارشناس مجری انجمن ادبی #مهراباد تهران

#دبیرچندین جشنواره مختلف شعر

تٲلیفات وآثارادبی 

#شبهای_بی_سارا

#چشمهای_توعاشقانه_ترین #شعرهای_جهان_اند

#وناوکه 

#منال_وملیوچگ

#نرمه_خوناو

#چشمهایت

#یاقوت_های_بنفش

#نامه_هایی_به_تو


فعالیتهای دگرازایشان

نویسنده بیش از ۱۲۰ نمایش رادیویی که همگی ضبط و پخش شده اند
که در نوع خود یک رکورد در ایران است
۱۲۰ نمایش رادیویی 

۸۰۰ صفحه تحقیق بر
اشعارشاکه و خانمەنسورایوانی

ئه ێوان که ڵهوڕ
    eivankalhor
  
کانال ایوان کلهر برای ایشان آرزوی سربلندی و موفقیت روزافزون می نماید و شهرایوانغرب بخودمیبالد که چنین بزرگانی رادردامان خود پرورانده است ومیپروراند 
دلنواز 96/11/17
]]>
rew 2018-12-03T21:29:28+01:00 2018-12-03T21:29:28+01:00 tag:http://aaaivan.mihanblog.com/post/265 امجد زمانی عشق پرازلحظه ی ناب است ،کسی میفهمد؟آینه معشوقه ی آب است ،کسی میفهمد؟لحظه ویرانی و دلتنگی و غم دارد عشق خوب همین حال خراب است کسی میفهمد؟زلف تو آن شاخه انگورِ  به من پیچیده ستچشم تو ازجنس شراب است،کسی میفهمد؟عشق تورا تشنه ی خود میکندومیکشدتگرچه بدانی که سراب است،کسی میفهمد؟زنده که هستیم نخوابیم وغم یار خوریمدرکه گذشتی  همه خواب است ،کسی میفهمد؟عشق عذابست وعذابست وعذابست،واین:ناب ترین نوع عذاب است ،کسی میفهمد؟امجدزمانی@amjadzamanii عشق پرازلحظه ی ناب است ،کسی میفهمد؟
آینه معشوقه ی آب است ،کسی میفهمد؟

لحظه ویرانی و دلتنگی و غم دارد عشق
 خوب همین حال خراب است کسی میفهمد؟

زلف تو آن شاخه انگورِ  به من پیچیده ست
چشم تو ازجنس شراب است،کسی میفهمد؟

عشق تورا تشنه ی خود میکندومیکشدت
گرچه بدانی که سراب است،کسی میفهمد؟

زنده که هستیم نخوابیم وغم یار خوریم
درکه گذشتی  همه خواب است ،کسی میفهمد؟

عشق عذابست وعذابست وعذابست،واین:
ناب ترین نوع عذاب است ،کسی میفهمد؟
امجدزمانی
@amjadzamanii
]]>
gh 2018-12-02T04:21:22+01:00 2018-12-02T04:21:22+01:00 tag:http://aaaivan.mihanblog.com/post/264 امجد زمانی دری که بسته شدبرروی من،واکردنش سخت استشکست آدم عاشق تماشاکردنش سخت استبه سینه میزنم سنگ  تورا وترسی از کس نیست نمیدانم چرا عشق تو حاشا کردنش سخت استنگاهت نامه ی دلتنگی یک ابر باران زاستولی گیرنده ی این نامه پیدا کردنش سخت استنگاه تو  شبیه شعر خاقانی  پراز حرف  استبرای من ولی مفهوم ومعنا کردنش سخت استومن یک قطره ی اشکم   که از چشم  خود افتادم  بدون رود تواین قطره دریا کردنش سخت استامجدزمانی @amjadzamaniiتوگرمی با هوای سردبهمن فرق داریوبا این مردم دری که بسته شدبرروی من،واکردنش سخت است
شکست آدم عاشق تماشاکردنش سخت است
به سینه میزنم سنگ  تورا وترسی از کس نیست 
نمیدانم چرا عشق تو حاشا کردنش سخت است
نگاهت نامه ی دلتنگی یک ابر باران زاست
ولی گیرنده ی این نامه پیدا کردنش سخت است

نگاه تو  شبیه شعر خاقانی  پراز حرف  است
برای من ولی مفهوم ومعنا کردنش سخت است
ومن یک قطره ی اشکم   که از چشم  خود افتادم 
 بدون رود تواین قطره دریا کردنش سخت است
امجدزمانی 
@amjadzamanii

توگرمی با هوای سردبهمن فرق داری
وبا این مردم دنیا ،تمامن فرق داری

تومعجون فرشته باشراب وشعر هستی
توبا حوری،توبااهو،توبازن فرق داری

توترکیب هوای صبح نیشابور وشیراز
تو باباغ وبهشت وهرچه گلشن فرق داری

من از نسل غلامان غریب مصریانم
تو اما یوسفی ،آری، تو بامن فرق داری

نمیدانم چگونه وصف تو باید بگویم
توکه اصلن،توکه اصلن.....تواصلن فرق داری
@amjadzamanii
]]>
۱۲۳۴ 2018-08-29T07:20:01+01:00 2018-08-29T07:20:01+01:00 tag:http://aaaivan.mihanblog.com/post/263 امجد زمانی لطف کن هوای سبزباغ را بمن برگردانشوقِ هیچ نیست، اشتیاق را بمن برگردانداستان عشق اخرش اگر رسیدن نیستقصه ات تمام شد،کلاغ را به من برگردانسیب ، وسوسه،نگاه، اتفاق های خوببخشهای خوب اتفاق رابه من برگردانشب دوباره خیمه میزند کناردنیایملطف کن، وزودتر چراغ را بمن برگردانزن، سکوت، خلسه وشراب،شعروتنهاییچیزهای خوب این اطاق رابمن برگردانفصل سردمن رسیده است ،باغ میگوید  زودترانارهای داغ را بمن برگردانامجدزمانی چشمهایت:https://telegram.me/amjadzamanii#تنها_کانال_رسمی_شعرهای_امجدزمانینامه۹۴بانوی روده لطف کن هوای سبزباغ را بمن برگردان
شوقِ هیچ نیست، اشتیاق را بمن برگردان

داستان عشق اخرش اگر رسیدن نیست
قصه ات تمام شد،کلاغ را به من برگردان

سیب ، وسوسه،نگاه، اتفاق های خوب
بخشهای خوب اتفاق رابه من برگردان

شب دوباره خیمه میزند کناردنیایم
لطف کن، وزودتر چراغ را بمن برگردان

زن، سکوت، خلسه وشراب،شعروتنهایی
چیزهای خوب این اطاق رابمن برگردان

فصل سردمن رسیده است ،باغ میگوید
  زودترانارهای داغ را بمن برگردان
امجدزمانی 
چشمهایت:
https://telegram.me/amjadzamanii
#تنها_کانال_رسمی_شعرهای_امجدزمانی

نامه۹۴
بانوی رودهای جاری

خاتون نورس انار و تمشک

 بالا بلند روزهای کوتاهم

محبوب گیلاسهای نیمه رس

لیموی نچیده ی باغم

پرنده ی خوابهای نیمه شب

اشتیاق اب و کویر

مرز نزدیک تر بمن

سقف سپید ترانه هایم

رقص موزن کلام و کلمه

من چگونه دوستت نداشته باشم؟

وقتی سیب سبز تمام سبدهامی

وقتی راه رسیدن به هراس جاده و جنگلی

وقتی تلاقی افتاب و دریایی

وقتی نسیم خنک کوچه پس کوچه های خیال از تو تازه است

من چگونه به تو فکر نکنم

وقتی که شراب را به سرچشمه انگور میبری

وقتی پیاله را مست میکنی

چگونه خمار تو تابستان نباشم

چگونه از تو نگویم

وقتی هجوم تو از کلمه پرنده میسازد

از خشت خستگی را میگیرد

از سنگ سکوت را

و از باد پروانه ی عاشقی میسازد

من چگونه دوستت نداشته باشم

وقتی که بهار را در پیراهنت جا میکنی

زمستان را دربند

باید دوستت داشته باشم 
باید دوستت داشته باشم

باور کن
کلمه در بند توست

شاعر در بند توست

وخوشبختی همین باران خیالهای شبانه است

من راز رسیدن رودخانه به دریا را افشا میکنم

کاش میشد

میشد از سقف دستانت اسمان کوچکی داشت

قفسی برای زندگی

و راهی برای نرفتن

دریچه ای برای باز نشدن

و دانه ای برای دام

من بلدم کلمه باشم
من تورا بلدم
 مرابادستهایت زیرباران تنها بگذار
امجدزمانی ۱۳۹۷/۵/۲۹
@amjadzamanii

بام منوکفترتو باشدومن بدباشم؟
بال من از باور تو باشد ومن بدباشم؟

هرکه نصیبش نشود شمس ببوسد هروز
تاج طلابر سرتو باشد ومن بدباشم؟

سخت خمار لب انگوری سرخی هستم
چون مَیِ سکرآور تو باشدومن بدباشم؟

خسته زاندوه جهان سربنهم بردوشت
دست نوازشگر تو باشد و من بد باشم؟

ماه شبم باشی و تاصبح به تو خیره شوم
خواب من ازبسترتو باشد و من بد باشم؟

دست تو دردست منو عشق ببارد برما
حلقه ی انگشترتو باشد ومن بد باشم؟

شک نکن ای دوست که خوبم بخداوند ،مگر
دیگری اندر بر  تو باشد ومن بد باشم
امجدزمانی1397/05/31
@amjadzamanii

من درختم، لب  تنهایی یک رود سکونت دارم 
کاش میشد بروم سر به سر پنجره ها بگذارم 

چوب هم عاشق دریاست ،که قایق بشود یک روزی
 میتوانم ،دل خود را به همین رود اگر بسپارم

 دوسه روزست تبرخورده وبر روی زمین افتاده
یکنفر نیست که از روی زمین جمع کند آوارم

 دل نسوزان ،که خودم دسته به این خیل تبرهادادم
خورده ام زخم زدست کس خود ،خورده ام از دلدارم

من نسوزم که اگر پیکرمن گرم کند خانه  ی تو
سخت میسوزم ازینکه نکند قدرندانی کارم

ترسم این نیست که داری بشوم زینت قالی ها را
ترسم اینست صلیبی بشوم، سربرود بردارم

رنجشی نیست مدادی بشوم دفتریک کودک را
غمم اینست که زیبا نتراشد تن من نجارم

چاره ندارم بجز آنیکه خودم دست بکاری بزنم
باید بروم قاب شوم سر به سرپنجره ها  بگذارم
امجدزمانی ۱۳۹۷/۶/۵
@amjadzamanii
]]>
چند شعر جدید 2018-08-29T07:16:52+01:00 2018-08-29T07:16:52+01:00 tag:http://aaaivan.mihanblog.com/post/262 امجد زمانی گُرگ آیامیتواند عشقِ آهو را بفهمد؟ یا کَلاغی بیقراری در پرستو را بفهمد؟ خوب میدانم فقط یک مرد عاشق میتواند  اشتیاقِ گم شدن بینِ دو بازو را بفهمدهرکسی در روبرویش پنجره بودوچراغی...میتواند معنی ومفهوم سوسو را بفهمدرود اری، همان رودی که به دریا رسیده میتواند کار سخت و شوق یک جو را بفهمدآن که در عمرش ندیده موج دریای تورااوچگونه میتواند پیچش مو را بفهمد باغبانی کرده هرکس لحظه لحظه عمرخودرااو تفاوت های شبدر باتو شب بورا بفهمدیک زن زیبا همیشه عاشق مردی شجاع استاونمیخواهد پل گُرگ آیامیتواند عشقِ آهو را بفهمد؟ 
یا کَلاغی بیقراری در پرستو را بفهمد؟ 

خوب میدانم فقط یک مرد عاشق میتواند  
اشتیاقِ گم شدن بینِ دو بازو را بفهمد

هرکسی در روبرویش پنجره بودوچراغی...
میتواند معنی ومفهوم سوسو را بفهمد

رود اری، همان رودی که به دریا رسیده 
میتواند کار سخت و شوق یک جو را بفهمد

آن که در عمرش ندیده موج دریای تورا
اوچگونه میتواند پیچش مو را بفهمد 

باغبانی کرده هرکس لحظه لحظه عمرخودرا
او تفاوت های شبدر باتو شب بورا بفهمد


یک زن زیبا همیشه عاشق مردی شجاع است
اونمیخواهد پلنگ پیرو ترسو را بفهمد

آنکه درگیر زمستان بوده و یخ عمرِخودرا
حال وروز ولرزش بیتاب زانو را بفهمد

هرکسی بالاوپایین دیده عمری، میتواند
طعم شیرین تعادل در ترازو را بفهمد
#امجدزمانی
چشمهایت:
https://telegram.me/amjadzamanii
#تنها_کانال_رسمی_شعرهای_امجدزمانی
]]>
چند شعر جدید 2018-08-29T07:16:52+01:00 2018-08-29T07:16:52+01:00 tag:http://aaaivan.mihanblog.com/post/261 امجد زمانی گُرگِ تو کَی میتواند عشقِ آهو را بفهمدیا کَلاغی بیقراری در پرستو را بفهمدخوب میدانم فقط یک مرد عاشق میتواند  اشتیاقِ گم شدن بینِ دو بازو را بفهمدهرکسی در روبرویش پنجره بودوچراغی...میتواند معنی ومفهوم سوسو را بفهمدرود اری، همان رودی که به دریا رسیده میتواند کار سخت و شوق یک جو را بفهمدآن که در عمرش ندیده موج دریای تورااوچگونه میتواند پیچش مو را بفهمد باغبانی کرده هرکس لحظه لحظه عمرخودرااو تفاوت های شبدر باتو شب بورا بفهمدیک زن زیبا همیشه عاشق مردی شجاع استاونمیخواهد پلنگ پیرو ترس گُرگِ تو کَی میتواند عشقِ آهو را بفهمد
یا کَلاغی بیقراری در پرستو را بفهمد

خوب میدانم فقط یک مرد عاشق میتواند  
اشتیاقِ گم شدن بینِ دو بازو را بفهمد

هرکسی در روبرویش پنجره بودوچراغی...
میتواند معنی ومفهوم سوسو را بفهمد

رود اری، همان رودی که به دریا رسیده 
میتواند کار سخت و شوق یک جو را بفهمد

آن که در عمرش ندیده موج دریای تورا
اوچگونه میتواند پیچش مو را بفهمد 

باغبانی کرده هرکس لحظه لحظه عمرخودرا
او تفاوت های شبدر باتو شب بورا بفهمد


یک زن زیبا همیشه عاشق مردی شجاع است
اونمیخواهد پلنگ پیرو ترسو را بفهمد

آنکه درگیر زمستان بوده و یخ عمرِخودرا
حال وروز ولرزش بیتاب زانو را بفهمد

هرکسی بالاوپایین دیده عمری، میتواند
طعم شیرین تعادل در ترازو را بفهمد
#امجدزمانی
چشمهایت:
https://telegram.me/amjadzamanii
#تنها_کانال_رسمی_شعرهای_امجدزمانی
]]>
بدبختم 2018-06-10T05:56:01+01:00 2018-06-10T05:56:01+01:00 tag:http://aaaivan.mihanblog.com/post/260 امجد زمانی اگرروزی نباشی در کنار من خودش یعنی که بدبختمبپاشی رنگ شب برروزگار من ، خودش یعنی که بدبختم زمانیکه خزان افتان وخیزان میرسد از راه و میریزد نگاهش رابروی برگ و بار من، خودش یعنی که بدبختمتلی از خاطرات تو اگر هم خوابه ی شبهای من باشد شبانی که نمیگیرد قرارمن،  خودش یعنی که بدبختماگرپای تو باشد درمیان ، بغضش بگیرداسمان ، یعنی:ببارد خون  زچشم  بیقرار من ، خودش یعنی که بدبختم  ببین ، هرکس به هرنامی ،  به هرشکلی ، به هر رنگی ،به هرجاییاگرغیرتوباشد درجوارمن ، اگرروزی نباشی در کنار من خودش یعنی که بدبختم
بپاشی رنگ شب برروزگار من ، خودش یعنی که بدبختم

 زمانیکه خزان افتان وخیزان میرسد از راه و میریزد
 نگاهش رابروی برگ و بار من، خودش یعنی که بدبختم

تلی از خاطرات تو اگر هم خوابه ی شبهای من باشد
 شبانی که نمیگیرد قرارمن،  خودش یعنی که بدبختم


اگرپای تو باشد درمیان ، بغضش بگیرداسمان ، یعنی:
ببارد خون  زچشم  بیقرار من ، خودش یعنی که بدبختم
 
 ببین ، هرکس به هرنامی ،  به هرشکلی ، به هر رنگی ،به هرجایی
اگرغیرتوباشد درجوارمن ، خودش یعنی که بدبختم

اگر خسروشوم ، دنیا به زیر سلطه ام باشد ولی شیرین
  نباشد  تاج وتخت و اعتبارمن،  خودش یعنی که بدبختم
امجدزمانی
https://telegram.me/amjadzamanii
]]>
خوشبختم 2018-06-09T16:45:27+01:00 2018-06-09T16:45:27+01:00 tag:http://aaaivan.mihanblog.com/post/259 امجد زمانی همین که لحظه هایم را بنام تو سند کردم ، خودش یعنی که خوشبختمهمینکه دور دنیای دل انگیز تو میگردم، خودش یعنی که خوشبختمهمینکه حس کنم  ، هستی  کنارم زیرباران های بی وقفه بدون چترهمین که دست تو باشد به دستان پراز دردم خودش  یعنی که خوشبختمهمین که آسمان باشی برای من ، حدود وحد نباشدبین دلهامانهمین که هرکجا باشی به هرسمتی که برگردم خودش یعنی که خوشبختم بدون شک همه دارایی ام از دار دنیا  قلب اسماعیل من باشدزمانی که دل خود را به قربانگاه  آوردم خودش یعنی که خوشبختمزمانیکه ک همین که لحظه هایم را بنام تو سند کردم ، خودش یعنی که خوشبختم

همینکه دور دنیای دل انگیز تو میگردم، خودش یعنی که خوشبختم

همینکه حس کنم  ، هستی  کنارم زیرباران های بی وقفه بدون چتر

همین که دست تو باشد به دستان پراز دردم خودش  یعنی که خوشبختم

همین که آسمان باشی برای من ، حدود وحد نباشدبین دلهامان
همین که هرکجا باشی به هرسمتی که برگردم خودش یعنی که خوشبختم

 بدون شک همه دارایی ام از دار دنیا  قلب اسماعیل من باشد
زمانی که دل خود را به قربانگاه  آوردم خودش یعنی که خوشبختم

زمانیکه کنارخستگی هایم نشستی و به چشمم خیره خواهی شد ، 
   و زیبا و زنانه ترخطابم میکنی: مَـردَم ، خودش یعنی که خوشبختم
امجدزمانی

https://telegram.me/amjadzamanii
]]>
پرنده 2018-06-08T13:19:12+01:00 2018-06-08T13:19:12+01:00 tag:http://aaaivan.mihanblog.com/post/258 امجد زمانی میشودچلچله آواز ز یادش بـــرود ؟یا نوازنده  نـُـتِ ساز ز یادش  برود؟گرچه در کنج قفس بوده پرنده  همه عمراینچنین نیست که پرواز ز یادش برودهرکه نوشیده می از سبزه ی انگور لبیاین محال است که شیراز زیادش برودیاکه شیرین شده باشد به رطب ها ی تووگرمی وتب داری اهواز زیادش بروددوستت دارم و من شاعرم و وای برانشاعری صنعت ایجاز ز یادش بـــــــرود راز سرخیست میان پَــر و پرواز و تفنگمرگ برهر که چنین راز زیادش بـــــرود******دل من بچه ی خوبیست ، اگر رنجیدهصبح فردا بشود، باز زیادش بـــ.رود&nb میشودچلچله آواز ز یادش بـــرود ؟
یا نوازنده  نـُـتِ ساز ز یادش  برود؟

گرچه در کنج قفس بوده پرنده  همه عمر
اینچنین نیست که پرواز ز یادش برود

هرکه نوشیده می از سبزه ی انگور لبی
این محال است که شیراز زیادش برود

یاکه شیرین شده باشد به رطب ها ی توو
گرمی وتب داری اهواز زیادش برود

دوستت دارم و من شاعرم و وای بران
شاعری صنعت ایجاز ز یادش بـــــــرود 

راز سرخیست میان پَــر و پرواز و تفنگ
مرگ برهر که چنین راز زیادش بـــــرود
******

دل من بچه ی خوبیست ، اگر رنجیده
صبح فردا بشود، باز زیادش بـــ.رود 
امجـــــدزمانـی

https://telegram.me/amjadzamanii

]]>