که به جای تلاقی نگاه و سعی بر گریز بی امان
مرا به اسم کوچکم صدا بزنی !
و برای دقایقی نه چندان کوتاه
به یک دونفره دوست داشتنی دعوتم کنی ،
مرا تنگ در آغوش بکشی
" آنقدر که نفسم را در نفست پیدا نکنم "
کمی عقبم ببری
به چهره ام خیره شوی ،
و بی اختیار
یک لب کشـــــــــدار از من فرو ببری
همین !
]]>که دیگر حتی نمیتوانم مضمون تازه ای پیدا کنم
حالا حق میدهی
در شعرهایم
به همین سادگی بگویم
" دوستت دارم " ؟
آن وقت
من اسمم را فراموش میکنم
و تو هم می توانی مرا
" مال خودم " صدا کنی !
حواسش،
پرت آرزو های من بود ...!
شدی همان آرزوی من ...!
عاشق کش و معشوق نگه دار نباشی
من از غم تو هر روز دوصد بار بمیرم
تو از دل من هیچ خبردار نباشی
کاش می شد در سایه ی مژگانت
لحظه ای هر چند کم به تماشای دریای خوشرنگ چشمانت می نشستم
نازنین بدون تو دنیا رو باور ندارم
با تو از رمز طلسم قصه ها سر در می آرم
لحظه ی سقوط من دست تو مثل معجزست
شب می ترسه از خودش وقتی می گم دوستت دارم
تو را هیچ گاه آرزو نخواهم کرد !
تو را لحظه ای خواهم پذیرفت که خودت بیایی
نه با آرزوی من …
من مست غم عشقم با خنده خمارم کن
صیاد اگر هستی با بوسه شکارم کن
حافظه ام همه چیز را براحتی فراموش می کند
خسته شدم از بس ساییدمش و تو هر بار نمایان تر شدی !
نفرین به عشق و عاشقی
نفرین به بخت و سرنوشت
به اون نگاه که عشقتو
تو سرنوشت من نوشت
نفرین به من نفرین به تو
نفرین به عشق من و تو
به ساده بودن منو
به اون دل سیاه تو
دیگر بوی بهار هم سرحالم نمی کند
چیزی شبیه گریه زلالم نمی کند
آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چکار ؟
وقتی که سنگ هم رحمی به بالم نمی کند
چقدر سفت شده است پدال دوچرخه ی دونفره ی عشقمان !
یا من خسته شدم یا به سربالایی رسیدیم
شاید هم تو دیگر رکاب نمی زنی … !
آخر قصه ی عشق ما را همان اول لو دادند
همان جایی که گفتند :
یکی بود … یکی نبود …
]]>شـبـهـــایی کــه دور از تــو
بــا خـیـال چشمـانت
تــا سـحــر چـشم بـر هـم نـمی گـذارم...
حـسـرت بودن در آغـوشت
دیـوانــه ام میکـنــد...
]]>فریدونشهر
فریدونشهر شهری است در استان اصفهان ایران که نامزد امنترین شهر دنیا از سوی یونسکو بوده و مرتفعترین شهر ایران است.
این شهر مرکز شهرستان فریدونشهر است و بر اساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۰، جمعیت آن ۱۴٬۰۰۷ نفر (۴٬۰۶۲خانوار) بودهاست.
فریدونشهر از دو محلهٔ اصلی تشکیل شده است:
بیش از ۹۰ درصد جمعیت محلهٔ بالای شهر فریدونشهر را گرجی زبانان تشکیل داده و اکثر آنها نوادگان گرجیهایی هستند که توسط شاه عباس اول از گرجستان به ایران تبعید شدند.
فریدونشهر تا کنون دو مرتبه مقصد سفر رسمی مقامات سیاسی کشور گرجستان بوده است:
از سفیران گرجستان در ایران نیز، «گیورگی جانجغاوا» سفیر سابق گرجستان در ایران در سال ۱۳۹۲، و «یوسب چاخواشویلی» سفیر کنونی گرجستان در ایران در سال ۱۳۹۳ به فریدونشهر سفر کردهاند.
موقعیت
فریدونشهر در کوههای زاگرس، حدود ۲۰۰ کیلومتری غرب شهر اصفهان، در دامنهٔ قلهٔ دیدْتْسِری (დიდწერი) و در حومهٔ جوی دیدْخِوی (დიდხევი) قرار دارد و توسط کوههای بلند، تپهٔ تاتاشْویلی (თათაშვილი) و دشت وارْدیسْقِلی (ვარდისყელი) احاطه شده است.
این شهر از سمت شرق به مزارع پیریکیتی (პირიქითი)، از غرب به کوه تْسیخِ (ციხე)، از شمال به قلهٔ دیدْتْسِری (დიდწერი) و از جنوب به تپهٔ تاتاشْویلی (თათაშვილი) محدود میشود.
اقتصاد
فریدونشهر وضعیت مناسبی در زمینهٔ گردشگری، ورزشهای زمستانی، تولید برق، آب معدنی، عسل، ماهی، لبنیات، گیاهان دارویی، محصولات کشاورزی و ... دارد.
این شهر، پس از شهرهای نجف آباد، خوانسار و شهرضا، در رتبهٔ چهارم تولید عسل در استان اصفهان است. عسل تولیدی این شهر از مرغوبیت خاصی برخوردار بوده و در چندین نمایشگاه ملی رتبهٔ نخست کیفیت را کسب کرده است.
معادن زیادی در اطرف این شهر قرار دارد که برخی از آنها عبارت اند از: سنگ آهن، سنگهای تزئینی، باریت و مرمریت.
جستارهای وابسته
بنیانگذاری
این شهر حدود ۴۰۰ سال پیش، بنیان نهاده شده و در ابتدا شامل ۱۹ محله، و هر محله مخصوص یک فامیل بوده است.
بنیادگذاران فریدونشهر، از گرجیهای زمان شاه عباس اول هستند که توسط خود او از گرجستان به ایران تبعید شدند و به دستور او عدهای از جنگاوران آنها جهت حفظ منطقهٔ فریدن و همچنین پایتخت (اصفهان) از حملات اقوام لر و کرد در فریدن ساکن شدند.
از سال ۱۰۱۳ تا ۱۰۳۴ هجری قمری، شاه عباس و سردارانش ۱۰ مرتبه به گرجستان حمله کرده و (طبق منابع فارسی) طی این حملات ۹۰٬۰۵۰ یا ۱۰۰٬۰۵۰ گرجی را قتلعام کرده و ۱۸۱٬۵۰۰ گرجی را به اسارت گرفته و به ایران تبعید کردند؛ که ۷۰٬۰۰۰ یا ۸۰٬۰۰۰ تن از کشتهها و ۱۳۰٬۰۰۰ تن از اسرای تبعید شده به ایران مربوط به حملهٔ شاه عباس به گرجستان در سال ۱۰۲۵ هجری/۱۶۱۶ میلادی است.
پس از تبعید این تعداد اسیر گرجی به ایران، شاه عباس دستور داد که آنها را به ولایتی که در آن آب و هوا و شرایط زندگی با وطن اصلی ایشان شبیه باشد انتقال دهند. به همین خاطر در ابتدای ورود گرجیها به ایران، آنها را در «مازندران» که گمان میرفت از لحاظ آب و هوایی همانند گرجستان است، سکونت دادند ولی با نامساعد بودن آب و هوا اکثر آنان به شهرستانهای داخلی ایران روانه شدند. از این تعداد اسیر گرجی، نیمی از آنها به «اصفهان» و «شیراز» وارد شدند.
گرجیانی که به اصفهان مهاجرت کردند، ابتدا در زمان شاه عباس در «عباسآباد» اصفهان و پس از مدتی با تأسیس «نجف آباد» توسط «شیخ بهایی» در نجف آباد زندگی کردند. که به دستور شاه عباس عدهای از آنان که دارای خصال ستیزه جویی و جنگاوری بودند، جهت حفظ منطقهٔ فریدن و همچنین پایتخت (اصفهان) از حملات اقوام لر و کرد همچنین به دلیل آب و هوای مساعد و مزارع و شکارگاههای مناسب به فریدن مهاجرت کردند.
تمام گرجیانی که به فریدن رسیدند، ابتدا در فریدن، شهر افوس را بنیاد گذاردند و سپس عدهای از آنها شهرهای «فریدونشهر (سُپِلی)» و «میاندشت (تُرِلی)» را بنیان نهادند.
و همچنین عدهای دیگر از شهر افوس جهت حفظ دین مسیحیت در «داشکسن» -که یک روستای ارمنی نشین متعصب به دین مسیحیت بود- سکنی گزیدند، و نیز عدهای به دلایل نامعلوم آبادیهای «آغچه» و «بوئین» را بنا کردند.
پس از حملهٔ کریم خان زند به گرجیهای فریدونشهر، بخشی از ساکنان آن به روستاهای «سیبک»، «چقیورت» و «نهضتآباد» مهاجرت کردند.
جمعیت گرجیهای فریدن حدود ۱۰۰٬۰۰۰ تن است.
در سال ۱۱۳۳ قمری، محمود افغان برای دومین بار به ایران لشکر کشید. او کرمان را تسخیر نمود و بعد از این که نتوانست بر یزد دست یابد عازم تسخیر اصفهان، پایتخت صفویان شد. شاه و سرداران وی تصمیم به اتخاذ شیوهٔ دفاعی گرفتند و سپاهی که ارزش جنگی نداشت گرد آوردند. تنها در میان آنها یک دسته سرباز گرجی، مستعد، کارآمد و ملبس به البسهٔ متحدالشکل، فاخر و مجهز و تحت فرمان رستم خان قوللر آقاسی شاهزادهٔ گرجی بودند.
رستم خان گرجی در قلب همراه با ۴۰۰ گرجی شجاع و تعلیم دیدهٔ دستچین و در جناح چپ محمدقلی خان اعتماد السلطنه با ۱٬۵۰۰ نفر قرار گرفتند. در این روز تا هنگام عصر طرفین اقدامی نکردند. در پایان روز رستم خان از سکون طولانی ملول شد و با نفرات خود جناح چپ افاغنه را در هم شکست و آنها را عقب راند، اما اشتباه والی عربستان و اعتمادالسلطنه که نتوانستند به موقع به رستم خان یاری رسانند باعث شد تا محمود افغان که فکر میکرد شکست یافته و در صدد فرار بود، موقعیت بهتری یابد. رستم خان و همراهانش در محاصرهٔ افاغنه قرار گرفتند اما با از جان گذشتگی مبارزه کردند و هنگامی که رستم خان خواست با اسب خود از رود برزون عبور نماید، اسب او درغلطید و افاغنه وی را کشتند و سپاه ایران شکست یافت و عقبنشینی نمود. محمدحسین پس از ستایش و توصیف رشادت و دلاوری رستم خان و سربازان گرجی وی، موضوع را چنین بیان میکند: «اگر امرای دیگر نامردی نمیکردند و با رستم خان قللر آقاسی اتفاق میکردند افغان از میان برداشته میشد».
افغانیها که از گرجیها صدمات فراوانی دیده بودند، بعد از تسخیر اصفهان هنگامی که عازم تسخیر نواحی اطراف آن همانند گلپایگان وخوانسار بودند، در صدد انتقام از گرجیهای ساکن فریدن برآمدند. گرچه در کتب تاریخی سخنی از جنگ افاغنه و گرجیان نیامده لکن بنابر روایات شفاهی افاغنه نتوانستند گرجیان را شکست دهند و همچنین استحکامات دفاعی موجود در «آوْغانیسْ گُرا» (ავღანის გორა) در فریدونشهر گواه روشنی بر این مدعاست.
پس از مرگ نادر شاه افشار جانشینان او نزاعهای فراوانی نمودند. کشور ایران وارد مرحلهای از عدم ثبات سیاسی و اقتصادی شدیدی گردید و به دلیل عدم قدرت دولت مرکزی خوانین و حکام نواحی طغیان نموده و در صدد کسب قدرت بیشتر و رسیدن به منصب پادشاهی برآمدند. علی قلی خان، ابراهیم خان، شاهرخ و سلیمان دوم هر کدام مدت کوتاهی سلطنت کردند. احمدشاه درانی از سرداران افغانی نادر در شرق ایران، محمدحسن خان قاجار در استرآباد و آزادخان افغان در نواحی شمال ایران در صدد تشکیل حکومت و کسب قدرت بودند. در این آشفتگیها، کریم خان زند نیز در صدد کسب قدرت برآمد. او نواحی تویسرکان و کزاز را تصرف کرد و توانست محمد علی خان حاکم همدان و حسنعلی خان حاکم اردلان را شکست دهد و حامیانی پیدا کند. کریم خان پس از پیروزی بر دشمنان خود شهرت عظیم کسب نمود و عنوان «کریم خان» یافت. کریم خان بعد از پیروزیهای متعدد و کسب شهرت با علیمردان خان بختیاری متحد شد و بنا بر پیشنهاد علیمردان تصمیم گرفتند به ابوالفتح خان بختیاری حاکم اصفهان و عراق که منصوب شاهرخمیرزا افشار بود، حمله کرده و او را شکست دهند. متحدین توانستند ابوالفتح را شکست دهند، اما آنها بعد از این پیروزی پیمان اتحاد سه جانبهای منعقد نمودند تا برای نجات ایران از هرج و مرج چارهای بیندیشند. متحدین ابوتراب نوهٔ مادری شاه سلطان حسین را با نام شاه اسماعیل سوم بر تخت نشاندند و مناصب را بین خود تقسیم کردند. علیمردان خان به علت سن کم شاه جدید نایب السلطنه او شد و همچنین کریم خان زند سردار کل سپاه و ابوالفتح خان نیز حاکم اصفهان شد. بعد از این پیمان کریم خان عازم فتح نواحی غربی ایران شد. هنگامی که وی مشغول فتوحات بود، علیمردان با استفاده از غیبت وی ابوالفتح خان حاکم اصفهان را کور و مقتول نمود و عمویش باباخان بختیاری را حاکم اصفهان نمود و خود عازم دفع صالح خان حاکم شیراز شد. علیمردان خان خود را پادشاه واقعی ایران میدانست و شاه اسماعیل سوم برایش آلت دستی بیش نبود.
کریم خان بعد از اطلاع از موضوع در یک شورای مشورتی با سرداران خود تصمیم گرفت با علیمردان بجنگد. او با ۳۰٬۰۰۰ سپاهی به اصفهان حمله برد و شهر را تصرف کرد. علیمردان هم که شیراز را تصرف و در آنجا ستم زیادی کرده بود بعد از اطلاع از این وقایع به سوی اصفهان حرکت کرد. خان زند نیز فوراً با سپاه خود راهی جنوب شد. در چهارمحال بختیاری دو سپاه رو به روی هم صف آراستند. در آن نبرد علیمردان خان مغلوب شد و با به جا گذاشتن کلیهٔ لوازم خود به خوزستان گریخت تا با کمک حاکم آنجا بتواند دوباره علیه کریم خان قد علم کند.
کریم خان که در میان پادشاهان ایران مشهور به داشتن چهرهای عدالت خواه و دور از خونریزی میباشد، بعد از این پیروزی به خونریزی شدیدی دست زد. جان. ری. پری چنین مینویسد: با این وجود کریم خان آشکار ساخت که آرزومند تسلط بر سرزمین کوهستانی بختیاری است. پس از پیروزی بلافاصله خراجی از تمام افراد مقیم و همسایهٔ بختیاری طلب کرد. گرجیهای ساکن روستای «آخره» (فریدونشهر قدیم) از دادن خراج خودداری کردند و به اتفاق مردمان روستاهای ارمنی نشین مجاورشان به مقاومت مسلحانه پرداختند. کریم خان نیز با قوای نظامی اش به آنان حمله کرد. بسیاری از دهقانان کشته و اسیر گردیدند و رهبران گرجیها تیرباران شدند و خان زند با تعداد زیادی اسیر آنجا را ترک کرد.
کریم خان بعد از آن عازم اصفهان شد و در آنجا خود را وکیل الدوله نامید. داستان این واقعه نسل به نسل منتقل شده، شاخ و برگ فراوانی یافته و همانند اسطوره شده است.
نویسندهٔ تاریخ گیتی گشای نامی در تاریخ زندیه از این واقعه با نهایت اختصار و اختفاء یاد میکند و در این خصوص تنها با جملهٔ «تدمیر سایر خصمان نژند» یاد کرده است.
احمد پناهی سمنانی در کتاب «لطفعلی خان زند» در مبحث جنبههای منفی حکومت کریم خان چنین مینویسد: «کشتار مردم سلحشور و مقاوم سیراوی (؟) در صفحات لرستان و خوزستان (فریدونشهر با هر دو استان مجاور است) که فرمان او را مبنی بر دادن سرباز و ملازم رکابی قبول نکردند و در جنگی نابرابران سران آنها به قتل رسیدند و سرهای آنان را کلهٔ منار ساختند و اطفال و زنانشان را اسیر کردند ... برخی از زنان نیز خود را از کوه به پایین پرتاب کردند تا به اسارت سربازان خدامراد خان سردار نظامی کریم خان نیفتند».
«... در سال ۱۷۷۷ یا ۱۷۷۸ درگذشت کریم خان بوربور که از سرداران همنام کریم خان بود بر شایعهٔ بیماری او دامن زد و موجب پیدایش آشفتگیهایی در میان لرها و بختیاریها گردید و گرجیها و ارامنهٔ ساکن غرب اصفهان توسط این اقوام غارت شدند ...»
گرجیهایی که از این واقعه جان سالم به در بردند در نواحی متعدد متفرق شده و زندگی نوینی را در روستاهای اطراف پایهگذاری کردند، اما فریدونشهر مرکزیت خود را به عنوان میراث دار فرهنگ و زبان گرجی برای همیشه حفظ کرد. روستاهایی که گرجیان بدانجا رفته و زندگی جدید را بنا نهادند عبارتند از: روستاهای شعبهٔ جنوبی منطقهٔ فریدن، شامل: چغیورت، سیبک و نهضتآباد.
استفاده از آب لیمو روی پوست شما می تواند باعث جدا شدن سلول های مرده از سطح بدن شما و کاهش چین و چروک پوست شود.همچنین می تواند به کاهش لکه های پوست و لکه هایی که در اثر افزایش سن بر روی پوست به وجود می آید کمک کند. توصیه می شود حتما از آب لیمو تازه استفاده کنید زیرا گذشت زمان باعث به وجود آمدن مواد شیمیایی در آب لیمو می شود که می تواند به جای سود برای پوست شما ضرر داشته باشد.
پوسته شدن پوست:
با استفاده روزانه آب لیمو بر روی پوست خود می توانید از شر سلول های مرده روی پوست خود راحت شوید. اسید موجود در آب لیمو می تواند باعث سفت شدن پوست شما و از بین رفتن چین و چروکی شود که در اثر افزایش سن بر روی پوست شما به وجود آمده است.یک لیمو را از وسط به دو نیم تقسیم کرده آب آن را در یک قاشق چایخوری ریخته و مقداری قند به آن اضافه کنید.محلول آماده شده را بر روی پوست خود به خصوص مناطقی که دارای چین و چروک است بمالید.این کار را ۲ تا ۳ دقیقه در روز انجام دهید و بعد از یک کرم مرطوب کننده استفاده کنید.
پاک کننده منافذ پوست:
استفاده از آب لیمو می توانید به پاک شدن منافذ پوست شما کمک کند.منافذ مسدود پوست می تواند باعث به وجود آمدن جوش و لکه روی پوست شما شود.آب لیمو تازه را درون ظرفی ریخته،سپس تکه ای پنبه را به آب لیمو آغشته کنید و روی پوست خود بمالید و بعد از چند دقیقه با آب گرم بشویید.صورت خود را خشک کرده و از یک مرطوب کننده استفاده کنید.پاک شدن منافذ پوست باعث کوچک شدن آن ها و جمع شدن پوست می شود.
آب لیمو چگونه به سلامت پوست کمک می کند؟
آب لیمو حاوی اسید سیتریک است که باعث از بین رفتن سلول های مرده پوست و باکتری ها می شود.با از بین رفتن سلول های مرده پوست شرایط برای رشد سلول های جدید مهیا می شود.این سلول های جدید،جایگزین سلول های اسیب دیده می شوند و به از بین رفتن لکه ها و چین چروک پوست کمک خواهند کرد.سلول های جدید باعث می شوند پوست شما جوان تر و براق تر به نظر برسد.
پوست های حساس:
آب لیمو برای افرادی که دارای پوست های حساس هستند می تواند سبب خشکی پوست شود.اگر شما دارای پوست حساسی هستید استفاده روزانه خود از آب لیمو را به هفته ای ۲ تا ۳ روز کاهش دهید.و بعد از هر بار استفاده حتما از یک مرطوب کننده برای مرطوب نگه داشتن پوستتان استفاده کنید.اگر پوست شما خیلی حساس است،آب لیمو را فقط در مناطقی که پوست شما دارای چین و چروک و یا مستعد ایجاد چروک است استفاده کنید.