چورس
http://chaypara.mihanblog.com
2020-12-10T02:08:40+01:00text/html2020-11-29T02:06:28+01:00chaypara.mihanblog.comعلی سلطان بیگیعرض تسلیت به مناسبت شهادت قرمانده دلیر و فداکار فخری زاده و اعلام انزجار از عمل وحشیانه دشمنان کشور و تسلیت
http://chaypara.mihanblog.com/post/665
<div><font size="4">عرض تسلیت به مناسبت شهادت قرمانده دلیر و فداکار فخری زاده و اعلام انزجار از عمل وحشیانه دشمنان کشور و تسلیت</font></div><div><font size="4">بهترین تعریف و معرفی و افتخار برای هر کسی کلمه "سرباز وطن" و نامیدن او به این کلمه پاک هست . <br></font></div><div><font size="4">کلمه ای مقدس و توام با وفاداری و تعهد و فداکاری: سرباز <br></font></div><div><font size="4">شهادت سرباز وطن را به عموم ملت ایران و خانواده محترمش تسلیت عرض می کنیم . <br></font></div><div><font size="4">سربازی که نه در مرزهای ایران و نه در بیرون از کشور بلکه در داخل کشور مورد نفرت و تعرض تروریست های بد اندیش و دشمنان ایران قرار گرفت و این نشان از دد منشی و خوی حیوانی آنها دارد. <br></font></div><div><font size="4"><br></font></div><div><font size="4">روح بزرگ این مرد سریف حاجی آقا فخری زاده قرین رحمت الهی باشد . <br></font></div><div><font size="4"><br></font></div>text/html2020-11-24T08:08:29+01:00chaypara.mihanblog.comعلی سلطان بیگیآزادی مناطق اشغالی جمهوری آذربایجان از اشغال ارمنیها
http://chaypara.mihanblog.com/post/664
<div><font size="5"><font color="#990000">آزادی مناطق اشغالی جمهوری اذربایجان از اشغال ارمنیها </font><br></font></div><div><font size="5">با سلام بعد از مدتها به خدمت خوانندگان محترم صفحه خودمان که چیزی بیشتر از درد دل نیست آمدیم. <br></font></div><div><font size="5">برای این غیبت خیلی عذر ها دارم: <br></font></div><div><font size="5">- علیرغم مزایای پایین شغلم و مقدار کم آن (که البته چرخمان را می گرداند و شکر گزار هستم)کار سازمانی و شغلی ام که معنی دیگر آن آبادانی و سربلندی کشورمان ایران از بلوچستان تا خوزستان و تا کرمان و تا گیلان و مشهد و کلات نادری و تا کرمانشاه و کردستان هست و در زندگی ام برای آن بالاترین اهمیت را قائلم و دارد این شغل کاری به پایان می رسد. <br></font></div><div><font size="5"><br></font></div><div><font size="5">- کار زنبورداری که آنهم مزایای اقتصادی ندارد ولی دو تا مزیت دارد 1- وقتم را پرمی کند و حرف زدن با زنبوران خیلی بهتر از حرف زدن با بعضی هاست 2- مزیت دوم برداشت سالانه حدود 350 کیلو عسل نیمه خوب تا حدودی خوب . و این از بابت اینکه به کیفیت در هر کاری بیشتر اهمیت می دهم هست . <br></font></div><div><font size="5">-کار کارشناسی در امور آب که هر چند در سال چند تا بیشتر نیست ولی بعضی وقتها بدلیل همان کیفیت خواهی گاهی یک ماه با ان کلنجار می روم و گاهی تا ساعت 3شب بیدار باشم. <br></font></div><div><font size="5"><br></font></div><div><font size="5"> بلی عمده گرفتاری همان بود که عرض کردم و امروز قصد دارم کمی وقت شما خواننده محترم را بگیرم . <br></font></div><div><font size="5">راستی عبارت "خواننده محترم " را بکار بردم و راستی خواننده های من چه کسانی هستند گاهی که به قسمت تعداد مراجعین نگاه می کنم روزانه گاهی 60 و گاهی 33 خواننده را می بینم ولی واقع نمی دانم که این اعداد واقعی هست یعنی روزانه حدود 50 نفر از این وب که به علت کم کاری من تعطیل هم شده دیدار می کنند . <br></font></div><div><font size="5">و راستی اگر این تعداد هستند چه کسانی هستند و این خیلی برایم سخت و ناسپاسانه هست که انها می دانند مطالب را چه کسی می نویسد ولی من نمی دانم خوانندگان چه کسانی هستند .و راستی اگر این وب روزانه مثلا 40 بازدید کننده داره چرا پیغامی نیست ؟ <br></font></div><div><font size="5">و گاهی فکر می کنم که وقتی خوانندگان می خوانند و دم نمی زنند آیا نوشتن بدرد می خورد؟ <br></font></div><div><font size="5"><br></font></div><div><font size="5">بفرض اینکه خوانندگان هم نظر ندهند بنده می نویسم چون اینجا تنها جایی هست که من به حضور خوانندگان محترم می رسم .</font></div><div><font size="5"> تازه آیا ممکن است این نوشته ها بدرد آیندگان بخورد؟ آیا آنها وقت خواندن این نوشته ها را خواهند داشت . منی که در عرض این سالها وقت خواندن یک کتاب را نداشته ام از کجا معلوم آیندگان این وقت را خواهند داشت . <br></font></div><div><font size="5"> اما نوشتن در وب کمی نگرانی دارد چرا کسی که کتاب را می نویسد حداقل ممکنه در کوران قضایا و روزگار یک جلد از کتابش بماند اما این نوشته ها در وب این نگرانی هست که روزی محو شوند نمی دانم این نگرانی پایه علمی دارد یانه؟ نمی دانم که این نوشته ها در صفحات مجازی تا چند سال باقی هستند نکند یک روز و روزگاری سازنده این صفحات به سرش بزند در قلمرو خودش این صفحات را محو کند . <br></font></div><div><font size="5"> <br></font></div><div><font size="5"> اگر یک روز این نوشته ها گم و گور نشوند در آینده شاید کسانی باشند که بگویند ببینیم که گذشتگان چه تفکری داشته اند آنوقت چیزی گیرشان می آید و دستی به این نوشته ها می برند. <br></font></div><div><font size="5">بعد از این چرند و پرند ( عمدا این عبارت را نوشتم تا یادی از ادیب بزرگ ایران " دخو " بکنیم ) . راستی نویسنده چرند و پرند چه کسی بود یادم نیست؟ <br></font></div><div><font size="5">------------------------------------- <br></font></div><div><font size="5">این سطور بالا مقدمه نوشته ما شد اما اصل مطلب چه هست . می خواهم مطلبی که امروزها در دور بر ما مهم شده و مهم هم بود را عرض کنم و آن بیرون راندن ارمنیها از سرزمین مقدس آذربایجان بود . <br></font></div><div><font size="5">دوست ندارم و درست هم نیست به دین و مسلک کسی کم احترامی کرده باشم ولی ارمنیها خود این بی احترامی را کردند و قتلها کردند و افرادی را که شهر وند بودند کشاورز بودند دامدار بودند درو کردند و نسل کشی کردند کاری که عراقی ها در یورش به ایران کرند . . <br></font></div><div><font size="5">که به هر حال گذشته است و صدام که می خواست پرچمش در در تهران بزند سالها نیست و ارمنیها هم با خفت خاک آذربایجان را ترک کردند ویادی بکنیم از شهیدان وطن در خاک خوزستان و نیز خدا هم بیامرزد این کسانی که در خوجالی جان باختند و نیز شهیدان و سربازان کشور جمهوری آذربایجان که ارمنیها را دور کردند . <br></font></div><div><font size="5"><br></font></div><div><font size="5">اما باز قصد اصلی خودم را باز نگفته ام که هدفم از این نوشته چیست ؟ <br></font></div><div><font size="5"><br></font></div><div><font size="5">اگر راستش را بخواهید موضع کشورمان و هواداری مقامات کشورمان از حمایت یکپارچگی و استقلال جمهوری آذربایجان . <br></font></div><div><font size="5"><br></font></div><div><font size="5">اگر می گویید که جمهوری اسلامی ایران کاری انجام نداده است پس رجوع کنیم به مواضع فرانسه که چطور از پاشینیان دفاع می کرد یا دولت روسیه که نتوانست کمک هایش را ادامه دهد . در هر حالب شاید عذده ای بگویند که این توافقی بین ترکیه، ایران و روسیه باشد که از دست پاشینیان به تنگ آمده بودند و مصلحت دانستند که جمهوری آذربایجان خاکهای خود را باز پس گیرد . <br></font></div><div><font size="5">کاری ندارم به این تحلیلها . حقش بود زمینهای خود را بگیرد . اما اینجا هیچکس از ایران تشکر نکرد مگر الهام علیف رییس جمهور آذربایجان . <br></font></div><div><font size="5">و واقعا حتی رسانه های ایران هم به آن نپرداختند . <br></font></div><div><font size="5">اما جای تشکر دارد که سیستم تصمیم گیری کشورمان . در کنار آذربایجان ایستاد و استقلال و تمامیت ارضی آن کشور را ارج نهاد . والسلام . <br></font></div><div><font size="5"><br></font></div><div><font size="5"> <br> </font></div>
text/html2020-11-24T07:55:54+01:00chaypara.mihanblog.comعلی سلطان بیگینقش مثبت جمهوری اسلامی ایران در باز پس کیری مناطق اشغالی کشور آذربایحان از دست ارامنه اشغالگر
http://chaypara.mihanblog.com/post/663
<h1 class="title"> الهام علیاف: ایران بهدرخواست ما مرزهای خود برای ارسال سلاح به ارمنستان را بست+ فیلم<span><li class="handle_size inline_socials" title="Increase font size"><br></li></span></h1><div><figure><a href="https://www.tasnimnews.com/fa/news/1399/08/30/2393334/%D8%A7%D9%84%D9%87%D8%A7%D9%85-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%81-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%85%D8%A7-%D9%85%D8%B1%D8%B2%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D8%AD-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D9%85%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%B3%D8%AA-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85"><img src="https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/1399/08/10/1399081015130839821534784.jpg" class="img-responsive center_position " alt="الهام علی اف: ایران به درخواست ما مرزهای خود برای ارسال سلاح به ارمنستان را بست+ فیلم" width="800" height="557"></a></figure></div><h3 class="lead">
رئیسجمهور آذربایجان گفت: ایران کشور دوست و برادر ماست و بهدرخواست ما
مرز زمینی و هوایی خود را برای ارسال سلاح به ارمنستان بست، زیرا ایران
نمیخواست مردم بیشتری از آذربایجان کشته شوند. </h3><div class="story" data-readmoretitle="بیشتر بخوانید"><p>به گزارش گروه بینالملل <a href="https://www.tasnimnews.com" target="_blank">خبرگزاری تسنیم</a>،
الهام علیاف رئیس جمهور آذربایجان در سخنانی با اشاره به موضع کشورهای
منطقه در خصوص جنگ اخیر قرهباغ گفت: روسیه از وضع موجود ناراضی بود و من
این را میدانم، زیرا ایران اجازه نداد از مرزهایش به ارمنستان سلاح ارسال
شود.</p><p><a href="https://t.me/Tasnimnews" id="TelegramLink" rel="nofollow" target="_blank"><span style="background-color:#319ddd; color:#ffffff">جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)</span></a></p><p>وی
افزود: ایران کشور دوست و برادر ماست و بهدرخواست ما مرز زمینی و آسمانش
را برای ارسال سلاح به ارمنستان بست، زیرا ایران نمیخواست مردم بیشتری از
آذربایجان کشته شوند.</p><p>
</p></div><p>این اظهارات علیاف در حالی مطرح میشود که پیش از این بارها
نسبت به موضع ایران در قبال جنگ قرهباغ قدردانی کرده است و علیرغم شیطنت
رسانهای برخی جریانات در جمهوری آذربایجان و ترکیه، مقامات ارشد باکو بر
حمایت ایران از این کشور صحه گذاشتهاند.</p><p>همچنین رئیس جمهور
آذربایجان در بازدید اخیری که از مناطق تازهآزادشده جمهوری آذربایجان
داشت، مرز بین ایران و آذربایجان را مرز دوستی نامید.</p><p>مقام معظم رهبری چندی پیش درباره جنگ قرهباغ اظهار داشتند که میبایست تمامی اراضی اشغالی تخلیه و تحویل جمهوری آذربایجان شود.</p><p>انتهای پیام/+</p>
text/html2020-11-03T15:12:03+01:00chaypara.mihanblog.comعلی سلطان بیگیموضع گیری مبتنی بر منطق و مطابق با اصول و قواعد حقوق بین الملل و رعایت حق همسایگی و حق حاکمیت
http://chaypara.mihanblog.com/post/661
<div><font size="4"><font color="#009900">موضع گیری مبتنی بر منطق ، مطابق با اصول و قواعد حقوق بین الملل و رعایت حق همسایگی و حق حاکمیت رهبری جمهوری اسلامی <br></font></font></div><div><font size="4"><font color="#009900"><br></font></font></div><div><font size="4"><font color="#009900">موضع گیری روز سه شنبه مقام معظم رهبری در خصوص به رسمیت شناختن حدود و مرز های کشور آذربایجان و تاکید بر این حقوق بسیار مهم و روشن بود و این به رسمیت شناختن خاک و ملک یک کشور آن هم به عنوان کشوری که در منطقه دارای قدرت و با وسعت زیاد اهمیت زیادی دارد و اتفاقا باعث و مانع از آن می شود که در همسایگی کشور ما ،دولتهای قانون شکن دستشان کوتاه شود از جمله حرکت کثیف رژیم ارمنستان در تجاوز به خاک آذربایجان و کثیف تر از این تجاوز حمایت ارثش بجا مانده از رژیم شوروی سابق که در آن روزگار دچار شکست ارتش و سیستم سیاسی اش شده بود. <br></font></font></div><div><font size="4"><font color="#009900">در هر حال این موضع از سوی مقام معظم رهبری بسیار مهم بود و اگر ذولت بتواند این موضع را تفویت کند به اعتبار کشورمان خواهد افزود <br></font></font></div>
text/html2020-10-25T02:39:40+01:00chaypara.mihanblog.comعلی سلطان بیگیهرات - افغانستان - مسلمانها به کجا می روند ؟یا شرق به کحا می رود قسمت دوم
http://chaypara.mihanblog.com/post/660
<div>
<font size="4">مطلب بالا را خواندیم . حق داریم بپرسیم که چرا این هرات و کلا افغانستان به این روز و احوال دچار شده است؟</font></div><div><font size="4">آخه روز گذشته هم اینورش و هم آنورش بمب گذاری شد و تعدادی در خون خود غلطیدند ؟ آخر اینها که بنام طالبان و مسلمان خود مسلمان کشی می کنند از کدام کتاب اسلام و از کدام آیه قرآن کریم به این مجوزات و حکم جهاد رسیده اند ؟</font></div><div><font size="4">درسته که وضع دنیا خراب است اما خیلی رک بگویم اگر غربی ها در سختی هم باشند نصف روز را حداقل زندگی می کنند ولی متاا چرا گرفتار این بدبختی گرفتار شدیم ؟ <br></font></div><div><font size="4">همین دیروز یکی از زمامداران خودمان حرف در زبان مردم می گذارد و می گوید که مردم خواهان اعدام رئیس جمهور هستند . <br></font></div><div><font size="4">آقا ما کی از مقام تقاضا کردیم که کسی را اعدام کنید؟ <br></font></div><div><font size="4">بلی اگر کسی کم کاری می کند او را دور بیندازید . <br></font></div><div><font size="4">چرا از دهان ما اعدام و بوی خون می آید ؟</font></div><div><font size="4">از ایران ما بگذریم برویم پاکستان . برویم لبنان و فلسطین - اسرائیل ترور های ترکیه . عراق و ... <br></font></div><div><br></div><div><font size="4">آخر به کجا می رسیم ؟ <br></font></div><div><font size="4">روزی هرات نامش فیروزه و نگین بوده و مرکز اشاعه اسلام و مرکز علم و دانش و حتی موسیقی الان هم مرکز معلولان و جنگ و نا امنی <br></font></div><div><font size="4"><br></font></div><div><br><h2><span class="mw-headline" id="تاریخ">تاریخ</span></h2><div class="thumbinner" style="width:222px;"><a href="https://commons.wikimedia.org/wiki/File:PtolemyCentralAsia.jpg?uselang=fa" class="image"><img alt="" src="https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/6/6a/PtolemyCentralAsia.jpg/220px-PtolemyCentralAsia.jpg" class="thumbimage" data-file-width="1000" data-file-height="709" width="220" height="156"></a> </div><div class="thumb tleft"><div class="thumbinner" style="width:222px;"><div class="thumbcaption"><font size="5" color="#990000">نقشهٔ <a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%88%D8%AF%DB%8C%D9%88%D8%B3_%D8%A8%D8%B7%D9%84%D9%85%DB%8C%D9%88%D8%B3" class="mw-redirect" title="کلاودیوس بطلمیوس">بطلمیوس</a> (از سدهٔ دوم میلادی) از هرات (Aria) و سرزمینهای مجاور آن، که توسط <a href="https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%86%DB%8C%DA%A9%D9%84%D8%A7%D8%B3_%D8%AC%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%B3&action=edit&redlink=1" class="new" title="نیکلاس جرمانوس (صفحه وجود ندارد)">نیکلاس جرمانوس</a>، <a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%82%D8%B4%D9%87%E2%80%8C%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C" title="نقشهنگاری">نقشهنگار</a> <a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7" title="آلمانیها">آلمانی</a> سدهٔ پانزدهم میلادی بازسازی شدهاست.</font></div></div></div><font size="5" color="#990000">
</font><p><font size="5" color="#990000">هرات پیش از کشف مسیر دریائی <a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%B3_%D9%87%D9%86%D8%AF" title="اقیانوس هند">اقیانوس هند</a> در گذرگاه <a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%A7%D8%AF%D9%87_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B4%D9%85" title="جاده ابریشم">جاده ابریشم</a> قرار داشت.<sup id="cite_ref-13" class="reference"><a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%AA#cite_note-13">[۱۳]</a></sup> و نقش بزرگ را در بازرگانی میان <a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%A8%D9%87_%D9%82%D8%A7%D8%B1%D9%87_%D9%87%D9%86%D8%AF" class="mw-redirect" title="شبه قاره هند">شبه قاره هند</a>، <a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%A7%D9%88%D8%B1_%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87" class="mw-redirect" title="خاور میانه">شرق میانه</a>، <a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%B3%DB%8C%D8%A7%DB%8C_%D9%85%D8%B1%DA%A9%D8%B2%DB%8C" title="آسیای مرکزی">آسیای مرکزی</a> و <a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%BE%D8%A7" title="اروپا">اروپا</a>
بازی میکرد. هرات از لحاظ موقعیت جغرافیایی در طول تاریخ بستر مناسب
تلاقی تمدنهای شرق و غرب نیز بهشمار میرفت. از اینرو هرات یکی از
گهوارههای تمدنی تاریخ پربار <a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86_%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF" class="mw-redirect" title="خراسان بزرگ">خراسان</a> شناخته میشود.
</font></p><font size="5" color="#990000">
</font><h3><font size="5" color="#990000"><span id=".DA.AF.D8.B0.D8.B4.D8.AA.D9.87_.D8.AF.D8.B1.D8.AE.D8.B4.D8.A7.D9.86"></span><span class="mw-headline" id="گذشته_درخشان">گذشته درخشان</span></font></h3><p><font size="5" color="#990000">در گذشتههای دور گفته میشد که «جهان اقیانوسی است و در این اقیانوس مرواریدی هست و آن مروارید هرات است.»<sup id="cite_ref-14" class="reference"><a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%AA#cite_note-14">[۱۴]</a><br></sup></font></p><p><font size="5" color="#009900"><sup> به این تشبیه توجه فرمایید : جهان اقیانوس و هرات مروارید</sup></font></p><p><font size="5" color="#009900"><sup>تا بعد که خدمت برسیم </sup></font><br><sup id="cite_ref-14" class="reference"></sup>
</p></div><br>
text/html2020-10-25T02:38:28+01:00chaypara.mihanblog.comعلی سلطان بیگیهرات - افغانستان - مسلمانها به کجا می روند ؟یا شرق به کحا می رود
http://chaypara.mihanblog.com/post/659
<div><div class="mw-content-container"><div id="bodyContent" class="mw-body-content"><div id="mw-content-text" dir="rtl" class="mw-content-rtl" lang="fa"><div class="mw-parser-output"><table class="infobox geography vcard" style="width:22em;width:23em"><tbody><tr><th colspan="2" style="text-align:center;font-size:125%;font-weight:bold;font-size:1.25em; white-space:nowrap"><span class="fn org"><a href="https://commons.wikimedia.org/wiki/File:Herat_in_June_2011-cropped.jpg?uselang=fa" class="image"><img alt="Herat in June 2011-cropped.jpg" src="https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/0/04/Herat_in_June_2011-cropped.jpg/150px-Herat_in_June_2011-cropped.jpg" data-file-width="4067" data-file-height="2286" width="150" height="84"></a></span><br><span class="nickname">Herāt</span></th></tr><tr><td colspan="2" style="text-align:center;background-color:#cddeff; font-weight:bold;"><span class="category"></span><br></td></tr><tr><td colspan="2" style="text-align:center;padding:0.7em 0.8em"><div style="white-space:nowrap;"> <br><br><br></div></td></tr><tr><td colspan="2" style="text-align:center;padding:0.7em 0.8em"><div style="white-space:nowrap;"> <br><a href="https://commons.wikimedia.org/wiki/File:Friday_Mosque_in_Herat,_Afghanistan.jpg?uselang=fa" class="image" title="Friday Mosque of Herat"><img alt="Friday Mosque of Herat" src="https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/b/bd/Friday_Mosque_in_Herat,_Afghanistan.jpg/150px-Friday_Mosque_in_Herat,_Afghanistan.jpg" data-file-width="904" data-file-height="601" width="150" height="100"></a><a href="https://commons.wikimedia.org/wiki/File:Musalla_Complex_in_2009.jpg?uselang=fa" class="image" title="Musalla Complex"><img alt="Musalla Complex" src="https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/5/5b/Musalla_Complex_in_2009.jpg/150px-Musalla_Complex_in_2009.jpg" data-file-width="2048" data-file-height="1365" width="150" height="100"></a></div></td></tr><tr class="mergedtoprow"><td colspan="2" style="text-align:center"><div style="text-align: center;">
<br></div></td></tr></tbody></table></div></div></div></div><table class="infobox geography vcard" style="width:22em;width:23em"><tbody><tr class="mergedtoprow"><td colspan="2" style="text-align:center"><div style="text-align: center;"><div class="noviewer thumb tnone"><div class="thumbinner" style="width:302px;border:none"><div class="thumbcaption">موقعیت در افغانستان</div></div></div>
</div></td></tr><tr class="mergedbottomrow"><td colspan="2" style="text-align:center">مختصات: <span style="white-space: nowrap;"><span class="plainlinks nourlexpansion"><span style="white-space: nowrap;"><img src="https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/5/55/WMA_button2b.png/17px-WMA_button2b.png" class="wmamapbutton noprint" title="نمایش مکان در نقشهای پویا" alt="" style="padding: 0px 0px 0px 3px; cursor: pointer;"><a class="external text" href="https://tools.wmflabs.org/geohack/geohack.php?language=fa&pagename=هرات&params=34_20_31_N_62_12_11_E_type:city(632206)_region:AF" style="white-space: nowrap;"><span class="geo-default"><span class="geo-dms" title="نقشهها، عکسهای هوایی، و دیگر دادههای این موقعیت"><span class="latitude"><span dir="ltr">۳۴°۲۰′۳۱″</span> شمالی</span> <span class="longitude"><span dir="ltr">۶۲°۱۲′۱۱″</span> شرقی</span></span></span></a></span></span><span style="font-size: small;"><span id="coordinates"><a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/دستگاه_مختصات_جغرافیایی" title="دستگاه مختصات جغرافیایی">مختصات</a>: <span class="plainlinks nourlexpansion"><span style="white-space: nowrap;"><img src="https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/5/55/WMA_button2b.png/17px-WMA_button2b.png" class="wmamapbutton noprint" title="نمایش مکان در نقشهای پویا" alt="" style="padding: 0px 0px 0px 3px; cursor: pointer;"><a class="external text" href="https://tools.wmflabs.org/geohack/geohack.php?language=fa&pagename=هرات&params=34_20_31_N_62_12_11_E_type:city(632206)_region:AF" style="white-space: nowrap;"><span class="geo-default"><span class="geo-dms" title="نقشهها، عکسهای هوایی، و دیگر دادههای این موقعیت"><span class="latitude"><span dir="ltr">۳۴°۲۰′۳۱″</span> شمالی</span> <span class="longitude"><span dir="ltr">۶۲°۱۲′۱۱″</span> شرقی</span></span></span></a></span></span></span></span></span></td></tr><tr class="mergedtoprow"><th scope="row"><a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/کشور" title="کشور">کشور</a></th><td><span class="flagicon"><img alt="" src="https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/9/9a/Flag_of_Afghanistan.svg/23px-Flag_of_Afghanistan.svg.png" class="thumbborder" data-file-width="900" data-file-height="600" width="23" height="15"> </span><a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/افغانستان" title="افغانستان">افغانستان</a></td></tr><tr class="mergedrow"><th scope="row"><a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/ولایتهای_افغانستان" title="ولایتهای افغانستان">استان</a></th><td><a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/ولایت_هرات" title="ولایت هرات">ولایت هرات</a></td></tr><tr class="mergedtoprow"><th colspan="2" style="text-align:center;text-align:right">مساحت<span style="font-weight:normal"></span></th></tr><tr class="mergedrow"><th scope="row"> • کل</th><td>۱۸۲ <a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/کیلومتر_مربع" title="کیلومتر مربع">کیلومتر مربع</a> (۷۰ <a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/مایل_مربع" title="مایل مربع">مایل مربع</a>)</td></tr><tr class="mergedtoprow"><th colspan="2" style="text-align:center;text-align:right">جمعیت <span style="font-weight:normal">(۲۰۱۳)<sup id="cite_ref-cso_2-0" class="reference"><a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/هرات#cite_note-cso-2">[۲]</a></sup></span></th></tr><tr class="mergedrow"><th scope="row"> • جمعیت</th><td>۶۳۲٬۲۰۶</td></tr><tr class="mergedrow"><th scope="row"> • <a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/تراکم_جمعیت" title="تراکم جمعیت">تراکم</a></th><td>۳٬۴۷۳/کیلومتر مربع (۹٬۰۰۰/مایل مربع)</td></tr><tr class="mergedtoprow"><th scope="row"><a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/منطقه_زمانی" title="منطقه زمانی">منطقهٔ زمانی</a></th><td>منطقهٔ زمانی افغانستان (<a href="https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=یوتیسی_+۴٫۳۰&action=edit&redlink=1" class="new" title="یوتیسی +۴٫۳۰ (صفحه وجود ندارد)">یوتیسی +۴٫۳۰</a>)</td></tr></tbody></table>
<p><b>هرات</b> (به فارسی باستان: هَرَیْوهHaraiva</p></div> <div id="editorcontentcontent1_html" style="float:right;width:750px;height:450px;background:url(http://static.mihanblog.com//public/images/loading.gif) no-repeat center;position : relative;"><div class="rteDiv"><table class="rteBack" id="Buttons1_rte900981" width="740" cellspacing="0" cellpadding="0"> <tbody><tr> <td> <select style="font-family:tahoma;width:130px;margin:0px;padding:0px;hei" id="FontName_rte900981" onchange="selectFont('rte900981', this.id);"> <option value="">[فونت]</option> <option style="font-family: Mihan-Iransans;font-size: 10px;line-height: 10px;" value="Mihan-IransansLight">ایران سنسریف نازک</option> <option style="font-family: Mihan-Iransans;font-size: 10px;line-height: 10px;" value="Mihan-Iransans">ایران سنسریف معمولی</option> <option style="font-family: Mihan-IransansBold;font-size: 10px;line-height: 10px;" value="Mihan-IransansBold">ایران سنسریف ضخیم</option> <option style="font-family: Mihan-Nassim;font-size: 13px;line-height: 10px;" value="Mihan-Nassim">نسیم</option> <option style="font-family: Mihan-Koodak;font-size: 12px;line-height: 9px;" value="Mihan-Koodak">کودک</option> <option style="font-family: Mihan-Yekan;font-size: 13px;line-height: 10px;" value="Mihan-Yekan">یکان</option> <option value="tahoma,arial,helvetica,sans-serif">Tahoma</option> <option value="arial,helvetica,sans-serif">Arial</option> <option value="courier new,courier,monospace">Courier New</option> <option value="georgia,times new roman,times,serif">Georgia</option> <option value="times new roman,times,serif">Times New Roman</option> <option value="verdana,arial,helvetica,sans-serif">Verdana</option> <option value="impact">Impact</option> <option value="wingdings">Wingdings</option> </select> </td> <td> <select style="font-family:tahoma;width:60px;margin:0px;padding:0px;" unselectable="on" id="fontsize_rte900981" onchange="selectFont('rte900981', this.id);"> <option value="Size">[اندازه]</option> <option value="1">1</option> <option value="2">2</option> <option value="3">3</option> <option value="4">4</option> <option value="5">5</option> <option value="6">6</option> <option value="7">7</option> </select> </td> <td><div id="showsmile_rte900981"><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/smiley.gif" alt="Smile" title="شکلک" onclick="showSmileBox('rte900981')"></div></td> <td><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/wordclean.gif" alt="clean word" title="حذف تگ های آفیس" onclick="getWordClean('rte900981')" width="25" height="24"></td> <td><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/removeformat.gif" alt="remove format" title="حذف قالبها" onclick="rteCommand('rte900981', 'removeformat', '')" width="25" height="24"></td> <td><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/superscript.gif" alt="superscript" title="توان نویس" onclick="rteCommand('rte900981', 'superscript', '')" width="25" height="24"></td> <td><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/subscript.gif" alt="Subscript" title="زیر نویس" onclick="rteCommand('rte900981', 'Subscript', '')" width="25" height="24"></td> <td><img class="rteVertSep" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/blackdot.gif" alt="" width="1" height="20" border="0"></td> <td><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/cut.gif" alt="Cut" title="برش" onclick="rteCommand('rte900981', 'cut')" width="25" height="24"></td> <td><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/copy.gif" alt="Copy" title="کپی" onclick="rteCommand('rte900981', 'copy')" width="25" height="24"></td> <td><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/paste.gif" alt="Paste" title="درج" onclick="rteCommand('rte900981', 'paste')" width="25" height="24"></td> <td><img class="rteVertSep" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/blackdot.gif" alt="" width="1" height="20" border="0"></td> <td><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/hr.gif" alt="Horizontal Rule" title="خط افقی" onclick="rteCommand('rte900981', 'inserthorizontalrule', '')" width="25" height="24"></td> <td><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/numbered_list.gif" alt="Ordered List" title="درج/برداشتن فهرست عددی" onclick="rteCommand('rte900981', 'insertorderedlist', '')" width="25" height="24"></td> <td><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/list.gif" alt="Unordered List" title="درج/برداشتن فهرست نقطه ای" onclick="rteCommand('rte900981', 'insertunorderedlist', '')" width="25" height="24"></td> <td><img class="rteVertSep" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/blackdot.gif" alt="" width="1" height="20" border="0"></td> <td><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/outdent.gif" alt="Outdent" title="کاهش فرورفتگی" onclick="rteCommand('rte900981', 'outdent', '')" width="25" height="24"></td> <td><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/indent.gif" alt="Indent" title="افزایش فرورفتگی" onclick="rteCommand('rte900981', 'indent', '')" width="25" height="24"></td> <td><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/hyperlink.gif" alt="Insert Link" title="افزودن لینک" onclick="insertLink('rte900981')" width="25" height="24"></td> <td><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/unlink.gif" alt="Remove Link" title="حذف لینک" onclick="rteCommand('rte900981', 'unlink')" width="25" height="24"></td> </tr></tbody></table><table class="rteBack" id="Buttons2_rte900981" width="740" cellspacing="0" cellpadding="0"> <tbody><tr> <td><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/undo.gif" alt="Undo" title="Undo" onclick="rteCommand('rte900981', 'undo')" width="25" height="24"></td> <td><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/redo.gif" alt="Redo" title="Redo" onclick="rteCommand('rte900981', 'redo')" width="25" height="24"></td> <td><img class="rteVertSep" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/blackdot.gif" alt="" width="1" height="20" border="0"></td> <td><img id="bold" class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/bold.gif" alt="Bold" title="پررنگ" onclick="rteCommand('rte900981', 'bold', '')" width="25" height="24"></td> <td><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/italic.gif" alt="Italic" title="ایتالیک" onclick="rteCommand('rte900981', 'italic', '')" width="25" height="24"></td> <td><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/underline.gif" alt="Underline" title="خط زیر" onclick="rteCommand('rte900981', 'underline', '')" width="25" height="24"></td> <td><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/strikethrough.gif" alt="strikethrough" title="خط میان" onclick="rteCommand('rte900981', 'strikethrough', '')" width="25" height="24"></td> <td><img class="rteVertSep" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/blackdot.gif" alt="" width="1" height="20" border="0"></td> <td><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/right_just.gif" alt="Align Right" title="چینش راست" onclick="rteCommand('rte900981', 'justifyright', '')" width="25" height="24"></td> <td><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/centre.gif" alt="Center" title="چینش مرکزی" onclick="rteCommand('rte900981', 'justifycenter', '')" width="25" height="24"></td> <td><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/left_just.gif" alt="چینش چپ" title="چینش چپ" onclick="rteCommand('rte900981', 'justifyleft', '')" width="25" height="24"></td> <td><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/justifyfull.gif" alt="Justify Full" title="چینش منظم" onclick="rteCommand('rte900981', 'justifyfull', '')" width="25" height="24"></td> <td><img class="rteVertSep" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/blackdot.gif" alt="" width="1" height="20" border="0"></td> <td><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/rtl.gif" alt="Justify Full" title="چینش راست به چپ" onclick="rteCommand('rte900981', 'rtl')" width="25" height="24"></td> <td><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/ltr.gif" alt="Justify Full" title="چینش چپ به راست" onclick="rteCommand('rte900981', 'ltr')" width="25" height="24"></td> <td><img class="rteVertSep" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/blackdot.gif" alt="" width="1" height="20" border="0"></td> <td><div id="forecolor_rte900981"><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/textcolor.gif" alt="Text Color" title="رنگ متن" onclick="dlgColorPalette('rte900981', 'forecolor', '')" width="25" height="24"></div></td> <td><div id="hilitecolor_rte900981"><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/bgcolor.gif" alt="Background Color" title="رنگ پس زمینه" onclick="dlgColorPalette('rte900981', 'hilitecolor', '')" width="25" height="24"></div></td> <td><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/image.gif" alt="Add Image" title="افزودن تصویر" onclick="addImage('rte900981')" width="25" height="24"></td> <td><img class="rteVertSep" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/blackdot.gif" alt="" width="1" height="20" border="0"></td> <td><div id="table_rte900981"><img class="rteElmImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/insert_table.gif" alt="Insert Table" title="درج جدول" "="" onclick="dlgInsertTable('rte900981', 'table', '')" width="25" height="24"></div></td> <td><div id="table_rte900981"><img class="rteImage" src="http://mihanblog.com/public/public/rte/images_new/aparat_new.png" alt="Insert Aparat" title="درج ویدئو از aparat" onclick="insertAparat('rte900981')" width="56" height="24"></div></td> </tr></tbody></table><iframe id="rte900981" name="rte900981" src="http://mihanblog.comhttp://mihanblog.com/public/public/rte/blank.htm" width="738px" height="350px" frameborder="0"></iframe><div><label><input type="checkbox" id="chkSrcrte900981" onclick="toggleHTMLSrc('rte900981');"> نمایش به صورت کد HTML</label></div><iframe id="cprte900981" src="http://mihanblog.comhttp://mihanblog.com/public/public/rte/palette.htm" marginwidth="0" marginheight="0" scrolling="no" style="visibility:hidden; position: absolute;" width="151" height="100"></iframe><input type="hidden" id="hdndata[content1_html]_900981" name="data[content1_html]" value=""></div></div><style type="text/css"></style><script>geteditorinit("http://mihanblog.com/public","data[content1_html]",900981,1,750,350,0,0,"content1_html")</script>
text/html2020-10-20T02:14:13+01:00chaypara.mihanblog.comعلی سلطان بیگیآزادی به روش فرانسوی
http://chaypara.mihanblog.com/post/656
<div><font size="4">با سلام مجدد . دولت فرانسه تصمیم گرفته است که پرچم آزادی بیان را بر افراشته نگه دارد. <br></font></div><div><font size="4">در نگاه و برخورد اول خوب است اما کدام آزادی ؟ <br></font></div><div><font size="4">آزادی که در آن به باورهای یک ملت و ملتهای دیگر توهین شود . <br></font></div><div><font size="4">این معلم فرانسوی که کشته شده. البته که قاتل او مسلمان هم باشد خارج از عرف و زمانه عمل کرده است . <br></font></div><div><font size="4">و او باید از راههای قانونی موجود استفاده می کرد تا این معلم کفر گو را به تسلیم وا می داشت.</font></div><div><font size="4">ممکنه در قواعد اسلامی هر کس از خطوط قرمز رد شود تکلیف مشخص هست. اما باید صحنه جهانی را ببینیم یعنی ما تنها نیستیم که در این جا زندگی می کنیم باید ملت های دیگر را هم با افکار اعتقادات دیگر ببینیم <br></font></div><div><font size="4">یعنی اگ موضوع داخلی باسد به خود کشور مربوط می شود. <br></font></div><div><font size="4">حال که خودمان موضع خودمان را مشخص نمودیم برویم ببینیم این معلم چرا به چنین باتلاقی فرو رفت : <br></font></div><div><font size="4">دوستان در حقوق ما حق نداریم به باور دیگران توهین کنیم. مخصوصا جایی که واقعا خط قرمز فرهنگ و اعتقادات و فرهنگ و باورهای دینی هست. <br></font></div><div><font size="4">روشن تر بگویم اگر کسی خواسته یل ناخواسته به خود ما یا پدر ما جسارت کند همان حکم آن است که به دین تعرض بکنیم یعنی وقتی یک نفر دین خودش را دوست دارد یا پدر مادر خود را دوست دارد و یا خیلی ساده تر به یک کتاب یا رشته ورزشی یا سینما را دوست دارد چرا ما به دوست داشتن های او توهین کنیم. <br></font></div><div><font size="4">عیسی را دوست دارد موسی را دوست دارد محمد را. ما حق نداریم به احساسات او توهین کنیم . می توانیم بگوییم که اقا ی عزیز محمد رسول امین اینو گفته ولی موسی نگفته محمد اینو رعایت کرده بقیه نکرده اند یعنی افکار و متاع خود را تقلید کنیم. نه اینکه به عیسی توهین کنیم . <br></font></div><div><font size="4">خلاصه آقای سارکوزی و سیستم فرانسوی او بدانند که هیچ بهانه ای برای تحقیر یک احساس و اعتقاد و فرهنگ وجود ندارد مگر اینکه خون خودت را برزمین بریزی. <br></font></div><div><font size="4">توهین به افکار و باورهای دینی و غیر دینی و علایق کمتر از ترور نیست یعنی لازم نیست آن معلم فرانسوی مانند طالبان یا داعش مسلسل حمل کند و خون بریزد بلکه توهین به باورهای دیگران خود بزرگترین ترور هست.</font></div><div><font size="4">درست هست که ما با با توجه به تجاوزات و مسلمان کشی با اسراییل خوب نیستیم . و لی برابر مقررات و عادت ها و مناسبات جهانی حاکم ما هم حق نداریم به انها هم توهین کنیم و انها بروند از این توهین ما مظلوم نمایی کنند و ما را به عنوان داعش قلمداد کنند. <br></font></div><div><font size="4"><font color="#990000">آیا در غرب مردم اینقدر ضعیف و کم جربزه و نفهم شده اند که نتوانند تشخیص بدهند که توهین را با آزادی فاصله دارد؟مگر توهین به فرهنگ و تفکرات مردم و ملت ها آرزادی هست مثل اینکه ما کریسمس را مسخره کنیم یا عید نوروز را مسخزه کنیم و یا چهار شنبه سوری را مسخره کنیم . یا </font><br></font></div><div><font size="4"><br></font></div>
text/html2020-10-17T13:53:22+01:00chaypara.mihanblog.comعلی سلطان بیگیمطلبی در مورد جنگ ارامنه با آذربایجان ( جنگ اخیر )
http://chaypara.mihanblog.com/post/655
<div><font size="4">اگر لانه پرنده زرا هم به هم بزنیم و خرابش کنیم کتار بدی و غیر انسانی کرده ایم و سی سال هست که ارمنی ها با پرچم پوتین بخشی از کشور آذربایجان را گرفته اند . <br></font></div><div><font size="4">و بیرون برو هم نیستند . <br></font></div><div><font size="4">تا اینکه این درگیری اخیر اتفاق افتاد. <br></font></div><div><font size="4">و ارمنی ها و هم پوتین روسی فهمید ند که یک من ماست چقدر کره دارد ؟</font></div><div><font size="4">من یک آدم معمولی هستم خواستار ترقه بازی- جنگ -خونریزی- ترور و زندان نیستم برایم یک انگلیسی یا ایرانی و کرد و ترک و ارمنی محترم هستند حافظ و سعدی و پوشکین و شهریار و مولوی و ویکتورهوگو و خلیل جبران و علامه امینی یا جعفری برایم مهم و محترم هستند . اما خاک و وطن و لانه مهم تر است که بروند با خاک یکسان کنند . <br></font></div><div><font size="4">این موضوع از جند لحاظ قابل تامل هست ارمنی فهمیدند که اذربایجان خودش را پیدا کرده و ترکیه هم یک رسالت تاریخی را اکر به ان پایبند باشد دارد ایفا می کند . <br></font></div><div><font size="4">البته آرزو داریم به صلح بینجامد . <br></font></div><div><font size="4"><br></font></div>text/html2020-10-17T13:43:22+01:00chaypara.mihanblog.comعلی سلطان بیگیبا سلام . خیلی وقت است که از حال همدیگر خبر نداریم
http://chaypara.mihanblog.com/post/654
<div>
<font size="4">با سلام خیلی وقت است که از حال همدیگر خبر نداریم . <br></font></div><div><font size="4">و یا چند وقتی است بدلایل و مشکلات که کم هم نیستند و کرونا هم روی آن ها . از حال خود هم خبر نداریم . <br></font></div><div><font size="4">نمی دانم یعنی خیلی چیزها را نمی دانم ولی یک چیز را بخوبی احساس می کنم که اخر کار باید خوب باشد . یعنی هیچوقت تسلیم مریضی و کرونا و گرفتاری نشویم . اما چه چیز باعث شد که به وب بر گردم ؟ <br></font></div><div><font size="4">امروز رفته بودیم یک کار کارشناسی آب در شهرستان بستان آباد . با آن کاری ندارم مطلب دیگری را باید بگویم : <br></font></div><div><font size="4">طاحون یعنی دگیرمان یا همان آسیاب که بعدا مفصلا خواهم نوشت . <br></font></div><div><font size="4">عبارتی شنیدم : <br></font></div><div><font size="4">جیر گنه داشی</font></div><div><font size="4"><br></font></div><div><font size="4">جیر گنه داشی سنگ سختی است که در زیر میله آسیاب های آبی قدیمی بلحاظ سختی آن استفاده می شده اند . <br></font></div><div><font size="4"><br></font></div><div><font size="4">که البته خودم این سنگ را ندیدم فقط اصطلاح را فعلا یاد گرفتم . <br></font></div><div><font size="4"></font><br></div><div><br></div>text/html2020-05-08T15:57:32+01:00chaypara.mihanblog.comعلی سلطان بیگیاز زیبا رویی بنام بت چین تا کرونا ی چینی و داستان آسیابان
http://chaypara.mihanblog.com/post/653
<div><div class="m1" style="margin: 0px; padding: 0px; box-sizing: border-box; width: 333.891px; float: right; font-family: IRANSans; text-align: center;"><p style="margin: 0px; padding: 0px; box-sizing: border-box; text-align: left; line-height: 30px;"><font color="#990000" size="4">صورتگر دیبای چین گو صورت رویش ببین</font></p></div><div class="m2" style="margin: 0px; padding: 0px; box-sizing: border-box; width: 333.891px; float: left; font-family: IRANSans; text-align: center;"><p style="margin: 0px; padding: 0px; box-sizing: border-box; text-align: right; line-height: 30px;"><font color="#990000" size="4">یا صورتی برکش چنین یا توبه کن صورتگری</font></p><p style="margin: 0px; padding: 0px; box-sizing: border-box; text-align: right; line-height: 30px;"><font color="#990000" size="4"> سعدی </font></p><p style="margin: 0px; padding: 0px; box-sizing: border-box; text-align: right; line-height: 30px;"><font color="#990000" size="4"><br></font></p></div></div>
<font size="4"><div><font size="4"><br></font></div><div><font size="4"><br></font></div><div><font size="4"><br></font></div><div><div class="m1" style="margin: 0px; padding: 0px; box-sizing: border-box; width: 333.891px; float: right; font-family: IRANSans; text-align: center;"><p style="margin: 0px; padding: 0px; box-sizing: border-box; text-align: left; line-height: 30px;"><font color="#009900">هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز</font></p></div><div class="m2" style="margin: 0px; padding: 0px; box-sizing: border-box; width: 333.891px; float: left; font-family: IRANSans; text-align: center;"><p style="margin: 0px; padding: 0px; box-sizing: border-box; text-align: right; line-height: 30px;"><font color="#009900">نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد</font></p><p style="margin: 0px; padding: 0px; box-sizing: border-box; text-align: right; line-height: 30px;"><font color="#009900"> حافظ </font></p><p style="margin: 0px; padding: 0px; box-sizing: border-box; text-align: right; line-height: 30px;"><font color="#009900"><br></font></p></div></div><font color="#009900"><br></font></font><div><font size="4" color="#009900"><br></font></div><div><font size="4"><br></font></div><div><font size="4"><br></font></div><div><p dir="RTL" style="box-sizing: border-box; margin: 0px 0px 10px; margin-block-start: 0.1em; margin-block-end: 0.1em;"><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700;"> تخت و ز تاج و ز تیغ و نگین<br style="box-sizing: border-box;"><br style="box-sizing: border-box;"></span></p><p dir="RTL" style="box-sizing: border-box; margin: 0px 0px 10px; margin-block-start: 0.1em; margin-block-end: 0.1em;"><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700;"> </span></p><p dir="RTL" style="box-sizing: border-box; margin: 0px 0px 10px; margin-block-start: 0.1em; margin-block-end: 0.1em; outline: none !important;"><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700; outline: none !important;">ز اسپان چینی و دیبای چین</span></p><p dir="RTL" style="box-sizing: border-box; margin: 0px 0px 10px; margin-block-start: 0.1em; margin-block-end: 0.1em; outline: none !important;"><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700; outline: none !important;"><br style="box-sizing: border-box;"> (فردوسی، )</span></p><p dir="RTL" style="box-sizing: border-box; margin: 0px 0px 10px; margin-block-start: 0.1em; margin-block-end: 0.1em; outline: none !important;"><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700; outline: none !important;"><br></span></p><p dir="RTL" style="box-sizing: border-box; margin: 0px 0px 10px; margin-block-start: 0.1em; margin-block-end: 0.1em;"><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700;">و آن عارض چون حریر چینی<br style="box-sizing: border-box;"><br style="box-sizing: border-box;"></span></p><p dir="RTL" style="box-sizing: border-box; margin: 0px 0px 10px; margin-block-start: 0.1em; margin-block-end: 0.1em;"><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700;"> </span></p><p dir="RTL" style="box-sizing: border-box; margin: 0px 0px 10px; margin-block-start: 0.1em; margin-block-end: 0.1em; outline: none !important;"><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700; outline: none !important;"></span></p><p dir="RTL" style="box-sizing: border-box; margin: 0px 0px 10px; margin-block-start: 0.1em; margin-block-end: 0.1em; outline: none !important;"><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700; outline: none !important;">گشته است به فام زرد و پر چین<br style="box-sizing: border-box;"> (ناصر خسرو، ) </span></p><p dir="RTL" style="box-sizing: border-box; margin: 0px 0px 10px; margin-block-start: 0.1em; margin-block-end: 0.1em; outline: none !important;"><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700; outline: none !important;"><br></span></p><p dir="RTL" style="box-sizing: border-box; margin: 0px 0px 10px; margin-block-start: 0.1em; margin-block-end: 0.1em;"><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700;">وی بسا کس رفته ترکستان و چین<br style="box-sizing: border-box;"> </span></p><p dir="RTL" style="box-sizing: border-box; margin: 0px 0px 10px; margin-block-start: 0.1em; margin-block-end: 0.1em;"><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700;"> </span></p><p dir="RTL" style="box-sizing: border-box; margin: 0px 0px 10px; margin-block-start: 0.1em; margin-block-end: 0.1em; outline: none !important;"><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700; outline: none !important;"></span></p><p dir="RTL" style="box-sizing: border-box; margin: 0px 0px 10px; margin-block-start: 0.1em; margin-block-end: 0.1em; outline: none !important;"><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700; outline: none !important;">او ندیده هیچ جز مکر و کمین<br style="box-sizing: border-box;"> (مولوی،)</span></p><p dir="RTL" style="box-sizing: border-box; margin: 0px 0px 10px; margin-block-start: 0.1em; margin-block-end: 0.1em; outline: none !important;"><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700; outline: none !important;"><span style="font-family: rtl-font, Arial, Helvetica, sans-serif; font-weight: 400; text-align: right;"><font color="#990000" size="4"> لعبت چین، صنم چین، بت چین، خوبان چین </font></span></span></p><p dir="RTL" style="box-sizing: border-box; margin: 0px 0px 10px; margin-block-start: 0.1em; margin-block-end: 0.1em; outline: none !important;"><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700; outline: none !important;"><span style="font-family: rtl-font, Arial, Helvetica, sans-serif; font-weight: 400; text-align: right;"><font color="#990000" size="4"><br></font></span></span></p><p dir="RTL" style="box-sizing: border-box; margin: 0px 0px 10px; margin-block-start: 0.1em; margin-block-end: 0.1em; outline: none !important;"><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700; outline: none !important;"><br></span></p></div><div><br></div><div><font size="4">بنام "بت چین" تا ویروسی بنام کرونا </font><div><font size="4">در روزگاران قدیم مردی در یک روستا به آسیابانی مشغول بود و چون در کارش مهارت داشت و به اصطلاح ترکی ائلدار ( مردم دار و منصف ) بود همه از او راضی بودند. او در کارش بسیار امانت دار و صادق بود. در طول پنجاه سال کار با مردم حتی یک بار هم نشده بود که کسی از دست او رنجیده خاطر شده باشد. </font></div><div><font size="4">وقتی یک نفر صد کیلو گندم به آسیاب او می آورد او بر حسب منوال رایج ده کیلو از گندم را بر می داشت و 90 کیلو بقیه را به آرد تبدیل می کرد و تحویل صاحبش می داد اگر کسی از مشتریان از دستمزد او یعنی سهم آرد او را کم می کرد خم به ابرو نمی اورد و پیش خودش فکر می کرد که حتما </font><span style="font-size: large;">عیالوار هست و خورنده زیاد دارد. بنابرین این مرد دیندار واقعی بود و به خلایق خدا مهربان بود . </span></div><div><span style="font-size: large;">همانطور که روزگار را ره و رسم دیرین هست این مرد پیر شده و فوت خود را نزدیک می دید و لذا به پسرش وصیت و نصیحت می کرد که با مردم مهربان باشد و حتی به او سفارش کرد که اگر با مردم خوب رفتار کنی . کارت مثل چشمه دایمی خواهد بود و همیشه آب آن جاری خواهد بود. </span></div><div><span style="font-size: large;">خلاصه پسر جان کاری کن که بعد از من همه به تو بگویند که خدا پدرت را بیامرزد . </span></div><div><span style="font-size: large;">از آنجایی که این پسر کمی خام بود بعد از اینکه مراسم دفن و کفن پدر تمام شد فردای مرگ پدرش یک کیسه و ترازو را که قپان می گفتندبرداشته و کدر پایین روستا جای می گیرد حال چه تفکری داشته و ایده اش چه بود این را خودش و خدایش می دانست . </span></div><div><span style="font-size: large;">یک صندلی زیرش گذاشته و منتظر می شود که مشتری هایش از دهات اطراف گندم خود را بیاورند و تا مشتری ها یکی یکی می رسند می گوید اقا از امروز روش گرفتن حق تبدیل گندم به آرد عوض شده است .</span><span style="font-size: large;"> همین الان بار چهارپایان و شتران خود را پایین می آورید و سهم مرا از بایت حق الزحمه تبدیل گندم به آرد می دهید و بقیه گندم خود را بار حیوانات خود می کنید می روید آسیاب و آنجا گندمتان را آرد می کنم . </span></div><div><font size="4">افرادی که گندم آورده بودند و روش پدر او را تجربه کرده اول کمی گیج می شوند و انگشت به دهان می شوند که خدایا این دیگر چه کاری هست!!! ؟ پیش خود خاطرات خودشان با پدر این جوان را مرور می کردند : پدر او چقدر مهربان بود حیف شده و یادش بخیر هر وقت که به گندم برای آرد کردن می آوردیم چقدر ناز ما را می کشید. چقدر مردم دار و ایلدار بود . </font></div><div><font size="4">هر وقت خسته و کوفته از راه می رسیدیم اول به ما یک صبحانه می داد و نیز حیوانات ما را به اصطبل بزرگ می برد و آنها را هم تعلیف می کرد و بعد که خودمان هم سیر می شدیم و رنج راه از بدنمان می رفت یکی یکی گندم ما را وزن می کرد و به نوبت آردش می کرد .</font></div><div><font size="4">عجب مرد نازنینی بوده است خدارحمت کند. </font></div><div><font size="4">مرد جوان و کم تجربه با غروری خاص به آنها پاسخ می داد که: آقا الان منم که تصمیم می گیرم . پدر هر طور بوده بوده . تازه من به وصیت او عمل می کنم. او یک سفارشی کرده و من روزها در این فکر بودم که چگونه وصیت او را عمل کنم و لذا این تصمیم را بعد از کلی تفکر گرفته ام . </font></div><div><font size="4">مردم هر چه جمع شدند و و به او توضیح دادند که آقا " خدا پدرت را بیامرزد " ما که داریم می آییم آسیاب و آنجا یک دفعه بار را خالی می کنیم و تو هم حق الزحمه و سهم خودت را از گندم بر می داری . چرا زحمت مار بیشتر می کنی ؟ </font></div><div><font size="4">که یک بار بار را بر زمین بیاوریم و سهم ترا بدهیم و بعد دوباره بار چهار پا ها بکنیم این رفتارت ناپخته نیست ؟ </font></div><div><font size="4">تازه زحمت خودت هم بیشتر می شود . چرا که باید یک نفر کارگر و یک چهار پا را هم معطل کنی که از اینجا این گندم هایت را به خانه یا آسیابت ببرد. </font></div><div><font size="4">اما مرد جوان و کم تجربه گوشش به این حرفها بدهکار نبود. </font></div><div><font size="4">و به این ترتیب صاحبان گندمها با تکرار : خدا آن پدرت رابیامرزد > آن خدا بیامرز منطقی تر از تو بود و ... غر غر کنان و با اعتراض به ناچار بار را خالی می کردند و سهم او را می دادند و مجددا بقیه گندم را دوباره بر گرده چهار پایان بار می کردند . و به این ترتیب بر تعداد خدا بیامرز گوها و نیز شمار "خدا بیامرز" اضافه می شد. غافل از اینکه این" خدابیامرز" و خدا بیامرزها تعدادی از سر اعتراض بود یعنی هر چند واقعا آنها آسیابان قبلی را از نه دل دوست داشتند ولی معلوم بود که شاید تعدادی از آنها از ته دل گفته نمی شد و به جای اصلی یعنی به حساب مرد آسیابن واریز نمی شد . </font></div><div><font size="4">که البته خدای بزرگ می داند که این دعا ها به کجا و در حق چه کسی بحساب می آمد . ولی اگر ظن ما درست باشد تعدادی از آنها تو ی راه گم و گور می شد مقصر پسرش بود که مفهوم وصیت پدرش را درست درک نکرده بود . خدا هم به اموات خوانندگان رحمت کند و هم یک رحمتی به آن آسیابان بگوییم که بر تعداد خدا بیامرزهای آن مرحوم اضافه شود .</font></div><div><font size="4">حال این داستان چه ربطی به کرونای ویروسی دارد ؟ اگر اجازه بفرمایید در یکی دو روز آینده ربط خواهم داد .</font></div><div><font size="4">عبارتهای بت چین ، آهوی ختن ، صورتگر چین را که همه در ابیات شاعران فارسی جاری بود , و الان هم هست واقعا زیبایی خاصی به ادبیات فارسی می داده و هم یک تعریف و اعتباری هم برای سرزمین چین بوده است . </font></div><div><font size="4">ظروف چینی از جمله دوری ها و بشقابها و کاسه ها و گلدانهای چینی هم که جای خود را داشت نمونه های اشعار را در بالا مرور کردیم . اما حال چطور؟ آیا تعریفی از چینیها می بینیم ؟</font></div><div><font size="4">آیا باز هم </font></div><div><font size="4"> خصوصا در این سالهای اخیر که بدلیل ارزان بودن و نیز بدلیل کوتاهی و دقت نداشتن و منصف نبودن تاجران ایرانی که می شنویم بعضی از تاجران ایرانی خود به کارخانهای چینی ها خود جنسهای ارزان قیمت و بنجل سفارش می دهند که سود بیشتری بکنند . هر چند چینی ها بخاطر منافع خودشان هم شده نباید این پیشنهاد ها را قبول کنند . </font></div><div><font size="4">چرا که چینی ها ممکنه در انداختن جنسهای ارزان قیمت و بی کیفیت به ظاهر موفق شوند و موقتا سود بیشتری ببرند اما در آینده بازنده اصلی خواهند بود . برای مثال اگر شرایط برای ورود اجناس و کالاهای اروپایی و کشورهای پیشرفته فراهم شود بدلیل سابقه ذهنی بد ، هیچ کسی از چین یک مداد هم خرید نخواهد کرد. </font></div><div><font size="4">و این بلایی که سر آسیابان داستان ما آمده بر سر چینی ها هم خواهد آمد . </font></div><div><font size="4"><br></font></div><div><font size="4">و لذا از بت چین و مشک آهوی ختن چینی به کرونای منحوس منتهی خواهد شد که عاقبت آن معلوم هست . متاسفانه بحث بی کیفیت بودن از کالاهای ساخت چین الان به داروهای انسانی و گیاهی و سوم دفع آفات چینی هم رسیده است. </font></div><div><font size="4"> </font></div><div><br></div><div><span style="font-size: large;"><br></span></div><div><span style="font-size: large;"><br></span></div><div><span style="font-size: large;">-------------------------------------------------------------------- </span></div><div><span style="font-size: large;">علاقه دارم مقاله زیر را برایتان معرفی کنم که نقش جاپای چین قدیم را در ادبیات ایران نشان می دهد که هم تشکری این نویسندگان عزیز و فاضل کرده باشم و هم واقعا کارشان بسیار با ارزش هست . </span></div><div><span style="font-size: large;"><br></span></div><div><h1 class="margin-bottom-20 size-18 " style="box-sizing: border-box; margin-top: 0px; margin-right: 0px; margin-left: 0px; font-family: rtl-font, Arial, Helvetica, sans-serif; color: rgb(65, 65, 65); -webkit-font-smoothing: antialiased; text-align: right; margin-bottom: 20px !important; font-size: 18px !important; line-height: 24px !important;"><span class="article_title bold" style="box-sizing: border-box; padding-bottom: 1px; margin-top: 0px;">چین در منشور شعر فارسی</span></h1><div style="box-sizing: border-box; color: rgb(51, 51, 51); font-family: rtl-font, Arial, Helvetica, sans-serif; font-size: 14px; text-align: right; outline: none !important;"><div class="margin-bottom-3" style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 3px !important;"></div><p class="padding-0" style="box-sizing: border-box; margin: 12px -2px 0px; margin-block-start: 0.1em; margin-block-end: 0.1em; padding: 0px !important;"><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700;">نویسندگان</span></p><ul class="list-inline list-inline-seprator margin-bottom-6" style="box-sizing: border-box; margin-top: 0px; margin-bottom: 6px !important; padding-left: initial; margin-left: 0px; list-style: none; padding-right: 0px; margin-right: -5px;"><li class="padding-3" style="box-sizing: border-box; padding-top: 3px !important; padding-right: 5px; padding-bottom: 3px !important; padding-left: 5px; display: inline-block;"><a href="http://jpll.ui.ac.ir/?_action=article&au=165826&_au=%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF++%D8%B7%D8%A7%DB%8C%D9%81%DB%8C" style="box-sizing: border-box; background-color: transparent; color: rgb(24, 53, 134); text-decoration-line: none; transition: all 0.3s ease 0s; outline: 0px; cursor: pointer;">شیرزاد طایفی</a> <span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 10.5px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;"><a class="inline-block" href="http://jpll.ui.ac.ir/article_16307.html#aff1" style="box-sizing: border-box; background-color: transparent; color: rgb(24, 53, 134); text-decoration-line: none; transition: all 0.3s ease 0s; outline: 0px; cursor: pointer; display: inline-block !important;">1</a></span> </li> <li class="padding-3" style="box-sizing: border-box; padding-top: 3px !important; padding-right: 5px; padding-bottom: 3px !important; padding-left: 5px; display: inline-block;"><a href="http://jpll.ui.ac.ir/?_action=article&au=165827&_au=%D8%A8%D9%88%D8%A8%DB%8C%D9%86++%DA%A9%D9%88%DB%8C" style="box-sizing: border-box; background-color: transparent; color: rgb(24, 53, 134); text-decoration-line: none; transition: all 0.3s ease 0s; outline: 0px; cursor: pointer;">بوبین کوی</a> <span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 10.5px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;"><a class="inline-block" href="http://jpll.ui.ac.ir/article_16307.html#aff2" style="box-sizing: border-box; background-color: transparent; color: rgb(24, 53, 134); text-decoration-line: none; transition: all 0.3s ease 0s; outline: 0px; cursor: pointer; display: inline-block !important;">2</a></span> </li> <li class="padding-3" style="box-sizing: border-box; padding-top: 3px !important; padding-right: 5px; padding-bottom: 3px !important; padding-left: 5px; display: inline-block;"><a href="http://jpll.ui.ac.ir/?_action=article&au=165828&_au=%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B1%D8%B6%D8%A7++%D9%BE%D9%88%D8%B1%D8%B4%D8%A8%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%86" style="box-sizing: border-box; background-color: transparent; color: rgb(24, 53, 134); text-decoration-line: none; transition: all 0.3s ease 0s; outline: 0px; cursor: pointer;">علیرضا پورشبانان</a> <span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 10.5px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;"><a class="inline-block" href="mailto:alirezap3@yahoo.com" data-toggle="tooltip" data-placement="bottom" title="" data-original-title="ارسال ایمیل به نویسنده اصلی" style="box-sizing: border-box; background-color: transparent; color: rgb(24, 53, 134); text-decoration-line: none; transition: all 0.3s ease 0s; outline: 0px; cursor: pointer; display: inline-block !important;"><span class="fa fa-envelope-o" style="box-sizing: border-box; display: inline-block; font-variant-numeric: normal; font-variant-east-asian: normal; font-stretch: normal; line-height: 1; font-family: FontAwesome; font-size: inherit; text-rendering: auto; -webkit-font-smoothing: antialiased;"></span></a></span> <span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 10.5px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;"><a class="inline-block" href="http://jpll.ui.ac.ir/article_16307.html#aff3" style="box-sizing: border-box; background-color: transparent; color: rgb(24, 53, 134); text-decoration-line: none; transition: all 0.3s ease 0s; outline: 0px; cursor: pointer; display: inline-block !important;">3</a></span></li></ul><p class="margin-bottom-3" id="aff1" style="box-sizing: border-box; margin-top: 0px; margin-right: 0px; margin-left: 0px; margin-block-start: 0.1em; margin-block-end: 0.1em; margin-bottom: 3px !important;"><span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 10.5px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">1</span> استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی</p><p class="margin-bottom-3" id="aff2" style="box-sizing: border-box; margin-top: 0px; margin-right: 0px; margin-left: 0px; margin-block-start: 0.1em; margin-block-end: 0.1em; margin-bottom: 3px !important;"><span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 10.5px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">2</span> استادیار دانشگاه پژوهشی پکن</p><p class="margin-bottom-3" id="aff3" style="box-sizing: border-box; margin-top: 0px; margin-right: 0px; margin-left: 0px; margin-block-start: 0.1em; margin-block-end: 0.1em; margin-bottom: 3px !important;"><span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 10.5px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">3</span> دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران</p><p style="box-sizing: border-box; margin: 12px -2px 0px; margin-block-start: 0.1em; margin-block-end: 0.1em;"><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700;">چکیده</span></p><div class="padding_abstract justify" style="box-sizing: border-box; outline: none !important; text-align: justify; padding: 15px; border-left: 0px !important; border-right: 5px solid rgba(0, 0, 0, 0.1) !important;"> سابقه ارتباط ایران و چین به قرن ها پیش باز می گردد. پس از پیروزی اسلام و با برقراری روابط تجاری گسترده میان ایران و چین، رابطه دو کشور وسعت و استحکام بیشتری یافت و بتدریج جلوههای گوناگونی از فرهنگ و تمدن چین وارد ادبیات؛ بویژه شعر ایرانیان شد و در آن بازتاب پیدا کرد. مسائلی چون دین و آیین چینیان، زیبایی شناسی چینیان، صنایع دستی چین و نقش و نگار چینی و مسائل مختلف دیگر؛ از جمله تجلیگاههای مربوط به سرزمین چین در ادبیات فارسی است که در این مقاله سعی شده تا حد امکان به برخی از آنها و چگونگی بازتاب کلّی چین در شعر فارسی پرداخته شود.</div></div></div><div><span style="font-size: large;"><br></span></div><div><br></div><div><font size="4"> </font><div><font size="4">
</font><div><br></div></div></div>
</div>
text/html2020-03-15T16:29:45+01:00chaypara.mihanblog.comعلی سلطان بیگیوضعیت بارندگی كشور از اول مهر تا 25 اسفند سال آبی 99-98
http://chaypara.mihanblog.com/post/652
<table border="0" width="100%" id="table1" cellpadding="8" bgcolor="#FFFFFF" dir="rtl" cellspacing="0" style="font-family: yekan23, Tahoma, Arial, sans-serif; line-height: 32px;"><tbody><tr><td colspan="6" style="border-width: 1px; border-left-style: dotted; border-left-color: rgb(0, 0, 0); border-right-style: dotted; border-right-color: rgb(0, 0, 0); border-top-style: dotted; border-top-color: rgb(0, 0, 0); line-height: 20.8px; padding-left: 6px; padding-right: 6px;"><p align="center" dir="rtl"><font size="4" face="'yekan23',Tahoma">بسمالله الرحمن الرحیم</font></p></td></tr><tr><td colspan="6" style="border-width: 1px; border-left-style: dotted; border-left-color: rgb(0, 0, 0); border-right-style: dotted; border-right-color: rgb(0, 0, 0); line-height: 20.8px; padding-left: 6px; padding-right: 6px;"><p align="center" dir="rtl"><font size="4" face="'yekan23',Tahoma"><b>وضعیت بارندگی كشور از <font color="#FF0000">اول مهر</font> تا <font color="#FF0000">25 اسفند </font>سال آبی 99-98</b></font></p></td></tr><tr><td colspan="6" align="justify" style="border-width: 1px; border-left-style: dotted; border-left-color: rgb(0, 0, 0); border-right-style: dotted; border-right-color: rgb(0, 0, 0); line-height: 20.8px; padding-left: 6px; padding-right: 6px;"><p style="line-height: 32px;"><font size="4" face="'yekan23',Tahoma">ارتفاع كل ریزشهای جوی از اول مهر لغایت 25 اسفند سال آبی 99-98 بالغ بر 187 میلیمتر میباشد. این مقدار بارندگی نسبت به میانگین دورههای مشابه درازمدت( 162 میلیمتر) 15 درصد <font color="Green">افزایش</font> و نسبت به دوره مشابه سال آبی گذشته( 203 میلیمتر) 8 درصد <font color="red">كاهش</font> نشان میدهد. ضمناً حجم بارش اول مهر تا پایان 25 اسفند معادل 308.181 میلیارد مترمكعب میباشد.</font></p></td></tr><tr><td colspan="6" align="justify" style="border-width: 1px; border-left-style: dotted; border-left-color: rgb(0, 0, 0); border-right-style: dotted; border-right-color: rgb(0, 0, 0); border-bottom-style: dotted; border-bottom-color: rgb(0, 0, 0); line-height: 20.8px; padding-left: 6px; padding-right: 6px;"><p style="line-height: 32px;"><font size="4" face="'yekan23',Tahoma">جدول شماره (1) و (2) میزان ریزشهای جوی مهر تا پایان 25 اسفند سال آبی 99-98 را در مقایسه با متوسط درازمدت و سال آبی گذشته همین دوره و درصد افزایش یا كاهش آن را در سطح كشور به تفكیك 6 حوضه آبریز اصلی و حوضههای آبریز درجه دو(سیگانه) نشان میدهد.</font></p><p style="line-height: 32px;"><font size="4" face="'yekan23',Tahoma">نقل از مطالعات منابع آب </font></p></td></tr></tbody></table>
text/html2020-03-15T16:17:36+01:00chaypara.mihanblog.comعلی سلطان بیگیسفر نامه (سفر مشهد - سفرمشهد 1319. سفر 1326 به خوی . سفر 1328 تبریز و سفر آخر بدون تاریخ)
http://chaypara.mihanblog.com/post/651
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:right;direction:rtl;unicode-bidi:
embed"><font size="3"><span lang="FA">بنام خدا </span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></font></p>
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:right;direction:rtl;unicode-bidi:
embed"><span lang="FA"><font size="3">سفر مشهد - سفرمشهد 1319. سفر 1326 به خوی . سفر 1328
تبریز و سفر آخر ( بدون تاریخ) <o:p></o:p></font></span></p>
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:right;direction:rtl;unicode-bidi:
embed"><span lang="FA"><font size="3">این قصه از یادداشت های یک فرد
است و دانستن شرایط زندگی آن زمان ما را با گذشته آشنا می کند . <o:p></o:p></font></span></p>
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:right;direction:rtl;unicode-bidi:
embed"><span lang="FA"><font size="3">نویسنده ، داستان خود را چنین
شروع می کند: <o:p></o:p></font></span></p>
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:right;direction:rtl;unicode-bidi:
embed"><span lang="FA"><font size="3">در مورخه 15/12/1390ساعت 5/4
صبح اخواب بیدار شدم . هر قدر این طرف
آنطرف غلطیدم . دیگر خوابم نبرد و این این
پرش خواب از سر، ناخود آگاه مرا بر اسب خیال سوار کرده و به گذشته برد یعنی درست
به سن 15 سالگی ام و بعبارتی شصت و چهار سال پیش. خلاصه بی اختیار به یاد شعراستاد شهریار افتادم : <o:p></o:p></font></span></p>
<p class="MsoNormal" align="right" style="text-align:right"><font size="3"><span style="line-height: 115%; font-family: Tahoma, sans-serif;"><br>
<span lang="AR-SA" dir="RTL">با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من</span></span><o:p></o:p></font></p>
<p class="MsoNormal" align="right" style="text-align:right"><span lang="AR-SA" dir="RTL" style="line-height: 115%; font-family: Tahoma, sans-serif;"><font size="3">خاطرم با خاطرات خود تبانی میکند<o:p></o:p></font></span></p>
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;direction:rtl;unicode-bidi:
embed"><span lang="FA"><font size="3">حال چه شد ؟ که این پرنده خیال
حقیرچرا مستقیما رفت یک روز بهاری
خرداد سال 1326 را انتخاب کرد من هم نمی
دانم . و حال اصل داستانها: <o:p></o:p></font></span></p>
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;direction:rtl;unicode-bidi:
embed"><span lang="FA"><font size="3">سفر اول (1319)<o:p></o:p></font></span></p>
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;direction:rtl;unicode-bidi:
embed"><span lang="FA"><font size="3">خدا برای شما هم زیارت شاه خراسان را قسمت کند برادر بزرگ من حاج نوراله آقا که خدا رحمتش کند مرا
به مشهد برد در آذر ماه سال 1319 که بنده هنوز سه ماه نبود که به دبستان دولتی
تازه تاسیس مولوی قدم گذاشته بودم . ابتدا از چورس تا سه راهی کهریز - (قنات میرزا جلیل ) را طبق معمول با اسب و الاغ
رفتیم از خوی تا تبریز را روی یک م<o:p></o:p></font></span></p>
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;direction:rtl;unicode-bidi:
embed"><span lang="FA"><font size="3">کامیون باری سوار شدیم .
همسفران ما از چورس افراد ذیل بودند : حاجی حسینقلی اسعدی – مشهدی جبار جلیل پور –
حاج اسماعیل گلمجانی – مشهدی قلی هرزندی – آقا میر وهاب حسینی – عباس دهقانی - حاج محمد علی فکری – حاج محمود موسی پور –
حاجی حسن فکری -مشهدی محمود دوللی – حوا خانم زن کربلایی فتح اله ( پدر بزرگ آقای
اسماعیل جلیلی)- مشهدی فتح اله قره کندی – حاج علی آقا زاده –
محمدعلی دایی حاج حسن قلی قانع – کربلا عباسعلی شکوری <o:p></o:p></font></span></p>
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;direction:rtl;unicode-bidi:
embed"><span lang="FA"><font size="3">حاج میر محمد حسینی دوست
کربلایی عباسعلی شکوری از اهالی بسطام ( از اسامی که یاد بردم در حال حاضر من باقر
و حسن فکری در حال حیات هستیم ). و به بقیه به رحمت ایزدی پیوسته اند که یک
صلوات بروحشان بفرستیم . <o:p></o:p></font></span></p>
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;direction:rtl;unicode-bidi:
embed"><a name="_Hlk35166997"><span lang="FA"><font size="3">سفر دوم
(1326)<o:p></o:p></font></span></a></p>
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;direction:rtl;unicode-bidi:
embed"><span lang="FA"><font size="3">خرداد1326 بود و برای امتحان
دادن به شهر خوی رفته بودم .معلم کلاس ششم نهایی ما استاد بزرگوار آقای رشید اصلان
آبادی بود که واقعا از شخصیت والایی بر خورداربوده هم اکنون در حال حیات هستند از
خداوند عمر پر برکت ایشان را خواستارم . آن زمان از ماشین سواری خبری نبود و اگر
هم بود دست ما کوتاه بود . <o:p></o:p></font></span></p>
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;direction:rtl;unicode-bidi:
embed"><span lang="FA"><font size="3">تاکسی و وسیله نقلیه عوجود
نداشت و فقط تعدادی درشکه (فایتون) و گاری دیده می شد و درشکه ها اعیان و اشراف را
به سر کارشان و شهر های دور و نزدیک می
برد . از جلسه امتحان که بیرون آمدم هنوز چند قدمی نرفته بودم که دو تا برادر از
هم محلی ها را دیدم برادر بزرگ مریض بود . نام این عارضه را یامان می گفتند که شبیه زخم های دمل بود. محمد تا مرا دید بطرفم دوید با هم هم سن و سال بودیم
و بدون اینکه من بپرسم ماجرا را گفت . این
دو برادر چون خوی را - نمی شناختند دیگر وظیفه من مشخص گردید. <o:p></o:p></font></span></p>
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;direction:rtl;unicode-bidi:
embed"><span lang="FA"><font size="3">هر چند در آن دور و بر درشکه
های شیکی و راحتی هم بود اما وسع ما به آن نمی رسید لذا یک گاری را که هم بار و هم
مسافرها را از این طرف شهر به جاهای دیگر
می برد صدا کردم . کمک کردیم مریض را روی
درگاری ( همان داشکا) گذاشتیم و بطرف شیر خورشید راه افتادیم . <o:p></o:p></font></span></p>
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;direction:rtl;unicode-bidi:
embed"><span lang="FA"><font size="3">همانطور که تعریف کردم وسیله
نقلیه نبود حتی وقتی می خواستیم برای همین امتحان
از چورس تا خوی که فاصله این
دو 60 کیلومتر است بیاییم باید سوار یک اتوبوس می شدیم. در این مسافرت، ابتدا
از چورس تا سه راهی قنات میزا جلیل با پای پیاده
یا اسب می آمدیم در سه راهی قنات میزا جلیل ساعتی منتظر اتوبوس قراضه ای می شدیم که از طریق
جاده شوسه ماکو به خوی می رفت . نام راننده این اتوبوس کربلایی اکبر بود. <o:p></o:p></font></span></p>
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;direction:rtl;unicode-bidi:
embed"><span lang="FA"><font size="3">داستان سفرسوم (1328)<o:p></o:p></font></span></p>
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;direction:rtl;unicode-bidi:
embed"><span lang="FA"><font size="3">دو سه سال از امتحانات نهایی
گذشته بود و من و حسن آقا اسعدی تصدیق کلاس ششم را قاب کرده و دردیوار مغازه زده
بودیم که متاسفانه درس را ادامه ندادیم هر
چند رفتیم در خوی کلاس هفتم هم اسم نوشتیم و حدود سه ماه هم سر کلاس رفتیم . حتی یک تاسف دیگر اینکه
نرفتیم در ادارات استخدام شویم که با توجه به حقوق و مزایای آن زمان زندگی راحتی
را حتما داشتیم . داشتم می گفتم که با حسن آقا تصدیق را گرفته و به فکر افتادیم که بعد از این تحصیل نصف و نیمه به یک مسافرت
تبریز برویم که شنیده بودیم میدان ساعت و گلستان باغی دارد. شنیده بودیم یک ساعتی
را در روی عمارتی قرار داده بودند که در سر ساعت با صدای بلندی زنگ می زد که صدایش
تا دور ترها می رفت . در خیابان فردوسی در مسافر خانه خورشید اتاق اجاره کردیم جلو
مسافرخانه ولخرجی کرده 5 ریال دادم یک
فایتون کرایه کردیم که ما را به میدان ساعت برده تا آن زیبایی ها را دیده و به
مسافرخانه برگرداند . <o:p></o:p></font></span></p>
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;direction:rtl;unicode-bidi:
embed"><span lang="FA"><font size="3">آن زمان اسفالت نبود و خیابان
پهلوی ( که اسم قبلی اش خیاوان بود ) ولی سنگفرش بود حال کی سنگ فرش شده بود تاریخ
ش یادم نیست این سنگ فرش نمی گذاشت که
خیابان گل ناک شود . <o:p></o:p></font></span></p>
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;direction:rtl;unicode-bidi:
embed"><span lang="FA"><font size="3">وخدا عمر شما را زیاد کند ولی یک سفرم را تعریف نکردم که نه اینکه یادم
رفته است، نه به این خاطر که تاریخ آن را نمی دانم . و آن سفر به دیار دیگر است. (
نویسنده مطلب باقر سلطان بیگی تولد1311 وفات 1395) <o:p></o:p></font></span></p>
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;direction:rtl;unicode-bidi:
embed"><span lang="FA"><font size="3"> <o:p></o:p></font></span></p>
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;direction:rtl;unicode-bidi:
embed"><span lang="FA"><font size="3"> </font></span><span style="font-size: medium; text-align: right;"> </span></p>
<p align="right" style="margin: 6pt 0in; text-align: right; background-image: initial; background-position: initial; background-size: initial; background-repeat: initial; background-attachment: initial; background-origin: initial; background-clip: initial;"><font size="3"><span lang="FA" dir="RTL"> </span><span lang="AR-SA" dir="RTL" style="font-family: Tahoma, sans-serif;">پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکند</span><span style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><br>
<span lang="AR-SA" dir="RTL">بلبل شوقم هوای نغمه خوانی میکند</span><br>
<span lang="AR-SA" dir="RTL">سالها شد رفته دم سازم ز دست اما هنوز</span><br>
<span lang="AR-SA" dir="RTL">در درونم زنده است و زندگانی میکند</span><br>
<span lang="AR-SA" dir="RTL">با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من</span><br>
<span lang="AR-SA" dir="RTL">خاطرم با خاطرات خود تبانی میکند</span><br>
<span lang="AR-SA" dir="RTL">بی ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی</span><br>
<span lang="AR-SA" dir="RTL">چون بهاران میرسد با من خزانی میکند</span><br>
<span lang="AR-SA" dir="RTL">شهریارا گو دل از ما مهربانان مشکنید</span><br>
<span lang="AR-SA" dir="RTL">ورنه قاضی در قضا نامهربانی میکند</span><o:p></o:p></span></font></p>
<span lang="AR-SA" dir="RTL" style="line-height: 115%; font-family: Tahoma, sans-serif;"><font size="3">شهریار</font></span>
text/html2020-03-09T13:17:36+01:00chaypara.mihanblog.comعلی سلطان بیگیدو پادشاه در اقلیمی نگنجند و اندر احوالات ما و مردم منطقه خاورمیانه و دیگر جاهایی که مشابه این وضعیت را دارند
http://chaypara.mihanblog.com/post/650
<font size="4" color="#990000">دو پادشاه در اقلیمی نگنجند .... و اندر احوالات ما، مردم منطقه خاورمیانه و دیگر جاهایی که وضعیت</font><span style="color: rgb(153, 0, 0); font-size: large;">مشابه</span><font size="4" color="#990000"> دارند. </font><div><font size="4" color="#990000">مثالها : <br>دمو کراسی از نوع افغانی. همین امروز 19 اسفند خبر آمد که افغانستان از امروز 2 تا رییس جمهور خواهد داشت. اشرف غنی و عبداله عبداله. تازه از فردا هم طالبان رسما وارد گود خواهد شد. و این جمهوری چند رئیسی مثلی یادمان آورد که اگر آشپز دو تا شد آش شور می شود یا بی نمک یا اگر ماما دو تا باشد اوشاق ترسینه گئلر. تازه در این ضرب المثل نگفته که اگر آشپز <br> <br> سه تا باشد تکلیف چه خواهد بود ؟<br>افغانستانی که روزگاری مهد علم و دین و خاستگاه پیر هرات ها و دیگر پیرها و اهالی آن علیم و عالم بودند. مردانی نیک نفس و سخنور و ادیب. اما در همین کشور دو روز قبل باز 27 نفر را با خمپاره راهی دیار باقی کردند و همه اینها یعنی جنایتها و یا بخشی از آنها بنام اسلام اجرا می شود. </font></div><div><font size="4" color="#990000">آیا این ها فاجعه نیست؟<br><br><font color="#000099">هند دارد آرام آرام ولی با نهایت خشونت مسلمانها را می کشد . کشوری که ناجی آن ( گاندی) علیرغم رنجهایی که از کفتار پیر خون آشام بریتانیای کبیر دید همه اش بر بال پرنده صلح نشست و بر آن کفتار پیروز شد . </font></font></div><div><span style="color: rgb(153, 0, 0); font-size: large;">آیا این ها فاجعه نیست؟</span><font size="4" color="#990000"><font color="#000099"><br><br><br><font color="#FFCC33">کمی آنطرفتر در سوریه هم بنام دفاع از مرز و سرحدات و تمامیت کشور و کمک به اسلامیات ، چندین کشور دست و پنجه نرم می کنند غافل از آنکه خونهایی که در آنجا با بمب های یهودیت روسی و گه گاهی هم توسط صهیونیزم به مواضع سوریها و با مساعدت پوتین ریخته می شود خون بچه های مسلمانها اعم از کرد و افغانی و لبنانی و ایرانی بوده که جان می بازند .</font></font></font></div><div><span style="color: rgb(153, 0, 0); font-size: large;">آیا این ها فاجعه نیست؟</span><font size="4" color="#990000"><font color="#000099"><font color="#FFCC33"><br><br><font color="#660000">پولهای از جنس دلار و ریال عربستان و دیگر امیر نشین های منطقه را که سرمایه ملی آنهاست امریکا به لحاظ ترسی که از ایران بدل عربها گذاشته شده است به کشور خود می برد که البته هر چند ما هم با نوشتن کلمه مرگ بر اسرائیل (که البته مرگ حق آتش افروزان اسرائیل هست) ،در ایران</font></font></font></font><font size="4" color="#990000"><font color="#000099"><font color="#FFCC33"><font color="#660000"><font size="4" color="#990000"><font color="#000099"><font color="#FFCC33"><font color="#660000"> هراسی عربها جزیی نقش داشته ایم و سگی هار مانند اسرائیل را هارتر و تحریک پذیر تر می کنیم. </font><br></font></font></font></font></font></font></font><span style="color: rgb(153, 0, 0); font-size: large;">آیا این ها فاجعه نیست؟</span><font size="4"><font style=""><font style=""><br><font style="" color="#006600">با این وضعیت موجود در منطقه و جهان نه </font></font></font></font><font size="4"><font style=""><font style=""><font style=""><font color="#006600"><font size="4" style="">دکترین، اندیشه ها</font> و نه داروی تجویزی ما در سامان یافتن منطقه و جهان موثر واقع می شود و نه مریض و مرض موجود علاج می شود که بشود گفت با فلان حرکت منطقه را اصلاح کردیم و نه که این مرگ و میرهای جنگی حاصل از بمب گذاری های طالبان و القاعده و عملیات کودک کشی و مسلمان کشی پایان گیرد . </font><br><br><font color="#336666" style="color: rgb(153, 0, 0);">و در این جنگ و گریز ها و فعل و انفعالات داخلی و خارجی که سالهاست درگیر آن هستیم شخصی از میان ما ( اگر خب</font></font><font color="#336666" style="color: rgb(153, 0, 0);">ر دروغ باشد از دزد احتمالی خیلی خیلی عذر می خواهم و حاضرم جرم اتهام را قبول کنم)، البته اگر در مورد ایشان هم راست نباشد در مورد خاوری و غیره که درست هست یعنی در اسم ممکنه که او نباشد ولی اسامی دیگری هستند که اختلاس را انجام داده اند. </font></font></font></font></div><div><font size="4"><font style=""><font style=""><font color="#336666" style="color: rgb(153, 0, 0);"> بلی شخصی از میان ما ایرانیها که سالها در مسند یکی از دانشگاههای سراسری نشسته و رتق و فتق امور علمی دانشجویان تلاش می کرد در پایان کار و شاید هم به عنوان پاداش خدماتش 125 هزار میلیارد تومان را هاپولی کرده و یا سوء استفاده هایی از قدرت و امکاناتش کرده است . دوستان - عزیزان- بزرگواران ادیب و تربیت گر، این چه نوع تربیتی است که حداقل برای خود تربیت دهنده ( آقای؟) ساری و جاری باشد ؟ یعنی حداقل تعلیم دهنده بد نکند و به گفتار خود واثق بماند و امین و درست کار با شد .<br> چرا این اساتید از خود نمی پرسند که چرا گفته ها و تیر های تربیتی ما به هدف نمی خورد؟. حال دانشجویان را درست و حسابی اگر تعلیم و تربیت هم ندادیم حداقل خودمان عمل گرا باشیم و بعد هم جهت بهانه و اغوا بگوییم که </font><font color="#006600" style="color: rgb(153, 0, 0);"> دانشجوهای ما استعداد لازم را نداشتند .<br> سعدی در باب هشتم در آداب صحبت در مورد این چنین اساتید دانشگاه ها چنین گفته بود: </font></font></font></font><br><div class="spacer"> </div>
<p><font size="3" color="#990000">معصیت از هر که صادر شود ناپسندیده است و از علماء ناخوبتر که علم سلاح
جنگ شیطانست و خداوند سلاح را چون به اسیری برند شرمساری بیش برد.</font></p><font size="3" color="#990000">
</font><div class="b"><div class="m1"><p><font size="3" color="#990000">عام نادان پریشان روزگار </font></p></div><div class="m2"><p><font size="3" color="#990000">به ز دانشمند ناپرهیزگار</font></p></div></div><font size="3" color="#990000">
</font><div class="b"><div class="m1"><p><font size="3" color="#990000">کان به نابینایی از راه اوفتاد </font></p></div><div class="m2"><p><font size="3" color="#990000">وین دو چشمش بود و در چاه اوفتاد</font></p></div></div><span style="color: rgb(153, 0, 0); font-size: large;">آیا این ها فاجعه نیست؟</span></div><div><font size="4" color="#990000"><font style=""><font style=""><br><font color="#000099">بگذریم که امروز بدلیل هجوم کرونا مجال این حرفها نیست مردم به جان خود و پیدا کردن دو شیشه ضد عفونی فکر می کنند . فقط نوشتم که آیندگان نگویند گذشتگان نمی دانستند . رسیدیم به کرونا که ناگفته هایش را بگوییم. </font></font></font></font></div><div><font size="4"><font style=""><font style=""><font color="#000099">---------------------------------<br></font><font color="#000099" style="color: rgb(153, 0, 0);">کرونا تا حال جان خیلی ها را بیجان کرده و خدا که حافظ همه شما عزیزان باشد و من که الان می نویسم فردا معلوم نیست که به همراه کرونا بروم و دفتر زندگی نصف و نیمه خود را تعطیل کنم . </font><br><font color="#000099" style="color: rgb(153, 0, 0);">نمی گویم که جامعه حتما و حنما پاک پاک باشد اما در مقابل جامعه ناپاک و آدم های کثیف هم قابل قبول نیست چطور شده که این جامعه فرهنگی با 8 هزار سال تمدن، چنین وضعیتی را پیدا کرده است . </font><br><font color="#000099" style="color: rgb(153, 0, 0);">مثلا : در جامعه ای که بهترین پزشکانش تسلیم کرونای لعنتی شده اند اعمال زیر دیده می شود </font><br><font color="#000099" style="color: rgb(153, 0, 0);">- در مرغداری اش ضد عفونی کننده پیدا می شود. </font><br><font color="#000099" style="color: rgb(153, 0, 0);">- داروخانه ها (نه همه شان ) الکل و دستکش طبی نمی دهند. </font><br><font color="#000099" style="color: rgb(153, 0, 0);">- احتکار اجناس و سوداگری بیشتر شده است. </font><br><font color="#000099" style="color: rgb(153, 0, 0);">- قیمت بعضی کالاها چندین برابر فروخته می شود . </font><br><font color="#000099" style="color: rgb(153, 0, 0);">- عوامیت و یا ناچاری عده ای اگر چه در شمار و وزن کم اند، باعث می شود قدرت واقعی و اعجاز گونه امامان معصوم این آفتاب های درخشان علم لدنی و دیگر شخصیت های صاحب نفس به و علم و درایت و خدابینی و اهداف والای آنها در سایه قرار گرفته و از طرف عده ای هر چند کم در شمار، بد فهمی پیش اید. </font><br><font color="#000099" style="color: rgb(153, 0, 0);">- کسی سوال بکند که ای برادرانی که به مسکرات روی آوردید آخر این مسکرات در زمان خودش و اوقات عادی چه دسته گلی بر فرق جماعت استفاده کننده از آن زد که الان در این وانفسا رفته اید الکل صنعتی را تنها علاج از کرونا اختیار نمودید و جان خود را از دست دادید؟ </font><br><br><font color="#000099" style="color: rgb(153, 0, 0);">عزیزان ، بزرگواران این حرفها برای از میدان بدر کردن و توهین به کسی نوشته نشده است می خواهم مانند کوهنوردها که به کوه صعود می کنند گهگاهی به ورا هم نگاه کنیم و مسیر را بسنجیم. همه ایراد داریم همه خطا داریم . اما دارد وقت از دست می رود .</font><br><font color="#000099" style="color: rgb(153, 0, 0);"> </font><font color="#660000" style="color: rgb(0, 0, 153);">دکتر های بیمارستان که سرباز مسلح ما در بیمارستان ها هستند از نداشتن ماسک می نالند آنطرفتر بیشرفها الکل و دستکش را قایم می کنند. <br>این طرف پرستار جوان، دختری زیبا و مادری در فردا های ایران از کرونا جان می بازد و آن طرف بی غیرتهای پول دوست و سوداگر با تفهیم اینکه الکل تنها راه علاج کر</font></font><font color="#660000" style="color: rgb(0, 0, 153);">وناست. الکل صنعتی را به خورد مردم می دهند تا 20 نفر از مردم جان ببازند. <br>آیا زیبنده هست در سرزمینی که شهید قاسم قدم بر می داشت و پایان کارش البته به ظاهر( در راه و عقیده خودش جان داد) غم انگیز نمود . در چنین سرزمینی الکل دزدی کنیم؟. <br>چرا چنین شدیم؟</font></font></font></div><div><font size="4"><font style=""><font color="#660000" style="color: rgb(0, 0, 153);"> چه در میان کاسبکاران و تولید کنندگان و چه در لباس و منصب دولتی وجدان چه شد ؟ چرا برای کرونا زودتر قدم بر نداشتیم و چرا قرنطینه را بعنوان یک راه اصلی انتخاب نکردیم ؟ و الان چرا نمی کنیم و در عوض با یک گام پسگردانه و عوامانه قرنطینه را یک روش عهد بوق حساب کردیم ؟<br>و چرا چنین می شویم ؟ و پایان کارمان چیست ؟ <br>دوستان به خود بیاییم و کسی هم بدش نیاید از این حرفها . بیدار شویم و در راه مصلحت مجاهدت کنیم . اجازه بدهید از خودمان انتقاد کنیم چون برای اصلاح و پیشرفت خودمان باید به دمل چرکین خودمان خود خواهی ها منفعت طلبی ها نیشتر بزنیم. <br></font><br></font><font color="#990000">خدای بزرگ چنان کن که سر انجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار</font><br><font color="#990000">و امید است همه ملت با رعایت قواعد بهداشتی و تلاش دلسوزان جامعه پزشکی از این مرحله رد شویم . </font><br></font>
</div>text/html2020-03-06T17:53:53+01:00chaypara.mihanblog.comعلی سلطان بیگیخطا های نویسندگی زمانی اصلاح می شوند که خوانندگان محترم نظر بدهند
http://chaypara.mihanblog.com/post/649
<font size="4">خطا های نویسندگی زمانی اصلاح می شوند که خوانندگان محترم نظر بدهند. </font><div><font size="4">خیلی خلاصه عرض کنم تا خوانندگان محترم را خسته نکنم . </font></div><div><font size="4">ضمن آرزوی سلامتی و موفقیت برای فرزندان وطن اعم از پزشکان ، پرستاران و کلیه کادر پزشکی و نگهبانان امنیت و زحمتکش کشور از نیروی انتظامی ، زمینی ، هوایی ، سپاه ، ارتش و راهداران کشور و کلیه کسانیکه در خدمت خلق الله هستند و ننگ بر کسانیکه در این اوضاع حساس اب را بجای الکل و اجناس بهداشتی و ضد عفونی را با قیمت گران و خارج ار عرف سود عرضه می کنند.</font></div><div><font size="4"> </font></div><div><font size="4">دوستان اغلب نوشته های اینجانب فی البداهه هستند یعنی نوشته ای آماده را انتشار نمی دهم و ان هم در زمانی نوشته می شوند که اغلب مردم در حال استراحت و خواب هستند و بخاطر همین دیر وقت بودن و خستگی گاهی می شود خطاهایی در نگارش و حتی در مطالب پیش می آید . </font></div><div><font size="4"><br></font></div><div><font size="4">اما روز یا روزهای بعد مطلب را باز بینی می کنم و مواقعی پیش می آید که خودم هم به نوشته خود اعتراض می کنم و می بینم که اصلا مطلبی را که نوشته ام منظور </font><span style="font-size: large;"> آن نبوده و گاها نوشته بیراهه می رود و این است که باید دوستان خواننده هم کمکی بکنند تا بقول فارسی گاف ندهم و بقول زبان خودمان بارا قوی مییام . </span></div>
text/html2020-03-02T17:14:52+01:00chaypara.mihanblog.comعلی سلطان بیگیسابقه جنگ و نا امنی در ایران در تاریخ صد سال گذشته و ویروس کرنا و حفظ روحیه و تسلیم نشدن در مقابل آن
http://chaypara.mihanblog.com/post/648
<font size="4">روزگاری حافظ چنین گفت : <br><br></font><br><div class="b"><div class="m1"><p><font color="#990000" size="3">نخست موعظه پیر صحبت این حرف است</font></p></div><div class="m2"><p><font color="#990000" size="3">که از مصاحب ناجنس احتراز کنید</font></p></div></div><font color="#990000" size="3">
</font><div class="b"><div class="m1"><p><font color="#990000" size="3">هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق</font></p></div><div class="m2"><p><font color="#990000" size="3">بر او نمرده به فتوای من نماز کنید <br></font></p><p><font color="#990000" size="3"><font color="#000099">دوستان همانطور که خودتان بهتر می دانید این روزها صحبت از یک ویروس خطرناکی هست که به شدت مسری و مخل زندگی مردم هست و تا کنون جان عزیزانی را هم گرفته است. بر اساس اسناد تاریخی انسانها از قدیم هم گرفتار </font></font><span style="color: rgb(0, 0, 153); font-size: medium;">بیماری هایی مانند وبا ، جذام ،حصبه - طاعون - مخملک و سرخک می شدند</span><span style="color: rgb(0, 0, 153); font-size: medium;"> و یا کمبود ارزاق و در واقع نه کمبود، بلکه نبود ارزاق و قحطی هم آدمها را گرفتار می کرد. برای مثل در شرایط انقلاب مشروطه در صد سال قبل هم از این گرفتاری ها بود و خدا این بلا ها را از سر ایران دور کند.</span></p><p><font color="#990000" size="3"><font color="#000099">این چند سطر از متون مربوط به ادوار گذشته و جنگ جهانی اول و اثرات آن در ایران است :</font></font></p><p><font color="#990000" size="3"><font color="#000099">جنگ جهانی در سال 1914 میلادی (</font></font><span style="color: rgb(0, 0, 153); font-size: medium;">1293خورشیدی )</span><span style="color: rgb(0, 0, 153); font-size: medium;"> شروع و در 1918 میلادی (1293 خورشیدی ) پایان یافته است. و ده میلیون کشته داشت البته ایران در این جنگ نقشی نداشته است . ولی این گفته به این معنی نیست که ایران از این جنگ آسیب ندید طبق گفته محققین، ایرانیان در این جنگ با اسلحه کشته نشدند بلکه با سلاح گرسنگی تلف شدند. اگر خوشبینانه نگاه کنیم ایران یک سوم جمعیت خود را در گرسنگی از دست داده است . و البته این جنگ مولود یاغی گری های اسماعیل سمیتقو و جنگهای جیلولیق و کشتار و غارت و اشغال آذربایجان و بعضی دیگر نقاط کشور توسط ترکیه عثمانی و روس ددمنش و ارامنه و انگلیس تواما بود . </span></p><p><font color="#990000"><br><font size="4">آن سالها در ایران خشکسالی داریم، نابسامانیهای
دیوان سالاری داخلی داریم. قیامهای متعدد، شورشهای متعدد و راهزنیهای
متعدد در اقصی نقاط کشور وجود دارد. وضعیت اقتصادی مردم به شدت خراب است.
در کنار همه این موارد بیافزایید حضور بیگانگان را در ایران که به دنبال
منافع خودشان هستند.</font></font><font size="4">
</font></p><div align="justify"><font color="#990000" size="4"><br>
یکی از افسران دانستر فورس گزارشی نوشته است که در کتاب قحطی بزرگ از آن
استفاده شده است. این افسر خاطراتش را در سال 1919 منتشر کرده است. این
نیروها از راه عراق امروز وارد کرمانشاه و ایران شده بودند. عنوانی که او
در خاطراتش برای فصل ورود به ایران انتخاب کرده «سرزمین مرگ و فلاکت» است.
یعنی اولین چیزی که او زمان ورود به ایران میبیند مرگ است. چون در کنار
جاده جنازه مردم را میبیند که به خاطر گرسنگی روی زمین افتادهاند. یعنی
بدبختی از سر و روی ایران میبارد. حتی گزارشاتی از آدم خواری در ایران
وجود دارد که در کتابهای خاطرات، چه ایرانیها و چه مسیونرهای خارجی به آن
اشاره شده است. در آن زمان تعدادی از مسیونرهای آمریکایی برای تبلیغ
مسیحیت آمریکایی و امور خیریه وارد ایران شده بودند. گویا از جمعیت 20 میلیونی ان زمان حدود 8 میلیون نفر تلف شده اند . </font></div><p><font color="#990000" size="3"><font color="#000099"><br></font></font></p><p><font color="#990000" size="3"><font color="#000099">و این چند سطر از اوضاع مشروطه هست : <br></font></font></p><p><br></p><p><font color="#660000" size="3"><b>محاصره تبریز</b>، به اتفاقاتی گفته میشود که در دوران <a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D8%AF_%D8%B5%D8%BA%DB%8C%D8%B1" title="استبداد صغیر">استبداد صغیر</a> در <a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B2" title="تبریز">تبریز</a> رخ داد که در طی آن، نیروهای وابسته به <a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B9%D9%84%DB%8C%E2%80%8C%D8%B4%D8%A7%D9%87" title="محمدعلیشاه">محمدعلیشاه</a>، شهر <a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B2" title="تبریز">تبریز</a> را با هدف سرکوب <a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%86%D8%A8%D8%B4_%D9%85%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%B7%D9%87_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86" title="جنبش مشروطه ایران">مشروطهخواهان</a> این شهر به مدت ۱۱ ماه از ۳۰ خرداد ۱۲۸۷ (۲۰ جمادیالاول ۱۳۲۶) تا ۹ اردیبهشت ۱۲۸۸ (۸ ربیعالثانی ۱۳۲۷) <a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D8%A7%D8%B5%D8%B1%D9%87_%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%DB%8C" title="محاصره نظامی">محاصره</a> کرده و مانع از رسیدن غذا و دارو به شهر شدند؛ تا این که عدهای از نیروهای <a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%87" title="روسیه">روسیه</a>
به بهانه حفظ جان اتباع خود در تبریز، در ۹ اردیبهشت ۱۲۸۸ وارد شهر شده و
در نتیجهٔ آن محاصره تبریز به پایان رسیده و نیروهای وابسته به شاه از
اطراف شهر متفرق شدند.<sup id="cite_ref-ToolAutoGenRef1_1-0" class="reference"><a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D8%A7%D8%B5%D8%B1%D9%87_%D8%AA%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B2#cite_note-ToolAutoGenRef1-1">[۱]</a></sup></font></p><p><font color="#660000" size="3"><sup id="cite_ref-ToolAutoGenRef1_1-0" class="reference"><font color="#660000"><a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D8%A7%D8%B5%D8%B1%D9%87_%D8%AA%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B2#cite_note-ToolAutoGenRef1-1">گرسنگی ها در تبریز بیداد می کرد و از آن بدتر سلامتی انسانها به خطر افتاده بود و تحت گرسنگی و کمبود مواد غذایی عقل انسانها ذایل می شد گفته می شد تعدادی شکم خود را پاره کرده و روده های خود را به دندان می کشیدند . </a> و اتفاقا باید بگوییم جنگ جهانی اول هم دوره با مشروطه بود و تاثیر گرسنگی و سو تغذیه را می توانیم در یابیم . و همان جمله معروف آن دست فروش تبریزی در درگیری با یک پاسبان در میان مردم طنین انداز هست : یونجا یئیب مشروطه آلمیشیق </font><a href="https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D8%A7%D8%B5%D8%B1%D9%87_%D8%AA%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B2#cite_note-ToolAutoGenRef1-1"><br></a></sup></font>
</p><font size="3">
</font><input role="button" id="toctogglecheckbox" class="toctogglecheckbox" style="display:none" type="checkbox"><div class="toctitle" dir="rtl" lang="fa"><h2 id="mw-toc-heading">حال برگردیم به موضوع خودمان <br></h2><p><br></p><span class="toctogglespan"><label class="toctogglelabel" for="toctogglecheckbox"></label></span></div><p><font color="#990000" size="3"><font color="#000099"> می شود گفت با چنین بازی های مرگی که در کره خاکی می بینیم حتی ممکن است که چند سال بعد امریکا یا روسیه و چینی که خود الان گرفتار ویروس هست، میکروبی مشابه و حتی بدتراز کرونا ر ا ساخته و به جوامع ول سرایت دهند البته این پیش بینی از توهم توطئه و شدت بد بینی نیست بلکه هر روز که می گذرد انسان به چنین نتیجه گیری هایی می رسد .</font></font></p><p><font color="#990000" size="3"><font color="#000099"> <br></font></font></p><p><font color="#990000" size="3"><font color="#000099">اما چکار کنیم که کمتر آسیب ببینیم ؟ <br></font></font></p><p><font color="#990000" size="3"><font color="#000099">دوستان داشتن روحیه قوی و اعتماد به نفس بالا در مقابل کرونا و در در هر امری که به انسانها زیان می رساند ضروری هست برای مثال اگر در یک صعود به کوه پایمان صدمه ببیند باید دوستان همراه ما یک روحیه ای داشته باشند که از خون و زخم نترسیده و مداوای اولیه پای ما با استفاده از مواد ضد عفونی کننده و کمکهای ابتدایی تا رسیدن به بیمارستان </font></font><span style="color: rgb(0, 0, 153); font-size: medium;">را انجام بدهند</span><span style="color: rgb(0, 0, 153); font-size: medium;">. </span></p><p><font color="#990000" size="3"><font color="#000099"> </font>خیلی ها در گذشته و الان هم همینطوری هست و والده ما اسم یک نوع بیماری سخت را که متاسفانه بدنام و خطرناک هست هیچگاه تکرار نمی کند چون اولا نمی خواهدکه از این بیماری اسمی برده شود تا اطرافیان ناراحت نشوند ثانیا معتقد هست که تکرار خاطرات بد و بیماریها و<font style=""> </font>بکلی نا امید شدن خود یک نوع مرگ قبل از موعد هست . <br></font></p><p><font color="#990000" size="4"><font color="#000000">اینگونه مصایب ناگوار <font face="Mihan-Nassim">به </font></font></font><font size="4">مردم اثبات می کند که یک نامرد هایی در جامعه وجود دارند که موقع ناراحتی ، غم و حتی مرگ از این وضعیت سو استفاده می کنند و با مرگ سوداگری می کنند.</font></p><p><font size="4">اما از این دو بیت حافظ بیت اول را برای مناسبت دیگری می گذاریم اما بیت دوم می گوید سر زنده باشیم . به اعصاب خود مسلط باشیم. یکی از راههای غلبه به دشمن یا بیماری، مسلح شدن علیه آن از طریق </font><font color="#990000" size="3"> شناسایی نقاط قوی ویروس هست<br></font></p><p><br></p><div class="m1"><p><font color="#990000" size="3">هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق <br></font></p></div><font color="#990000" size="3">بر او نمرده به فتوای من نماز کنید<br><br></font><p><font size="4"> به قول معروف حس مرگ قبل از زمانی که خودش را نشان بدهد آزار دهنده و مایوس کننده هست و انسان را می کشد. پس با روحیه باشیم و لج کردن از روی جوانی و بوسه زدن ( کاری که شخصی در فضای مجازی دیدیم )آن هم در شرایطی که امکان آلودگی فراهم است حتی از روی اخلاص ، خشک و متعصب بودن علامت خوبی در قلب انسان نیست هر چند نشان اخلاص آن جوان عزیز باشد. <br></font></p><p><font size="4"> حرمت مکانرار نیست های مقدس به ذات، عزت و بزرگواری خود آن اولیا و امامان (ع) هست نه به در ، پنجره ، نقش و نگار، آهن و طبقات ساختمان آنهاست . این آجرها و نرده ها و ساختمانها را دست انسان ساخته است و هر چند که اشیای و لوازم منسوب به این اولیا (متاثر از ارزشمند بودن خود اولیاست) هم بدیده احترام نگاه می شوند و اینکه گرد و خاک و ذرات زیان بار سطح یک درب و مکان موجود را انکار کردن کاری عقلایی نیست و اصلا طرح وجود یک میکروب و روبرو قرار دادن یک مکان مقدس را با یک ویروس و میکروب که می تواند همه جا وجود داشته باشد دور از شان اسلام و شان ایرانیها می باشد. <br></font></p><p><font size="4"></font><br></p><p><font size="4">در هر حال حقیر می توانم این را عرض کنم که از هر راهی عقلانی باید با این ویروس مبارزه کرد و قرار نیست که با انتخاب زمانی اشتباه برای یک زیارت که به قول معروف بعد ها " آقا خودش طلب می کند تا همه به زیارت برویم"، موقعیت کشورمان را که روزهای سختی را می گذراند به سختی بیندازیم . </font></p></div></div>