درخت چایآیا آنکه به یک درختچه رحم نکند به یک انسان رحم می کند ...
در دوران کوتاه دانشگاه در هیمنۀ واقعیاتی قرار گرفتم که مرا به خویشتن نزدیک می کرد و پیوسته درس هایی از زندگی در کنار دانشجویان واقعی آموختم که هیچ مدرسی نتوانست به بنده بیاموزد. از سال 1386 که انجمن اسلامی دانشجویان در دانشگاه صنعتی شاهرود غیر رسمی اعلام شد و تدابیر چرخ دنده ای آن دوران خام و سوخته این نهضت ملی را در سراسر کشور شروع به خرد کردن نمود جمعی از رهروان این نهضت برای حفظ نام، یاد و رسالت انجمن اسلامی و تلاش های بی دریغ جوانان این آب و خاک که جز آزادی، استقلال، حرمت انسانی و صداقت فریادی بر نمی آوردند تصمیم گرفتند درختچه ای را نماد آزادی خواهی و ملیت اندیشی خود قرار داده و با آویختن چای کیسه ای بر شاخسار آن صدای اعتراض و موجودیت خود را به گوش همگان رسانیده و روح پاک و لطیف طبیعت را شاهدی بر صبر و تحمل خویش در برابر کالبد سیاه و زمخت استبداد و خودرایی قرار دهند.
اما در حالی که فکر می کردیم بعد از سالیان سال خزان و انتظار درخت چای به بار خواهد نشست نه تنها احیای مجدد انجمن اسلامی با دسیسه هایی مواجه شد بلکه به دست جفا پیشۀ تحجر و تعصب در تابستان سال 1393 در حالی که میدان خالی از حضور دانشجویان بود قطع گردید و چون همیشه ثابت کرد که نه تنها آزادی خواهی و مطالبه گری بلکه هرچه رنگ بوی تغییر و خلاقیت از خود ساطع کند تدبیری تبری پاسخ آن خواهد بود و دلیل آن فقط نفعی است که از راکد بودن آب دریا به ساکنان ساحل ریا می رسد.
و عجب حکایتی بود آن روز که در کنار تن بی سر این درخت قرار گرفتم و درحالی که دل و جانم به تماشای بند انگشتی از جسم بی جان آن دوخته شده بود دیدن یک چای کیسه ای کهنه و قدیمی که هنوز خود را به سختی بر روی آن نگاه می داشت و از چشم سطحی نگر جلادان زمان خود غافل مانده بود مرا شگفت زده کرد و آنی به اعماق وجودم متبادر گشت که پروردگارا، چه مقاومتی از یک تن بی سر می بینم.
بنابراین بر آن شدیم تا با راه اندازی تارنگاری رسالت آن درخت خوش مرام را شاخ و برگ بخشم و ثابت گردانم که با قطع درخت اندیشه قطع نمی شود، با قطع درخت همت ما سست نمی شود، با قطع درخت امید ما کم نمی شود بلکه مرام مذموم شما آشکار شده و هیچ حرفی را برای زدن باقی نمی گذارد و چنان انگیزه ای را در ما ایجاد می کند که اگر بانیان این عمل قبیح آن را درک می کردند پشت دست گاز می گرفتند و لب می گزیدند.
این تارنگار بر آمده از خاک کویی است که درخت چای از آن روییده و نظرات شما سرور دانا به سان آن چای های کیسه ای است که بر آن درخت آویز می کنید و امروز هر چه در آن می نگاریم و از دیده می گذرانیم میوۀ شیرین و خوش عطر درخت چای است.
آری این مسلک ناجوانمردان و استبدادنصبان است که حتی یک درخت آزادی خواه را تحمل نمی کنند چه برسد به یک جوان آزادی خواه ...
به یاد درخت چای
اگر تبر بزنند به شاخ و برم نمی شکنم
وگر شکنم ز شاخ و تنم قلم قلم فکنم
بنگارم از تن و جان جان فدای آزادی
بنثارم از بر و سر خون فدای آزادی
ا.ش.چراغ
آ.ز.خ
http://derakhtchai.mihanblog.com
2020-12-12T15:07:03+01:00text/html2018-07-09T03:00:46+01:00derakhtchai.mihanblog.comا.ش چراغقلمه درخت چای در تلگرام
http://derakhtchai.mihanblog.com/post/199
<div style="text-align: justify;"><font face="B Mitra"><span style="font-size: 17.3333px;">با سلام </span></font></div><div style="text-align: justify;"><font face="B Mitra"><span style="font-size: 17.3333px;">علاوه بر اینجا از امروز می توانید درخت چای را در تلگرام در اختیار داشته باشید.</span></font></div><div style="text-align: justify;"><font face="B Mitra"><span style="font-size: 17.3333px;">آدرس derakhtchai@</span></font><span style="font-size: 17.3333px; font-family: "B Mitra";"> </span></div>
text/html2018-05-22T07:12:21+01:00derakhtchai.mihanblog.comا.ش چراغجنبش عبور از فیلترینگ
http://derakhtchai.mihanblog.com/post/109
<blockquote style="margin: 0 0 0 40px; border: none; padding: 0px;"></blockquote><span style="font-family: "B Mitra"; font-size: 13pt; text-align: justify;"><div style="text-align: justify;"><div>در ارتباط باشیم و ارتباطمان را حفظ کنیم. برای بدست آوردن اطلاعات شفاف و بیطرف و نظرات متفاوت تلاش کنیم. نظراتمان را تبادل کنیم، آگاهیمان را بسط دهیم و خرد جمعی را خلق کنیم. کشور آبستن حوادث بزرگ و سرنوشتسازی است. اگر به وضوح از آنچه در محیط زندگیمان میگذرد آگاه باشیم میتوانیم با همبستگی و تصمیمات به موقع موثر و مثبت واقع شویم. مسدود شدن شکبههای اجتماعی تهدیدی در جهت این خط حیاتی زندگی اجتماعی ماست. امروز رسالت هر متخصص و دانایی در عرصه علوم رایانه و دنیای اطلاعات و ارتباطات مشخص است. بیتفاوت نباشید و به هرشکل ممکن برای رفع حصر از دنیای اطلاعات و ارتباطات تلاش کنیم. حق آگاهی و ارتباطات ما چیزی به اندازۀ یک دنیاست نه فقط خانه و محلۀ خودمان. خانواده، همسایه و دوستان و هرکسی را که فکر میکنیم از حق دسترسی آزاد به اطلاعات و ارتباطات جهانی محروم ماندهاند را یاری کنیم. بیتفاوت نباشیم حتی اگر آنها بیتفاوتند. آگاهی سایرین به نفع من است، به نفع خانوادۀ من است به نفع فرزند من است... . بیایید برای نفع خودمان با جدیت و حوصله تلاش کنیم.</div><div>گر نفع کس در نهاد تو نیست چنین گوهر و سنگ خارا یکی است</div><div><br></div></div></span><p class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-right:1.3pt;text-align:justify">
</p>
text/html2018-05-05T06:05:47+01:00derakhtchai.mihanblog.comا.ش چراغکه گفته دنیا به آخرش رسیده، هنوز همان نقطۀ آغاز است.
http://derakhtchai.mihanblog.com/post/108
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify"><span style="font-size: large; font-family: "B Mitra";">ظهر یک روز بهاری</span><span style="font-size: large; font-family: "B Mitra";"> </span><span style="font-size: large; font-family: "B Mitra";">در حیات سبز و پر از سبزیهای جورواجور یک خانه
ساده شمالی، شبیه همان خانههایی که بچههای هفت هشت ساله نقاشی میکنند یک دختر
ده دوازده ساله در گوشهای از آن بر روی لبۀ حوض کوچکی روبهروی مادرش نمیه نشسته
است و مشغول شستن لباسها در یک تشت بزرگ مسی میشود، </span><span style="font-size: large; font-family: "B Mitra";">با دقت لبه آستین و یقه یک لباس را با هیبتی
زنانه میشوید و بعد خوب چلانده و آبش را گرفته و سپس روی سرپنجه بلند میشود تا
با نوک انگشتانش طناب را بگیرد و بعد آن را پهن کند و باز ادامه میدهد و مادرش
همچنان خیلی با آرامش نگاهش میکند. هر چه نگاهش میکنم سیر نمیشوم. انگار زندگی
را به تجربه گرفته است. اگر هیکل کوچکش نبود با این نشست و برخاستهای پختهای که
داشت تشخیص سن و سالش محال بود. با خودم فکر میکنم که گفته است که دنیا به تهاش
رسیده، هنوز همان نقطه آغاز است. </span></p>
text/html2018-04-18T03:22:05+01:00derakhtchai.mihanblog.comا.ش چراغبه یاد بیژن جزنی و آنانکه چهل و سه سال پیش شرارههای شفق شدند.
http://derakhtchai.mihanblog.com/post/196
<div style="text-align: justify;"><font face="B Mitra" size="4">تا هستی هیچ غمی نیست. رکود هست. سردی هست. گرسنگی هست اما تا تو هستی هیچ غمی نیست. وقتی چراغ در آن سوی تاریکی هست تنها امید نیست راه هم هست. تو هستی چراغ امروز، تو هستی امید امروز، تو هستی جسارت امروز، تو هستی و امروز روز توست.</font></div><div style="text-align: justify;"><font face="B Mitra" size="4">به خون تو ماتمها نرسد که شب دراز</font></div><div style="text-align: justify;"><font face="B Mitra" size="4">میکشد تا خفتۀ سرخی شفقت نشود</font></div><div style="text-align: justify;"><font face="B Mitra" size="4">ای بیژن...</font></div><div style="text-align: justify;"><font face="B Mitra" size="4"><br></font></div><div style="text-align: justify;"><font face="B Mitra" size="4"><br></font></div>text/html2018-04-01T12:06:17+01:00derakhtchai.mihanblog.comا.ش چراغحمایت پول نیست، پرورش است...
http://derakhtchai.mihanblog.com/post/106
<div style="text-align: justify;"><span style="font-family: "B Mitra"; font-size: large;">چندی ابزار نوشت و قلم خریداری کرده بودم. به تاکید به فروشنده گفتم لطفا از هر کدام که ایرانیاش موجود هست لطف بفرما. ایشان هم با نگاهی ساده تقبل کرد و گفت اتفاقا این مغز اتدها تولید شهر خودمان هست و ما هم خوشحال شدیم. دو ماژیک رنگی پس از چند روز استفاده سرشان شکت و دیگر بخوبی اول متون را رنگی نمیکردند. مغز اتدها هم منتظر اشاره نبودند و با ضعیفترین تماس با کاغذ میشکستند و سوهان روح من شده بودند. دفعۀ بعد تمام اجناس را خارجی خریدم. تفاوتشان کمتر از پنج هزار تومان بود اما همین چند هزار تومان را چه کسی حاضر است به آدمی همینطوری ببخشد که ما حاظر باشیم به ضعیفترین کیفیت پولی بپردازیم که به سختی حاصل میشود.</span></div>
<div style="text-align: justify;"><font face="B Mitra" size="4">تولید ملی پیش از حمایت ملی به عزم ملی جهت اصلاح و تطبیق محصولات نیازمند است. </font></div><div style="text-align: justify;"><font face="B Mitra" size="4">تنها امیدواری این است که</font><span style="font-family: "B Mitra"; font-size: large;"> هر سال که میگذرد مشکلات ریشهایتر کشف میشوند.</span></div>
text/html2018-04-01T11:40:34+01:00derakhtchai.mihanblog.comا.ش چراغتنهایی و سراب و امید
http://derakhtchai.mihanblog.com/post/105
<div><div><font face="B Mitra" size="4">در کنج ایستادن و به غم گریستن </font></div><div><font face="B Mitra" size="4">مجال نترسیدن را جار میزند</font></div><div><font face="B Mitra" size="4">نگاه پشت نگاه به نقطهای معلوم</font></div><div><font face="B Mitra" size="4">هوس نهراسیدن را فریاد میزند</font></div><div><font face="B Mitra" size="4">من نمیترسم وقتی ترس، مرگ پیش از موعد و تضییع</font><span style="font-family: "B Mitra"; font-size: large;"> استعدادهاست</span></div><div><font face="B Mitra" size="4">کویر را تجربه کن</font></div><div><font face="B Mitra" size="4">در کویر خورشید هست </font><span style="font-family: "B Mitra"; font-size: large;">آسمان هست</span></div><div><span style="font-family: "B Mitra"; font-size: large;">و تو هستی</span></div><div><span style="font-family: "B Mitra"; font-size: large;">تو خود درخت کویر باش</span></div><div><span style="font-family: "B Mitra"; font-size: large;">و مایۀ حیاتت، امید هست</span></div><div><font face="B Mitra" size="4">آری چه غم وقتی سراب ابهت ناامیدی کویر را میشکند.</font></div><div><font face="B Mitra" size="4"><br></font></div></div>text/html2018-01-24T14:56:54+01:00derakhtchai.mihanblog.comا.ش چراغآنکه از خاکستر طلا می ساخت رفت...
http://derakhtchai.mihanblog.com/post/104
<div style="text-align: right;"><font face="B Mitra" size="4">عیار زیرخاکی از آن جهت نیست که مطلاست بلکه بدان خاطر است که زیر خاک است و هرچه خفتهتر باشد عیارش بیشتر است. پسر عمۀ ارجمندم، استاد شاعر و خوش طبع محمد مهدی جلالی شاهرودی رحلت تو برای درک دنیاییمان سخت است اما آنچه تو از نیافتیم را اکنون در فراقت میتوان یافت که هرچه زمان بگذرد ارزشت بیشتر میشود. به امید دیدار </font></div><div style="text-align: center;"><font face="B Mitra" size="4">کاش دنیای تو دگر باشد که مرا تنگ تر ز زندان است</font></div><font face="B Mitra" size="4"><div style="text-align: center;">در زمین و آسمان همه جا آنکه از یاد رفته انسان است</div></font><div style="text-align: center;"><font face="B Mitra" size="4">باز تنها حقیقت دنیا قصۀ تلخ نان و دندان است</font></div><div style="text-align: center;"><font face="B Mitra" size="4">خنده شادمان مخواه از من با شرف زیستن نه آسان است </font></div><div style="text-align: center;"><font face="B Mitra" size="4"> مرحوم استاد محمد مهدی جلالی</font></div>text/html2017-11-03T13:52:00+01:00derakhtchai.mihanblog.comا.ش چراغستار بهشتی شد.
http://derakhtchai.mihanblog.com/post/103
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom:0in;margin-bottom:.0001pt;
text-align:justify;line-height:150%"><span lang="FA" style="font-size:14.0pt;
line-height:150%;font-family:"B Mitra"">مثل آدمهای واقعی مثل خاک است، هم پاکند
و هم به چشم نمیآیند. خاک مادر طبیعت است و هرچه هست از اوست اما به چشم، نمیآید.
مایۀ تمام این طبیعت تماشایی از همه افتادهتر است و زمین خوردۀ من و توست اما به
چشم نمیآید. آدمی هم همین است. آدمی که برای بشر مادری کند و زادگاه عشق و فطرت
بشری شود گرچه به رشک بیاید اما به چشم نیاید. انگار قرینه تمام طبیعت خشک و تر در
روح انسان میگنجد. گویی این همه حال و تحول طبیعی نقشی است پر معنی در پس پرده
نقاشی خدا. ابر میبارد و زمین سبز میشود، خورشید میتابد زمین گرم می شود، درخت
میروید و زمین نغز میشود، شمع میسوزد شب رنگ میشود. تو گویی هر چه که از خود
میگذرد نور میشود و هرچه نور میشود به چشم نمیآید. </span><span style="font-family: "B Mitra"; font-size: 14pt;">نور به
چشم آمدنی نیست فقط چشم نواز است.</span></p><p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;line-height:150%"><span lang="FA" style="font-size:14.0pt;line-height:150%;font-family:"B Mitra"">فرقی
ندارد فرخی باشی یا عارف قزوینی، میرزاده عشقی باشی یا تقی خان پسیان، اگر عاشق
وطنی شمعی، خورشیدی، خاکی. هر چه حرارت عشقت فزون، زودتر ذوب میشوی، محو میشوی.
محال است شمع باشی نسوزی، محال است بسوزی و بسازی محال است بروی و بمانی. اجر
عاشقی گرچه بهشتی شدن است اما رسمش عیان بودن نیست، مستور بودن است. ستار بودن
است. میآیی و میروی غریب و قریب.<o:p></o:p></span></p><p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;line-height:150%"><span lang="FA" style="font-size:14.0pt;line-height:150%;font-family:"B Mitra"">چگونه
شعلههای احساس سرزمینمان را فراموش کنیم...<o:p></o:p></span></p><p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;line-height:150%"><span lang="FA" style="font-size:14.0pt;line-height:150%;font-family:"B Mitra"">به
بهانه بهشتی امروز و به یاد همۀ ستاران
بهشتی...<o:p></o:p></span></p><p class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom:0in;margin-bottom:.0001pt;
text-align:justify;line-height:115%">
</p><p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;line-height:150%"><span lang="FA" style="font-size:14.0pt;line-height:150%;font-family:"B Mitra"">سیزده
آیان<o:p></o:p></span></p>
text/html2017-10-20T14:39:16+01:00derakhtchai.mihanblog.comا.ش چراغعدالتی وجود ندارد...قدرتمند شوید.
http://derakhtchai.mihanblog.com/post/102
<font face="B Mitra"><span style="font-size: 18.6667px;">نجنگیده خود را بازنده ندانید. بجنگید اما از شکست نهراسید.</span></font><div><font face="B Mitra"><span style="font-size: 18.6667px;">همۀ زندگی نبرد است نه پیروزی، پس شکست را هم بپذیرید و از آن نفع ببرید اما فقط طالب پیروزی باشید.</span></font></div><div><font face="B Mitra"><span style="font-size: 18.6667px;">در این عالم خاکی هیچگاه و هیچگاه و هرگز عدالتی وجود نخواهد داشت. هیچگاه حق و استحقاق شما را در سینی و روی پارچه ابریشم به شما تقدیم نمیکنند. پس بکوشید تا قدرتمند شوید و با قدرت به آنچه لیاقت دارید برسید. برای بعضی از اهداف زندگیتان فقط مرگ را شکست بدانید و هرگز از پای ننشینید. هیچ کس برای نجات شما خلق نشده است پس از آینه ناجی خود را بخواهید...</span></font></div><div><font face="B Mitra"><span style="font-size: 18.6667px;">این ها شعار نیست اگر واقعا، بارها و بارها و بارها در روز "من می توانم" را تکرار کنید و تا آخرین لحظه ناامید نشوید که زندگی آنقدر که در تلاش معنی میشود در پیروزی معنی نمییابد چرا که سعادت در تلاش است و تلاش یعنی عزم و اراده در استفاده از عقل و جسم در حد کمال خود.</span></font></div><div><font face="B Mitra"><span style="font-size: 18.6667px;"><br></span></font></div>
text/html2017-10-01T15:14:28+01:00derakhtchai.mihanblog.comا.ش چراغامروز هم وامدار دیروزیم...
http://derakhtchai.mihanblog.com/post/101
<font face="B Mitra"><span style="font-size: 18.6667px;">همیشگی نیست ولی خیلی دوستش دارم...وقتی خیلی خیلی خیلی دلم میگیرد و نمیدانم چرا...</span></font><div><font face="B Mitra"><span style="font-size: 18.6667px;">البته فقط این نیست. دیگر محرمها محرم نیست. نمیدانم چرا. شاید به خاطر اینست که فانتزی شده. نمیدانم چرا.</span></font></div><div><font face="B Mitra"><span style="font-size: 18.6667px;">این نوحهها و روضهها که نتواست اشک ما را درآرد. اما همیشه دود از کنده بلند میشود. به قول امروزیها همه چیز قدیمیاش...</span></font></div><div><strong style="text-align: center;"><span lang="FA" dir="RTL" style="font-family:"B Nazanin";mso-ascii-font-family:Tahoma;mso-hansi-font-family:
Tahoma;color:#444444"><br></span></strong></div><div><strong style="text-align: center;"><span lang="FA" dir="RTL" style="font-family:"B Nazanin";mso-ascii-font-family:Tahoma;mso-hansi-font-family:
Tahoma;color:#444444"> <font size="2"> </font></span><span lang="FA" dir="RTL" style="color: rgb(68, 68, 68);"><font face="Mihan-Nassim" size="2">آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک</font></span></strong></div>
<p align="center" style="text-align: center;"><font face="Mihan-Nassim" size="2"><strong><span lang="FA" dir="RTL" style="color: rgb(68, 68, 68);">نهادی ای تشنه لب صورت خود
روی خاک</span></strong><span style="color: rgb(68, 68, 68);"><o:p></o:p></span></font></p>
<p align="center" style="text-align: center;"><font face="Mihan-Nassim" size="2"><span lang="FA" dir="RTL" style="color: rgb(68, 68, 68);">تنت به سوز و گداز تو گرم راز
و نیاز</span><span style="color: rgb(68, 68, 68);"><o:p></o:p></span></font></p>
<p align="center" style="text-align: center;"><font face="Mihan-Nassim" size="2"><span lang="FA" dir="RTL" style="color: rgb(68, 68, 68);">سوی خیام حرم دو چشم تو مانده
باز</span><span style="color: rgb(68, 68, 68);"><o:p></o:p></span></font></p>
<p align="center" style="text-align: center;"><font face="Mihan-Nassim" size="2"><strong><span lang="FA" dir="RTL" style="color: rgb(68, 68, 68);">آه از آن ساعتی که با تن چاک
چاک</span></strong><span style="color: rgb(68, 68, 68);"><o:p></o:p></span></font></p>
<p align="center" style="text-align: center;"><font face="Mihan-Nassim" size="2"><strong><span lang="FA" dir="RTL" style="color: rgb(68, 68, 68);">نهادی ای تشنه لب صورت خود
روی خاک</span></strong><span style="color: rgb(68, 68, 68);"><o:p></o:p></span></font></p>
<p align="center" style="text-align: center;"><font face="Mihan-Nassim" size="2"><span lang="FA" dir="RTL" style="color: rgb(68, 68, 68);">آمده از خیمه گه خواهر غم
دیده ات</span><span style="color: rgb(68, 68, 68);"><o:p></o:p></span></font></p>
<p align="center" style="text-align: center;"><font face="Mihan-Nassim" size="2"><span lang="FA" dir="RTL" style="color: rgb(68, 68, 68);">دید که شمر از جفا نشسته بر
سینه ات</span><span style="color: rgb(68, 68, 68);"><o:p></o:p></span></font></p>
<p align="center" style="text-align: center;"><font face="Mihan-Nassim" size="2"><strong><span lang="FA" dir="RTL" style="color: rgb(68, 68, 68);">آه از آن ساعتی که با تن چاک
چاک</span></strong><span style="color: rgb(68, 68, 68);"><o:p></o:p></span></font></p>
<p align="center" style="text-align: center;"><font face="Mihan-Nassim" size="2"><strong><span lang="FA" dir="RTL" style="color: rgb(68, 68, 68);">نهادی ای تشنه لب صورت خود
روی خاک</span></strong><span style="color: rgb(68, 68, 68);"><o:p></o:p></span></font></p>
<p align="center" style="text-align: center;"><font face="Mihan-Nassim" size="2"><span lang="FA" dir="RTL" style="color: rgb(68, 68, 68);">گفت بده مهلتی تا برسم بر سرت</span><span style="color: rgb(68, 68, 68);"><o:p></o:p></span></font></p>
<p align="center" style="text-align: center;"><span lang="FA" dir="RTL" style="color: rgb(68, 68, 68);"><font face="Mihan-Nassim" size="2">برادرم تشنه است مبر سر از
پیکرش</font></span><span style="font-family:"Tahoma","sans-serif";mso-bidi-font-family:
"B Nazanin";color:#444444"><o:p></o:p></span></p>
text/html2017-09-14T06:41:11+01:00derakhtchai.mihanblog.comا.ش چراغروح زندگی
http://derakhtchai.mihanblog.com/post/99
<font face="B Mitra"><span style="font-size: 18.6667px;">یک لیوان وقتی میشکند دیگر لیوان نیست اما انسان یک لیوان نیست. حیف نشد که انسان یک بلور و زمرد هم نیست. آنها میشکنند و وقتی شکستند دیگر شکستهاند و گرچه بلورند اما شکستهاند. پس حتی یک جواهر هم شکست میخورد اما انسان میتواند هرگز شکست نخورد...</span></font><div><font face="B Mitra"><span style="font-size: 18.6667px;">همۀ انسانها در زندگی شکست میخورند یعنی به آنچه تمایل دارند نمیرسند اما شکست وقتی معنی پیدا میکند که انسانها میپذیرند که شکست خوردهاند یعنی هرگز نمیتوان بدان چیزی دست یافت. </span></font></div><div><font face="B Mitra"><span style="font-size: 18.6667px;">آری شاید هم واقعا چیزهایی باشد که نتوان بدان دست یافت، چرا که نه، فراوان. عدالت، انصاف، آزادی...</span></font></div><div><font face="B Mitra"><span style="font-size: 18.6667px;">اما شکست وقتی معنی </span></font><span style="font-family: "B Mitra"; font-size: 18.6667px;">باطنی</span><span style="font-size: 18.6667px; font-family: "B Mitra";"> پیدا میکند که انسان روحیه پیروزی را از دست بدهد و به واقع و قلبا بپذیرد که مغلوب شده است و خمود و دلگیر و مایوس و ساکت و آرام در انتظار مرگ بزید...</span></div><div><font face="B Mitra"><span style="font-size: 18.6667px;">اما آیا آنکه روحیه پیروزی را حتی در هنگام تیرباران شدن حفظ کرده است و هنوز رجز میخواند شکست خورده است...</span></font></div><div><font face="B Mitra"><span style="font-size: 18.6667px;">پیروزی دست یافتن به آنچه میخواهی و شکست دست نیافتن نیست بلکه زندگی چیزی فراتر از دست یافتن و نیافتن است.</span></font></div><div><font face="B Mitra"><span style="font-size: 18.6667px;">زندگی یعنی حفظ روحیه پیروزی در لحظه مرگ...</span></font></div><div><font face="B Mitra"><span style="font-size: 18.6667px;">این روحیه بدون شک موجب دستاوردهای میشود که بسایر فراتر از دست یافتنهای معمولی است.</span></font></div><div><font face="B Mitra"><span style="font-size: 18.6667px;">برای زندگی کردن روحیه زندگی کردن را در خود به وجود بیاوریم نه ابزار آن را... و اگر فکر میکنید این حرفها شعار است به خودتان کمی زحمت دهید و در تاریخ صد سال گذشته به دنبال مصادیقش باشید. گرچه برایم فراوان است این اما سئوال شماست نه من...</span></font></div>
text/html2017-08-28T12:57:27+01:00derakhtchai.mihanblog.comا.ش چراغآنکه رفت یک ملت بود...
http://derakhtchai.mihanblog.com/post/98
<div style="text-align: justify;"><p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: right; margin-bottom: 0.0001pt; line-height: normal;"><span style="font-family: "B Mitra"; font-size: 18.6667px;">هم کلامی با یک همنشینش کافی بود تا دریابی. </span><span style="font-size: 18.6667px; font-family: "B Mitra";">دیگر شکی ندارم.</span></p><p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: right; margin-bottom: 0.0001pt; line-height: normal;"><font face="B Mitra"><span style="font-size: 18.6667px;">یک ابراهیم واقعی، آتش را سرد میکند.</span></font></p><p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: right; margin-bottom: 0.0001pt; line-height: normal;"><span style="font-family: "B Mitra"; font-size: 18.6667px;">صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید</span></p></div>
text/html2017-08-08T07:26:12+01:00derakhtchai.mihanblog.comا.ش چراغای وای وطنم...
http://derakhtchai.mihanblog.com/post/97
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom:0in;margin-bottom:.0001pt;
text-align:justify;line-height:normal"><span lang="FA" style="font-size: 14pt; font-family: "B Mitra"; background-image: initial; background-position: initial; background-size: initial; background-repeat: initial; background-attachment: initial; background-origin: initial; background-clip: initial;">کمر
ظهر شکسته بود. پیراهنی سفید و شلواری کرمی رنگ کهنه اما تمییز و مرتب و موهایی پرپشت و سفیدش از همه بیشتر در چشم بود. حدس میزنم در جوانیاش آراسته و منظم بوده. انگار دوچرخهاش را از همان جوانی نگاه داشته و حالا هم همراه
اوست. ولی این بار آن را سکویی کرده بود تا دست دراز کند و از دورن سطل آشغال
شهرداری چیزی بردارد</span><span lang="FA" style="font-size: 14pt; background-image: initial; background-position: initial; background-size: initial; background-repeat: initial; background-attachment: initial; background-origin: initial; background-clip: initial;"><font face="Tahoma, sans-serif">.</font></span></p>
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom:0in;margin-bottom:.0001pt;
text-align:justify;line-height:normal"><span lang="FA" style="font-size: 14pt; font-family: "B Mitra";">از بی غیرتی جوانانی
امثال من است که پیران کشور باید برای گذران زندگی دست به پستی بزنند. وقتی بزرگان
و محترمان یک ملت در پیری به چنین روزی دچار شوند و جوانان بیخیال و بیقید به
دنبال رفع این رشتیها نباشند یقینا این روز برای ما هم تکرار خواهد شد. تاوان
غفلت خواری است</span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR" style="font-size: 14pt; font-family: Tahoma, sans-serif;"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>.<o:p></o:p></span></p>
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom:0in;margin-bottom:.0001pt;
text-align:justify;line-height:normal"><span lang="FA" style="font-size: 14pt; font-family: "B Mitra";">وقتی ملت و مردم به سادگی از کنار این اتفاقات پردرد میگذرند و این ذلت را ذلت خود نمیدانند و عاجلا برای رفع آن چاره نمیسازند چه
انتظار از وکلایی که افتخارشان در گرقتن عکس یادگاری با مسئول سیاست خارجی اتحادیه
اروپاست</span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR" style="font-size: 14pt; font-family: Tahoma, sans-serif;"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>.<o:p></o:p></span></p>
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="margin-bottom:0in;margin-bottom:.0001pt;
text-align:justify;line-height:normal"><span lang="FA" style="font-size: 14pt; font-family: "B Mitra";">ای وای وطنم... ای
وای مردم ایران...<o:p></o:p></span></p>
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify"><span dir="LTR" style="font-size:14.0pt;line-height:107%;mso-bidi-font-family:"B Mitra""><o:p> </o:p></span></p>
text/html2017-07-05T07:02:38+01:00derakhtchai.mihanblog.comا.ش چراغقربانی سوژهها
http://derakhtchai.mihanblog.com/post/95
<p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;line-height:normal"><span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; color: rgb(34, 34, 34);"><font size="4">گاهی وقتها از خودم بدم میآید. دوست میدارم هیچ وقت نمینوشتم و
نوشتن را یاد نمیگرفتم. وقتی به جوشش میآیم و قلمم بدون هیچ کوششی روان میشود
ناراحتم. سوژهها، حرفها و هر اتفاقی که هیزم خشک این کبریت قد بلند میشوند
مرا اذیت میکنند. دوست ندارم کاسب سوژهها باشم. سوژههایی که انقدر آزارم میدهند
که بلند بلند برای جهل بنی بشر افسوس میخورم و گریان می شوم برای خواب بلند
روزگار. خدایا چه کنم. براستی من قربانی سوژهها هستم. مینویسم نه برای نوشتن
بلکه برای پایان بخشیدن به اتفاقات تلخ جاهلی تا شاید روزی فقط درسهایی از
آن را بنویسم. شاید...</font></span><span lang="FA" style="font-family:"Arial","sans-serif";
mso-ascii-font-family:Calibri;mso-ascii-theme-font:minor-latin;mso-hansi-font-family:
Calibri;mso-hansi-theme-font:minor-latin;mso-bidi-font-family:Arial;mso-bidi-theme-font:
minor-bidi"><o:p></o:p></span></p>
text/html2017-05-19T18:54:14+01:00derakhtchai.mihanblog.comا.ش چراغآینده روشن می کند...
http://derakhtchai.mihanblog.com/post/184
<div style="text-align: justify;"><div><span style="font-family: "B Mitra";"><font size="4">خوشحال باید بود یا نباید بود. با خودم فکر میکنم چرا از میان چهره های سرشناس اصولگرا "آقای رئیسی" منتخب میشود. مگر آنان نمیدانند که کیفیت شخصیتها به تنهایی مهم نبوده و چگونگی معرفی آنها ضامن موفقیت است. مگر نمیدانستند که بعد از سی هشت سال مردم این کشور نسبت به چه رویدادهایی در گذشته حساسند، مگر نمیدانستند که جامعه پوست انداخته و به تدبیر هاشمی -دانشگاه آزاد- "سطح کلی آگاهی مردم" افزایش یافته، مردم واقعیت پذیرتر شده و علاج قطعی در دل زمان می جویند. چه شد؟ آیا فقط حضور مردم مهم بود. نمیدانم. اما خوشحالم! واقعا خوشحالم. چراییش بماند برای فرداها...</font></span></div><div><span style="font-family: "B Mitra";"><font size="4">این پیروزی فرخنده باد...</font></span></div></div>
text/html2017-05-14T08:18:46+01:00derakhtchai.mihanblog.comا.ش چراغبه عقب باز نمی گردیم...
http://derakhtchai.mihanblog.com/post/93
<div style="text-align: justify;"><span style="font-family: "B Mitra"; font-size: large;">خیلی برایم سخت نیست. وقتی ادب مغلوب رقابت میشود، وقتی دروغ مغلوب صداقت میشود، وقتی فریب مقهور فراست میشود دیگر چه راهی برای گمراهی باقی میماند. وقتی صداقتی هست میفهم. از نوای صدایش از برق چشمانش از آرامش دستانش. مردم میفهمند. مردم در جامعه زندگی کردهاند. مردم تجربه دارند، باهوش هستند. تشخیص سخت نیست. آدم عاقل صبور است محدودیتها را درک میکند بیهوده حرف نمیزند رقیبش را تحقیر و تخریب نمیکند و دلیل و برهان میآورد. آدم عاقل اولویتها را میشناسد و موفقیت را در پایداری آن معنی میکند نه در گذرا بودن منفعتها. مردم میفهمند چه کسی راست میگوید. مردم را باهوش فرض کنید تا پیروز شوید...</span></div>
<div style="text-align: justify;"><font face="B Mitra" size="4">با روحانی میمانیم...</font></div>
text/html2017-05-05T00:18:33+01:00derakhtchai.mihanblog.comا.ش چراغتولدی دوباره
http://derakhtchai.mihanblog.com/post/92
<font face="B Mitra" size="4">آدمی دوبار متولد میشود. مرتبۀ دوم وقتی است که آزادانه و عاشقانه به سراغ کاری میرود که دوستش دارد.</font>
text/html2017-04-01T10:28:57+01:00derakhtchai.mihanblog.comا.ش چراغاگر محتوا محتوی اصالت باشد.
http://derakhtchai.mihanblog.com/post/91
<font face="B Mitra" size="4">اینکه مردم سرنوشت خود را بدست بگیرند فقط تا دیروز یک آروز بود. امروز یک رویداد هم نیست. یک قابلیت و عادت است. حکومتها، قدرتها، سازمانها به وجود آمدند تا با تاثیر و کنترل بر رفتار مردم و جهت دهی به آنها اهداف خود را ارضا کنند اما دیگر اینگونه نیست بلکه این انسانها هستند که با فرهنگ و رفتار خود سرنوشت سازمان را رقم میزنند و سیاست مداران را وادار میکند که برای زنده ماندن، خود را با آنچه مردم میپندارند و میخواهند هماهنگ کنند و این دستاورد یک دلیل دارد. دنیای مجازی.</font><div><font face="B Mitra" size="4">فقط دو دهۀ پیش بود که ارتباطات سریع، ارزان و با کیفیت وجود نداشت و اکنون بشر در دریایی سیال به راحتی میتواند شنا کند. میتواند حرف بزند و بخواند. تجربه بشر چون موجها به کرانه ساحل همه جزیزهها میرسد. حکومتها با وجود هزینههای بسیار برای تولید فرهنگ به عنوان بزرگترین سرمایه خود اگر با ملت همراه نباشد به زودی ملت از آن جدا شده و ملت خود بخود فرهنگی جدید و در تطابق با اکثریت به وجود میآورد. این اتفاق همان طلاق عاطفی است.</font></div><div><font face="B Mitra" size="4">بشر به عدالت و آزادی نزدیک شده و فقط باید هرچه بیشتر صادقانه تجارب خود را با یکدیگر در میان بگذارد و احساس پاک انسانی را مبادله کند. فاصلهای برای تحقق واقعی یک جامعه جهانی با درکی واحد از زندگی نیست. اگر محتوا محتوی اصالت باشد. باید خدا را سپاس گفت. </font></div>
text/html2017-03-26T16:10:41+01:00derakhtchai.mihanblog.comا.ش چراغبایید بگذریم از این هیچ ها...بیاید تکلیفمان را روشن کنیم.
http://derakhtchai.mihanblog.com/post/180
<div style="text-align: justify;"><font face="B Mitra" size="4">مشکل از هیچ است. مشکل از ماست و ما هم هیچیم که این همه هیچ، ما را دست به سر کرده است و انگشت به زبان... ما نمیدانیم...گیر افتادهایم در دنیای نادانیها و ناخواستنهایی که خودمان خالقش بودیم. هر چند صباح یکبار حرفهایی، کارهایی، تلاشهایی از یک شکل، از یک جنس و با یک هدف به جنبش در میآید و باز هم میشود هیچ...چون نمیدانیم...واقعا نمیدانیم چه میخواهیم. اگر فقط به اندازۀ یک گندم میدانستیم چه میخواهیم و به اندازۀ همان گندم اعتقاد به آن داشتیم به آن میرسیدم...هرچند آن گندم، گندم ممنوعه باشد.</font></div><div style="text-align: justify;"><font face="B Mitra" size="4">اگر میدانستیم چه میخواهیم هر کس با هر شهامتی حاضر بود برای آن جان بدهد چرا که رسیدن به یک هدف متعالی یا جان سپردن در راه آن لذتی برابر و شاید هم نابرابر دارد که همیشه عشق در فراق معنی میشود نه در وصال.</font></div>
text/html2017-03-02T02:48:21+01:00derakhtchai.mihanblog.comا.ش چراغظاهرداری
http://derakhtchai.mihanblog.com/post/179
<font face="B Mitra" size="4">واقعا چرا...؟ این روزها، این شبها...واقعا چرا...</font><div><font face="B Mitra" size="4">می بینیم رفتاری که توجیه اش خنده دار است و می شنویم حرف هایی را که شنیدنش غریب است...</font></div><div><font face="B Mitra" size="4">فقط وضعیتی شده ایم...امروز فاطمیه است...همه در چهار راه اصلی شهر جمعند...ما هم برویم...اما چرا...چرا سایر اعمال دینی که اتفاقا همین فاطمه واجب می دانسته و این همه مصیبت و رنج را متحمل شده خوار و سبک می شماریم...</font></div><div><font face="B Mitra" size="4">امر به معروف و نهی از منکر که فضولی است!! نماز و روزه که دین نیست و دین سیر کردن شکم فقراست!! معرفت و بینش و فهم و درک هم که مهم نیست و اصل دل پاک است و سینۀ چاک...کدام دین به رسم این علائم ناموزون است...</font></div><div><font face="B Mitra" size="4">دین داری ما هم جدای از زندگی ما نیست، آیا در زندگیمان، در کسب و کارمان و در خانوادۀمان <b>صادقیم</b>...آیا به واقع در راه شناخت معارف <b>کوشاییم</b>، خداوند وعده داده راه خود را به آن ها که در راه او تلاش می کنند نشان خواهد داد و نشان خواهد داد.</font></div><div><font face="B Mitra" size="4">آیا واقعا صادقانه تلاش می کنیم. آیا دین داری ما یا بهتر بگویم ظاهرداری ما از روی معرفت است یا رسم و رنگ شهر...</font></div><div><font face="B Mitra" size="4"> </font></div>