قول دادم به کسی غیر تو عادت نکنم
از غم انگیزی این عشق شکایت نکنم

من به دنبال تو با عقربه ها می چرخم
عشق یعنی گله از حرکت ساعت نکنم

عشق یعنی که تو از آن کسی باشی و من
عاشقت باشم و احساس حماقت نکنم !

چه غمی بیشتر از این که تو جایی باشی
بشود دور و برت باشم و جرات نکنم...

عشق تو از ته دل عمر مرا نفرین کرد...
بی تو یک روز نیامد که دعایت نکنم !

بی تو باران بزند خیس ترین رهگذرم
تا به صد خاطره با چتر خیانت نکنم

بی تو با خاطره ات هم سر دعوا دارم...
قول دادم به کسی غیر تو عادت نکنم !

از: علی صفری





نوع مطلب : شعر، دیگران، 
برچسب ها : قول دادم به کسی غیر تو عادت نکنم، عشق یعنی که تو از آن کسی باشی و من، علی صفری،
لینک های مرتبط :


جمعه 1 بهمن 1395 :: نویسنده : امیر فیض آباد

هوای حال من غم داره سخت

ولی از ابر و بارون خزون نیست

زمستون داره تو لحن تو انگار

که ابرش تو هزار تا آسمون نیست

هوام دلگیر نفس هام سرد دلم خون

یه عالم درد و دل دارم تو سینه

شب تار و غم یار دل زار

هوای بی می و ساقی همینه

چه بی تابانه بی تاب تب تو

چی بی رحمانه بی رحمی تو بیرحم

چه بی اندازه میخوام که تو باشی

چه با انگیزه میخونی که میرم

منو سازم منو سوزم منو آه

تو و جام پر از می که شکستی

منو حال خراب و این شرابو

تو و باده منو عادت به مستی

تو و باده منو عادت به مستی

من اینجا دلخوشیم رفته به بادو

تو موهات غرق رقصه روی این باد

سکوت شب کنار تو یه حرفه

سکوت تو چه احساسی به شب داد

چه بی تابانه بی تاب تب تو

چی بی رحمانه بی رحمی تو بیرحم

چه بی اندازه میخوام که تو باشی

چه با انگیزه میخونی که میرم

منو سازم منو سوزم منو آه

تو و جام پر از می که شکستی

منو حال خراب و این شرابو

تو و باده منو عادت به مستی

تو و باده منو عادت به مستی

 

شعر از: فراز حلمی

پی نوشت: این متن به مناسبت فاجعه " ساختمان پلاسکو " و شهادت شجاع مردان آتش نشان قرار گرفت ...

پیشنهاد میکنم آهنگ بی تابانه را با صدا علی زندوکیلی گوش کنید





نوع مطلب : شعر، دیگران، 
برچسب ها : بی تابانه، پلاسکو، ساختمان پلاسکو، هوای حال من غم داره سخت، تو و باده منو عادت به مستی، منو حال خراب و این شرابو، فراز حلمی،
لینک های مرتبط :


جمعه 16 مهر 1395 :: نویسنده : امیر فیض آباد

چگونه شرح دهم بت پرست یعنی چه؟

کسی که دل به تو یک عمر بست یعنی چه؟

 برای لحظه ی اول که دیدمت ناگاه

نخورده تجربه کردم که مست یعنی چه؟

 گذشتی و نگذشتم که خاطرت باشد

کسی که پای دلش مانده است یعنی چه؟

 گلایه می کند از گریه ام خدا اما

زمین نخورده بفهمد شکست یعنی چه؟

 تو را که ترک کنم تازه بعد می فهمی

که انتقام من و ضرب شصت یعنی چه؟

  از : الهام دیداریان





نوع مطلب : شعر، دیگران، 
برچسب ها : زمین نخورده بفهمد شکست یعنی چه؟، الهام دیداریان، که انتقام من و ضرب شصت یعنی چه؟، تو را که ترک کنم تازه بعد می فهمی، چگونه شرح دهم بت پرست یعنی چه؟، بت پرست،
لینک های مرتبط :


سیگارهای بهمنش را دوست دارم

بوی بد پیراهنش را دوست دارم

گفتند دیوانه! شنیدی .... زن گرفته

دیوانه ام ، حتی زنش را دوست دارم!!!


از: نفیسه بالی





نوع مطلب : شعر، دیگران، 
برچسب ها : دیوانه ام حتی زنش را دوست دارم، سیگارهای بهمنش را دوست دارم، شعر،
لینک های مرتبط :


پنجشنبه 22 بهمن 1394 :: نویسنده : امیر فیض آباد

دلم شکست..کجایی که نوشخند زنی؟

به یک اشاره دلم را دوباره بند زنی؟

دوباره وصله ای از بوسه های دلچسب ات

برین سفال ترک خورده ام به چند زنی؟

اگر به دست تو باشد چه فرق این یا آن؟

دمی ضماد گذاری... دمی گزند زنی

مباد دود دل من به چشم غیر رود

مخواه بیشتر آتش درین سپند زنی

منم که پیش تو از بید سر به زیرترم

تویی که طعنه به هر سرو سربلند زنی

دوباره همهمه افتاده است در کلمات

که در حوالی این شعر دیده اند زنی

زنی که وصفش در این غزل نمی گنجد

زن از حریر..از ابریشم..از پرند..زنی..

از: علیرضا بدیع





نوع مطلب : شعر، دیگران، 
برچسب ها : دلم شکست، علیرضا بدیع، دلم شکست..کجایی که نوشخند زنی؟،
لینک های مرتبط :


پنجشنبه 22 بهمن 1394 :: نویسنده : امیر فیض آباد

تو ماهی و من ماهیِ این برکه ی کاشی...
اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی!
 
آه از نفس پاک تو و صبح نشابور
از چشم تو و حجره ی فیروزه تراشی..
 
پلکی بزن ای مخزن اسرار که هر بار
فیروزه و الماس به آفاق بپاشی!
 
ای باد سبک سار! مرا بگذر و بگذار!
هشدار! که آرامش ما را نخراشی..
 
هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم!
اندوه بزرگی ست چه باشی.. چه نباشی..

 

از: علیرضا بدیع





نوع مطلب : شعر، دیگران، 
برچسب ها : ماه و ماهیِ، علیرضا بدیع، تو ماهی و من ماهیِ این برکه ی کاشی، اندوه بزرگی ست چه باشی.. چه نباشی،
لینک های مرتبط :


پنجشنبه 1 بهمن 1394 :: نویسنده : امیر فیض آباد

گفته بودم بی تو می میرم ، ولی این بار نه

گفته بودی عاشقم هستی ، ولی انگار نه


هرچه گویی دوستت دارم ، به جز تکرار نیست

خو نمی گیرم به این ، تکرارِ طوطی وار نه


تا که پا بندت شوم از خویش می رانی مـــرا

دوست دارم همدمت باشم ، ولی ســــربار نه


دل فروشی می کنی ، گویا گمان کردی که باز

با غرورم می خرم آن را ، در این بازار نه


قصد رفتن کرده ای ، تا باز هـم گویم بمان

بار دیگر می کنم خواهش ، ولی اصرار نه


گه مـرا پس می زنی ، گه باز پیشم می کشی

آنچه دستت داده ام نامش دل است ، افسار نه


می روی اما خودت هم خوب می دانی عزیز

می کنی گاهی فرامـوشم ، ولی انکار نه


سخت می گیری به من ، با اینهمه از دست تـو

می شوم دلگیر شایــد نازنیــن ، بیزار نه


از: پریناز جهانگیر


پی نوشت: ممنون از دوست عزیزم که در کامنت ها اشاره کردند، این شعر از استاد شهریار نیست. ممنون





نوع مطلب : شعر، دیگران، شهریار، 
برچسب ها : افسار، شهریار، گفته بودم بی تو می میرم، ولی این بار نه،
لینک های مرتبط :


جمعه 29 آبان 1394 :: نویسنده : امیر فیض آباد

هر زمان فالی گرفتم "غم مخور" آمد ولی
این امید واهی حافظ مرا بیچاره کرد...





نوع مطلب : شعر، دیگران، 
برچسب ها : غم مخور، هر زمان فالی گرفتم،
لینک های مرتبط :


راه کج بود نشد تا به دیارم برسم
فال من خوب نیامد که به یارم برسم

بی‌قراری رسیدن رمق از پایم برد
نشد آخر سر ساعت به قرارم برسم

شهریاری پر از اندوه ثریا هستم
شاید آخر سر پیری به نگارم برسم

استخوان سوز سیاهی زمستان شده‌ام
بلکه نوروز بیاید به بهارم برسم

عشق هرروز دلم را به کناری می‌برد
عشق نگذاشت سرانجام به کارم برسم

مرگ دل‌بستگی آخر دنیای من است
می‌روم شاید روزی به مزارم برسم

از: شهریار

 





نوع مطلب : شعر، شهریار، 
برچسب ها : فال من خوب نیامد که به یارم برسم، راه کج بود نشد تا به دیارم برسم، شهریار،
لینک های مرتبط :


هم جا برای اینکه بمانم نبود و نیست

هم موقع سفر چمدانم نبود و نیست

پشت سرم شب سفـــر آبــی نریخته اند

یعنی که هیچ  کس نگرانم نبود و نیست

رفتم و سخت معتقدم عشق لقمه ای است

کــه  هیـــچ  وقت قدر دهانــــم نبود و نیست

گفتند آفتاب تــو در پشت ابرهاست

ابری درآسمان جهانم نبود و نیست

انگار هیـــچ وقت بـــه دنیـــــــا نبوده ام

درهیچ جای شهر نشانم نبود و نیست

در دفتـــر همیشه نــــــوِ خاطرات ِ من

چیزی برای اینکه بخوانم نبود و نیست

قصدم نوشتن غزل است و نوشته هام

حتی شبیه آن به گمانم نبود و نیست

از: صادق فغانی





نوع مطلب : شعر، دیگران، 
برچسب ها : درهیچ جای شهر نشانم نبود و نیست، صادق فغانی، حتی شبیه آن به گمانم نبود و نیست، هم جا برای اینکه بمانم نبود و نیست،
لینک های مرتبط :




( کل صفحات : 45 )    1   2   3   4   5   6   7   ...   
کوچه سیزدهم
... نوشتن و اندیشیدن ، آزاد آزاد ...
درباره وبلاگ


مدیر وبلاگ : امیر فیض آباد
نویسندگان
نظرسنجی
میزان رضایت شما عزیزان از وبلاگ








آمار وبلاگ
کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :


                    
 
 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات