لیاقت می خواهد بودن در ذهن دختری که

 با تمام وجودش نبودنت را اشک می ریزد...

 توی بی لیاقتی تو شکی نیست ......

دلیل بودنت توی بغض هام خریت خودمه ،

نه لیاقت تو...

گاه در زندگی موقعیت هایی پیش می آید که

 انسان باید تاوان دعاهای مستجاب شده ی خود را بپردازد...

اگه بهش زنگ می زنی و رد می کنه...

اگه بهش میگی دوست دارم و اون فقط لبخند می زنه...

اگه شبا بدون شب بخیر گفتن تو خوابش می بره...

یعنی تاریخ انقضای تو توی دلش تموم شده.

این یه قانونه!با قانون آدما نجنگ...غرورت له میشه:(

سر میز شام...به یادت میفتم...

بغض میکنم و اشک در چشمانم حلقه میزند...

همه با تعجب نگاهم می کنند...

لبخند می زنم و می گویم

:.....چقدر داغ بود...!

برنگرد،که بر نمی گردی تو هیچ وقت...

نمیخواهمم داشته باشمت...

نپرس فقط بیا...در خزان خواسته هایم کمی

 قدم بزن...تا ببینمت......

دلم برای راه رفتنت تنگ شده است...

هنوز هم گاهی دلتنگ می شوم...نه برای تو...

برای آنکسی که فکر میکردم تو بودی......

درود بر آدم هایی که

 وقتی میفهمن چقدر دوسشون داری

 بازم آدم می مونن...

هیچ وقت نگذارید در زندگی

کسی که شما فقط یکی از انتخاب هایش هستید

 برایتان تبدیل به یک "اولویت" شود...

دلایل بودنم را مرور میکنم هرروز...

هرروز از تعدادشان کم میشود...

آخرین باری که شمردمشان تنها یک دلیل مانده بود...

آنهم دیدن تو بود......

خاطره یعنی یک سکوت غیر منتظره میان خنده هایی بلند...

آدم ها دروغ نمیگویند...

اگر چیزی میگویند صرفا "احساسشان" در همان لحظه است

نباید روش حساب کرد...

هیچ وقت اگه تورو با کس دیگه ای ببینم حسودی نمی کنم...

چون مامانم بم یاد داده اسباب بازی هامو به بدبخت بیچاره ها بدم...

آدم ها لالت میکنند و بعد میپرسند چرا ساکتی...

واین خنده دارترین نمایشنامه ی عالم است...

زندگی زیباست...

زشتی های آن تقصیره ماست...

در مسیرش هر چه نازیباست آن تدبیر ماست...

زندگی آب روانیست...روان میگذرد...

آنچه تقدیر من و توست...همان میگذرد...

دار بزن خاطرات کسی را که تو را دور زد...

حالم خوب است...اما......

گذشته ام درد میکند...