♥♥♥عشق طبقه ی اوّل آسمان♥♥♥
♥♥♥ آسمان هفت طبقه دارد و عشق طبقه ی اوّل آسمان است♥♥♥
پنجشنبه 1 خرداد 1399 :: نویسنده : مهدی
زهی شبها ، دربهای خیالِ تو بسته است زهی روز ها ، زیاد تو مهمل بسته است کنج دربهای بسته نشسته ام تا که بیایی بس خاطره هاست که در دلم نقش بسته است شاهرخ 99/03/01 ساعت 18:37 نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : یکشنبه 28 اردیبهشت 1399 :: نویسنده : مهدی
زان باد که میبرد دلم بسوی تو گو تا برَد شوق دلم بسوی تو دل شکفته شود در حادثه ی عشق تو عشق را چه شود که برَد دلم بسوی تو شاهرخ 99/02/28 ساعت 20:20 نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 12 اردیبهشت 1399 :: نویسنده : مهدی
روز ها میگذرد ماهها نیز هم سالها میگذرد و قرن ها نیز هم بدنبال تو بودم در رهگذر عمر که بیایی آمدنت در هاله ای ابهام است و تو نیز هم شاهرخ 99/02/12 ساعت 14:40 نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : پنجشنبه 11 اردیبهشت 1399 :: نویسنده : مهدی
بی آغوش تو شبها سحر نمیشود دلم بسودای تو تاکی بسر نمیشود نگذار بر دلم حسرت هماغوشی را که بی من و تو شبها سحر نمیشود شاهرخ مورخه 99/02/11 ساعت 22:35 نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : پنجشنبه 4 اردیبهشت 1399 :: نویسنده : مهدی
دلم ز باده ی ناب تو مست است امشب چشمم حریف ماه و پروین است امشب ستاره میشمرم درین شب تار بی تو تا سپیده دم چه زاید شب تار امشب شاهرخ مورخه 99/2/04 ساعت 18:15 نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 13 دی 1398 :: نویسنده : مهدی
گر مشتاقی به پیش مشتاق نشین روزان و شبان بر در عشاق نشین آنگاه چو این حلقه گشائی کردی از خلق گذر کن بر خلاق نشین مولوی نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 13 دی 1398 :: نویسنده : مهدی
گفتم که بر حریف غمگین منشین جز پهلوی خوشدلان شیرین منشین در باغ چو آمدی سوی خار مرو جز با گل و یاسمین و نسرین منشین مولوی نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 13 دی 1398 :: نویسنده : مهدی
من کاغذهای مصر و بغداد ای جان کردم پر ز آه و فریاد ای جان یکساعت عشق صد جهان بیش ارزد صد جان به فدای عاشقی باد ای جان مولوی نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 13 دی 1398 :: نویسنده : مهدی
من عاشق عشق و عشق هم عاشق من تن عاشق جان آمد و جان عاشق تن گه من آرم دو دست در گردن او گه او کشدم چو دلربایان گردن مولوی نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 13 دی 1398 :: نویسنده : مهدی
یا دلبر من باید و یا دل بر من نی دل بر من باشد و نی دلبر من ای دل بر من مباش بیدلبر من یک دل بر من به از دو صد دل بر من مولوی نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 13 دی 1398 :: نویسنده : مهدی
آن شاه که هست عقل دیوانهٔ او وز عشق دلم شده است همخانهٔ او پروانه فرستاد که من آن توام صد شمع به نور شد ز پروانهٔ او مولوی نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 13 دی 1398 :: نویسنده : مهدی
آن لاله رخی که با رخ زردم از او وان داروی دردی که همه دردم از او یک روز به بازار بری بر من زد باور نکند کس چه بری خوردم از او مولوی نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 13 دی 1398 :: نویسنده : مهدی
خواهی که مقیم و خوش شوی با ما تو از سر بنه آن وسوسه و غوغا تو آنگاه تو چنان شوی که بودی با من آنگاه چنان شوم که بودم با تو مولوی نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 13 دی 1398 :: نویسنده : مهدی
سر رشتهٔ شادیست خیال خوش تو سرمایهٔ گرمیست مها آتش تو هرگاه که خوشدلی سر از ما بکشد رامش کند آن زلف خوش سرکش تو مولوی نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 13 دی 1398 :: نویسنده : مهدی
صد داد همی رسد ز بیدادی تو در وهم چگونه آورم شادی تو از بندگی تو سرو آزادی یافت گل جامهٔ خود درید ز آزادی تو مولوی نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 6 دی 1398 :: نویسنده : مهدی
گر هیچ ترا میل سوی ماست بگو ورنه که رهی عاشق و تنها است بگو گر هیچ مرا در دل تو جاست بگو گر هست بگو نیست بگو راست بگو مولوی
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 6 دی 1398 :: نویسنده : مهدی
گفتم روزی که من به جانم با تو دیگر نشدم بتا همانم با تو لیکن دانم که هرچه بازم ببری زان میبازم که تا بمانم با تو مولوی
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 6 دی 1398 :: نویسنده : مهدی
گه در دل ما نشین چو اسرار و مرو گه بر سر ما نشین چو دستار و مرو گفتی که چو دل زود روم زود آیم عشوه مده ای دلبر عیار و مرو مولوی
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 6 دی 1398 :: نویسنده : مهدی
وه وه که به دیدار تو چونم تشنه چندانکه ببینمت فزونی تشنه من بندهٔ آن دو لعل سیراب توام عالم همه زانست به خونم تشنه مولوی
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : دوشنبه 2 دی 1398 :: نویسنده : مهدی
روزها در پی کار و گرفتاری شبها اندوه و غم و تنهایی نه عشقی و نه یار و همدمی در بستر سرد و غم تنهایی ندارم یار خوشخوی و مهربانی اینست حاصل عمرو زندگانی شاهرخ 98/10/02 ساعت 22:50 نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 29 آذر 1398 :: نویسنده : مهدی
امشب منم و یکی حریف چو منی بر ساخته مجلسی برسم چمنی جام می و شمع و نقل و مطرب همه هست ای کاش تو میبودی و اینها همه نی مولوی نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 29 آذر 1398 :: نویسنده : مهدی
اندر دل من مها دلافروز توئی یاران هستند لیک دلسوز توئی شادند جهانیان به نوروز و به عید عید من و نوروز من امروز توئی مولوی نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : حمامی را بگو گرت هست صواب امشب تو بخسب و تون گرمابه متاب تا من به سحرگهان بیایم به شتاب از دل کنمش آتش وز دیده پر آب مهستی نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط :
در عالم عشق تا دلم سلطان گشت آزاد ز کفر و فارغ از ایمان گشت اندر ره خود مشگل خود خود دیدم از خود چو برون شدم رهم آسان گشت مهستی نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : چشمم چو بر آن عارض گلگون افتاد دل نیز ز ره دیده بیرون افتاد این گفت منم عاشق و آن گفت منم فیالجمله میان چشم و دل خون افتاد مهستی نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط :
آنها که هوای عشق موزون زدهاند هر نیم شبی سجاده در خون زدهاند نشنیدستی که عاشقان خیمهٔ عشق از گردش هفت چرخ بیرون زدهاند مهستی نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : بس غصه که از چشمهٔ نوش تو رسید تا دست من امروز به دوش تو رسید در گوش تو دانههای دٌر میبینم آب چشمم مگر به گوش تو رسید مهستی نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : بر هر دو طرف مزن تو بر یک سوزن و آن زلف شکسته را ز رخ یک سو زن گر آتش عشق تو وزد یک سوزن یک سو همه مرد سوزد و یک سو زن مهستی نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : پنجشنبه 21 آذر 1398 :: نویسنده : مهدی
وز بهر تو پردهٔ خوش انداختهام با من به شرابی و کبابی در ساز کین هر دو ز دیده و ز دل ساختهام مهستی نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : سه شنبه 23 مهر 1398 :: نویسنده : مهدی
دوست دارم ساعتی با چشم تو خلوت کنم نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : |
درباره وبلاگ به نام خداوند عشق آفرین خدای جهان های دور که مستی فزاید در سرور به هنگام روز به هنگام شب چراغی برفروزد زنور همو داند این چرخ دیرینه را کجا می برد ز راههای دور شاهرخ (((شعرهای عاشقانه))) سلام ... ((( آسمان هفت طبقه دارد ))) ((( عشق طبقۀ اوّل آسمان است ))) این وبلاگ عاشقانه است و برای عاشقان و معشوقان ساخته شده است آنانی که عاشقند به این وبلاگ وارد شوند . عاشقان ، نظرات لطیف و عاشقانه تان را برای بهبود وبلاگ مطرح نمایید. با تشکّر شاهرخ *** عشق سر آغاز زندگی است زندگی سر آغاز درد است پایان زندگی خاتمۀ درد است خاتمۀ درد پایان عشق است شاهرخ به نام عشق که زیباترین سر آغاز است هنوز شیشه ی عطر غزل درش باز است جهان تمام شد و ماهپاره های زمین هنوز هم که هنوز است کارشان ناز است هزار پند به گوشم پدر فشرد و نگفت که عشق حادثه ای خانمان بر انداز است پدر نگفت چه رازی است این که تنها عشق کلید این دل ناکوک ناخوش آواز است به بام شاه و گدا مثل ابر می بارد چقدر عشق شریف است و دست و دل باز است بگو هر آنچه دلت خواست را به حضرت عشق چرا که سنگ صبور است و محرم راز است ولی بدان که شکار عقاب خواهد شد کبوتری که زیادی بلند پرواز است ...! ________________________ آری تو راست می گویی آسمان مال من است پنجره فکر هوا عشق زمین مال من است اما سهراب تو قضاوت کن بر دل سنگ زمین جای من است!!! من نمی دانم که چرا این مردم دانه های دلشان پیدا نیست. صبر کن سهراب…!!! قایقت جا دارد…!!! من هم از همهمه ی داغ زمین بیزارم. _______________________ من چاکر آنم که دلی برباید یا دل به کسی دهد که جان آساید آن کس که نه عاشق و نه معشوق کسیست در ملک خدای اگر نباشد شاید سعدی -------------------------------------- همین جا درون شعرهایم بمان تا وسوسه یِ دوستت دارم هایِ دروغینِ آدمها ، مرا با خود نبرد… به سرزمین هایِ دورِ احساس ؛ من اینجا هر روز با تـو عاشقی می کنم بی انتها… شعرِ من بهانه ایست برای مـا شدن دستهایمان.. تا تکرارِ غریبانه یِ جدایی را شکست دهیم…… --------------------------------- آموزگار نیستم تا عشق را به تو بیاموزم ماهیان نیازی به آموزگار ندارند تا شنا کنند پرندگان نیز آموزگاری نمی خواهند تا به پرواز در آیند شنا کن به تنهایی پرواز کن به تنهایی عشق را دفتری نیست بزرگترین عاشقان دنیا خواندن نمی دانستند --------------------------- در مدرسه گر چه دانش اندوز شوی و ز گرمی بحث مجلس افروز شوی در مکتب عشق با همه دانایی سر گشته چو طفلان نوآموز شوی ابوسعید ابوالخیر ----------------------------- هنگامی که خورشید فروزان عاشقانه به ابر بهاری چشمک می زند و به او دست زناشویی می دهد در آسمان رنگین کمانی زیبا پدید می آید اما در آسمان مه آلود آنرا بجز رنگ سپید نمی توان دید ای پیر زنده دل از گذشت عمر افسرده مشو هر چند زمانه نیز موی تو را سپید کرده اما هنوز نیروی عشق که زاینده جوانی است از دلت بیرون نرفته است گوته ------------------------------------------ امیر داد گستر خان عادل دلیر عدل پرور شاهرخ خان خدیو کامران کز یاری بخت نپچید آسمانش سر ز فرمان برای قطع نخل هستی خصم تبرزینی به دستش داد دوران تبرزین نه کلید فتح و نصرت تبرزین نه نشان شوکت و شان تبرزین نه رگ ابری شرر بار که انگیزد ز خون خصم طوفان تبرزین نه عقابی صیدپیشه که قوت اوست مغز اهل عدوان کسی کو گیردش بر کف نماند چو موسی و ید بیضا و ثعبان ز آسیبش پریشان باد دایم سر دشمن چو گوی از ضرب چوگان هاتف اصفهانی ----------------------------------- مدیر وبلاگ : مهدی مطالب اخیر آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه پیوندها نویسندگان آمار وبلاگ کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :
|
||