الکی می لکیم
اعوذ بالله من الآدم لاشی ... لدفن با وضو وارد شوید
شنبه 23 آذر 1392 :: نویسنده : عباس زارعى       
پـسری باخانوادش دعواش شدو از خانه زد بیرون و رفت خونه یکی از دوستاش یکماه موند...
بعد از یک ماه دختری را سرکوچه میبیند و بهش تیکه میندازد
یکی از دوستاش میگه میدونی این کی بود ؟!!!!!!!!
میگه نه!!
میگه این خواهر همون رفیقت بود که تو یه ماه خونشون بودی . ...
عذاب وجدان میگیره میره خونه رفیقش ؛ رفیقش داشت مشروب میخورد
به رفیقیش میگه : ببخشید من سر کوچه به دختری تیکه انداختم ولی نمی دونستم خواهرتو بود !
دوستش پیکشو میبره بالا میگه به سلامتی رفیقی که یه ماه خونمون خورد ,خوابید
ولی خواهرمو نشناخت!!




نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.


 
درباره وبلاگ


مدیر وبلاگ : عباس زارعى
نویسندگان
جستجو

آمار وبلاگ
کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :

 
   
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات