قبل از ازدواج
پسر: بالاخره موقعش شد. خیلی انتظار كشیدم.
دختر: میخوای از پیشت برم؟
پسر: حتی فكرشم نكن!
دختر: دوسم داری؟
پسر: البته! هر روز بیشتر از دیروز!
دختر: تا حالا بهم خیانت كردی؟
پسر: نه! برای چی میپرسی؟
دختر: منو میبوسی؟
پسر: معلومه! هر موقع كه بتونم.
دختر: منو میزنی؟
پسر: دیوونه شدی؟ من همچین آدمیام؟!
دختر: میتونم بهت اعتماد كنم؟!.
پسر:بله عزیزم!
.
.
.
بعد از ازدواج :
كاری نداره متن قبلی رو از پایین به بالا بخون
طبقه بندی: مطلب مختلف،
برچسب ها:ازدواج، دخترا و پسرا،
پسر: بالاخره موقعش شد. خیلی انتظار كشیدم.
دختر: میخوای از پیشت برم؟
پسر: حتی فكرشم نكن!
دختر: دوسم داری؟
پسر: البته! هر روز بیشتر از دیروز!
دختر: تا حالا بهم خیانت كردی؟
پسر: نه! برای چی میپرسی؟
دختر: منو میبوسی؟
پسر: معلومه! هر موقع كه بتونم.
دختر: منو میزنی؟
پسر: دیوونه شدی؟ من همچین آدمیام؟!
دختر: میتونم بهت اعتماد كنم؟!.
پسر:بله عزیزم!
.
.
.
بعد از ازدواج :
كاری نداره متن قبلی رو از پایین به بالا بخون
طبقه بندی: مطلب مختلف،
برچسب ها:ازدواج، دخترا و پسرا،
[ چهارشنبه 29 شهریور 1391 ] [ 06:09 ب.ظ ] [ anna ]