آسمان گریه کن تا اشک هایم را در باران غمت پنهان کنم.من مزار مادرم با اشک های خودم
شسته ام نه با باران تو.آسمان تو روزگار مرامانند شب های خود سیاه کردی.من هنوز به مدرسه
نرفته ام تا برای مادرم در نامه ای بنویسم چقدر دوستش دارم ،آسمان چگونه اورا از من گرفتی ؟
.آسمان من محبت دستان مادرم را می خواهم .حکمت کارهای خدا به کنار،اما چرا یتیمی را به من
از ارث رساندی .گریه کن آسمان ،بغض گلویم را پاره کن،مادرم دیگر رفت ...
چه کنم ،....؟چه کنم ....؟
آرتین
شسته ام نه با باران تو.آسمان تو روزگار مرامانند شب های خود سیاه کردی.من هنوز به مدرسه
نرفته ام تا برای مادرم در نامه ای بنویسم چقدر دوستش دارم ،آسمان چگونه اورا از من گرفتی ؟
.آسمان من محبت دستان مادرم را می خواهم .حکمت کارهای خدا به کنار،اما چرا یتیمی را به من
از ارث رساندی .گریه کن آسمان ،بغض گلویم را پاره کن،مادرم دیگر رفت ...
چه کنم ،....؟چه کنم ....؟
آرتین