حوای من هوای عاشقی حالم حاله یه دیوونه ست
تو که داری میری د چی کار داری با من چرا از همه میپرسی که بیرونه یا خونه ست
خوشبخت شی برو دست از سرم بردار بگذر از دله من به امید فردا
بیخیال اگه هنوز یه ذره وابستم بیخیال فقط بکش بیرون از ما
کسی نیست پیشش از این دنیا گله کنه کسی نیست براش بگه از این دله پرم
منو ببین به چه روزی افتادم برات تو سن جوونی شدم کاسب مواد
یه شب میشد ننم میگفت بیا خونه نیست هیچی نگو که دلم از این دنیا خون
هر کی میبینتم میکنه یه فحش نثارم هیشکی دیگه نمیکنه آدم حسابم
به ازای هر روز نبودت میکشم یه تیغ رو دست از تو من خوردم رو دست ضرباتت رو دل نشست
عاشق قد کوتات و هیکل تو بغلی تو دلیل افسردگی و سیگار رو لبمی
تو ساختی از اون پسر یه مرد جدی تو جمع قربونت برم که بدجنسیاتم بهت میومد
مهراب_زهرچشم
اگر می دانستم انسان ها را به خاک می سپارند
خاک می شدم تا تو را به من بسپارند
بعضی ازخنده هام ازگریه هام بدتره می دونی چرا؟!
چون اون خندهارو آخر این جمله آخرش کردم(مابه دردهم نمی خوریم بایدتمومش کنم من میرم توام برو)هههههه شوخی می کنی.