✿baghe man✿ وقتی دلمان می گیرد... تاوان لحظه هاییست که دل می بندیم...!
|
ما نسل بوسه های خیابانی هستیم، نسل خوابیدن با اس ام اس، نسل درد و دل با غریبه های مجازی، نسل جمله های کوروش و دکتر شریعتی، نسل کادوهای یواشکی، نسل ترس از رقص نور ماشین پلیس، نسل سوخته، نسل من، نسل تو! یادمان باشد هنگامی که دوباره به جهنم رفتیم بین عذاب هایمان مدام بگوییم: یادش بخیر... دنیای ما هم همینطور بود مثل جهنم...! [ چهارشنبه 15 آذر 1391 ] [ 11:48 ق.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
خدایا از تو دلگیرم... گفته بودی حق انتخاب دارم... پس چرا انتخابم در آغوش دیگریست...؟ [ شنبه 11 خرداد 1392 ] [ 10:12 ق.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
روز مرگم در آخرین نفس... فقط یک چیز به او خواهم گفت: اونطوری نه، اینطوری میرن...! [ شنبه 11 خرداد 1392 ] [ 10:09 ق.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
بعضی ها چقدر مهربانند... دیدند کفش ندارم برایم پاپوش درست کردند...!!! [ شنبه 11 خرداد 1392 ] [ 10:08 ق.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
روزگار با ما خوب تا نکرد، ما را خوب تا کرد! [ شنبه 11 خرداد 1392 ] [ 10:07 ق.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
از من که گذشتی ولی به دیگری موقتی بودنت را گوشتزد کن، تا فکری به حال جای خالیت بکند...! [ شنبه 30 دی 1391 ] [ 08:02 ب.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
پیش از آنکه درباره ی زندگی، گذشته و شخصیت من قضاوت کنی خودت را جای من بگذار، از مسیری که من گذشته ام عبورکن، با غصه ها، تردید ها، ترس ها، درد ها و خنده هایم زندگی کن... یادت باشه هرکسی سرگذشتی دارد. هرگاه به جای من زندگی کردی آنگاه می توانی درباره ی من قضاوت کنی! [ شنبه 30 دی 1391 ] [ 07:55 ب.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
آنقدر مرا از رفتنت نترسان، قرار نیست همیشه بمانیم، روزی همه رفتنی اند، ماندن به پای کسی معرفت می خواهد، نه بهانه... حالا می گویم، بلند می گویم، رفتی، به درک! لیاقت ماندن نداشتی! [ شنبه 30 دی 1391 ] [ 07:52 ب.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
آدم حساب کردن بعضی ها خیانت به عالم بشریته... [ شنبه 30 دی 1391 ] [ 07:49 ب.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
یادته گفتی به شرافتم قسم تا آخرش هستم؟ شرافتت پیش من گرو مونده... حالا با عشق جدیدت چیکار می کنی بی شرف؟ [ شنبه 30 دی 1391 ] [ 07:19 ب.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
دیگر به تو فکر نمی کنم! گناه است چشم داشتن به مال غریبه ها...! [ شنبه 30 دی 1391 ] [ 07:18 ب.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
کثیف بودن بعضی آدم ها اذیتم نمی کنه! اما بعضی ها خیلی پاکن؛ این که قراره اینا گیره اون آدمای کثیف بیوفتن، اعصابم رو خورد می کنه...!!! [ شنبه 30 دی 1391 ] [ 07:16 ب.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
هی فلانی؛ تو را من *تو* کردم، وگرنه کلمه ی *هوی* هم زیادت بود! واسه ی من *شما شما* نکن... [ شنبه 30 دی 1391 ] [ 07:14 ب.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
شب ها خوابم نمی برد... از درد ضربات شلاق خاطراتت روی قلبم. بی انصاف... محکم زدی... جایش مانده است...! [ شنبه 30 دی 1391 ] [ 07:12 ب.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
از من نرنج... نه مغرورم و نه بی احساس... فقط خسته ام... خسته از اعتمادی بی جا...! [ شنبه 30 دی 1391 ] [ 07:08 ب.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
پرسید: به خاطر چه کسی زنده هستی؟ با اینکه دوست داشتم با تمام وجودم داد بزنم به خاط تو... گفتم: به خاطر هیچکس! پرسید: پس به خاطر چه چیزی زنده هستی؟ با اینکه دلم می خواست داد بزنم و بگم به خاطر تو... گفتم: به خاطر هیچ چیز! پرسیدم: تو به خاطر چی زنده هستی؟ در حالی که اشک توی چشمانش جمع شده بود گفت: به خاطر کسی که به خاطر هیچکس و هیچ چیز زندس...!!! [ چهارشنبه 27 دی 1391 ] [ 01:37 ب.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
گاهی گمان نمی کنی و می شود، گاهی نمی شود که نمی شود. گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است، گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود. گاهی گدای گدائی و بخت با تو یار نیست، گاهی تمام شهر گدای تو می شود. [ سه شنبه 26 دی 1391 ] [ 12:02 ب.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
آنکه واقعا تو را دوست دارد به ساز آرام بودنت کفایت می کند و هرگز نمی خواهد رقاصه ی سازهایش باشی...! [ سه شنبه 26 دی 1391 ] [ 12:01 ب.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
یادمان باشد شاید شبی آنچنان آرام گرفتیم که دیدار صبح فردا ممکن نشد... پس محبتمان را به امید فردا ذخیره نکنیم... [ سه شنبه 26 دی 1391 ] [ 11:57 ق.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
رفاقت را از زنبور یاد نگرفتم که وقتی از گل سیر شد سراغ گل دیگری رفت... رفاقت را از ماهی یاد گرفتم که وقتی از آب جدا شد مرد... [ سه شنبه 26 دی 1391 ] [ 11:54 ق.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
روزهاست از سقف لحظه هایم یاد تو می چکد... اگر باران بند آید از این خانه می روم...! [ پنجشنبه 21 دی 1391 ] [ 02:06 ب.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
خسته شدم از آدمایی که می گن: *تو خیلی خوبی من لیاقت تو رو ندارم* بی لیاقت های عزیز حداقل واسه دلیل رفتنتون یه ریزه خلاقیت به خرج بدین... [ پنجشنبه 21 دی 1391 ] [ 12:52 ب.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
فهمیدم باید بدجنس باشی تا عاشقت باشن... باید تند تند رنگ عوض کنی!!! [ پنجشنبه 21 دی 1391 ] [ 12:51 ب.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
شیشه ی نازک احساس مرا دست نزن! چندشم می شود از لکه ی انگشت دروغ...! [ پنجشنبه 21 دی 1391 ] [ 12:48 ب.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
هضمش به ما نمی رسد، با این همه گلو که پیشش گیر کرده است...! [ پنجشنبه 21 دی 1391 ] [ 12:43 ب.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
اگه بهش زنگ بزنی رد میکنه، اگه بهش بگی دوستت دارم و اون فقط می خنده، اگه شبا بدون شب بخیر گفتن تو خوابش می بره... یعنی تاریخ انقضای تو، توی دلش تموم شده!! این یه قانونه! با قانون آدما نجنگ... غرورت له میشه...! [ پنجشنبه 21 دی 1391 ] [ 12:37 ب.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
ای نارفیق!!! به کدامین گناه ناکرده... تازیانه می زنی بر اعتمادم... زیر پایم را زود خالی کردی... سلام پر مهرت را باور کنم یا پاشیدن زهر نامردیت را...؟
[ پنجشنبه 21 دی 1391 ] [ 12:35 ب.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
هرگاه می خواهم به سمتت بیایم... یادم می افتد *دلتنگی* هرگز بهانه ی خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست...!! [ پنجشنبه 21 دی 1391 ] [ 12:34 ب.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
کل دنیا رو هم داشته باشی باز هم دلت می خواد، بعضی وقت ها، فقط بعضی وقت ها، اصلا برای یک لحظه هم که شده، همه ی دنیای یک نفر باشی...! [ پنجشنبه 21 دی 1391 ] [ 12:31 ب.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
لقمه ی بزرگ تر از دهان که باشی آنقدر خوردت می کنند تا اندازه شوی... [ پنجشنبه 21 دی 1391 ] [ 12:15 ب.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
هرگاه از شدت تنهایی به سرم هوس اعتمادی دوباره میزند خنجر خیانتی که در پشتم فرو رفته در می آورم... می بوسمش... خیلی عاشقانه... اندکی نمک به رویش... نوازشش کرده... دوباره سرجایش می گذارم... از قول من به او بگویید: خیالش راحت، من دیوانه هنوز به خنجرش وفادارم...! [ پنجشنبه 21 دی 1391 ] [ 11:21 ق.ظ ] [ faezeh . y ]
[ نظرات ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |