عاشق باش

صفحه اصلی عناوین مطالب تماس با من سیستم وبلاگدهی

حافظ و عشق

معشعوق-حافظ

بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت    و اندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشت

گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست   گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت

گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن    شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت

************************

حریم عشق-حافظ

در راه عشق مرحله قرب و بعد نیست    می‌بینمت عیان و دعا می‌فرستمت

هر صبح و شام قافله‌ای از دعای خیر    در صحبت شمال و صبا می‌فرستمت

***

هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد    سعادت همدم او گشت و دولت همنشین دارد

حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است   کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد


********************************



عشق آموزی -حافظ

عرضه کردم دو جهان بر دل کارافتاده      بجز از عشق تو باقی همه فانی دانست

ای که از دفتر عقل، آیت عشق آموزی     ترسم این نکته به تحقیق ندانی دانست

***

در عشق خانقاه و خرابات فرق نیست      هر جا که هست پرتو روی حبیب هست

عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد    ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست

 

**************************


مطرب عشق-حافظ
 

مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد     نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد

عالم از ناله عشاق مبادا خالی      که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد

اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند      درد عشق است و جگرسوز دوایی دارد

ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق     هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد


****************************************

لاف عشق -حافظ
 

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق    ثبت است بر جریده عالم دوام ما

***

من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق    چارتکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست

***

دلا طمع مبر از لطف بی‌نهایت دوست      چو لاف عشق زدی سر بباز چابک و چست

***

حافظ هر آن که عشق نورزید و وصل خواست      احرام طوف کعبه دل بی وضو ببست


************************************


آتش عشق-حافظ
 

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد    عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

جلوه‌ای کرد، رخت دید ملک عشق نداشت    عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد

عقل می‌خواست کز آن شعله چراغ افروزد    برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز    دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند    دل غمدیده ما بود که هم بر غم زد

حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت

که قلم بر سر اسباب دل خرم زد


*******************************



مطرب عشق-حافظ
 

مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد    نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد

عالم از ناله عشاق مبادا خالی      که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد

اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند     درد عشق است و جگرسوز دوایی دارد

ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق     هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد


*********************************


راه عشق-حافظ

راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست    آن جا جز آن که جان بسپارند چاره نیست

هر گه، که دل به عشق دهی خوش دمی بود    در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

ما را ز منع عقل مترسان و می بیار      کان شحنه در ولایت ما هیچ، کاره نیست




[ شنبه 22 فروردین 1394 ] [ 11:53 ق.ظ ] [ مینو رجایی ] [ نظرات() ]

درباره وبلاگ



نویسندگان

مینو رجایی

آرشیو ماهانه

اردیبهشت 1394
فروردین 1394
لیست آرشیوها

پیوندها

وبلاگ رایگان

پیوندهای مفید

خرید پوشاک زنانه

فروشگاه لباس زنانه و دخترانه

خرید مونوپاد

فروشگاه خرید ساعت دیواری

دیگر امکانات

طراح قالب: مونوبلاگ

| Theme By : MonoBlog.ir ]
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات