روزهای غم من

6



وقتی انسان تمام عمر کار بکند ،
لحظه ای فرا می رسد که در می یابد کارهای دیگری نیز می توانسته بکند ،
مثلا : عاشق شود و زیر باران قدم بزند…
به دنیا و مشکلاتش و لو برای چند ساعت فکر نکند…
از گرمی دست معشوق گُر بگیرد…
ولی حالا چند حساب بانکی دارد ،
چندین مرضِ سبُک و نیم دو جین قرص برای نفس کشیدن…
از این رو تاسف می خورد !




+ نوشته شده در دوشنبه 11 مرداد 1395 ساعت 09:19 ق.ظ توسط icy boy| نظرات()



پست ثابت

سلام دوستان گلم دلمون میخواد لحظااتتون رو در کنار ما توی چتت روم بگذرونید خوشحال میشیم بهمون سر بزنید....... اینم ادرسممون بیاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان

http://love-is-dead.chatovod.com



+ نوشته شده در جمعه 11 تیر 1395 ساعت 08:34 ب.ظ توسط icy boy| نظرات()



5



وقتی انسان تمام عمر کار بکند ،
لحظه ای فرا می رسد که در می یابد کارهای دیگری نیز می توانسته بکند ،
مثلا : عاشق شود و زیر باران قدم بزند…
به دنیا و مشکلاتش و لو برای چند ساعت فکر نکند…
از گرمی دست معشوق گُر بگیرد…
ولی حالا چند حساب بانکی دارد ،
چندین مرضِ سبُک و نیم دو جین قرص برای نفس کشیدن…
از این رو تاسف می خورد !



+ نوشته شده در جمعه 11 تیر 1395 ساعت 08:25 ب.ظ توسط icy boy| نظرات()



شب های قدر



ای کاش میشد با تو قرآن سر بگیرم
در آسمانی نگاهت پر بگیرم
ای کاش در "تقدیر" من امشب نویسند
مهری ز خاک تربت مادر بگیرم
"تقدیرم" ای کاش این شود،با تو محرم
ده روز روضه بر تن بی سر بگیرم
من عاشقم خرده ز ای کاشم مگیرید
ای کاش ها را کاش از این در بگیرم



+ نوشته شده در جمعه 4 تیر 1395 ساعت 08:36 ب.ظ توسط icy boy| نظرات()



4

ببین داداش من،من تجربه کردم.
با اصرار عاشقش کردم.
وابسته اش کردم.
در عین حال که باور داشتم عاشقم شده.
ذره ذره 
دلشو شکستم.
غرورشو خورد کردم.
گفتم دوستت ندارم.
گفتم برو به زندگیت برس.
 
گفتم بیا تمومش کنیم.
ولی فقط سکوت کرد...
روزی رسید که فهمیدم بد کردم.
اونم دل داره.
احساس داره.
غرور داره.
اونم خدای خودشو داره.
فهمیدم تنها کسش بودم،امیدشو نا امید کردم.
فهمیدم اون به من و حرفام اعتماد کرده بود.
فهمیدم تموم اون لوس بازیاش برای من بوده!
فقط برای اینکه شادم کنه!
فهمیدم وقتی میگفته دوستت دارم از ته قلب کوچولوش بوده!
فهمیدم تک پر خودم بوده!
فهمیدم حتی با این همه بلا،دلش نیومده نفرینم کنه!
 
ته دلش تا خواسته بگه بیمعرفت!
گفتهخداجونم مواظبش باش.
 
فهمیدم بد کردم.
فهمیدم نامردی کردم.
فهمیدم بیمعرفتی کردم.
ولی
خیلی دیر فهمیدم.
این قدر دیر که دیگه داغون شده بود...
چقد زود دیر میشه!!!
بسلامتی دلامون که دلتنگ کسایی میشه که اصلا نمیدونن دل چیه!!!!!


+ نوشته شده در چهارشنبه 2 تیر 1395 ساعت 10:42 ب.ظ توسط icy boy| نظرات()



3


ﻫﻤﻪ ﺧﺮﺍﺑﺘﺮ ﺍﺯ ﺧﺮﺍﺑﯿﻢ !
ﺑﯿﺨﻮﺩﯼ ﻻﻑ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ و ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﻌﻠﻢ ﺍﺧﻼﻗﯿﻢ
ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﺧﻮﺩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺗﺮﺳﯿﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺧﻠﻮﺕ ﺧﻮﺩ ﺑﯽ ﺍﺧﻼﻕ !
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺧﻮﺍهی های ﻣﺎ ﺍﺭﺿﺎ ﺷﻮﺩ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﻢ !
ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﺒﻮﺩﻫﺎ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﻣﺒﺎﺩﺍ
ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﻗﺘﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺭﯾﻢ !
ﻣﺎ ﻗﺎﺗﻼﻥ ﺭﻭﺡ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮﯾﻢ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﯽ ﺍﻋﺘﻨﺎ ﺑﻪ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻫﻢ ﺩﺭ ﮔﺬﺭﯾﻢ …



+ نوشته شده در چهارشنبه 12 خرداد 1395 ساعت 11:46 ق.ظ توسط icy boy| نظرات()



2

بالاخره یاد می گیری

از یک دوستت دارمِ ساده، برای دلت یک خیالِ رنگارنگ نبافی...

که رابطه یعنی بازی و اگر بازیگری نکنی، می بازی...

که داستان های عاشقانه، از یک جایی به بعد رنگ و بوی منطق به خود می گیرند...

که سر هر چهار راهِ تعهد، یک هوسِ شیرین چشمک می زند...

یاد می گیری

.. که خودت را دریغ کنی تا همیشه عزیز بمانی...

که آدم جماعت چه خواستن های سیری ناپذیری دارد...و چه حیله هایی برای بدست آوردن...

که باید صورت مسئله ای پر ابهام باشی، نه یک جوابِ کوتاه و ساده...

که وقتی باد می آید باید کلاهت را سفت بچسبی، نه بازوی بغل دستی ات را...

روزی می فهمی

در انتهای همه گپ زدن های دوستانه، باز هم تنهایی...

و این همان لحظه ای ست

که همه چیز را بی چون و چرا می پذیری 

با رویی گشاده

و لبخندی که دیگر خودت هم معنی اش را نمی دانی !!!



+ نوشته شده در جمعه 24 اردیبهشت 1395 ساعت 10:29 ق.ظ توسط icy boy| نظرات()



1

زنده می شـــوم ... !!!

در لبـــخــندی که ...!!!

از تـــو سهـــم همیشــه ی من است ...!!!

و مهــــربانی هایـــی که ...!!!

بهشـــت را در برابــرت ...!!!

به تعظـیـــــم وا داشتـــه است ...!!!

تفاخـــر آب و آیینـــه ...!!!

اندیشـــه ات ...!!!!

انتشـــار عطــوفت پنهـــــانی است ...!!!

که ملائـــک را به مصاف تـــو می خوانـــد ...!!!

و هیــچ کس امـــا ...!!!

دریـــن ناگزیــــر سروده های بی دریـــغ ...!!!

مانند تو نخواهـــــــد بـــود ...!!!

مانند تو نخواهــــــد شـــد ...!!!


پ ن : کپی از وبلاگ اسرا



+ نوشته شده در چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت 10:11 ب.ظ توسط icy boy| نظرات()