welcome برای سلامتی امام زمان(عج) یک صلوات بفرست یك ربع به عشق

JavaScript Codes


یك ربع به عشق

دلم از كسی گرفته كه میخوام براش بمیرم...

دیروز دیدم رضا نشسته پا تی وی كارتون مورد علاقه شو می بینه: بر آب
رفته!
گفتم خاله درس و مشقت چی میشه؟
 اول تكالیف بعد بازی.گفت همه رو انجام دادم!

خواهرمم تایید كرد: تو مدرسه مشقاشو می نویسه،گفتم مطمئنی؟
 آخه تكالیف
مهدشو هیچ وقت سر موقع انجام نمیداد.
مشكوك شدم،گفتم برو دفتر مشقتو
بیار،دیدم خیلی مرتب نوشته،همه نمراتم عالی.
گفتم راستشو بگو رضا، اینا رو

تو ننوشتی ،نه؟
 گفت خب به مامان نگی دادم دوستم خطی دویست تومن برام بنویسه!

امان از دست این بچه.

نوشته شده در جمعه 24 مهر 1388 ساعت 08:26 ق.ظ توسط آنا و رها نظرات | |

میروم خسته و افسرده و زار

سوی منزلگه ویرانه خویش

بخدا میبرم از شهر شما
 
دل شوریده و دیوانه خویش

میبرم،تا که در ان نقطه دور

شستشویش دهم از رنگ گناه

شستشویش دهم از لکه عشق

زینهمه خواهش بیجا و تباه

میبرم تا ز تو دورش سازم

ز تو،ای جلوه امید محال

میبرم زنده بگورش سازم

تا از این پس نکند یاد وصال

ناله میلرزد،میرقصد اشک

اه،بگذار ه بگریزم من

از تو،ای چشمه جوشان گناه

شاید ان به که بپرهیزم من

بخدا غنچه شادی بودم

دست عشق امد و از شاخم چید

شعله اه شدم،صد افسوس

که لبم باز بر ان لب نرسید
فروغ فرخزاد...
 

نوشته شده در پنجشنبه 23 مهر 1388 ساعت 01:26 ب.ظ توسط آنا و رها نظرات | |

 

لب دریا رسیدم تشنه، بی تاب،

ز من بی تاب تر، جان و دل آب،

مرا گفت : از تلاطم ها میاسای !

كه بد دردی است جان دادن به مرداب !


فریدون مشیری


نوشته شده در پنجشنبه 23 مهر 1388 ساعت 01:14 ب.ظ توسط آنا و رها نظرات | |

  • افرادی كه فقط یك عطسه میكنند در زمره افراد خوب و مهربان هستند این افراد خون گرم، مفید و حامی دیگران می باشند.
  • افرادی كه با صدای بلند عطسه میكنند در زمره افراد كاری به شمار می آیند این اشخاص سریع العمل ، قاطع و در نهایت رهبران خوبی هستند.
  • اشخاصی كه همیشه به هنگام عطسه كردن با دستمال جلوی بینی خود را میگیرند افراد درست و قابل اعتمادی هستند این افراد معمولا با دقت، درستكار ، و بسیار منطقی میباشند.

    آخرین گروه افرادی هستند كه با صدای بسیار بلند و خشن و به دفعات عطسه می كنند در زمره افراد مشتاق به شمار می آیند كه این اشخاص دارای جذابیت اجتماعی می باشند و توانائی ایجاد انگیزه و تاثیر گذاری بر دیگران را دارند.

نوشته شده در سه شنبه 21 مهر 1388 ساعت 12:59 ب.ظ توسط آنا و رها نظرات | |

  • كسانی كه به طرف عقربه های ساعت امضا می كنند انسان های منطقی هستند.
  • كسانی كه بر عكس عقربه های ساعت امضا می كنند دیر منطق را قبول می كنند و بیشتر غیر منطقی هستند.
  • كسانی كه از خطوط عمودی استفاده می كنند لجاجت و پافشاری در امور دارند.
  • كسانی كه از خطوط افقی استفاده می كنند انسان های منظم هستند.
  • كسانی كه با فشار امضا می كنند در كودكی سختی كشیده اند.
  • كسانی كه پیچیده امضا می كنند شكاك هستند.
  • كسانی كه در امضای خود اسم و فامیل می نویسند خودشان را در فامیل برتر می دانند.
  • كسانی كه در امضای خود فامیل می نویسند دارای منزلت هستند.

  • كسانی كه اسمشان را می نویسند و روی اسمشان خط می زنند شخصیت خود را نشناخته اند.

  • كسانی كه به حالت دایره و بیضی امضا می كنند، كسانی هستند كه می خواهند به قله برسند.


نوشته شده در سه شنبه 21 مهر 1388 ساعت 12:58 ب.ظ توسط آنا و رها نظرات | |

  • افرادی كه فقط یك عطسه میكنند در زمره افراد خوب و مهربان هستند این افراد خون گرم، مفید و حامی دیگران می باشند.
  • افرادی كه با صدای بلند عطسه میكنند در زمره افراد كاری به شمار می آیند این اشخاص سریع العمل ، قاطع و در نهایت رهبران خوبی هستند.
  • اشخاصی كه همیشه به هنگام عطسه كردن با دستمال جلوی بینی خود را میگیرند افراد درست و قابل اعتمادی هستند این افراد معمولا با دقت، درستكار ، و بسیار منطقی میباشند.

    آخرین گروه افرادی هستند كه با صدای بسیار بلند و خشن و به دفعات عطسه می كنند در زمره افراد مشتاق به شمار می آیند كه این اشخاص دارای جذابیت اجتماعی می باشند و توانائی ایجاد انگیزه و تاثیر گذاری بر دیگران را دارند.

نوشته شده در سه شنبه 21 مهر 1388 ساعت 12:54 ب.ظ توسط آنا و رها نظرات | |

دلم را در غمت کردم ز هر ویرانه ویرانتر / چو دیدم دوست میدارد دلت ، دل های ویران را . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

باز امشب غزلی کنج دلم زندانی است / آسمان شب بی حوصله ام طوفانی است

هیچ کس تلخی لبخند مرا درک نکرد / های های دل دیوانه من پنهانی است . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زیباترین گل ها را برای زیبایی زندگیت و کوتاهی عمرشان را برای غم هایت آرزو مندم . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

لای خاطرات تلخم یاد تو همیشه شیرین / تا ابد فکر تو هستم نازنین رفیق دیرین...

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ای عشق شکسته ام مشکن ما را / اینگونه به خاک ره میفکن ما را

ما در تو به چشم دوستی میبینیم / ای دوست مبین به چشم دشمن ما را . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زندگی کردن من مردن تدریجی بود / آنچه جان کند تنم ، عمر حسابش کردم . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ما خانه به دوشان غم سیلاب نداریم . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مصرعی از قلب من ، با مصرعی از قلب تو / شاه بیتی میشود در دفتر و دیوان عشق . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

از درون قلب توست جهان چو دوزخ / دل اگر تیره نباشد همه دنیاست بهشت . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

امیدوارم تو اقیانوس خوشبختی جوری غرق بشی که هیچ وقت نجات پیدا نکنی . . . !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

گر لایق ما نیست که ما یاد تو باشیم / بگذار که در سایه ی دیوار تو باشیم . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

آدم به زمین آمد این حادثه رویا نیست / این فرصت بی تکرار عشق است ، معما نیست...

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

حتی اگه دیدن تو برام بشه خیلی محال / مهم اینه دوستت دارم ، فاصله ها رو بی خیال...

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دیروز میمردند و فراموش میشدند آرام آرام ، امروز چه زود از یاد رفته ایم بی آنکه بمیریم...

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

از تن خشک شاخه ها توقع جوانه نیست / اسب نفس بریده را طاقت تازیانه نیست . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

سلام بر دل هایی که در کلاس انتظار غیبت نکردند . . . !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

در این دنیا که حتی ابر نمیگرید به حال ما / همه از من گریزانند ، تو هم بگذر از این تنها...

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

جا برای گنجشک زیاد است ولی / به درختان خیابان تو عادت دارم . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار / چه کنم حرف دگر یاد ندادست استاد . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

در این زمانه که شرط حیات نیرنگ است / دلم برای رفیقان بی ریا تنگ است . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زندگی چیدن سیبی است باید چید و رفت / زندگی تکرار پاییز است باید دید و رفت

زندگی رودی است جاری که هرکه آمد شادمان / کوزه ای پر کرد و رفت . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شعله محبت رو نکنه خاموش کنی / دوریم عادت بشه من رو فراموش کنی . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

با تو بازم اگه باشم وحشت از مردن ندارم / لحظه هام پر میشه از تو وقت غم خوردن ندارم...

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دلم ز نازکی خود شکست در غم عشق / وگرنه از تو نیاید که دل شکن باشی . .

نوشته شده در سه شنبه 21 مهر 1388 ساعت 07:38 ق.ظ توسط آنا و رها نظرات | |

قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟


از کجا وز که خبر آوردی ؟


 خوش خبر باشی ، اما ،‌اما
گرد بام و در من
 بی ثمر می گردی 


انتظار خبری نیست مرا 

نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری

برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس

  برو آنجا که تو را منتظرند 


 قاصدک 


در دل من همه کورند و کرند

  دست بردار ازین در وطن خویش غریب

  قاصد تجربه های همه تلخ

  با دلم می گوید


 که دروغی تو ، دروغ

  که فریبی تو. ، فریب

  قاصدک 1 هان ، ولی ... آخر ... ای وای 


 راستی ایا رفتی با باد ؟


با توام ، ای! کجا رفتی ؟ ای 


راستی ایا جایی خبری هست هنوز ؟


مانده خاکستر گرمی ، جایی ؟

  در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز ؟


 قاصدک 


ابرهای همه عالم شب و روز

  در دلم می گریند...


(مهدی اخوان ثالث)م.امید


  مهدی اخوان ثالث






نوشته شده در یکشنبه 19 مهر 1388 ساعت 01:29 ب.ظ توسط آنا و رها نظرات | |

http://paulocoelhoblog.com/images/image-of-the-day/The-Winner-Stands-Alone-3001.jpg


در شب کوچک من ، افسوس

باد با برگ درختان میعادی دارد

در شب کوچک من دلهرهء ویرانیست

 

گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی ؟

من غریبانه به این خوشبختی می نگرم

من به نومیدی خود معتادم

گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی ؟

 

در شب اکنون چیزی می گذرد

ماه سرخست و مشوش

و بر این بام که هر لحظه در او بیم فرو ریختن است

ابرها، همچون انبوه عزاداران

لحظهء باریدن را گوئی منتظرند

 

لحظه ای

و پس از آن، هیچ.

پشت این پنجره شب دارد می لرزد

و زمین دارد

باز می ماند از چرخش

پشت این پنجره یک نامعلوم

نگران من و تست

 

ای سراپایت سبز

دستهایت را چون خاطره ای سوزان،


در دستان عاشق من بگذار

و لبانت را چون حسی گرم از هستی

به نوازش لبهای عاشق من بسپار

باد ما را با خود خواهد برد

باد ما را با خود خواهد برد


نوشته شده در جمعه 17 مهر 1388 ساعت 02:02 ب.ظ توسط آنا و رها نظرات | |

كلاغ، بال زنان پر عقابی را كه به منقار داشت

جلوی چشم مترسك تكان  داد.

روی سر اوایستاد. پر را گوشه ی كلاه او فرو كرد.

بال ها را باز كرد. جستی زد و

آمد روی دست مترسك:تولدت مبارك.

مترسك با خوشحالی فریاد زد:وای خدای من،ممنونم كه به یاد من بودی.

كلاغ سر پایین انداخت:از هدیه ایی كه برات آوردم،خوشت می آد؟

مترسك لبخند زد:این اولین و بهترین هدیه اییه كه گرفتم.

و به كلاغ ها نگاه كرد كه مشغول غارت محصول ذرت بودند.

نیش خند زد و گفت:خوب،البته خیلی هم ترسناك تر شدم.

هر دو خندیدند..

صدای شلیك چند گلوله به هوا بلند شد.

صدای بال زدن، غار غار كلاغ ها و سكوت.......

مترسك، چند پر سیاه رادید كه رقصان از جلوی چشمش

 گذشتند و روی زمین افتادند.

خواست تكانی بخورد.

كشاورز پای او را محكم تر از آن چه فكر می كرد در زمین فرو كرده بود.....!!!!

 

 

نویسنده:سهیل میرزایی


نوشته شده در پنجشنبه 16 مهر 1388 ساعت 08:59 ب.ظ توسط آنا و رها نظرات | |

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد 

نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت 

ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد، 

گلویم سوتکی باشد،بدست کودکی گستاخ و بازیگوش 

و او یکریز و پی در پی 

دم گرم و چموش خویش را بر گلویم سخت بفشارد 

و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد، 

بدین سان بشکند در من، 

سکوت مرگبارم را......... 

                                  «دکتر علی شریعتی»   



نوشته شده در پنجشنبه 16 مهر 1388 ساعت 05:32 ب.ظ توسط آنا و رها نظرات | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ