گراند سینما سینما آینه زندگی درباره وبلاگ مطالب اخیر
آرشیو وبلاگ
ابد و
یک روز ساخته
سعید روستایی
"ابد
و یک روز" اولین فیلم سینمایی کارگردان جوان 27 ساله ، سعید روستایی می باشد.
سعید روستایی که قبلا چند فیلم کوتاه را ساخته بود ، هم اکنون با یک اثر فوق
العاده و تاثیر گذار خود را مطرح کرده است. "ابد و یک روز" یک درام تلخ
اجتماعی است و می توان گفت که کلیدی ترین مفهوم فیلم "اعتیاد" می باشد.
مفهمومی که با بازی روان و زیبای "نوید محمد زاده" بخوبی نمایان شده
است. فیلمی موفق که با تکیه بر نکات مثبت خود که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد
، می تواند تماشاگر را تا آخرین لحظه به دنبال خود بکشد. بطور کلی می توان گفت برگ
برنده این فیلم داستان مخاطب پسند و بازی روان بازیگرانش است ، فیلمی شخصیت محور و
پر کاراکتر. در خصوص شلوغی و پر کاراکتر بودن فیلم نیز سعید روستایی در فیلمنامه
خود بسیار حساب شده عمل کرده و این امر به هیچ وجه موجب سردرگمی و آزار مخاطب نمی
شود. داستان فیلم بیان مشکلات یک خانواده فقیر که در جنوب تهران زندگی می کنند می
باشد. بیان مشکلات این دسته از خانواده ها در سینمای ایران روایت چدیدی نیست ، اما
نوع نگاه و شیوه نگارش فیلمنامه و پرداخت به این دسته از خانواده ها بسیار مهم می
باشد ، که به عقیده من سعید روستایی بخوبی از پس آن برآمده است. بطور خلاصه ، فیلم
"ابد و یک روز" نشان دادن حریم یک خانواده با سبک زندگی خاص و مشکلاتی
که حول محور آنها رخ می دهد ، می باشد. خانواده ای که از اعتیاد ، افسردگی ،
بیماری ، سرخوردگی اجتماعی و ... رنج می برد. اما در
کنار این همه مشکلات و تلخی و به وضوح نشان دادن سیاهی زندگی آدم های این فیلم ،
بوجود آوردن لحظات شاد و یا دیالوگ هایی که می تواند مخاطب را به خنده اندازد از
نقاط قوت و متفاوت این فیلم به حساب می آید. مانند لحظه شادی که عامل آن کارنامه
خوب فرزند کوچک خانواده می باشد. از
موارد دیگر تاثیر گذار در فیلمنامه سعید روستایی می توان به پرهیز از روابت های
خرد و پرداختن به یک روایت کلی اشاره کرد ، عاملی که باعث می شود تا تماشاگر تمرکز
بیشتری بر روی فیلم داشته باشد. "ابد
و یک روز" پایان خوبی نیز دارد ، با اینکه در سکانس پایانی هیچ تغییر خاصی در
بطن این خانواده اتفاق نمی افتد ، اما بازگشت سمیه را می توان به منزله یک روزنه
امید به حساب آورد. روزنه امیدی که شاید باعث ترک اعتیاد "محسن" شود و
بسیاری اتفاقات دیگر ... ---------------------------------------------------------------- فرهاد
شریفیان – 10 فروردین 1395 نوع مطلب : سینمایی، برچسب ها : سه شنبه 10 فروردین 1395 :: نویسنده : آقـــای بازیگـــر
آینه های ناگهان و اما چه زیبا گفت : نوع مطلب : نوشته های پراکنده، برچسب ها : قیصر امین پور، سه شنبه 13 بهمن 1394 :: نویسنده : آقـــای بازیگـــر
مسعود کیمیایی ، رفاقت ، مرام و معرفت هفتم مهرماه 1320 در کوچه سید ابراهیم خیابان ری تهران
متولد شد. کیمیایی به شدت به زادگاه خود تهران علاقه مند و وابسته است و این
وابستگی را می توان از آثار سینمایی و مصاحبه ها و مقالاتش بخوبی متوجه شد. مسعود
کیمیایی را می توان یکی از چهره های بحث برانگیز و جنجالی سینمای ایران دانست.
کارگردان شایسته ای که چند سالی است آثارش مورد هجوم منتقدان قرار گرفته است.
استاد کیمیایی را می توان از آغازگران موج نو در سینمای ایران دانست ، او با ساخت
فیلم قیصر در سال 1348 و زمانی که تنها 28 سال داشت ، توانست برای نخستین بار دو
قطب هنری و تجاری سینما را به هم پیوند دهد. یکی از بارزترین توانایی های استاد وجود دیالوگ ها و
مونولوگ های خاص در فیلمنامه هایش می باشد. استاد زبان عامیانه کوچه و بازار را
بخوبی می شناسد و آنها را در فیلم هایش با یک ضرباهنگ خاص و بموقع به کار می گیرد. اما هدف من از نوشتن این متن کوتاه درباره استاد نه معرفی
او ، بلکه احترام و یاد این شخصیت والا و هنری و اشاره به نکته ای خاص می باشد.
نکته ای به نام رفاقت. مسعود کیمیایی خود همواره به این مقوله احترام گذاشته و
کاملا وفادار بوده است. با نگاهی به برخی از آثار استاد کاملا می توان به رفاقت و
رفیق بازی در آثار او پی بر. بطور کلی می توان گفت توجه خاص به مضمون رفیق و رفاقت در
سینمای ایران ، با فیلم های مسعود کیمیایی آغاز شد. او در تک تک فیلم ها و آثارش
به رفاقت ، مرام و معرفت احترام گذاشته و پایبند بوده است. استاد کیمیایی با اسفندیار منفرد زاده ، اکبر معززی ، سعید
پیردوست و فرامرز قریبیان بهچه یک محل بوده اند. این جمع بعدها هرکدام توانستند به
نحوی بر آثار سینمایی ایران تاثیرگذار باشند و ایفای نقش کنند.
"فرهاد شریفیان – 25 دی ماه 1394" نوع مطلب : سینمایی، برچسب ها : رفاقت، کیمیایی، جمعه 25 دی 1394 :: نویسنده : آقـــای بازیگـــر
تاکسی ساخته جعفر پناهی فیلم تاکسی ساخته جعفر پناهی مستندی ایرانی است که در بخش رقابتی شصت و پنجمین جشنواره بین المللی فیلم برلین به نمایش درآمد و در نهایت موفق شد تا جایزه خرس طلای این جشنواره را نصیب خود کند. این دومین خرس طلای این جشنواره است که نصیب سینمای ایران می شود. قبل از جعفر پناهی ، اصغر فرهادی توانست بخاطر فیلم "جدایی نادر از سیمین" این جایزه را بدست آورد. دارن آرنوفسکی، رئیس هیئت داوران برلیناله، دربارۀ اهدای این جایزه به پناهی گفت: «محدودیتها، بسیاری اوقات می توانند الهام بخش هنرمندان برای کارهای بهتر باشند اما گاهی هم خفقان آورند و به کار هنری و روح هنرمند آسیب میزنند.» به گفتۀ او: «جعفر پناهی به جای اینکه در هم بشکند و تسلیم شود، به جای اینکه بگذارد خشم و نومیدی او را در بربگیرند، نامهای عاشقانه به سینما ساخته است. فیلم او پر از عشقش به هنر، به جامعه و کشورش و عشق به مخاطبانش است.» فیلم تاکسی پس از "پرده" و "این فیلم نیست" سومین فیلم جعفر پناهی است که او در دوران ممنوعیتش از فیلمسازی و به شکل زیرزمینی و بدون مجوز دولتی ساخته است. این فیلم ساختاری مستندگونه دارد و با امکانات محدودی ساخته شده و فضای کلی فیلم نیز در یک تاکسی که خود جعفر پناهی راننده آن است می گذرد. این فیلم را میتوان با فیلم "ده" عباس کیارستمی نیز مقایسه کرد. در این فیلم جعفر پناهی که نقش یک راننده تاکسی را بر عهده دارد ، با مسافرانش به گفتگو می پردازد ، در آغاز فیلم این شبهه وجود دارد که مسافران از وجود دوربین در داخل تاکسی آگاهی ندارند و موضوعات و حرفهایی که در فیلم رد و بدل می شود تصادفی است ، اما روند فیلم خلاف این امر را ثابت می کند. جایزه خرس طلای جشنواره برلین بدلیل ممنوع الخروج بودن جعفر پناهی از ایران به حنا سعیدی خواهرزاده جعفر پناهی که در این فیلم نیز ایفای نقش کرده بود اهدا شد. نوع مطلب : سینمایی، برچسب ها : تاکسی، جعفر پناهی، جشنواره برلین، سه شنبه 28 بهمن 1393 :: نویسنده : آقـــای بازیگـــر
John Barrymore جان باریمور
جان باریمور
در سال 1882 در John Sidney Blyth فیلادلفیا
متولد شد (تولد: 14 یا 15 فوریه 1882 – مرگ : 29 می 1942) بازیگر سینما ، تئاتر و
گوینده رادیو بود. جان در بین دوستان و خانواده بنام جک شناخته می شد. او در ابتدا
سعی میکرد که از حضور بر روی صحنه خودداری کند و تنها یک هنرمند باشد. اما در
نهایت در سال 1900 توسط پدرش برای اولین بار بر روی صحنه ظاهر شد و سپس سالها
بهمراه خواهرش اتل این کار را ادامه داد. او کار خود را در سال 1903 و بطور جدی با
بازی در کمدی نور تجربه کرد و پس از آن در کارهای بسیاری حضور پیدا کرد. جان
باریمور در آن سالها از بازیگران فیلم های صامت محسوب می شد. در سال 1922 در نمایش
هملت حضور پیدا کرد و پس از موفقیت در این نمایش به مدت 14 سال صحنه را رها کرد و
تمرکز خود را بر روی فیلم گذاشت. در سینمای صامت جان باریمور در فیلم های همچون : Dr. Jekyll and Mr. Hyde (1920)، Sherlock Holmes (1922) ، The Sea Beast (1926) ایفای نقش نمود.
زندگی شخصی باریمور در زمان حیات و حتی پس از مرگ او مورد توجه بسیاری بوده است. جان باریمور چهار بار ازدواج کرد و در هر چهار مورد ازدواج نیز ناموفق بود و جدا شد. در 19 می 1942 در حال ضبط رومئو و ژولیت غش کرد و به بیمارستان منتقل شد و در نهایت در 29 می 1942 بر اثر بیماری کبدی و کلیوی درگذشت. نوع مطلب : سینمایی، برچسب ها : جان باریمور، بازیگر کلاسیک، یکشنبه 26 بهمن 1393 :: نویسنده : آقـــای بازیگـــر
موضوعات پیوندهای روزانه پیوندها
صفحات جانبی آمار وبلاگ
|
||