شاید دیوانگی ، شاید نبوغ درباره وبلاگ موضوعات مطالب اخیر ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() آرشیو وبلاگ نویسندگان برچسبها پیوندها آمار وبلاگ
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]() آب را نخورید که آلوده است به نیترات و فاضلاب شیر و کره و پنیر که پالم ی است راهم نخورید کاهو و میوه و سبزی و حبوبات هم سمّی و کود کُش شده است ! افعی بخورد در جا بمیرد ! گوشت هم نخورید که پر ز هرمون باشد . البته اگر جنون و کرونا فرصت بدهند به هورمون هایش هوا هم نخورید که پر ز دود و سرب و خاک است هیچی نخورید تا زنده بمانید شاید ! نوع مطلب : طنز-تلخند و ..، برچسب ها : هر سال بیماری های واگیر بی درمان و سخت درمان امان از مردم دنیا می برد. سال های قبل سارس و جنون گاوی و آنفولانزای مرغی و امسال ابولا و کرونا
منشاء هر دو بیماری امسالی هم کشورهای آفریقایی و عرب است. که شمار مسلمانان در آنها زیاد است . مسلمانانی که تعداد زیادی از آنان امسال به حج می روند. از کشورهای مختلف و شهرهای متعدد ! حالا اگر خدای ناکرده تعدادی از این زائران بیمار یا ناقل بیماری باشند چه می شود؟ !! با توجه به اینکه در بازگشت نه قرنطینه ای در کار است و نه مراقبتی و بدتر از آن تعامل زائر مبتلا با شمار کثیری از افرادی است که برای استقبال و دیدار و تبرک جستن از او می آیند!! خدا رحم کند و مسئولان فکری بکنند انشاالله ! نوع مطلب : روزنوشته، برچسب ها :
درد چیز عجیبی است ... گاهی دردی از درون سبب فریادی از برون می شود گاهی دردی از درون هر صدایی را در بیرون خفه می کند گاهی درد بیرون سبب بروز صدایی در درون می شود گاهی درد بیرون صدای درون را خفه می کند گاهی درد در بیرون و درون بیداد می کند نه اشتباه نکنید امکان ندارد دردی در بیرون و درون نباشد ! در آن صورت قطع به یقین بدانید که یا دیگر بیرونی نیست و یا دیگر درونی ... نوع مطلب : امواج ذهنی، برچسب ها : سلام
سال نو همه مبارک سلامت باشید و شاد در این سال جدید یکی از دلایلی که دوباره نوشتم و نه دلایل اصلی اش پرداختن به سریالی بود که با وجود کیفیت خوب و تازگی و به روز بودنش ظاهرا از سوی دوستان فضای مجازی دیده نشد و مورد توجه قرار نگرفت. سریال ژاپنی شام این سریال محصول 2013 و در 11 اپیزود تهیه شده که نوروز امسال از شبکه تماشا پخش شد. داستان سریال در مورد رستورانی ایتالیایی - با کادری ژاپنی- در ژاپن است که دختر صاحب رستوران که سرآشپز آنجا نیز هست پس از سکته قلبی پدرش و به کما رفتن او مسئولیت مدیریت و اداره رستوران را بر عهده میگیرد اما دستیار پدرش نمی تواند به عنوان سرآشپز موفق عمل کند و رستوران مشتریان خود را از دست می دهد و این امر باعث می شود مدیر به فکر استخدام سرآشپز جدید بیافتد که در مدرسه آشپزی معروفی دوره دید و تقاضای کار در آنجا را دارد . اما این فرد یک آشپز معمولی نیست بلکه اخلاق و رفتار منحصر به فردی دارد که همین امر باعث وقوع اتفاقات جالبی می شود که در کنار حوادث زندگی کادر رستوران داستان سریال را شکل می دهد... وقتی تبلیغ سریال را دیدم تصمیم گرفتم آن را ببینم چون به سریال های کره ای نگاه مثبتی دارم - لااقل از سریال های آبدوغ خیاری و مثلا عاشقانه دختر میلیاردر پسر گدایی یا برعکس ایرانی و البته سریال های عربی غلوآمیز و سراسر اغراق که بهتر است- سریال های کره ای مثل جواهری در قصر و متشکرم را هم دنبال کرده و دوست داشتم . خلاصه اینکه با خود گفتم سریال را می بینم اما از قسمت چهارم آن موفق به دیدن کامل قسمت هایش شدم و خدا وکیلی که سریال خوبی بود. شما فرض کنید در فضایی بسیار کوچک شاید 3 در 6 متر - در قالب یک آشپزخانه - و یک سالن دوبلکس به عنوان رستوران سریال بسیار قابل قبولی ارایه داده بودند . کاری که ما در ایران با این همه ادعا و امکانات و فضا ها ی جورواجور قادر به انجام آن نیستیم. نه در درام و نه در طنز هامان و نه حتی سریال های تاریخی و ... من بیشتر مشکل را در عدم توانایی سریال سازان ایرانی در قصه گویی و داستان پردازی می دانم. در واقع ما بازی کردن با موضوعات و آدم ها را نیاموخته ایم و مدام دور یکسری کلیشه در چرخشیم. کلیشه هایی مثل : ازدواج - غنی با غنی یا فقیر متظاهر با غنی- ، طلاق - همیشه با جنگ و دعوا و بدبختی- ، بچه - که یا ندارند و یا دختر دارند- ، ثروث - که همیشه بد است - و فقر - که فقرا همیشه خوب و مهربان و صمیمی ا ند - ، و... کاش مسئولین تلویزیون و سریال سازان ایرانی میرفتند و از همین ژاپنی ها طریقه درست سریال سازی و داستان پردازی را می آموختند... و یا حداقل چند تا از این سریال های جالب ذوبله و پخش می کردند علی الحساب! نوع مطلب : برچسب ها :
تازگی یه چیز را فهمیده ام ... فارغ التحصیل نگشتم ، مرده ام !!! نوع مطلب : امواج ذهنی، شبه شعر، برچسب ها :
خدا رحمتت کند شاعر شاید در زمان تو عمر، اولویت برای جوانان بود که سرودی : ظلم و بیداد کند عمر جوانان کوتاه .... ای بزرگان وطن بهر خدا داد کنید اما حالا..حالا بهار ... عمر نمیخواهیم به فقر به درد به زجر به بطالت به بیماری به بیهودگی به افسردگی به جوانیه مزمحل به دویدنها ی بی پایان و نرسیدن ها با روحی داغان دیگر حتی عشق هم نمی خواهیم همان عشق انسانی به انسان آری دیگر هیچ نمی خواهیم جز پایانی آسان بر این مصیبت بی پایان حتی اگر نباشد بعد از آن بهشتی با جویبارهایی از عسل روان و حوریانی گیسو پریشان ما را همان بس که فرو نشویم در آتشی فروزان و جوشان به گناه جوانی ِ ناکرده در دنیای دون گردان آری شاعر روان شاد بدان ! آنچه تو با آن تهدید می کردی خصم زمان،حال شده آرزویمان نوع مطلب : امواج ذهنی، برچسب ها :
تمام شد ! ... کلاه پهلوی این سریال کلیشه کُش امشب* تمام شد .. من چندین بار در این وبلاگ در مورد این سریال و نقش پررنگ شعار و کلیشه در آن صحبت کرده ام و اگر مخاطب من بوده باشید نظرم را در مورد آن می دانید ...برای نمونه اینجا و اینجا اما نکته های جالب در مورد قسمت آخر سریال : 1- بازیگر نقش خان سامان (آقای داریوش فرهنگ ) چند ماه پیش در یه برنامه که در مورد سریال امام علی علیه السلام بود ضمن اشاره به پایان سریال کلاه پهلوی و نقش خودشون گفتند که خان سامان در آخر و همراه با مردم خودش دست به اقدام خوبی میزنه و گفتند که نمیتونن بیشتر توضیح بدهند .. حالا در قسمت آخر شاهد شاهکار خان سامان بودیم یعنی خودکشی و همسرکشی !!! وای عجب اقدامی !!! 2- قسمت پایانی شعاری-کلیشه ای، عاقبت بخیر نشدن بد ها و فریب خورده های داستان، کاش جناب سید ضیاالدین دّری به شعور و درک مخاطب ایرانی اعتقاد می داشت حداقل به اندازه سریال کیف انگلیسی !! 3- از سریال جالبتر برنامه پلاک 1 بود که بعد از آن پخش شد و از میان تمام افرادی که ازشان در مورد سریال سوال شد حتی یک نفر هم انتقادی نکرد !!! 4- در سایت رسمی ! سریال و بخش مخاطبان که ظاهرا امشب گفتگوی آنلاین با عوامل داشته و من از آن بی اطلاع بودم هم حتی یک نظر مخالف و حتی منتقد می یافت نشود ! بگذریم ... کلاه پهلوی هم تمام شد اما ای کاش تلویزیون ما بهتر می بود و می شد تا از تماشای آن لذت برده و کمتر حرص خورده و حسرت درو کند مخاطب بینوا ... ![]() ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- امشب*= 92.8.10 نوع مطلب : برچسب ها :
روز فلان مبارک روز بهمان بر بیسانیان سخت کوش و بهان مبارک ! روز جهانی فلان مبارک ! خوب بعدش چی ؟! قرار به هم شغلان و هم عنوان های انسانی مرده یا شـهـید شده سالروز مرگ او را تبریک گفته! و هل هله کنان شیرینی بخوریم؟!!! قراره پیامک های تشریفاتی و بی روح برای هم بفرستیم ؟! قرار تو این روز چیکار کنیم ؟! حالا اصلا کاری هم انجام ندیم ندادیم ! قراره به چی فکر کنیم ؟! اصلا این روزها برای چی ایجاد شدند ؟! آیا تو تموم دنیا هم با این روزها همان می کنند که ما می کنیم؟! یعنی شعار .. شعار .. شعار و دیگر هیچ ؟! اینجا ما با روزهای جهانی و ملی یمان این کار را می کنیم : مبارک و به درک !!! در واقع این روزها فقط برای پر کردن وقت برنامه های تلویزیون و رادیو و صحبت مجری ها و نهایتش برای یکی دو برنامه آبدوغ خیاری در مدارس است ! می گویید نه؟ مخالفید ..مثال بیاورید اگر می توانید !!! برای نمونه همین : روز جهانی کودک نوع مطلب : روزنوشته، برچسب ها : اطلاعیه جدید: مهاجران حواله ای شما را پذیرا نیستم ..حتی برای خوردن !!! امضا : گرگِ بیابان نوع مطلب : امواج ذهنی، برچسب ها :
نمیدونم چرا رمز هر دو آیدی یاهوم باز نمیشه؟! البته رمز یکی رو تغییر دادم و الان یادم نیست ولی اون یکی چرا باز نمیشه نمیدونم . وقتی هم به قسمت فراموشی پسورد میروم گزینه بر اساس اطلاعات قبلی ندارد و فقط می گوید رمز را به آن ایمیل دیگر می فرستد ( می خوام 100 سال نفرستد !) به چه درد میخورد آن هم که بسته است !!! شما میدانید چطور و از کجا و چه سایتی باید رمز عبور را بر اساس اطلاعات قبلی بازیابی کنم؟! تكمیلی : ساعت 1:13 سه شنبه 9 مهر خدا رو شكر پسورد یكی از آیدی ها یادم اومد و از طریق ایمیل ارسال پسورد جدید هر دو ایمیل باز شد .اما خدایی چرا این گزینه پسورد جدید بر اساس اون 2 سوال رو حذف كردن؟! از لطف همه دوستان ممنونم ..آیدی های خوبتان همواره باز ! نوع مطلب : روزنوشته، برچسب ها :
ما ایرانی ها بنابر دلایلی به نوستالژی علاقه بسیار داریم. طبیعت نوستالژی رویکرد به گذشته دارد اما ... برخی نوستالژی ها... نوستالژی هایی برای آینده هستند ! نوع مطلب : امواج ذهنی، روزنوشته، برچسب ها : واقعا مگه ممکنه؟! یعنی این همون آدمه؟ یعنی انقدر تغییر کرده؟! شاید ...شاید هم اون آدم از اول این بوده؟ شاید اونی که من فکر می کردم، فقط در فکر من وجود داشته !؟ نمی دونم ... متاسف باشم؟ ... نظرم رو بگم ؟... دیگه سراغ وبلاگش نرم؟... ... نوع مطلب : امواج ذهنی، برچسب ها : زمانی خاطره ای شنیدم مبنی بر اینکه یک استاد ایرانی به همراه یکی از دوستان خود به کشور خارجه ی افغانستان سفر کرده و در آنجا قصد خرید سوغاتی از فروشگاهی را می نماید. بلاخره کالای مورد نظر خود را انتخاب کرده و از فروشنده قیمت آن را سوال می نماید. اما از پاسخ او، برافروختته شده و قصد اعتراض فیزیکی! مینمایند که دوست و همراه او، استاد را از معنی واقعی پاسخ فروشنده مطلع می نماید . گفتگوی استاد و فروشنده :
استاد : آقا قیمت این چند است ؟..120 دلار؟ ![]() فروشنده : نه تو غلط کردی ! ![]() استاد: !!!!! ![]() در اینجاست که دوست استاد وارد عمل شده و توضیح میدهد که " تو غلط کردی " یعنی "شما اشتباه کردید " البته در ربان محلی !!! حالا چرا این ماجرا را تعریف کردم؟ نمیدونم شاید برای اینکه بگم همیشه به handbook ها و راهنماهای ارایه شده در وبسایت های ایرانی اعتماد و بسنده نکنید ! می پرسید چه ربطی داشت و چرا؟ خوب پس ماجرای من را بخوانید : اینجانب پس از اخذ مدرک خویش در دقیقه نود- 30 شهریور- ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تکمیلی : ساعت 17:30 دوشنبه 1 مهر ظاهرا فرصت تعیین اولویت و اصلاح اطلاعات تا 7 مهر تمدید شده ! اطلاعات رو تصحیح کردم اما نمیتونم تعیین اولویت کنم ! داستان ادامه دارد ... ![]() نوع مطلب : طنز-تلخند و ..، روزنوشته، برچسب ها : حرف مشهوری هست که می گوید : نا امیدی ش ی ط ا ن است . اما مگر آدم تا کی می تواند امیدوار باشد ؟! به چه امیدوار باشد؟ وقتی درهای بسته احاطه ات می کنند وقتی هر کدام را که می کوبی و می کوبی و می کوبی انقدر که دست و دل و اعصابی برایت نمی ماند ... وقتی که آن در باز می شود و می بینی روبرویت هیچ نیست به جز دری بزرگتر و بد هیبت تر و محکم تر از در قبلی !!! و این نه اولین و نه دهمین و نه حتی صدمین در روبرویت باشد !!! خوب آدم ناامید نشود چه بشود ؟!
نوع مطلب : امواج ذهنی، روزنوشته، برچسب ها : |
||