بی تو اما عشق بی معناست ، می دانی؟
دستهایم تا ابد تنهاست ، می دانی؟
آسمانت را مگیر از من ، که بعد از تو
زیستن یک لحظه هم ، بی جاست ، می دانی؟
مثل عباس کسی هست دلاورباشد؟؟
مثل عباس کسی هست که سقا باشد ؟؟
جگر سوخته اش حسرت دریا باشد ؟؟
مثل عباس کسی هست ابابیل شود ؟؟
بال وپر سوخته همسایه جبرییل شود ؟؟
هیچکس مثل ابالفضل وفادارنبود ...
لایق تشنگی و اسم علمدارنبود ...
پشت این پنجره بر طبل عزایش بزنید ...
یا ابالفضل بگوییدو صدایش بزنید ...
پشت این پنجره خوب است مناجات کنید ...
خواهش از صاحب این قبله حاجات کنید ...
هرکسی خواست که فردا به شفاعت برسد ...
یا ابالفضل بگوید به سلامت برسد...
میخوام دعا کنم
نه برای خودم
برای دوستای مجازیم که ؟؟
بعضیاشون خیلی گرفتاران ؟؟
بعضیاشون خیلی دلشکستن ؟؟
بعضیاشون خیلی تنهان ؟؟
بعضیاشون خیلی ناامیدن ؟؟
بعضاشون خیلی عاشقن ؟؟
بعضیاشون خیلی درد میکشن ؟؟
خداجون هوای دلاشونو داشته باش
یه دستی به سرو گوش زندگیشون بکش
نزار حسرت به دل بمونن
نزار ایمانشون ضعیف شه
دستشونوبگیر ....؟؟
خدایا من و بی خیال....
ولی ...
دل دوستام
وبه حق این شب و روزای عزیز
شاد کن
نزار ارزوهاشون ارزو بمونه ...؟؟
<<امین یا رب العالمین>>
بی انصاف میدانی که غیرتم همه چیز من است.
لااقل بخوابم که میای تنها بیا!!!
حیف میدانم که دیگر برنمیداری از آن خواب گران ،سر
تا ببینی خردسال سالخورد خویش را
کاین زمان چندان شجاعت یافته است
تا بگوید:
« راست میگفتی پدر»
پدرم روزت مبارک
.
.
.
.
.
.
.
.
.
به ژن های ساده لوح و احمق اطلاق میشود !!!:|
ای تاج سرعالم وآدم زهرا
ازکودکیم دل به تودادم زهرا
آن روز که من هستم وتاریکی قبر
جان حسنت برس به دادم زهرا
مامان و بابا داشتند تلویزیون تماشا می کردند
که مامان گفت:
”من خسته ام و دیگه دیروقته، می رم که بخوابم
” مامان بلند شد،به آشپزخانه رفت
و مشغول تهیه ساندویچ های ناهارفردا شد،
سپس ظرف ها را شست،
برای شام فردا از فریزر گوشت بیرون آورد،
قفسه ها را مرتب کرد، شکرپاش را پرکرد،
ظرف ها را خشک کرد
ودر کابینت قرار دادوکتری را برای صبحانه فردا ازآب پرکرد.
بعدهمه لباس های کثیف رادرماشین لباسشویی ریخت،
پیراهنی را اتوکردودکمه لباسی را دوخت.
ودفترچه تلفن را سرجایش درکشوی میز برگرداند.
گلدان ها را آب داد،
سطل آشغال اتاق را خالی کرد
وحوله خیسی را روی بند انداخت.
بعد ایستادو خمیازه ای کشید کش وقوسی به بدنش داد
وبه طرف اتاق خواب به حرکت درآمد،
کنار میز ایستادو یادداشتی برای معلم نوشت ،
مقداری پول را برای سفر شمرد و کنارگذاشت
وکتابی را که زیر صندلی افتاده بود برداشت.
بعد کارت تبریکی را برای تولدیکی از دوستان امضا کرد
ودر پاکتی گذاشت، آدرس را روی آن نوشت
وتمبر چسباند ؛
مایحتاج را نیز روی کاغذ نوشت
و هر دورا درنزدیکی کیف
خودقرارداد .
سپس دندان هایش رامسواک زد.
باباگفت:
“فکرکردم گفتی داری
میری بخوابی”
ومامان گفت:
” درست شنیدی دارم میرم.
” سپس چراغ حیاط راروشن کردودرها را بست.
پس ازآن به تک تک بچه ها سرزد،
چراغ ها راخاموش کرد،
لباس های به هم ریخته را به چوب رختی آویخت ،
جوراب های کثیف را درسبد انداخت،
با یکی از بچه ها که هنوز بیداربود
و تکالیفش را انجام می داد گپی زد،
ساعت را برای صبح کوک کرد،
لباس های شسته را پهن کرد،
جا کفشی را مرتب کرد
وشش چیز دیگررابه
فهرست کارهای مهمی که باید فردا انجام دهد،
اضافه کرد.سپس به دعاو نیایش نشست.
درهمان موقع بابا تلویزیون راخاموش
کرد
وبدون اینکه شخص خاصی مورد نظرش باشد گفت:
” من میرم بخوابم”
و بدون
توجه به هیچ چیز دیگری،
دقیقاً همین کارراانجام داد!
روز مادر بر تمام مادر های دلسوز و مهربان مبارک باد
بی محبت مادر یک قنات بی آبم
مثل راه بی مقصد مثل عکس بی قابم
بی محبت مادر از شکوفه ها دورم
یک کبوتر بی بال یک چراغ بی نورم
بی محبتِ مادر چون لبان بی لبخند
ساکتم و غمگینم مثل بلبلی در بند
بی محبت مادر در دلم صفایی نیست
از بهار در قلبم هیچ رد پایی نیست
مادرم وقتی فکر میکنم هیچ کلمه و جمله ای
برای ابراز احساساتم نسبت به تو پیدا نمیکنم
فقط این را میتوانم بگویم :
دوستت دارم مادر ،
دوستت دارم مادر . . .
وجود بی وجودم ز وجودت شده موجود
مادرم روزت مبارک
تو فقط مال منی تو فرشته ی دوست داشتنی
نمی تونی بد باشی تویی که مال منی
تو فقط حق منی تویی که شیشه ی عمر منی
نمی تونی بشکنی تو خودت جون منی
چقد عاشقتم تموم دنیامی
تو همون ستاره شرقی شبهامی
چقد عاشق اون رنگ چشماتم
باهام حرف بزن من عاشق حرفاتم
دانلود آهنگ چقدر عاشقتم بلک کتس
وجودت گرمه مثل آتیشه دلت جنس شیشه دیگه بی تو نمیشه
حالا دیگه وقتشه دل من و تو ما بشه
پیشم باشی همیشه
تو فقط مال منی تو فرشته دوست داشتنی
نمیتونی بد بشی تویی که مال منی
تو فقط حق منی تویی که شیشه عمر منی نمیتونی بشکنی
چقد عاشقتم تموم دنیامی
تو همون ستاره شرقی شبهامی
چقد عاشق اون رنگ چشماتم
باهام حرف بزن من عاشق حرفاتم
تقدیم به محمد عزیزم
اهل دانشگاهم رشته ام علافی است
جیب هایم خالی است.
پدری دارم حسرتش یک شب خواب
دوستانی همه ازدم ناباب.
وخدایی که مراکرده جواب .
اهل دانشگاهم
قبله ام استاداست جانمازم نمره
خوب می فهمم سهم آینده من بیکاریست .
من نمی دانم که چرامی گویند مردتاجرخوب است
ومهندس (کتابدار)بیکار
وچرادروسط سفره مامدرک نیست
چشم هارابایدشست جوردیگرباید دید
باید ازمردم داناترسید
بایدازقیمت دانش نالید
وبه آنها فهماند که من این جافهم رافهمیدم
به لحظه لحظه هایه زیبایی قسم
که زیبا ترین لحظه من با تو بودن است
با هم باشیم دست در دست هم
من دستانت را میفشارم
و با هم راهی میشویم
بسوی خوشبختی
در زیر درختان سبز استراحت میکنیم
و باز براه میفتیم من که
از خستگی توان ندارم
زیبایی تو و آن تلاش
بی حد تو را میبینم
که گویا خوشبختی دارد مرا صدا میزند
آری این خوشبختی من است
با تو بودن
با تو رفتن
با تو در زیر درختان سبز آرامیدن
و با تو به پرواز در آمدن
چه زیباست برایم با تو بودن
ای عشقم
ای نازنینم
دوستت دارم
تقدیم به محمد عزیزم
هستند کسانی که از شدت دلتنگی به کما رفته اند ...
راه می روند ...
نفس میکشند ...
ولی چیزی حس نمیکنند !
فقط فکر میکنند و
فکر میکنند و
فکر میکنند ...!
ازینکه با کسی باشی که هواسش با تو نیست!!
.: Weblog Themes By Pichak :.