به نام خدا
متن کامل سی دی نظریه { استاد امین دژاکام }
با قوت گرفتن از قدرت مطلق الله جلسه را آغاز می نماییم، سلام دوستان من امین نگهبان این جلسه هستم، سلام امین.
خواهش می کنم برای رهایی خودمان
از دست نیرومند ترین دشمن خودمان که جهل و ناآگاهی خودمان هست چهارده
ثانیه سکوت کنیم و به خداوند پناه ببریم.
متچکرم و از خانم دبیر خواهش می کنم خلاصه مطالب جلسه قبل را بخواند، سلام سمانه هستم یک همسفر، سلام همسفر،
این جلسه سیزدهمین جلسه از دوره
پنجاه و پنجم سری کارگاههای آموزشی جهان بینی کنگره 60 ویژه مسافران و
همسفران سفر دوم به نگهبانی و استادی آقای امین و دبیری اینجانب سمانه در
روز چهارشنبه مورخ 10/3/95 رأس ساعت شانزده آغاز به کار نمود.متچکرم،
سلام دوستان امین هستم یک
مسافر، سلام امین،امیدوارم همه شما عزیزان حالتان خوب باشد، و این ماه
رمضان را به همه تبریک میگم انشاالله ماهی باشه که بتونیم در طول اون
چیزهایی رو یاد بگیریم و حس بهتری رو تجربه بکنیم و فشار بالاخره میاد
منتها بتونیم از این قضیه برای همون بالا بردن نقطه تحمل استفاده کنیم و
اعتماد به نفس بیشتری کسب بکنیم و حسمون بهتر بشه اینطوری یه وقتها انسان
اعتماد به نفس کسب می کنه ولی این باعث میشه که به جای اینکه نرمتر بشه
سخت تر میشه اینم هستش و این اعتماد به نفسی که ما پیدا می کنیم باعث بشه
که نرمتر بشیم و محبتمون بیشتر بشه نسبت به خودمون نسبت به سایر انسان ها و
از این اعتماد به نفس برای کمک کردن به خودمون و دیگران استفاده بکنیم و
نه برای به قول معروف تفاخر یا مسئله دیگه ای به هر صورت من خودم دیروز
هرسال که میشه میگم در حد توانم این کار رو انجام میدم یه وقتایی هم 10 روز
یه وقتایی 20 روز یه وقتایی هم 25 روز سال های مختلف متفاوت بوده تونستم
به هر حال به یه حد و اندازه ای این کار رو انجام بدم ولی دیروز خیلی سردرد
شدیدی من گرفتم و داشتم مقایسه میکردم با زمان سقوط ازاد دیدم این چیزه
همچین خیلی فرقی نداره با این سقوط ازاده قدرتش خیلی زیاده بعد که متوجه
شدم یه بار دیگه هم این مشکل رو پیدا کردم خیلی فکر کردم دیدم این قضیه از
چاییه، یعنی نخوردن چایی، چون ما عادت داریم سحر چایی می خوریم و این
نخوردن چایی خماری داره یعنی درواقع چایی خودش عمل داره و اثراتش بصورت
سردرد ظاهر میشه و من این رو قبلاً تجربه کردم ولی فکر نمی کردم از چایی
باشه به هر صورت عزیزان اگر سردرد خیلی وحشتناکی بهتون دست داد فکر نکنید
مشکل خیلی حادی پیدا کردید بیشتر بابت چاییه، سحر یه مقدار چایی بخورین این
مسئله رو حل میکنه به هر صورت انشاالله که مبارک باشه و برا هممون خوب
بود.
در موضوعی که الآن صحبت میشه خب
کنگره داره الآن به سمت آکادمی شدن حرکت میکنه ما هم داریم یواش یواش این
کار رو انجام میدیم مقدماتش هم انجام شده انشاالله که حرکت های بعدیش هم
شروع بشه و خب چون یه سری مسائل هستش که وقتی که در واقع کنگره کارش رو
اغاز کرد خیلی از کسا خیلی اعتقادی نداشتن رو این حرکتی که آقای مهندس آغاز
کردند و روشی که کشف کرد و خیلی استناد می کردن به مسائل علمی و تاکید می
کردن که شما چیزهایی که دارید میگید چیزهای علمی نیستن اینها بر اساس یه
سری مطالب تجربی هستند و معلومم نیستش که اعتبار داشته باشن یا نه و بعد که
یواش یواش کنگره رشد پیدا کرد و نتیجه داد کسایی که اومدن به درمان رسیدن
و نه تنها کسانی که بیماری اعتیادشان به درمان رسید خب میگفتن شیشه درمان
نداره بعد موج شیشه ای ها شروع شد، شیشه ای ها اومدن تو کنگره و بعد شیشه
ای ها هم درمان شدن بعد در کنارش بیماری های لاعلاج دیگه ای هم به درمان
رسید یواش یواش دیدگاه ها تغییر کردش
اما موضوعی که مطرح هستش این
هستش که اصولاً دانش بشری یا اون چیزی که ما به عنوان علم می شناسیم الان
ممکنه که از مسیر خودش تو یک سری جاها و یک سری شاخه ها فاصله بگیره یا
فاصله گرفته باشد در گذشته وقتی برمی گریم به زمان های قدیم علم عملاً
کاربردش فقط تو این بوده که بتونن باهاش یعنی چیزی که به عنوان علم شناخته
شد در دوران باستان چیزی بودش که بتونه در زندگی مردم تغییر ایجاد کنه یعنی
چون مردم می خواستن فرض کنیم خودشونو حفظ کنن امنیت داشته باشن و سرپناه
داشته باشن برای اینکه بتونن زنده بمونن جای گرم داشته باشن بتونن نقل مکان
کنن از یه جایی به یه جای دیگه ای برن بتونن باهم دیگه تجارت بکنن بتونن
خودشونو از یه سری چیز ها حفظ بکنن علوم از همین جا به وجود اومد.
یعنی علوم مثلا ساختن خونه،
ساختن شهر، ساختن مثلا چاه زدن، انبار زدن، آسیاب بادی درست کردن،چرخ
اختراع کردن، کشف آتش، اگه نگاه بکنیم در زمان باستان مردم باستان اصلاً
اهل تعارف و تمجید این چیزها نبودن برای نیاز خودشون می گشتند و راه پیدا
می کردن و اون راههایی که پیدا می شد مثلاً اگه به ستاره ها علاقه مند بود
یه دلیلش بخاطر این بودش که از طریق ستاره ها می تونستن راهشون رو پیدا کنن
و این پیدا کردن راه الان اون موقع جی پی اس که نبود این پیدا کردن راه
براشون حیاتی بود چون فرض کنید با یه کالسکه یا اسبی یا پیاده توی بیابون
اون زمان قدیم اگر یه نفر گم می شد امکان مرگش خیلی خیلی زیاد بود و بنابر
این لازم بودکه بتونه مثلاً ظرف مدت دو ماه این باری رو که از یه جا خریده
بتونه ورداره ببره به یه نقطه دیگه و انو بفروشتش.
پس بنابراین از رو ستاره ها و
حرکت ستاره ها می تونستن راههاشونو پیدا بکنند تو دریا هم همینطور، تو
دریا از روی ستاره ها می تونستن راههاشونو پیدا کنند برا همین به ستاره
شناسی علاقه مند بودن و بررسی می کردن صور فلکی رو پیدا می کردند یعنی در
واقع در آسمون می گشتند ستاره هایی رو که دسته های شبیه همدیگه رو در یه
قالب و یه تصویر رسم می کردن که بتونن نقشه ای از آسمون داشته باشند.
پس بنابراین تمام چیزی
که در گذشته بعنوان علم یا پایه های علمی شناخته شد از نیاز انسان برای
حیات و ادامه حیات برای بهتر شدن زندگی بوجود اومد.
بعدها یواش یواش تفکر هم اضافه
شد یعنی بعد از سالها اندیشمندانی اومدن که گفتند خب حالا ما نیازهامون
درسته مثلاً ما خونه داریم ،کشتی داریم، راهها رو پیدا می کنیم برای
کشاورزی، زمینها رو می خواستن کشاورزی بکنند، می خواستن محاسبه بکنن زمین
من کجاست زمین بغلی کجاست، چطوری از آب رودخونه استفاده بکنیم که بتونیم
بیشترین برداشت محصول رو داشته باشیم هندسه بوجود اومد، ریاضیات بوجود
اومد، وقتی این علوم بوجود اومد در کنارشم یک سری از اندیشمندان اومدن
افرادی که اهل فکر بودند می گفتند خب اصلاً ما چی هستیم، اصلاً ما کی
هستیم، ما کجای دنیا هستیم، اصلاً این زندگی چی هستش، و شروع کردن راجب این
موضوع ها فکر کردن و تفکر کردن که برای اینکه خودشونو بیشتر بشناسن و یواش یواش علوم فلسفه و اینها بوجود اومد.
ین دیدگاهها و اینا وجود داشت
هزاران سال وجود داشت در زمین و شاید بگم علوم در چندتا رشته بود بیشتر
خلاصه نمی شد شامل ریاضیات، طب، و ستاره شناسی، و هندسه و معماری رشته ها
خلاصه می شد بعد از این که اومد جلو تر تا شاید هزارو پانصد، دو هزار سال
پیش و قطع شد و چند صد سال پیش بوجود اومد تازه انسان در زمان رونسانس،
بیشتر البته در زمانهای دیگه هم بوده ها ولی بیشتر رونسانس میشه گفتش،
اومد گفتش که حالا ببینیم اصلاً مسئله علمی چی هستش. راجب علم شروع کردند
به فکر کردن اومدن گفتن که خب ما یه سری قوانینی باید داشته باشیم برا هر
چیزی که با استفاده از این قوانین تا بتونیم مسائل رو توضیح بدیم.
مثلاً به عنوان مثال
زمین که ما توش زندگی می کنیم و ستارگان رو که بررسی می کردند گفتن که
بایستی ببینیم که آیا این زمین در جهان یه جای ثابتی داره یا این که نه یه
جای متحرکی داره نظریه به وجود آمد.
مثلاً در مورد بدن انسان که به
طب شکل گرفت می گفتند که نظریه اینجوری به وجود آمد که می گفتند مجموعه یه
سری از قوانین و اصولی بودش که می تونست پدیده ها رو توجیح کنه.
یعنی کلا تعریف نظریه اگه بخوام خیلی ساده راجبش صحبت کنم مجموعه ای از قوانین و اصولی هستن که ما با استفاده از اون ها می تونیم وقایع را توجیح کنیم یا توضیح بدیم .
مثلاً می گفتند که طبیعت انسان
چهارتاست: بلغمی،سودایی،صفرایی... هر طبعی هم خاصیت خاص خودش رو داره بعد
می گفتند که هر گیاهی برای یه سریع از این طبیعت ها مناسبه، اگر که فرض
کنیم طبیعت یک انسان بلغمی است و این از طبیعت خودش خارج بشه بیماری چی
میشه؟ ظاهر میشه.
در واقع این چها تا طبیعتی که برای انسان درنطر گرفته بودند نظریه بود، نظریه طب سنتی.
ولی اون موقع نمی دونستن که شاید اسمش نظریه هستش بعد می گفتن که آقا
مثلاً ما میخوایم دارو ها رو پیدا بکنیم داروهایی که برای بدن انسان مفید
هستش می گفت که این همه گیاه وجود داره مثلاً هزاران هزار گیاه وجود داره
از کجا بفهمیم که فلان گیاه رو بخوریم برای سردرد خوبه، فلان گیاه رو
بخوریم برای کلیه خوبه، فلان گیاه بخوریم برای صفرا خوبه، می گفتن که:
نظریه این بود هرگیاهی
دارای یه شکله و جهاز بدن و اعضای بدن هرکدوم یه شکلی داره نظریه این بودش
که هر گیاهی هر شکلی که داره برای اون عضو بدن مفیده.
مثلا اگر یه گیاهی
شبیه قلبه یه خاصیتی داره برای قلب انسان چیه؟ مفیده، مثلاً یه گیاهی که
شبیه مغزه مثل گردو برای مغز انسان چیه؟ یه خواصی داره، این می شد چی ؟
نظریه طب سنتی، نظریه گیاهان دارویی.......
بنابریان اون در واقع دارو ساز
ها و یا پزشک ها می گشتند تو طبیعت دیگه لازم نبود که هزاران دارو را روی
انسان امتحان کنند، می گفتند که مثلاً این شخص کبدش مشکل داره می رفتن تو
طبیعت می گشتن، می گشتن گیاهی که شبیه کبد است پیدا می کردند بعد می اومدن
یکی یکی اینارو امتحان می کردند اونی که بهترین جواب رو می داد می گفتن
این بهترین اثر رو برای کبد داره این میشه نظریه.
یعنی اگر بخوام خیلی خلاصه بگم نظریه چی هستش یه سریع اصول و یه سریع قوانین هستند که می تونند یه سریع از پدیده ها رو توضیح بدن.
این کارها از زمان گذشتگان
انجام می شد ولی در زمان شاید بگم 400 سال یا 500 سال پیش به شکل قانونمندی
در اومدش یعنی انسان ها اومدند اینارو به صورت قانونمند در آوردنش ،
بعد نظریه های مختلفی مطرح شد نظریه های پزشکی، نظریه های ریاضی،و نظریه های در...
یکی از نظریه هایی که
در آن زمان وجود داشتش این بود که زمین مرکز عالم هستش ستاره شناس ها
میومدن حرکت ها رو بررسی می کردند ولی بر چه اساسی بررسیمیکردند،بر اساس
اینکه زمین مرکز کائنات است، بر این اساس بررسی می کردند و مدل های مختلفی
در می آوردند.
تقریبا حدود 300 سال پیش البته
در زمان قبلترش هم بوده زمان قرن سوم اسلامی هم بوده دانشمندی به اسم
کپرلینگ ، کپلر این ها اومدن گفتن که زمین مرکز کائنات هستش، با اینکه زمین
مرکز کائنات نیستش، خورشید مرکز کائنات هستش، و بعد اومدن علم ستاره شناسی
رو از نوع بر اون اساس چی کردند؟ بررسی کردند.نظریه های مختلفی مطرح شد.
من داشتم مطالعه می
کردم، حالا من چرا اینا رو گفتم بخاطر این که بگم که نظریات در واقع پایه
های علمی دنیا رو شکل میدن، یعنی اگه شما بخواید تو هر علمی برید، مثلاً
ریاضیات می گن نظریه اعداد شما با یه نظریه ای به اسم اعداد روبرو میشید.
بخواید مثلاً برید توی فیزیک
مطالعه بکنید می گن نظریه فیزیک کلاسیک، یا می گن نظریه قیزیک کوانتوم، یا
میگن نظریه فیزیک نسبیت، شما تو هر شاخه ای از علم وقتی وارد بشی اون شاخه
از علم تشکیل شده از یک سری از چی نظریات و این نظریات بر اساس این که
بتونن پدیده ها رو توضیح بدن قدرتمندن یعنی اگه یه نظریه ای بتونه یه نظریه
معروفی هست که شماها همتون بلدید اون چه نظریه ایه، نظریه سیستم ایکس.
سیستم ایکس یه نظریه است. نظریه
سیستم ایکس چی میگه؟ نظریه سیستم ایکس میگه که اگر انسانی به هر دلیلی
بیاد آها اینو بگیم نظریه سیستم ایکس که سیستم بدن انسان رو در واقع
چیزهایی کنترل می کنند، که شامل میانجی های عصبی میشن، شامل
نوروترانسمیترها میشن، و اینها هستند که در واقع بدن انسان رو کنترل می
کنند.
اگر مثلاً فرض کنید از
بیرون ما یه سری میانجی عصبی وارد بکنیم این سیستم چی میشه؟ این سیستم مختل
میشه و اگه بخوایم اینو برش گردونیم به حالت اولیه خودش بایستی بهش زمان
لازم رو بدیم این یه نظریه است.
خب این نظریه ایکس خیلی
خوب کار کرده این نظریه ایکس خوب کارکرده و می تونه یه سری از بیماریها رو
درمان بکنه و این یه چیز خیلی جدیدی هستش.......
خالا ما توی علم نظریات مختلفی
داریم که من داشتم کلام الله را مطالعه می کردم که برخورد کردم با یه سری
از این نظریه ها یعنی وقتی خوب دقت کردم دیدم که دیگران هم این کار رو
کردند دیدم که این بعضی از آیات کلام الله در واقع داره توی یه خط یا دو خط
داره یه نظریه رو بیان می کنه و جالب اینجا هستش که اون نظریه که مطرح شده
در این کتاب مربوط به هزار و تقریباً چهارصد سال پیشه، ولی یکی دوتا از
اون نظریاتی که الآن دارم براتون مطرح می کنم مربوط به صد سال پیشه یعنی
کاملاً داره پیشگویی می کنه داره یه سری چیزها رو بیان می کنه، داره
موضوعاتی رو مطرح می کنه که اصلاً مربوط به دانش زمان خودش نیستش و این
جالب هستش و من چندتا از این نمونه ها رو مطرح می کنم.
پس الآن فکر می کنم با
موضوع نظریه یه مقداری آشنا شدید نظریه در واقع مجموعه ای از قوانین هستش
که چکار می کنه پدیده ها رو توجیح می کنه پدیده های حالا ممکنه پدیده ها
پزشکی باشه مثل همین سیستم ایکس یا ممکنه پدیده ها نجومی باشه حالا مجبور
شدم بنویسم.
اولیش بزارین از زیست شناسی
شروع بکنیم، ببینید در زیست شناسی اینارو من یه مقداری هم از آنی پرسیدم
دیدم درسته، بعد بررسی کردم دیدم نظریه ای در زیست شناسی وجود داره میگه که
موجود زنده یا ساده بگم تعریفی که می کنه برای موجودات زنده این هستش که موجوداتی
رو ما می تونیم بهش زنده بگیم که طبق این نظریه زیست شناسی دارای چهارتا
ویژگی باشند یعنی اگر موجود زنده این چهارتا ویژگی رو داشته باشه اون موقع
می تونیم بگیم که این موجود چی؟ موجود زنده هستش:
1— بایستی در ترکیبات موجود زنده حتماً کربن وجود داشته باشه یعنی ما موجود زنده تک سلولی نداریم که کربن نداشته باشه.
2— دومین موضوعی که
مطرح میکنه اینه: تقریباً بطور انحصاری به واکنشهای شیمیایی که به محیط
آبی و یا محلول آبی در محدوده نسبتاً باریکی از حرارت انجام می شود بایستی
وجود داشته باشد یعنی هر موجود زنده ای دارای یک سری واکنشهایی در درونش
اتفاق می افته که حتماً باید مقداری چی باشه؟ آب در درونش وجود داشته باشه
وگرنه ما نمی تونیم بهش بگیم موجود زنده.
3— سومیش میگه راجع به : از نظر شیمیایی بسیار پیچیده هستن واکنشهای شیمیایی..
خب اینجا ما یه دونه آیه ای داریم آیه 30 سوره انبیاء که میگه که قسمت اولش رو نمی خونم چون راجب یه نظریه دیگه هستش، و میگه که هر موجود زنده ای را از آب آفریده ایم آیا ایمان نمی آورید. این
میگه هر موجود زنده ای رو از آب آفریده اینجا تو این نظریه ای که تقریباً
صد ساله که مطرح شده راجب زیست شناسی میگه که یک موجود زنده زمانی می تونه
موجود زنده باشه که یکی از این چهارتا ویژگی رو داشته باشه، یعنی اگه آب
رو از ساختار یک موجود زنده برداریم دیگه موجود زنده نیستش این یکی از اون
چیزها هستش.
خب شما می دونید که
زمین، الآن یه نظریه ای که شما همتون آشنایی دارین تو سی دی قبل آقای مهندس
صحبت کردن نظریه انفجار بزرگه که میگه جهان ما اینم یه نظریه است، که میگه
جهان ما از یک نقطه خیلی کوچکی متولد شد در یه انفجار بزرگی خیلی بزرگ و
بعد یواش یواش از یه نقطه خیلی کوچک رشد کرد رشد کرد و تبدیل شد به چی؟
تبدیل شد به این کهکشانها و سیاراتی که ما الآن داریم می بینیم.
تو اون سی دی آقای مهندس میگن
که ساختاری که در واقع اتفاق افتاده مثل اینه یه بذر می مونه شما یه دونه
رو می کارید بعد این یواش یواش خاک جذب می کنه، نور جذب می کنه، آب جذب می
کنه، و تبدیل میشه به یه درخت. این نظریه مهبانگ یا انفجار بزرگ تقریباً
حدود هشتاد ساله چیه مطرح شده اما تو این آیه ای که مال سوره انبیاء هستش
میگه آیا کافران، کافران که می دونید چیه؟ کافران یعنی کسی که یه چیزی رو می دونه ولی قایمش می کنه این میشه تعریف کافر..
یعنی شما اگر یه چیزی رو بدونی و ازش استفاده نکنی و به کار نبری اون وقت میشی کافر.
کافر شامل کسی هم میشه که معلمی
که بهش درس داده جزوه نوشته ولی این جزوه رو رفته قایمش کرده و ازش
استفاده نمی کنه اون وقت روز امتحان حالش حسابی گرفته میشه.
این مفهوم رو هم میده یعنی کسی
که مثلاً سی دی میخره ولی سی دی رو میره میزاره گوشه خونه و ازش استفاده
نمی کنه بعد یواش یواش چی میشه آموزشها میره جلو و اون چیزی یاد نمی گیره
این هم میشه شکلی از کافر، یعنی این مفهومم داره تصور نکنین زمان مثلاً
صدر اسلام اون کسایی که با پیامبر می جنگیدن منظورش اون نیستش، میگه آیا
کافران نیندیشیده اند یعنی کسایی که این چیزا رو می بینن و میزارن کنار که
آسمانها و زمین فرو بسته بودند یعنی بسته بودند، دوخته بودند، آنگاه آنها
را برگشادیم یعنی اینها همه بسته بودن، در یک نقطه بودند، جمع بودند، آنها
را برگشادیم یعنی بازشون کردیم.دقیقاً داره همین نظریه بیگ بنگ رو بیان
میکنه در چه سالی داره بیان میکنه در تقریباً 1400 سال پیش.
خب این نظریه الآن
اثبات شده یعنی الآن در بعضی از نظریه ها هستش که هنوز بینا بینه یعنی در
تئوری اثبات شده ولی در تجربه اثبات نشده اما نظریه مهبانگ نظریه ای هستش
که در تئوری و تجربی در هر دوتا اثبات شده و کاملاً معتبر هستش.
یه آیه ای داریم به اسم آیه هشتاد و هشت سوره نمل
در مورد، خب تقریباً تا سیصد سال پیش اعتقاد داشتند که زمین مرکز عالم است
یعنی زمین چیه؟ زمین ثابت است زمین حرکت نمی کند از اون به بعد که کمپلر و
کوپلینر اومدن اثبات کردن گفتند زمین هم حرکت می کنه و حرکتش به دور
خورشید هستش علم وارد این مرحله شد که جایزه هم بهش دادن و خیلی هم ارج و
قرب داره،
خب حالا تو این آیه چی
میگه، میگه که کوهها رو ببینید و آنگونه حساب کنید که آنها ثابت هستن حال
آنکه همانند ابر حرکت دارند آفرینش خداوند است که هر چه را که در کمال
استواری پدید آورده است و او به آنچه می کند آگاه است..
البته خب می دونید من این قضیه
فقط به عنوان اینه که به عنوان علمی به قضیه نگاه می کنیم که کوهها را
ببینید که شما ساکن آنها را فرض می کنید شما وقتی کوهها رو نگاه می کنین
تصور می کنین کوهها ساکنن دیگه اگر نظریه مرکز بودن عالم درست بود این
کوهها هم ساکن بودن کوهها هم حرکت نمی کردند ولی وقتی که میگه کوهها را می
بینید که همانند ابر حرکت می کنند، ابرها چکار می کنن به دور زمین می چرخن
دیگه حرکت دورانی، پس این کوهها هم دارن چکار می کنن تو همون حرکت دایره ای
در واقع دورانی که زمین به دور خورشید می چرخه کوهها هم دارن چکار می کنن
حرکت می کنن میگه ولی آنها رو نمی بینین این نظریه ای هستش که الآن به
عنوان چی شناخته میشه به عنوان نظریه نجوم شناخته میشه 300 سال پیش کشف شده
ولی اینا در کلام الله چیه شما جور دیگه ای نمیشه تفسیرش کرد..
شما اگه بخواین جور دیگه تفسیرش
کنین که مثلاً کوهها حرکت می کنن امکان پذیر نیستش تنها زمانی امکان پذیره
که زمین مرکز عالم نباشه یعنی اون موقع که هنوز عقل بشر به این نقطه
نرسیده بود که اصلاً زمین مرکز هست یا نه نیستش این در مورد دورانی بودنش
داشته صحبت می کرده.
خب این نظزیه امیدوارم من بتونم
اینو بیانش بکنم و اونم این هستش که نظریه ای وجود داره در فیزیک به اسم
نسبیت عام، که من خیلی چیزی ازش نمی دونم یعنی اونقد می دونم که برای این
قضیه کافی هستش اونم این هستش که تقریباً حدود سال 1915 یا 1916 آقای آلبرت
انیشتن این نظریه رو مطرح می کنه و اونم این هستش که :
هر نقطه ای از جهان شما
اگر ماده داشته باشی یعنی اگر موجودیتی داشته باشی جرمی داشته باشی آنگاه
فضا بوجود میاد یعنی چی؟ یعنی اینکه اگر کره زمین باشه خورشید باشه فضا هم
بوجود میاد.
قدیم من خودم بچه بودم فکر می
کردم ته دنیا کجاست، یعنی جایی که هیچی نیستش یعنی هیچ ماده ای وجود نداره
آقای انیشتن اومد مطرح کردش که اگر شما یه ماده ای داشته باشی مثل مثلاً
کره زمین این فضا رو بوجود میاره و فضا چطوری بوجود میاد فضا مثل این صفحه
کاغذ در اطراف یک جرم بوجود میاد که در واقع اون جرم جه کار می کنه اون
صفحه کاغذ رو بهش شکل میده، یعنی می تونه منحنی ش کنه میتونه صافش کنه و در
واقع فضا از جرم بوجود میاد و مثل صفحات کاغذ یا مثل چی می مونه مثل امواج
می مونه که در واقع امواج گرانش جاذبه هم می شناسنش یعنی شناور میشه در
این صفحه ای که در کنارش هستش بخاطر اون خمی که بوجود میاد شروع می کنه چی
روی اون صفحه قل خوردن و حرکت کردن...
حالا اینجا یه آیه ای داریم که: و اوست کسی که شب و روز و خورشید وماه را آفرید و این سوره انبیاء آیه سی و سه هستش.
و او کسیست که شب و روز و
خورشید و ماه را آفرید که هر یک در سپهری شناورند سپهر یا فلک از کلمه
یسبهون استفاده کرده یسبهون یعنی شناور شدن یعنی میگه خورشید و ماه روی اون
در واقع فضایی که بوجود اومده در اثر چیز موجی که بوجود اومده در اثر اون
آفرینش شروع می کنن به چی حرکت کردن، این نظریه مال آقای آلبرت انیشتنه که
در سال 1916 مطرح شده.
اگر ما برگردیم به قدیم که
سیصد یا چهارصد سال پیش مثلاً خورشید داره دور چی می چرخه دیگه این کلمه
شناور رو نمی تونه استفاده کنه باید بگه معلقن در فضا یعنی اجرام معلقند در
فضا و دارن به دور یکدیگر می چرحند، ولی در این میگه شناور هستن شناور
زمانی میتونه بوجود بیاد که نظریه نسبیت وجود داشته باشه و فضا مثل موج بشه
و این اجرام روی این صفحه چکار کنن رو این امواح شروع کنن به حرکت کردن..
پس اگه نگاه بکنین می بینم که این مطالبی که گفته میشه واقعاً اگه حضرت محمد
گفته باشه که بایستی جایزه نوبل اینارو باید به ایشون بدن، یعنی قطعاً
بایستی الآن تو این آیات که من دیدم هفت هشت تا نوبل وجود داره که بایستی
به ایشون بدن، ولی قضیه خارج از این صحبتها هستش یعنی این صحبتها رو کسی می
تونه مطرح بکنه و در اون زمان که الان خیلی از نظزیاتش ممکن است بوجود
نیامده باشه کسی می تونه مطرحش بکنه که معمارشه، کسی میتونه اینارو مطرح
بکنه که سازنده اش هست ..
بنابراین اینها حالا معجزاتی در کلام الله وجود داره که اون عدد نوزدهی که آقای مهندس در سی دی عدد نوزده
مطرح کردن و هنوز رمزهایی هستش که قضیه رو اثبات می کنه در کنارش این
نطریات هم هستش من البته تو اینترنت هم که نگاه می کردم دیدم آیه 3 سوره
انبیاء رو نگاه کرده بودم راجب انفجار بزرگ و اینا ولی خب باز پُره از این
قضایا هستش....
پس این که ما در واقع یه بخشی
از آموزشهامونو بر اساس کلام الله یا بر اساس آموزشهای کلام الله داریم پیش
می یریم اینارو گفتم من برای این که یه مقدار نقطه تفکر در ما ایجاد بشه و
بریم و خیلی از انسان ها هستند حتی بدون اینکه مطالعه ای بکنند ببینید حتی
یک صفحه از این مطالبو بخونن کاملاً ردش می کنن، یه همچین چیزی نیستش قلان
هستش اینارو یکی دیگه مثلاً براش گفته، شخص دیگه ای گفته و نوشته، اینا
همه به اعتقاد من اینجور نظریاتی که تو ماهواره خیلی گفته میشه و جاهای
مختلفی گفته میشه نشون دهنده کم دانشی ماها هستش، اگر ما نسبت به قضیه
دانشمونو بیشتر بکنیم و یه خورده مطالعه مونو بیشتر بکنیم متوجه می شیم که
خیلی از شگفتیها و خیلی از مطالب وجود داره برای کشف، برای پیدا کردن
واقعاً یک بابی هستش که ما می تونیم تا مدتها روش چی کار کنیم کار کنیم ..
پس بهترین کار این هستش که
خودمون بریم و شروع کنیم به مطالعه کردن و خودمون شروع کنیم به یاد گرفتن و
سعی کنیم ازش استفاده کنیم و من دیدم که یک سری نظزیات هستش که جالب بود و
گفتم مطرح کنم مرسی.
نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :