به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، طرح خاورمیانه بزرگ ((The Greater Middle East and North Africa Initiative (GMENAI) طرح شومی بود که به جهت حفظ استیلاء ایالات متحده در قرن 21 میلادی طراحی شد و از مدتها قبل در مراکز تصمیم گیری بر روی آن کار شده بود.
طرح خاورمیانه بزرگ در نظر داشت تا کشورهای عربی منطقه خاورمیانه، ترکیه، ایران، پاکستان، کشورهای مسلمان قفقاز و رژیم اسرائیل را در یک نظام اقتصاد آزاد به بلوکی با محوریت اسرائیل تبدیل کند.
ایالات متحده سعی میکرد تا با اجرای این نقشه، کشورهای کوچکی به وجود آورد. کشورهای وابستهای که هر یک برای گرفتن امتیازات بیشتر با اسرائیل رابطه برقرار کرده و متحدینی برای آن باشند. و همچنین بخاطر مسائل قومی و مناقشات مرزی به طور دائم با یکدیگر در منازعه باشند.
اختلاف افکنیهای منطقه با هدایت آمریکا که با موضوعات سرزمین، قومی، مذهبی و دینی تاکنون اتفاق افتاده بخشی از این پروژه بودهاند که تاکنون بسیاری از منابع، انرژی و فرصتهای رُشد خاورمیانه را از بین برده است و حاصل بسیاری از عقبماندگیها در منطقه بوده است.
ریشه طرح «خاورمیانه بزرگ» همان طرح «شیمون پرز» در مورد خاورمیانه بوده که آن را در سال 1993 (1372شمسی) در کتاب «خاورمیانه جدید» خود مطرح می کند. این طرح در 3 مرحله برنامهریزی شده بود:
مرحله اول: حملات یازدهم سپتامبر و حمله نظامی به افغانستان با شعار مبارزه با تروریسم
این مرحله با حملات یازدهم سپتامبر شروع شد. و مقامات کاخ سفید با توسل به این واقعه توانستند زمینه لازم برای ایجاد طرح خود را مهیا کنند. لذا به بهانه مقابله با تروریسم در سال 2001 (1380شمسی) به افغانستان حمله کردند. آمریکاییها در به نتیجه رسیدن طرح خاورمیانه بزرگ آنچنان مطمئن بودند که باعث شد هزینهای مانند حادثه 11 سپتامبر را قبول کرده و اقدامی در جهت تخریب امنیت ایالات متحده همراه با کشتار 3هزار نفر را بپذیرند.
مرحله دوم: ظاهر فریبی با شعار اصلاحات اجتماعی و اقتصادی
در این مرحله ایالات متحده سعی کرد به جهت فریب افکار عمومی و به حداقل رساندن مقاومتها، با شعار گسترش دموکراسی و توسعه انسانی منطقه به میدان آمد. این مرحله با سخنان «کالین پاول» در 12سپتامبر2002 (21شهریور1381) در بنیاد «هریتیج» کلید خورد .
«دیک چنی»، معاون رئیس جمهور آمریکا، در اجلاس سازمان جهانی اقتصاد (WTO) در ژانویه2003 (دی1381) در داووس سوئیس سیاست آمریکا را استراتژی پیشرو برای آزادی نامید و تاکید کرد: «دولت آمریکا متعهد است که دموکراسی را در سراسر خاورمیانه و فراسوی آن ارتقاء ببخشد.»
«نیکلاس برنز»، نماینده ایالات متحده در ناتو، در اکتبر2003 (مهر1382) در پراگ، پایتخت جمهوری چک، تاکیدی دوباره برطرح خاور میانه بزرگ داشت.
«زبیگنیو برژینسکی» تحت کتابی با عنوان «کج راهه فروش دموکراسی به اعراب»، مینویسد: «وقتی پیشنویس این طرح ماه گذشته در الحیات، روزنامه عربی چاپ لندن، انتشار یافت ،رهبران عرب به سرعت واکنش نشان دادند. حتی حسنی مبارک رئیس جمهور مصر تا آنجا پیش رفت که این طرح را توهم آمیز خواند.»
مرحله سوم: آشکار سازی اهداف اصلی طرح برای تغییر جغرافیای سیاسی
«رالف پیترز»، سرهنگ دوم بازنشسته آمریکا و کارشناس کاخ سفید، در مقاله ای در نشریه «نیروهای مسلح آمریکا» طی طرحی خواستار تغییر جغرافیای سیاسی منطقه، در جهت منافع اسرائیل و آمریکا شد. در این طرح، او پیشنهاد تجزیه کشورهای منطقه و تشکیل کشورهایی جدید را مطرح می کند. بدنبال نمایش نقشه خاورمیانه جدید در دانشکده نظامی ناتو در رم، برخی مقامات کشورهای منطقه موضع گرفتند؛ از جمله مقامات ترکیه بلافاصله به جهت نمایش تصویر تجزیه شده ترکیه اعتراض کردند. «جیمز ولسی»، رئیس وقت سیا، معتقد بود عربستان سعودی میبایست به سه کشور کوچک تقسیم شود.
همچنین در زمان جنگ 33 روزه لبنان در تابستان 2006 (1385شمسی) «کاندولیزا رایس»، وزیر امور خارجه وقت امریکا، گفت: «آن چه ما در آنجا شاهدش هستیم، دردهای زایمان یک خاورمیانه جدید است. ما باید مطمئن باشیم که بسوی این خاورمیانه قدم بر می داریم و نه برای بازگشت به خاورمیانه پیشین».
بعد از اشغال افغانستان و عراق توسط آمریکا و بعد از ناکامی درجنگ 33 روزه لبنان توسط اسرائیل، «سنای آمریکا» رسما قصد خود را برای تجزیه کشورهای منطقه، با مصوبه رسمی 29سپتامبر2007 (7مهر1387) مبنی بر تجزیه عراق به سه منطقه فدرالی، افشا کرد.
دولت آمریکا طرح خود برای خاورمیانه بزرگ را در نوامبر2003 (آذر1382) رسما اعلام نمود. و پیش نویس آن را در ژوئیه2004 (خرداد1383) تحویل کشورهای «گروه هشت» کرد تا در اجلاس آینده گروه مورد بررسی قرار گیرد.
به دنبال مخالفت کشورهای عربی ، این طرح ظاهری متعادل تر به خود گرفت و با نام طرح «خاورمیانه گسترده» در 10ژوئیه2004 (21خرداد1383) در نشست «سی آیلند» گروه هشت به تصویب رسید.
در ضیافت رسمی این نشست تنها کشورهای افغانستان, عراق، قطر، بحرین، اردن، تونس و یمن شرکت داشتند. و مابقی کشورهای منطقه با این طرح مخالفت جدی داشتند. ایالات متحده در ابتدا سعی می کرد با ارائه یک تصویر خیالی و بسیار مبهم از خاور میانه جدید، مقاومت ها را در منطقه به حداقل برساند و بستری فراهم کند تا دست نشاندگان خود در منطقه پشت این قبیل توجیهات پنهان شده و از فشار افکار عمومی خود بکاهند. این اقدامات در فاز عملیات روانی به جهت زمینه سازی فاز نظامی طرح محسوب می شد. تا آمریکا بتواند در گام بعد با عملیات نظامی وارد عمل شده و جغرافیای سیاسی منطقه را تغییر دهد.
البته این طرح همچنان ادامه داشت تا اینکه با امداد الهی در ناکامی آمریکا در رسیدن به اهداف خود در افغانستان و عراق و به ویژه شکست سخت اسرائیل در جنگ 33 روزه لبنان (2006) و شکست جنگ 22 روزه غزه (2008) طرح شوم آمریکایی- اسرائیلی خاورمیانه بزرگ با شکست مواجه شده است.
درواقع آمریکا در اولین گامهای خود در اجرای طرح خاورمیانه بزرگ در عراق و افغانستان با پدیدهای روبهرو شد که پیشبینی آن را نکرده بود. ملتهای مسلمان با حمایتهای معنوی ایران و جریان مقاومت در برابر زیاده خواهی، تجزیه و استعمار آمریکاییها ایستادند و شروع بیداری اسلامی نیز در کشورهای عربی منطقه شرایط را به سمتی بُرد که دیگر آمریکا فقط برای حفظ شرایط موجود و همچنین حفظ موجودیت رژیم صهیونیستی که بیشتر از همیشه در معرض نابودی قرار گرفته بود، دست و پا میزد.
هر چند با کمکهای خائنانه برخی حکام کشورهای مرتجع عربی منطقه، در نهایت بیداری اسلامی ملتهای مسلمان منطقه به نتیجه نهایی و مطلوب نرسید، اما آمریکاییها به طور کامل شکست طرح خاورمیانه بزرگ را تجربه کرده و روند حرکت منطقه به سمت نابودی رژیم صهیونیستی به حرکت افتاد.