*°•♥•°*همسفر جوانی*°•♥•°* ما زنده به آنیم که آرام نگیریم **** موجیم که آسودگی ما عدم ماست
| ||||
با سلام به وبگاه همسفر جوانی خوش آمدید، امیدوارم لحظات خوشی را در مدتی که هستید طی کنید دوستان گرامی هرگونه کپی برداری از این پایگاه بدون ذکر منبع ،غیرمجاز و ممنوع می باشد اگه از پست های خوشت اومد با کلیک روی 1+ اونودر گوگل محبوب کن عزیز ! با تشکر مدیریت سایت [ سه شنبه 6 خرداد 1393 ] [ 11:01 ] [ مـدیـر جــوان ]
هرگز حکایت حاضر و غائب شنیده ای ؟ من در میان جمع و دلم جای دیگرست … السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع) امام رضا (ع) نوشت ♥ یا تو را باید دوست داشت یا باید تو را دوست داشت شرط سومی ندارد احوالات من ... ای امامم یا علی موسی الرضا(ع) چند سالیست که بر نام تو مستی کردم دل را از پس تو پوچ ز هستی کردم…اما… هر زمان چشمک نازی دیدم…همچو مرغی به گنه پریدم باز هم آمده ام… تا که بر سر در این ایوانت چو کبوتر باشم بازهم آمده ام..اما… کوله بارم پر از سنگ گنه درد را در پس چشمم دیدی وصله درد ز قلب و دل من برچیدی تو مرا راه بدادی حرمت حرم با دل و جان در کرمت…ای امامم یا علی موسی الرضا(ع) چند سالیست که بر نام تو مستی کردم دل را از پس تو پوچ ز هستی کردم…اما… هر زمان چشمک نازی دیدم…همچو مرغی به گنه پریدم این که منت کنیم حرفی نیست چون که تو گل پسر فاطمه ای و بدلت مرزی نیست پس تو دستم را گیر در پس معرکه هستم درگیر هستیَم نام تو است مستیَم از می و پیمان تو است من گنه کردم ولی کن… باز هم آمده ام… پناهم بده اجی شدنم پیشکشت مشهدی ام کن من طالب دیدار شما زود به زودم.... ♥ السلام علیک یا سلطان عشق علی بن موسی الرضا (ع) ♥ خاکِ پاکِ حَرَمَت سُرمِه چِشمانِ ما آخرین روز از ماه صفـــر ؛؛ شهادت شمس الشموس ، خورشید توس ، آقا علی بن موسی الرضا بر همه شیعیان جهان و شما همسفر جــوان تسلیت و تعزیت باد سلام آقا جون ، خیییلی دلم واست تنگ شده ، میدونی آخرین بار کی اومدم پیشت ، اووه طبقه بندی: مناسبت ها، [ شنبه 21 آذر 1394 ] [ 13:23 ] [ مـدیـر جــوان ]
دختر گفت او هم به آن مهمانی خواهد رفت. مادر گفت: تو شانسی نداری، نه ثروتمندی و نه خیلی زیبا. دختر جواب داد: می دانم که شاهزاده هرگز مرا انتخاب نمی کند، اما فرصتی است که دست کم یک بار او را از نزدیک ببینم. روز موعود فرا رسید و همه آمدند. شاهزاده رو به دختران گفت: به هر یک از شما دانه ای می دهم، کسی که بتواند در عرض شش ماه زیباترین گل را برای من بیاورد، ملکه آینده چین می شود. همه دختران دانه ها را گرفتند و بردند. دختر پیرزن هم دانه را گرفت و در گلدانی کاشت. سه ماه گذشت و هیچ گلی سبز نشد، دختر با باغبانان بسیاری صحبت کرد و راه گلکاری را به او آموختند، اما بی نتیجه بود، گلی نرویید. روز ملاقات فرا رسید، دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و دیگر دختران هر کدام گل بسیار زیبایی به رنگها و شکلهای مختلف در گلدانهای خود داشتند. لحظه موعود فرا رسید شاهزاده هر کدام از گلدانها را با دقت بررسی کرد و در پایان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آینده او خواهد بود! همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هیچ گلی سبز نشده است. شاهزاده توضیح داد: این دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده که او را سزاوار همسری امپراتور می کند: گل صداقت ... همه دانه هایی که به شما دادم عقیم بودند، امکان نداشت گلی از آنها سبز شود. طبقه بندی: داستانک، اجتماعی، [ دوشنبه 18 اسفند 1393 ] [ 20:31 ] [ مـدیـر جــوان ]
خانما اقایون خواهرا عزیز و برادر های گل اگه به روزی که غسلتون میدن کفنتون میکنن اماده میشی برای دفن اعتقاد نداری گله ای نیست بازم روسریتو به زور واسه دکور بذار ته سرت باز با ساپورت صورتی جیغ بیا توخیابون باز با ماشینت کنار پای یه دختر ترمز کن و بگو خانم برسونمتون باز بگو من واسه دل خودن ارایش میکنم خوب پسرا نگاه نکنن بازم تکرار کن کاراتو . تویی که به گناه اعتقاد نداری اما تویی که اعتقاد داری مواظب اعتقاداتت باش ,که تو روز های تهایی های واقعی کسی به جز خدا به دادت نمیرسه و از ترس و تنهایی نجاتت نمیده حتی شونه هایی که یه عمر کنارت بود به تکیه گاهش گریه میکردی و خندیدی اره ........... طبقه بندی: دل نوشته ها، فرهنگی-مذهبی، اجتماعی، [ چهارشنبه 6 اسفند 1393 ] [ 21:45 ] [ مـدیـر جــوان ]
ﻃـــﻌﻢ ﺍﻭﻟﻴــﻦ ﻫﻢ ﺁﻏــﻮﺷــی ﺑﺎ ﺗــﻮ ﺭﺍ ﺣﺘـــی ﺩﺭ ﺑﻬﺸـﺖ ﻫـﻢ ﻧﻤﻴﺘــﻮﺍﻧـﻢ ﺗـﺠﺮﺑــﻪ ﮐﻨــﻢ ... ﺯﻣﻴــﻦ ﺑــﻪ ﮐﻨــﺎﺭ ... . . . . . . . . . روزهاست که تمام درها را باز گذاشته ام اما نه خیالت میرود ... نه تو می آیی ! و من آرام در گوشه ای نشسته ام کارم از چسپ و پانسمان گذشته زخم به روحم رسیده ! به خدا بگویید زمستانش سرد نیست جمع کند تکرار فصلهایش را ! من در تابستان هم از بی وفایی دندان به دندان ساییده ام ...! طبقه بندی: دل نوشته ها، [ دوشنبه 1 دی 1393 ] [ 21:58 ] [ مـدیـر جــوان ]
فراموشی میتــــوانم فــراموشــت کنـــم … فــقط با خــود سـخت می جنـــگم … کـه دیـگر بـه یــاد نیــارمـت !
حــرفت که می شــود … بـا خنــده می گــویم : یـادش بخــیر ، فرامـوشــش کـردم … امــا نمــی داننــد هنــوز هــم … کســی اشتبــاه تمــاس می گیــرد سست میشـوم که نکنـد تـو باشـی !
بیهوده ورق می خورنــــــــد … تقویـــــــــم هــــای جهــــــــــان ؛ روزهــــای من … همه یک روزند … شنبــــه هایی که فقـــط پیشوندشــــــان عوض می شـــــود … . . . همون جمعه کذاایی که سه روز باهاش گذشـــــــت چی شـــــــــد طبقه بندی: دل نوشته ها، [ سه شنبه 18 آذر 1393 ] [ 23:56 ] [ مـدیـر جــوان ]
طبقه بندی: مناسبت ها، [ یکشنبه 4 آبان 1393 ] [ 23:57 ] [ مـدیـر جــوان ]
عید قربان، عید خودسازی و تهذیب نفس است. این عید گرامی و ایام پس از آن، فرصت بسیار مناسبی برای سرمشق گرفتن از حضرت ابراهیم، حضرت اسماعیل و حضرت هاجر «سلاماللهعلیهم» و پیمودن مسیر تقرّب و بندگی خداوند متعال است. آن بزرگواران برای رضای خدای سبحان و برای تثبیت دین خدا، جلوۀ ویژهای از گذشت، ایثار و فداکاری را آشکار ساختند. بنابراین در این ایام باید فرصت مغتنم شمرده شود و به مناسبت سالروز آن واقعۀ عظیم، همه در جهت قربانی کردن نفس خود تلاش کنند. فلسفۀ قربانی حجّاج در منی نیز همین است که حجگزار بگوید: «خدایا حاضرم هرچه دارم در راه تو و در راه دین تو فدا کنم». هوی و هوس، نفس امّاره و صفات رذیله که سراسر وجود انسانهای معمولی را فراگرفته است، باید در راه خدا قربانی شود. در این ایام، زمینه برای ریشهکن کردن صفات رذیله و جاگزین نمودن فضائل اخلاقی به جای آن، وجود دارد. انسان باید از بندگی رذائلی که او را محبوس کرده است رهایی یابد و درخت فضیلت در دل خود بکارد و در جهت ریشهدار شدن فضائل اخلاقی در دل خویش تلاش نماید تا به ثمر برسد. پس از آن هم خودش و هم دیگران از میوه و ثمرۀ درخت فضائل اخلاقی بهرهمند گردند. و این کار مهم و اساسی در ایام تشریق، یعنی روزهای پس از عید قربان، میسّر میگردد. ایام تشریق حجّاج، دو تا سه روز و ایام تشریق غیرحجّاج، هفتۀ ولایت، یعنی روزهای بین عید قربان و عید غدیر است. پیام اخلاقی عید غدیر عید غدیر، عید ولایت است. پیام اخلاقی عید غدیر، این است که پیمودن مسیر تقرّب به سوی خداوند متعال و تهذیب نفس و در یک کلام رسیدن به مقام آدمیّت، بدون ولایت امکانپذیر نیست. «الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دیناً»[1] پس از ابلاغ ولایت امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه»، خداوند متعال از دین اسلام راضی میشود. زیرا سلوک معنوی انسان، در پرتو نور قرآن و عترت که همان «ثقلین» هستند امکانپذیر است و بدون یکی از این دو گوهر گرانبها، کسی به مقصد نخواهد رسید.الحمدالله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه الصلوه و السلام و الائمه الهدی المعصومین طبقه بندی: مناسبت ها، فرهنگی-مذهبی، [ شنبه 19 مهر 1393 ] [ 00:33 ] [ مـدیـر جــوان ]
|
|