آرشیو سایت
--------------------------------
نظر سنجی سایت
--------------------------------
وضعیت به روز رسانی سایت
--------------------------------
موضوعات سایت
--------------------------------
پیوند ها
--------------------------------
گفت و گو با «ناصر پاشایی» وقتی مهیا شد که در تکاپوی تاسیس بنیاد خیریه ای به نام پسرش برای کمک به بهبود اوضاع سرطانی ها بود. از پدر «مرتضی پاشایی» راجع به جزییات دوره بیماری او پرسیدیم: پدری که با هر پلک زدن، انگار حضور فرزندش را تجسم می کند. در این گفت و گو عموی مرتضی، منصور، نیز با بعضی توضیحات همراه ما بود.
چطور شد که پسرتان فهمید سرطان دارد؟
مرتضی به نوع غذا خوردنش حساس بود و توجه داشت. حواسش به خاصیت ها و نیازهای غذایی بود و بدغذایی نمی کرد. در طول 10 سال گذشته بدو، سه بار به خاطر ناراحتی معده به پزشک مراجعه کرده بود اما هر بار با قرص و شربت رفع می شد و تشخیص خاصی مبنی بر بیماری وجود نداشت. ناراحتی معده، معمولی بود و آزمایش ها سطحی، شرایط طوری نبود که وضعیت را جدی بگیرد اما آذر ماه پارسال که دوباره دچار رفلاکس معده شد و ترش می کرد، علی لهراسبی به او گفت به نظرش باید حتما چکاب انجام بدهد.
پس این بار شرایطش طوری بود که اطرافیان متوجه ناراحتی شدیدش بشوند.
بالاخره وضعیتی بود که دوستش به او گفت با این وزن کم، به نظر می آید مشکل جدی داری. بعد هم نزد پزشکی رفتند که او معرفی کرد و آزمایش ها انجام شد. بعد از آزمایش ها و کارهای تشخیصی، دکتر بدون آگاهی قبلی، مستقیما به خودش گفت که تومور معده داری که به علت بزرگ شدن، خیلی از بخش های بدن را نشانه رفته و خود معده آب آورده است. گفت که حداکثر دو، سه ماه زنده می مانی و رفتنی هستی.
منبع : پرشین طب
آهنگ پیشواز شب قدر
ارسال کد به ۷۵۷۵
◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعترافات خنده دار ◊◊◊◊◊◊◊◊◊
اعتراف میکنم وقتی بچه بودم با داداشم توپ پلاستیکی رو که به زور واسم خریده بودن پاره کردیم ببینیم توش چه شکلیه !!!
◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعترافات خنده دار ◊◊◊◊◊◊◊◊◊
◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعترافات خنده دار ◊◊◊◊◊◊◊◊◊
1- یه خیابونی تو ایتالیا هست به نام کاری، تاکسیا که رد می شن ملت داد می زنن سرِ کاری … راننده ها هم فحش می دن و می رن.
۲- من اولین چیزی که به بچم یاد می دم اینه که مجبور نیستی همه جا نظر بدی فرزندم.
۳- آخرین آدم با معرفت قبل از اختراع پول مرد.
۴- پشه ها هیچ وقت کسی رو به خاطر قیافه یا وضع مالیش نیش نمی زنن، شمام نزنین
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.