♥فقط شماره 2 پیکان♥

hi again

جمعه 26 مرداد 1397 03:00 ب.ظ

نویسنده : SaRA
سلااااام
حالتون چطوره؟؟؟؟
5سال گذشته از آخرین باری که اومدم اینجا
خیلی اتفاقا افتاده...
اون روزی که اینجارو ساختم 15 سالم بود..حالا 22 سالمه
دانشچوی سال سوم مهندسی کامپیوتر تو یکی از دانشگاه های تهران
 البتهههه اینم بگم که والیبال رو تقریبا کنار گذاشتم و الان رشته ی اصلیم شناست!!!
ناجی شدمممم و از فردا هم دوره ی مربی گریم شروع میشه
 خیلی دلم تنگ بود و یهویی زد به سرم که بیام و دوباره شروع کنم..
امیدوارم کار و دانشگاه باعث نشه گه بازم اینچارو رها کنم
با اینکه الان هممون مشغول اینستا و تلگرامیم..میخوام اینجارو هم داشته باشم
بیاید و برام از این سال ها بگید
امیدوارم کههه اون دوستای 5 سال پیشم هنوز اینجا باشند




دیدگاه ها : نظرات
آخرین ویرایش: جمعه 26 مرداد 1397 03:06 ب.ظ

سلام و خداحافظی

یکشنبه 13 مرداد 1392 04:45 ق.ظ

نویسنده : SaRA
ارسال شده در: ورزشی غیروالیبالی ، مذهبی ،

        های،بای

سلام بچه ها..

حالتون خوبه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دلم براتون ی ذره شده بود..دیگه طاقت نیاوردم..نماز و روزه هاتون قبوووووووووووووووول!!!!!!!!!!

      رمضوون

ببخشید توروخدا بخاطر اینکه جواب کامنتا رو نمیدادم...وقت نشد:((

این چند وقت خیلی اتفاقا افتاد که نتونستم بیام و بنویسم براتون...از افتخار آفرینی تو لیگ جهانی گرفته تااااااا کار خوب بچه های بسکتبالمون...

اومدم که برم

.

.

.

.

هیچی دیگه رفتم اسم رتبه های برتر کنکور رو سرچ کردم دیدم نه تو فیس بوک عضون نه وب دارن،این شد که گفتم برم تا بعد کنکور

    :)

آره دیگه میخوام سفت و سخت بچسبم به درسم....این شکلی خرخونی کنم:))

    خرخونی

خیلی دوستون دارم...خیلی دلم براتون تنگ میشه...برام دعا کنید تا با ی رتبه ی خوب برگردمو براتون این دفعه با انرژی بیشتر  بنویسم...

تعطــــــــــــــــــــــــــــــیـــــــــــــــل تا بعد کنکووور....

              تعطیل شد!!!

 

 




دیدگاه ها : نظرات
آخرین ویرایش: یکشنبه 13 مرداد 1392 05:08 ق.ظ

روز سمپــــــــــــــــــــــــــاد

شنبه 14 اردیبهشت 1392 03:35 ب.ظ

نویسنده : SaRA
ارسال شده در: والیبالی ،

فرزانه یعنی انکه به کودکی الفبا می اموزد!
علامه یعنی انکه وصفش تا به مریخ میرسد!
فرزانه یعنی درک تپش قلب پروانه مشکل نیست!
علامه یعنی لمس افتاب غیر ممکن نیست!
...بیا فرهنگ معین باشیم، بیا دهخدا باشیم و هر واژه را ببلعیم تا ژرفای وجودمان...
بیا تا شفق مثل هر لک لک ، مثل هر عقاب اوج بگیریم...

بیا به جهانیان ثابت کنیم من و تو در ان سوی ابر اها، انجا که اکسیژن یافت نمیشود، تنفس میکنیم ذره ذره اندیشه های بلندمان را....
بیا به جهانیان ثابت کنیم "اریایی" چیزی فرای استخوانی است که ابعادش را میسازد...چیزی ورای ماهیچه ای است که اندامش را شکل میدهد.....
بیا دستت را به من بده....بیا اریایی بودنت را باور کن!!!!!
و هویتت را روی چشم هایت بگذار، روی نگاهی سرریز از تفکر که به امید فردا پلک نمیزند...
یک اسمان، یک اوج ان جا در انتظار ماست.....پس بیا پرواز کنیم....

"عاطفه مهدوی"

 

سلام بچه ها...

من امروز خیلی خوشحالم چون روز سمپاده...این روز رو به همه ی سمپادی های گل دوست داشتنی و غیرسمپادی ها تبریک میگم...

روزمون مباااااااااااااااااااااارک...

چند روز پیش تو پیج iranian volleyball نوشته بود:

آقای حامد باقرپور و بانو
آغاز و شروع یک عمر عشق را به شما شادباش می گوییم. از خداوند منان زندگی پر از عشق و محبت را برایتان آرزو میکنم.

یک عمر عاشق باشید و عشق بورزید...

من از اون وقتی که یادمه همش دارم میشنوم حامد باقرپور داره ازدواج میکنه(ایشالا که خوشبخت شن)

 

 

و در آخر قهرمانی کاله  با تاخیر مباااااارک...(ایشالا قهرمانی باشگاه های جهان)

خیلی دوستون دارم..بابای...

(تو ادامه مطلب عکسای والیبالی خوشمل از پیج volley ball is my life گذاشتم حتما ی سر بزنید...)

 


ادامه مطلب

دیدگاه ها : comment
برچسب ها: روز سمپاد ،
آخرین ویرایش: شنبه 14 اردیبهشت 1392 04:18 ب.ظ

بالاخره برگشتم...

پنجشنبه 5 اردیبهشت 1392 01:36 ب.ظ

نویسنده : SaRA
ارسال شده در: والیبالی ،

سلام...

دوستای گلم خعلی خعلی دلم براتون تنگ شده ود..خیلی خوشحالم که دوباره برگشتم...راستش ی مدت نت نداشتم...

اول از همه عید همتون با ی عالمه تاخیر مبارک باشه...

این مدت خیلی اتفاقا افتاد..قهرمانی کاله،ممنوعیت ورود خانما و...

امیدوارم از خر شیطون بیان پایین و رامون بدن...چن شب پیش شبکه خبر آقای عطایی اومده بودن...ازشون میپرسیدن چرا تماشاچیا انقد کم شدن؟؟

آقای عطایی هم گفتن خب قبلا خانما بودن آقایون هم بخاطر خانما میومدن دیگه مجریه نفهمید چطوری جمع کنه بحثو

                       atayi

 

بازیای آسیایی هم شروع شده و کاله داره با قدرت جلو میره...به امید قهرمانی..

                 

چند روز پیش تو اتاق سایت مدرسه بودیم دیدیم ی دختر اوله وبلاگ منو باز کرده داره عکس سام رو به دوستاش نشون میده...خلاصه دیروز رفتم جلوشو گرفتم گفتم ببین...سام دوست پسر خودمه..

بیچاره کپ کرد ی لحظه..

                           

چقد خوبه که مهدی بازارگردم بین بر و بچ کاله س....

            (بچه ها من واقعا عاشق بازارگرد و پسرشم)

 

و اما..

امروز تولد یکی از بهترین بازیکنای کشورمونه...اولین نفری که تو والیبال ایران لژیونر شد...بهترین بازیکن آسیا توی سال 1999 و بهترین باشگاه های آسیا تو سال202

بهنام محمودی عزیز تولدتون مباارک...

                  

بچه ها تا آپ بعدی فعلا بابای...




دیدگاه ها : نظرات
آخرین ویرایش: پنجشنبه 5 اردیبهشت 1392 02:25 ب.ظ

میـــرن آدما...

جمعه 4 اسفند 1391 11:49 ب.ظ

نویسنده : SaRA
ارسال شده در: ورزشی غیروالیبالی ، تیم ملی ، والیبالی ،

سلام..

مرگ سعید هاشمی ی شوک بزرگ بود برای همه ی ما..

این والیبالیست خوش پرش، ایندفعه خیلی بلندتر پرید..زود بود برای رفتن...

     saeed...

فقط و فقط امیدوارم خدا به خانواده ش صبر بده...

          too ghalbe mayiii


کاپیتان تیم والیبال شهرداری تبریز:

هنوز در شوک مرگ سعید هاشمی هستم.
 
محمد غیاثی گفت: با شنیدن خبر درگذشت سعید هاشمی هنوز در شوک بوده و باور این خبر برایم بسیار سخت است.
محمد غیاثی که به شدت متاثر بود، افزود: وی با اینکه والیبال را دیر آغاز کرده بود، اما استعداد فوق‌العاده‌ای داشت و با پرش‌های بلندش آینده درخشانی برایش متصور می‌شد.
وی در مورد خصوصیات اخلاقی هاشمی گفت: بازیکن بدون حاشیه و آرامی بود که هیچگاه وارد حاشیه‌ها نشد و حتی سال گذشته از سوی ولاسکو به تیم ملی دعوت شد و متاسفانه والیبال ایران یکی از استعدادهای درخشان خود را از دست داد.
سعید هاشمی متولد ۱۳۶۸ ارومیه بود. وی پنج سال سابقه بازی والیبال حرفه‌ای را داشت و سال گذشته نیز با قرار داد دو ساله به تیم شهرداری تبریز پیوسته بود. وی محبوبیت فراوانی بین والیبال دوستان داشته و بار‌ها از سوی تماشاگران تبریز و ارومیه مورد تشویق قرار گرفته بود.                  منبع:ایلنا
(امیدوارم جاش خوب باشه)
بگذریم..
 
از حواشی بازی پیکان-کاله براتون بگم..
اول اینکه شیره کالــــــــــــــــــــه ی آسیــــــــــایـــــــــتی..هووو هوووو
      
  
کاله ی آسیایی
 
 
من رفتم برا دیدن بازی دو شب قبلش شایعه شد که راه نمیدن خانمارو اما بعدش گفتن آزاده...خلاصه با هزارجون کندن رفتیم گفتن راه نمیدن...فحش بود که بشون تو دلم دادم..
ی ذره رفتم پارک لاله یکمی رفتم باشگاه که بازی تموم شه..
حدود 5 تا امتیاز مونده بود که بازی تموم شه ی هو دیدیم سربازا باتوم ها رو گرفتن دستون کلاهشونو گذاشتن مث زنجیر بهم وصل شدن و اجازه نمیدادن کسی رد شه..
بازی تموم شد..
اول هوادارای پیکان ریختن بیرون..چنتا بچه مدرسه ای سوار اتوبوس کرده بودن اورده بودن برای تشویق که وقتی پیکان باخت اومده بودن بیرون داد میزدن پیرهن پیکان رو 3تا هزار میفروختن...
بعد طرفداارای کاله ریختن یکم شلوغ کردن..
از همه مهمتر دعوای بین بازیکنا بود..چیزی که تا حالا سابقه نداشته کتک کاری در حدی که حمزه رو صورتش یخ گذاشته بود..
 
عادل غلامی رو نگااا...

havashi
 
 
اینم اون کسی که زد تو صورت داش حمزه مااا..

hamze
 
اینم پلنگ کاله ی آمل..(ینی همه همه رو میزدنا...)
 
 
بعدشم کشاورزی با اخم اومد بیرون..همینطور بی تفاوت و اخمو بازیکنا اومدن بیرون...
فقط چنتا از برو بچ کاله حالشون خوب بود مث علیزاده ، عبادی پور و ابوالفضل لیبرو 2 کاله که چن دفعه وسط بازی اومد از خانه والی بیرون و رفت رستوران..
 
امروز صبح شبکه 1 آقای افشاردوست صحبت میکردن و گفتن اونا که کتک کاری کردن تو ملی جا ندارن..مجریه هم گفت آقا ولاسکو حق دارن..(خدایی همه کتک میزدن و میخوردن..)
و گفتن:بی اخلاق ها جایی در تیم ملی ندارند
پیراهن تیم ملی مقدس است، هركسی شایستگی پوشیدن آن را ندارد
بعدش حمزه زرینی تو ی مصاحبه گفتن :
مشکل تماشاگرانی هستند که قبل از بازی تعیین می‌شوند تا به چه کسی فحش ناموسی دهند! و آخر چگونه وارد زمین شوند و با مشت به چشم من بزنند. خدا به من آنقدر قدرت داده که جواب این چُنین رفتارهایی را بدهم اما سکوت کرده‌ام. مطمئن باشید این رفتارها از پیش تعیین شده است.

ملی‌پوش تیم والیبال کاله افزود: شما خودتان می‌دانید که تا به حال یک بار هم به کمیته انضباطی دعوت نشده‌ام. اما این رفتارها بی‌جواب نمی‌ماند. کسی که لباس تیم پیکان را بر تن دارد تاکید می‌کنم لباس پیکان را بر تن دارد و در تمرین‌های پیکان هم حاضر می‌شود اما مشخصا هیچ مسئولیتی در زمین مسابقه ندارد، بعد از پایان بازی با مشت به صورت من می‌زند و کسی هم سراغش را نمی‌گیرد. آخرش هم می‌گویند مشکل، ملی‌پوشان هستند!


 
30 بهمن تولد عبدالرضا علیزاده بود..با تاخیرر تولدش مبااارک...
 
tavalode abdorreza
(میلاد عبادی پور،ابوالفضل قلیپور،عبدالرضا علیزاده ی عزیز)

دلم چقد برای سام تنگ شده..عشقم چ بزرگ شدی..

(این عکس کار دوست عزیزمون مریم جوون تو فیس بوک هس که من از پیج مهدی بازارگرد برداشتم ..مرسی مریم جاان)
  


و در آخر قهرمانی ایران در جام جهانی کشتی  رو به همه ایرونیا تبریک میگم...
صادق: یه مادر پیری از پشت دستم و گرفت، گفت پسرم ورزشکاری؟
گفتم: بله مادر کشتی گیرم، مسابقه قهرمانی داریم.
گفت: خدا پشت و پناهت! پسر منم کشتیگیر بود، ایشالـاه زمین نخوری!
وقت سوم مسابقه بود، رقیبم سرسخت بود و نفس خالی کرده بودم!
یه لحظه دعای...
مادر یادم اومد، توان نداشتم اما باید پا میشدم و میبردم!
پا شدم تا زحمت بچه ها هدر نره!پا شدم تا کشتی ایرانیا یاد رقیبا بمونه!
پاشدم تا دل همه مادرا شاد بشه! (خسته نباشی فرزند باغیرت ایران زمین)
    


خیلی دوستون دااارم..تاا بعد...




دیدگاه ها : نظرات
آخرین ویرایش: شنبه 5 اسفند 1391 10:41 ب.ظ

کارنــــــامه واینا..؛)

دوشنبه 9 بهمن 1391 05:31 ب.ظ

نویسنده : SaRA
ارسال شده در: تیم ملی ، والیبالی ،

سلام..من اومدم..:)

   volleyball is my life

امیدوارم حالتون خوب باشه...

ببخشید که بهتون سر نمیزنم راستش ی مشکلاتی پیش اومده بود که واقعا نمیشد بیاام...

اما بالاخره اومدم...

هه..امروز کارنامه هامونو دادن..به معنای واقعی کلمه گنــــــــــــــــــــــــــد زدیـــــــــــــــــــــــم....

خودمونم باورمون نمیـــــــــــــــشد...نپرسید چند...

ههههه..کاله باااختـــــــــــــــ...

نمیدونم چرا ته دلم میخواس این هفته ببازه...یکم مغروور شده بوودن..ولی ایشالا هفته های بعد جبران میشه..

شنبه ی حاج آقایی اومدن سرزنگ دینی کلاسمون که بنظرم خیلی آشنا میومدن..هی با بغل دستیم میگفتیم خدایا این شبیه کیه؟؟

یهو عین اینا که  کشف مهمی کردن... گفتم:فهمیدم شبیه شباانه..

خدااایی خیلی شبیه ش بوود...از اون موقع هر دفعه میبینیمش من و بچه ها میزنیم زیر خنده...

فک کنین شبان عباا بپوشه...

              :)

 

اینم ی عکس قدیمی از تیم ملی...معروفو نیگااااااااا     

 تیم ملی قدیــــمی..

منبع ست5

بچه ها همه مسابقات لیگ برتر از این به بعد به طور همزمان از ساعت 15:30 انجام می شود.
من مدرسه اام...

چند روز پیش از ی پیج والیبالی تو فیس بوک چنتا عکس جالب پیدا کردم که دلم نیومد نذارم..

 

کاش من این انگشتر رو دااشتم..

  volley ball is my life

 

 ای جاان جیگر تووو..

 

  volleyball is my life

خب دیگه دوستااان فعلا باااای




دیدگاه ها : نظرات
آخرین ویرایش: دوشنبه 9 بهمن 1391 06:10 ب.ظ

یک سال گذشت..

دوشنبه 25 دی 1391 01:34 ق.ظ

نویسنده : SaRA
ارسال شده در: والیبالی ،

سلاااام..

امیدوارم حالتون خوب باشه...             

دقیقا یکسال پیش این موقع من ییهویی به سرم زد وب بزنم به عشق واااااااااالـــــــــــــــــــــی

اولش فقط به طرفداری شبان بود...اما حالا از خیلیا طرفداری میکنم...خخخخ

             طرفدارای مجتبی شبااان

    

اولش از بلاگفا شروع کردم بعدش به میهن کوچ کردم به پیشنهاد زهراجونم..(best sportسابق) که الانم گذاشته رفته نیس...

اون اولاش که ول بودم تو نت با درس هم بیگانه شده بودم...الان خیلی بهترم..

دوس دارم بیشتر از اینا عمر کنه وبم...

        only volleyball

تولد یک سالگی وبم مباااااااااااااااااارک..

      تولد وبمــــــــــــــــــــــــه

از اینا بگذریم...

چهارشنبه رفتم خانه والی بازی پیکان آلومینیوم رو دیدیم...طبق معمول من حواس پرت دوربین یادم رفته بود ببرم:((

بعد  بازی هم زیاد وانایستادم برا اومدن بازیکناا...

خلاصه بازی شروع شد...بعضی دخترا پشت گوشمون خیلی جیغ جیغ میکردن...سردرد گرفتیم رفتیم بالا نشستیم.....خلاصه ست اول که تمومید پشت بلندگو گفتن که جناب ولاسکو با اون آقاهه اسمشو یادم رفت...با اون تشریف آوردن یهو دخیا جیغ کشیدن:))

بعد آقاهه پشت بلندگو گفتن تشویق ندارن؟؟؟ بعد همه دست زدن...

حال اینا هیچی من چشام تو vip بود دنبال ولاسکو هی میگفتم کوو ولاسکو؟؟؟

بعد فهمیدم پایین نشسته کنار زمین...

 

عمو ولاسکو بالاخره قراردادش رو امضا کرد خداروشکر و دو سال دیگه موندنی شد....

قالب وبم چطوره؟؟؟؟؟؟آهنگ وبم؟؟؟

حتما حتما نظرتونو بدید...؛)

عیدتونم مبارک...

 

خیلی خیلی دوستون دارم..مرسی که اومدید...فعلا باباااااااااااای..




دیدگاه ها : cm
برچسب ها: تولد وبم ،
آخرین ویرایش: سه شنبه 26 دی 1391 11:16 ب.ظ

سلام...

شنبه 9 دی 1391 07:09 ب.ظ

نویسنده : SaRA
ارسال شده در: والیبالی ،

سلام..میدونم دیر شده اما بخدا وقت نبووود....

راستش اصلا دست و دلم نمیرفت آپ کنم....اما پریروز

سالگرد درگذشت آیدین نیکخواه بهرامی بود که انصافا نقش بزرگی در قهرمانی تیم ملی در رقابت های قهرمانی داشت..جاش خالیه این چند سال..روحش شاد و یادش گرامی

                                     آیدیــــــــــن

دلم نیومد بخاطرش پست نذارم....

دلیل بعدی که دلم نیومد پست نذارم بخاطر سال نو میلادی و اینا بوووود....

سال نو میلادی رو به تمامی دوستان خوبم در ایران و خارج از ایران، بدون توجه به نژاد و رنگ و مذهب تبریک عرض میگم و امیدوارم سالی سرشار از موفقیت های والیبالی و صلح و آرامش و ثروتمندی باشد      

                 کریسمس مبااارک                         

 و همچنین پریشب تولد سوگند جون همسر جناب محمودی بود...

سوگندجووووونم تولدت مباااااارک...

              سوگند و شهرام

 

 بعد قضیه کاله و شهرداری ارومیه که اون اتفاقات افتادند آقای عطایی ی مصاحبه داشتن که خیلی عصبی بودن..

به گزارش ست5:سرمربی تیم والیبال کاله آمل گفت: از این پس اگر در طول یک بازی تماشاگران سر بازیکنان تیم کاله را هم ببرند، من به عنوان سرمربی هیچ حرکتی نمی کنم و نگران جان ملی پوشان نخواهم بود و به آنها اجازه ترک زمین را نمی دهم.

 از این پس اگر در یک بازی به جای درب بطری حتی آجر و بتن هم پرتاب کنند، در زمین مانده و به بازی ادامه می دهیم.
اگر برای مسئولان فدراسیون ملی پوشان مهم هستند، باید در درجه اول جان آنها اهمیت داشته باشد و مسئولان به دنبال تامین امنیت جانی و جسمانی بازیکنان نخبه باشند.

سرمربی تیم والیبال کاله آمل در ادامه گفت: اعضای کمیته انضباطی برای صدور رای در خصوص بازی هفته دوم به بندهای آئین نامه استناد کردند که این تبصره ها و بندها به هیچ عنوان ربطی به منافع جانی بازیکنان و ملی پوشان ندارد.

وی یادآور شد؛ در جلسه روز گذشته ناظر بازی با در دست داشتن اشیاء پرتابی، بروز اتفاقات و حرکات غیر ورزشی را تائید می کند و اعضای کمیته انضباطی به کتاب قانون استناد کردند.

در سال های اخیر به بازیکنان ملی پوش و لیگ والیبال نگاه ملی داشتیم و حتی اگر آنها دارای کوچکترین مصدومیت بودند، به خاطر جلوگیری از بروز مشکل در سطح ملی از بازی آنها در مسابقات باشگاهی ممانعت کرده و به ملی پوشان استراحت می دادیم. ولی وقتی رای دهندگان اهمیت این موضوع را نمی دانند، من هم به عنوان سرمربی از این پس نخواهم دانست.
سرمربی تیم والیبال کاله آمل، خاطرنشان کرد: به نظرم مسئولان فقط می خواهند بازیها تمام شود و دیگر کاری به فرآیندها و خروجی های مسابقات ندارند. اگر من به بازیکنان اجازه بازی ندارم، فقط به خاطر امنیت جانی آنها بود.

ی جا هم که آقای عطایی میگفت به نظرم باید منو ی هفته بازداشت میکردن و موسوی هم دو سال محروم...

من نفهمیدم .....فک کنم از شدت عصبانیت اینارو گفتن...

اینم ضیافت کاااله... 

   ضیافت کاله

بازم معذرت برای تاخیر در آپم...فعلا باااای




دیدگاه ها : نظرات
آخرین ویرایش: دوشنبه 25 دی 1391 01:23 ق.ظ

شباهت ها و تفاوت های ولاسکو با کی روش:)

پنجشنبه 16 آذر 1391 11:34 ق.ظ

نویسنده : SaRA
ارسال شده در: والیبالی ،

سلام..امروز بعد مدت ها اومدم ی آپی کنم...

راستش داشتم اتاقمو تمیز میکردم..چند تا روزنامه پیدا کردم..یکیش واسه 5 مهر امسال بود مطلب جالبی درباره ی ولاسکو و کی روش نوشته بود دلم نیومد نذارمش..امیدوارم خوشتون بیاد

 18 ‌ماه پیش در یک رویداد کاملا تصادفی، کارلوس کی‌روش و خولیو ولاسکو با یک پرواز و همزمان وارد فرودگاه امام شدند.

                                                  

اما ظاهرا این دو مربی سرشناس در همان فرودگاه تصمیم گرفتند راه خود را از یکدیگر جدا کنند. تفاوت‌ها و شباهت‌های این دو مربی را یک‌بار دیگر با هم مرور می‌کنیم:
1 - کی‌روش مانند بسیاری از مربیان خارجی از ابتدا قالب محدودی را برای خود ترسیم کرد. نفوذ به این قالب (بازیکنان مورد اعتماد کی‌روش) تقریبا غیرممکن است حتی اگر بازیکنان مایل به ورود به این قالب، کار خارق‌العاده‌ای انجام داده باشند. اما ولاسکو مبنای انتخاب بازیکن را بازی‌های لیگ و انضباط درون اردویی قرار داد. به همین دلیل بود که حتی سرشناس‌‌ترین و بهترین بازیکنان تیم ملی هم یک لحظه احساس امنیت نمی‌کردند.

2 - ولاسکو خود را در این مدت یک مربی متخصص در امر غافلگیری حریفان نشان داده است. او در رقابت‌های آسیایی، جهانی، مقدماتی المپیک و انتخابی لیگ جهانی هر بار یک یا دو پدیده را به‌اصطلاح رو و حریفان را غافلگیر کرد اما به یاد نداریم که کی‌روش در این مدت چنین کاری را انجام داده باشد.

3 - ولاسکو با استفاده از روابطی که در سطح بین‌الملل داشت توانست بهترین تیم‌های والیبال جهان را برای انجام بازی تدارکاتی با تیم والیبال کشورمان متقاعد کند اما چنین اتفاقی برای فوتبال رخ نداده است.

4 - ولاسکو توامان و زیرکانه از سیاست تنبیه و تشویق استفاده کرد. مثلا محمد موسوی را پای پلکان هواپیما خط زد و او را به روسیه نبرد اما در تورنمنت بعدی بازیکن متنبه شده را بلافاصله به ترکیب اصلی تیم برگرداند. در سوی دیگر اگر بازیکنی از چشم کی‌روش بیفتد محال است که راه بازگشتی برای او به تیم ملی وجود داشته باشد.

البته این دو مربی با اینکه از ابتدا خرج خود را از هم جدا کردند اما نقاط مشترکی هم داشتند:
1 - کی‌روش و ولاسکو در 18‌ماه گذشته عملا مربیانی نیمه پروازی بوده‌اند. هر چند که به‌طور حتم مسئولان فدراسیون‌های فوتبال و والیبال منکر این واقعیت خواهند شد اما اگر واقع‌بینانه مدت زمان مرخصی‌های استحقاقی، استعلاجی و اضطراری این دو محاسبه شود واقعیت نیمه‌پروازی بودن آنها نمایان خواهد شد.

2 - هر دو مربی- احتمالا براساس اطلاعاتی که قبل از آمدن به ایران کسب کرده‌اند- تمایلی به استفاده از دستیاران سرشناس و بادانش داخلی در کنار خود ندارند و ترجیح می‌دهند که با همکاران همزبان خود کار کنند. اگر هم در کادر فنی جایگاهی برای مربی داخلی تعریف شده باشد تلاش می‌کنند که یک دستیار کاملا مطیع و بی‌آزار را برگزینند.

3 - برقراری ارتباط با رسانه‌ها توسط این دو مربی- به‌خصوص کی‌روش- بسیار ضعیف بوده است. البته این نقص ممکن است دو علت داشته باشد؛ یا نمایندگان رسانه‌های گروهی نحوه برقراری ارتباط را نمی‌دانند و یا مسئولان رسانه‌ای اطراف این دو مربی نقص دارند. به‌طور حتم اگر مشاوره رسانه‌ای دقیقی به این دو مربی داده می‌شد ولاسکو در مصاحبه مطبوعاتی به یک خبرنگار- هر چند سؤال وی غیرمنطقی باشد- پرخاش نمی‌کرد یا کی‌روش شخصا از چند رسانه نمی‌خواست تا با او مصاحبه کنند و یا اینکه به‌طورگزینشی به رسانه‌های نزدیک به مسئولان رسانه‌ای تیم ملی و فدراسیون خدمات ویژه نمی‌داد.

به هر حال در شرایطی که ولاسکو به نیمی از تعهدات خود که همان رساندن ایران به لیگ جهانی بود عمل کرد و فعلا ایران را ترک کرده، کی‌روش در باتلاقی خودساخته گرفتار شده است. شاید کی‌روش تا حالا به این نتیجه رسیده باشد که‌ای کاش 18‌ماه پیش در فرودگاه راه خود را از ولاسکو جدا نمی‌کرد.

                                                                                                                                       روزنامه همشهری...

اینم ی حرکت قشنگ بعد از اون حرکت زشت.

                  

بازی کاله و متین خیلی هیجان داشت..اما هیچی به آخرش که بازیکنا زیر تور دست میدادن نمیرسید..وقتی بازی تموم شد از پشت تور شهرام محمودی فرهاد سال افزون رو بوس کرد(خیلی مهارت میخوادا از سوراخ تور بوس کردن) بعد فرهاد ی طرف صورت شهرامو بوس کرد طرف دیگه ش موند..شهرام محمودی صورتشو همینطوری نگه داشته بود فرهاد داشت میرفت بعد شهرام محمودی دست فرهادو کشید فرهاد سال افزون اومد بوسش کرد رفتن.خیلی دیدنی بود

                                 سال افزون

                                                                                              (سال افزون)

                              شبان،رحیمی،سال افزون

بازم ببخشید برای تاخیر در آپم..(بخدا درسا زیاده)

به امید موفقیت ایران در لیگ جهانی..

پاییزتون بهاری..




دیدگاه ها : نظرات
برچسب ها: کی روش و ولاسکو ،
آخرین ویرایش: پنجشنبه 16 آذر 1391 12:39 ب.ظ

عکسای خانه والی+مصاحبه

پنجشنبه 18 آبان 1391 08:13 ب.ظ

نویسنده : SaRA
ارسال شده در: محمد فلاح ، والیبالی ،

سلام بچه ها چطورین؟؟؟؟؟

من واقعا بخاطر تاخیر توی این عکسا معذرت میخوام.قرار بود به همون پست اضافه کنم اما پشیمون شدم

نکته بسیار مهم کنکوری:به دلیل حجم بالای عکس ها تا لود شدن کامل آنها باید از صبوری با درجه ی بالا برخوردار باشید..

اول از dr.shaban شروع میکنیم..خب تعریف که کردم چی شد و چی گفتن..

بچه ها دیدین نرده های خانه والیبالو رنگ کردن؟؟؟من اون قبلی رو بیشتر دوست داشتم

خوب که تو عکس دقت کنین میبینین ی آقاهه چسبیده به نرده ها..خیلی قشنگ افتاده..

             شبان

 

آقای کشاورزی در حال امضا دادن..

                    امضا دادن کشاورزی

 

اینجا هم بعد عکس گفتم مرسی..گفتن قربان شما..

                    کشاورزی

 

آقای غلامی..خیلی بچه ی باحالیه..با دمپایی لای انگشتی بود..من نمیدونم چرا حماقت کردم و این عکس رو قدی نگرفتم دمپاییاش بیفته..

آخه ببینید چقد غصه س..

                       مسعود غلامی

آقای غلامی ی لبخند..خواهش میکنم..

 

جناب فلاح

                           محمد فلاح

                      

عاااشق این عکس حمزه زرینی ام..

                             حمزه

 بینی غفورم که شکسته..دیروز جراحی شد..به نظر من زیاد بد نشد من جاش بودم عمل زیبایی رو هم مینداختم پای همین شکستگی و عمل میکردم بینی مو

             غفورمون

آرش کمالوندمون ی مصاحبه کرده که وقتی خوندم خیلی دلم براش سوخت..(میذارم ادامه مطلب)

              آرش جووووووووون

چند روز پیش خیلی اتفاقی رفتم پیج محسن افشانی..بعد ایشون عضو تیم والیبال هنرمندان هستن..(مث اینکه خیلی هم خوب کار میکنه..)ی عکس گذاشته بود از تولد علی ضیا تو خانه والیبال..

افشانی نوشته بود: چقد خوش گذشت!!!!!!!

                          تولد علی ضیا

دوستااان..خدافیـــــــــــظظظظظظظ


آرش کمالوند

دیدگاه ها : cm
آخرین ویرایش: یکشنبه 21 آبان 1391 10:46 ب.ظ

نویسنده : SaRA
ارسال شده در: مذهبی ، والیبالی ،

سلااااااااااااااام..

حال و احوالتون چطوره؟؟؟؟؟؟؟؟

خوبید؟ عیدتون مباااااااااارک...هووراااااااا

                                                 علی در عرش بالا بی نظیر است
                                                  علی بر عالم و آدم امیر است
                                                   به عشق نام مولایم نوشتم
                                                چه عیدی بهتر از عید غدیر است؟              التماس دعا

                                      
                                                       

                      

و بعد هم روز دانش آموز رو به همه برو بچ دانش آموز تبریک میگم..امسال روز دانش آموز به من یکی خیلی چسبید..عااااالی بود..

یادش بخیر:وقتی دبستان بودیم اگه لیوان نداشتیم ادای صورت شستن درمیاوردیم و آب هم میخوردیم بعدشم با خودمون کلی حال میکردیم بخاطر ذکاوتمون!!!

یادش بخیر:تو راه مدرسه توی چاله چوله ها میپریدیم تا قابلیت های چکمه هامونو نشون بقیه بدیم تا دلشون بسوووزه!!!؟؟!!

یادش بخیر:بزرگترین غصه مون شکستن نوک مدادامون سر املاء بود!!

یادش بخیر:توی نیمکت سه نفر می نشستیم و خودمونم می کشتیم ک سر نیمکت بشینیم!!!!

یادش بخیر:اگه یکی مداد پاک کنمون رو بی اجازه بر میداشت باهاش یه هفته قهر می کردیم!!!!

یادش بخیر:از بزرگترین آرزو هامون نوشتن با خودکار بود ولی ما به خودنویسشم راضی بودیم!!!

یادش بخیر:سرمشقایی ک بهمون داده بودن مثلا اگه میشد از هر کدوم 5تا توی خط بنویسم ما گنده گنده می نوشتیم ک مثلا 2تاشو ننویسیم؟!!؟!!؟!؟!؟؟!!!!!!

یادش بخیر:اگه املامونو بیست می شدیم از مدرسه تا خود خونه رو میدوییدیم تا برگه رو به مامانمون نشون بدیم.

یادش بخیر:وقتی زمستون از مدرسه بر می گشتیم برای اینکه بیشتر قربون صدقمون بره مامانمون خودمونو تو برفا می شستیم!!!

یادش بخیر:وقتی نمره مون بیست می شد برگه مونو میدادیم معلممون تا از روش واسه بقیه رو صحیح کنه!!

یادش بخیر دوم دبستان که بودیم بزرگترین تفریحمون این بود که یا از این الوچه ها ک غیر بهداشتی بودنو کلی از خوردنشون منع می شدیم بخریمو بخوریم یا از فلافلیه سر کوچمون از اون پسره که خیلی هم ازش می ترسیدیم چون بدنسازی رفته بود فلافل بگیریم..

یادش بخیز: اگه یکی بهمون فحش می داد کف دستمون میگرفیم طرفشو میگفتیم:آینه آینه

یادش بخیر:بزرگترین آرزومون این بود که یه ساندویچ کامل بخوریم

یادش بخیر:اگه با یکی قهر می کردی تا قیامت قهر می کردیم میگفتیم:قهر قهر قهر تا روز قیامت!!! زنگ تفریح بعدی قیامت ما بود!!!

یادش بخیر!!!!!!!!

                                 

بچه ها ی فیلمه به درخواست مهساجون میذارمش

این فیلم پارسال تو خانه والیباله..من فیلم نگرفتم یکی از دوستام بهم داده..کشاورزی عسلو بغل کرده..بعد... بقیه شو خودتون ببینید..

اینم لینکش..فیلم خانه والیبال

 و تبریـــــــــک واسه قهرمانی نوجوونای کشورمون

                 دیوار بلند چین هم مانع از رسیدن ایران به جام نشد

نظرتون چیه بریم از سیدامون عیدی بگیریم

                   

                 امیر حسینی و سمین

اینام دو تا سیدای کوچولومون..(اینا پسرعمو دخترعموی من تشریف دارن)

                      سام و عسل

ای جونم..خیلی بامزه ان

محمد موسوی،معروف،بازارگرد با دو تا کوچولوشون ،امیرحسینی با سمین خانم، شدن هفت تا..برید بوسشون کنین میرین بهشت

خب ورود بانوان هم که آزاد شد..اما زیاد خوشحال نیستم من از یکی شنیدم البته مطمئن نیستیم اما شنیدم که بعد لیگ جهانی دوباره ممنوع میکنن..برای اینکه میزبانیشون به خطر نیفته آزاد کردن..اگه این حرف درست باشه پس خانمای محترم تا میتونید استفاده کنید

دوست جونام بازم التماس دعا..خیلی دوستون دارم و بااای

 




دیدگاه ها : نظرات
برچسب ها: روز دانش آموز ،
آخرین ویرایش: شنبه 13 آبان 1391 04:53 ب.ظ

:((((

پنجشنبه 4 آبان 1391 05:06 ب.ظ

نویسنده : SaRA
ارسال شده در: مذهبی ، والیبالی ،

سلام ینی واقعا شورشو دراوردن..یعنی چی آخه؟

                             

خیلی نامردن..آقا من دلم میخواد برم خانه والییبال

                 

بریم دعواااا..

خیلی کارشون مسخره س واقعا..ی هو بزنن مارو بکشن راحت شن..والا به قرعااان

من وقتی فکر میکنم که دیگه نمیتونم برم خانه والی داغوون میشم

بگذریم..امیدوارم از تصمیمشون منصرف شن..یعنی مارو نداشته باشن میخوان چیکار کنن؟

بازی دیروز شهرداری تبریز و پیکان که پیکان به سختی تونست شهرداری رو ببره با مصدومیت کشاورزی همراه شد متاسفانه..

امیدوارم مشکلش جدی نباشه و زودی خوب شه

         

 

من دیروز میزدم شبکه طبرستان بعد ی ذره بازی کاله رو میدیدم بعد میزدم گلستان بازی پیشگامان رو میدیدم..کلا نفهمیدم چیشد....ولی بازی کاله خیلی قشنگ بود..

دوتا بازی سایپاهم که تو خانه والیبال برگزار شد از هفته بعد  برمیگرده کرج..

      سایپا

بچه ها یعنی من عاااشق این عکس شدم...

           ساام :X

میشناسیدشون..

یکم دقت کنید..فهمیدین؟؟؟

 

عزززززززززیز دلم...ای جونم.. سام با آجی جونش عسل خانمه..

 

بچه ها...من عااااااشق ساام شدم...خیلی دوسش دارم

بنظرتون چیکار کنم؟؟؟راهنماییم کنید لطفا..

و درآخر...به مسلخ كشیدن نفس وبه معراج بردن عشق برشمامبارك،امیدوارم فردا غمهایتان قربان شادیهایتان گردد 

خیلی التماس دعاااااااا...برام دعـــا کنید..

         عید قربان

 




دیدگاه ها : نظرات
آخرین ویرایش: پنجشنبه 4 آبان 1391 05:45 ب.ظ

پیکان-سایپا

پنجشنبه 27 مهر 1391 04:43 ب.ظ

نویسنده : SaRA
ارسال شده در: والیبالی ،

سلام..

دیروز رفتم خانه والیبال...

ست سوم رسیدم..میشه گفت خلوت بود..همینکه واردشدم مربیمونو دیدم..خواستم برگردم با خودم گفتم دار که نمیزنه منو..رفتم دست دادیمو یکم واستادم کنارش برگشت گفت ساراجان چرا نمیشینی؟؟؟منم از خدا خواسته رفتم نشستم..ی دخترخانم کنار من بود که هر دفعه سایپا خراب میکرد کلی حرص میخورد..من چون دیر رسیده بوم نتایجو ازش پرسیدم گفت ست سومه و اینا..خلاصه دوباره سر و کله ی مربیه پیدا شد..بین من و اون دختر خانم ی صندلی خالی بود اومد نشست باهاش دست داد گفت چطوری مهتاجان چقد لاغر شدی..من این شکلی شدم

هنوز موندم که چرا نشناختمش..

بعد بازی فیاضی بهش زنگید مهتا محمدی هم گفت میدونم پاسورتون بد بود..اشکال نداره..

این مربیمون کنارم بود نمیتونستم برم پایین به دوستم گفتم عزیزم من میرم بوفه چیزی نمیخوای بخرم؟؟؟..بعد دویدم رفتم پایین بوفه بسته بود..واستادم..اول کشاورزی و شبان اومدن..بعد رفتن روبرو آیس پک خریدن اومدن بازی کاله رو نشستن دیدن..

منم ی عکس از شبان و کشاورزی گرفتم و اومدم بالا واسه بازی بعد..چند تا از سایپاییا مثل فلاح ،غلامی و..نشسته بودن با دقت بازیو نگاه میکردن..

اینطرف هم امیرحسینی،بخششی،بازارگرد..نشسته بودن..

فک کنم وسطای ست دوم بود باید میرفتم باشگاه...رفتنی فلاح رو هم دیدمو عکس انداختم ازش..

شبانم دیدم گفتم خسته نباشید گفت خسته نشدم زیاد بهم فشار نیومدگفتم اخه شنیدم مصدوم شدین..گفت:آره جفت پاهام پیچید 10 روز پیش..

بعد رفتم ی سر باشگاه با مربیم حرفیدمو دوباره برگشتم

اخرای بازی کاله بود خیلی هم بهم نزدیک بودن..خلاصه کاله برد و اومدیم پایین ی شکار لحظه ها از حمزه زرینی کردم..

از مسعود غلامی بازیکن سایپا هم عکسیدم..

عادل غلامی و عبادی پور و دیدم دیگه وانایستادمو برگشتم خونه...دوربین دست دوستم موند عکساهم که داخل دوربین بود برا همین این پست بدون عکس شد..به محض اینکه عکسا رسید دستم اضافه میکنم به همین پست..

معذرت برای تاخیر در آپ..

فعلا باای




دیدگاه ها : cm
برچسب ها: لیگ برتر ،
آخرین ویرایش: پنجشنبه 27 مهر 1391 05:32 ب.ظ

فیلم و عکس

سه شنبه 18 مهر 1391 10:32 ب.ظ

نویسنده : SaRA
ارسال شده در: محمد فلاح ، والیبالی ،

یســـــــــلااااااام گنده به همه دوستاای گلم

امیدوارم حالتون خوب باشه.

اول این فیلمو دانلود کنید...از برو بچ ملی جوانانه.با بیشترشون از جمله محمد فلاح مصاحبه کردن.шарик

فیلم جوانان

مرسی از النا جونم بخاطر فیلم

برنامه دور رفت مسابقات سایپارو براتون میذارم...باورم نمیشه فقط ی هفته تا شروع لیگ مونده..счастливый заяц

26/7/91 سایپا-پیکان ساعت 17 کرج

3/8/91 سایپا-متین وارنا ساعت17 کرج

10/8/91 سایپا-نوین کشاورز ساعت17 تهران(آخ جون تهرانه)

14/8/91 سایپا-کاله ساعت17 آمل

17/8/91 سایپا-باریج اسانس ساعت17 کاشان

24/8/91 سایپا_شهرداری ارومیه ساعت17 کرج

28/8/91 سایپا-شهرداری تبریز ساعت 17 کرج

1/9/91 سایپا- پیشگامان 17 یزد

8/9/91 سایپا- میزان 17 کرج

12/9/91 سایپا- آلومینیوم 17 بندر عباس

15/9/91 سایپا- جواهری گنبد 17 کرج

یعنی اینا خیلی باحالن..سایپاییا دارن عکس میندازن..باریجیا دفاع تمرین میکنن

سایپا

و فقط شماره 5 سایپا عشقه

ی مصاحبه ی خیلی کوتاه پارسال از محمد فلاح شده..ی کوچولوشو میذارم..сердечки

اول میخوام یکم معرفیش کنم...

محمد فلاح زرچوب любовь متولد 13/12/1371 قد:200

وزن:95 اولین باشگاه و باشگاه فعلی:سایپا

سابقه ی حضور توی تیم ملی دانش آموزان،نوجوانان،جوانان داره.

با دانش آموزان قهرمان جهان و آسیا و همین چندوقت پیش با جوانان سوم آسیا شدن...

محمد:X

(چه منظره ای..)

خب بریم سراغ مصاحبه

در چه رده از سایپا توپ میزنی؟این تیم چه وضعیتی دارد؟

عضو تیم والیبال باشگاه بزرگسالان سایپا هستم.الان با 6 برد در رده اول جدول هستیم.(دوباره میگم این مصاحبه واسه پارساله)

چطور شد که به والیبال روی آوردی؟

قبلا چندسالی زیر نظر علی قاسمی به ورزش کاراته می پرداختم،

дратьсяاما با توجه به شرایط قد و فیزیک بدنی که داشتم از دوران دبیرستان به صورت جدی و حرفه ای به ورزش والیبال روی آوردم.

در این راه مشوق هم داشتی؟

خب بزرگترین مشوقم پدر و مادرم بودند و اما خوب است بگویم آقایان مسعود خانی پور و احد شفیعی وحید تیرداد خیلی به من کمک کردند و همیشه مرا تشویق میکردند که والیبال را حرفه ای ادامه دهم.

در رشته والیبال چه عناوینی داشته اید؟

سال گذشته در چین با تیم ملی دانش آموزی مقام اول را کسب کردیم و قهرمان جهان شدیم.مسابقات دانش آموزی آسیایی را در ارومیه داشتیم که به اتفاق کشورهای چین،اندونزی،سریلانکا،سنگاپور،تایلند و مالزی شرکت کردیم که در فینال به ارومیه خوردیم و مقام قهرمانی این تورنمنت را بدست آوردیم.اما مهمترین مسابقات ما به تیرماه گذشته امسال برمیگردد که در قالب تیم ملی نوجوانان به کشور آرژانتین رفتیم و متاسفانه با هفت برد و تنها یک باخت به اسپانیا از دور رقابت ها حذف شدیم.

بیشتر توضیح میدهی؟

تیم ما در مصاف با آمریکا ،روسیه،برزیل،پورتوریکو،مصر،کره جنوبی و قهرمان دو دوره اروپا یعنی صربستان را با قدرت هرچه تمامتر شکست دادیم(بابا دمتون گرررررم...ترکوندین) و تنها با یک باخت به اسپانیا آن هم به خاطر قانون جدید گیم شناور حذف شدیم که اصلا حقمون نبود و مسئول برگزاری مسابقات والیبال جهان اعلام کرد حق ایران قهرمانی بوده. (الهی بمیرم..)

رمز موفقیتت چه بود؟(همش سوالای تکراری)

توکل به خداوند،دعای خیر پدرو مادر و پشتکاری و تلاش خودم. ..клумба

....همین

..دوستون دارم و تا آپ بعدی باای




دیدگاه ها : نظرات
آخرین ویرایش: چهارشنبه 10 آبان 1391 11:24 ب.ظ

روز آخر تابستـــــــــــون

جمعه 31 شهریور 1391 05:00 ب.ظ

نویسنده : SaRA
ارسال شده در: تیم ملی ، والیبالی ،

سلام..روز آخر تابستــــــونه..افتضاح حالم گرفته س...میخواام گریه کنم...

حالا فک کنین اول مهر زنگ اول آزمون داریم

فک میکنم اعصاب و روانم بهم میریزه...

دیگه باید کمتر بیام نت..:(

ولی شما بیاین..منو فراموش نکنین بهم سر بزنین..

برام دعا کنید..امسال دیگه واقعا درس بخونم..خیلی دعا کنیدا...

تســــــــلیـــــــــت به همه  بچه مدرسه ای ها..

خب بگذریم این عکسو پیدا کردم..حیفم اومد نذارمش..بامزه س..

معروف و موسوی

 

خب راستش من چند شب پیش خواب اینارو دیدم..البته خواب چیه؟ فیلم کمدی بود بیشتر

خواب دیدم تو زمینم داریم با ژاپن بازی میکنیم...خلاصه من رفتم تو زمین معروف ی پاس داد شهرام محمودی جا انداخت..از اونجا که چرخش اینا خیلی سخت بود من مونده بودم کجا برم..(خدایی چرخششون خیلی سخته من اصلا نمیفهمم چیکار میکنن..1-5 خودمون رو قاطی میکنم گاهی وقتا..چ برسه به اینا)

خلاصه معروف به من گفت تو الان عقبی بعد موسوی گفت چرا اشتباه میگی؟ این الان باید وسط واسته..

ما هنوز درگیر چرخشمون بودیم دیدیم میرزاجانپور داره سرویس میزنه...موسوی عین این خانما میزد پشت دستش میگف نزن نزن سرویس منم..

میگم کمدی بود کلا..

 آخرشم 25-3 بردیم نمیدونم چطوری

و ی تسلیت دیگه رئیس سابق فدراسیون دار فانی را وداع گفت...

غلامرضا جباری از چهره های شناخته شده؛ استاد و مسئول ورزش و والیبال دانشگاه های مختلف ایران بود که طی سال های 1358 لغایت 1360 و 1363 لغایت 1365 نیز دو بار ریاست فدراسیون والیبال کشور را بر عهده داشت.
غلامرضا جباری چندی پیش دار فانی را وداع گفتند. به همه ی جامعه والیبال تسلیت میگم...

اولین نفر سمت راست...

            

ی مصاحبه از ظریف هم تو ادامه مطلب هس...

اون کوچولو ترمه خانمه...

                 ترمه و ظریف

                               واای خدا چقد این بچه جیگره

 

اینم برای مریم جووون..

          کمالوند

 

                   کمالوند ایشالا از نیم فصل بازی میکنه...اما متاسفانه نمیدونم کدوم تیم

 

و  پیشاپیش تولد همه ی مهرماهی های عزیز رو(از جمله خودم) به همشون تبریک میگم

                                   
ای باغبان ای باغبان آمد خزان آمد خزان

بر شاخ و برگ از درد دل بنگر نشان بنگر نشان . . .

      پائیز


مثل درخت باشید که در تهاجم پاییز هرچه بدهد

روح زندگی را برای خویش نگه می دارد . . .

پائیز خوبی داشته باشید دوستون دارم خدانگهدار....


مصاحبه ظریف

دیدگاه ها : نظرات
برچسب ها: ظریف ، مهرماه ،
آخرین ویرایش: جمعه 31 شهریور 1391 05:43 ب.ظ



تعداد کل صفحات : 4 1 2 3 4
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات