کلک خیال
♥ KELLKE KHIAL ♥
|
کسانی که زندگی خود را وقف بدست آورن منافع مادی و ثروت کرده اند
به شما خواهند گفت که احساس خوشبختی را در اموال خود نمی یابند. خوشبختی هرگز انعکاس ثروتهای مادی یک شخص نیست، بلکه انعکاس ثروتهای معنوی و احساسی او است. خوشبختی انعکاس تعداد روابط دوستانه ای است که هر کس می تواند داشته باشد، انعکاس تعداد افرادی است که در طول زندگی خود توانسته خوشبخت و هدایت کند، و نتیجه قدرشناسی از داشته ها است و نه میزان نارضایتی از نداشته ها. قدردان داشته هایتان در زندگی باشید و تا می توانید در خوشبختی و هدایت دیگران تلاش کنید و زندگیتان را بخاطر آنچه که هم اکنون هست دوست بدارید... لبخندی که در چهره ام می بینی معنایش
این نیست که زندگی ام بی نقص است، بلکه قدردان داشته هایم هستم و از خدا بخاطر نعمتهایش سپاسگذارم تلخ است ، همه فکر کنند سرت شلوغ است ، و تنها خودت بدانی چقدر تنـــهایی ... این روزها
بیشتر از هر زمانی دوست دارم خودم باشم !! دیگر نه حرص بدست آوردن را دارم و نه هراس از دست دادن را ..... هرکس مرا میخواهد بخاطر خودم بخواهد دلم هوای خودم را کرده است ... همین... آهسته بیا چیزی هم ننویس نظر هم نگذار همان که بخوانی بس است من به بی محلی آدمها عادت دارم خدایا ماهت رو به اتمام است و گناهانم رو به ازدیاد!! در این ساعات پایان میهمانی میهمان جاماندهات را با غفران و بخششت بنواز .... به خودش زحمت نمیدهد یك نفر را كشف كند ،
زیبایی هایش را بیرون بکشد ، تلخی هایش را صبر كند ... آدمهای امروز، دوستی های كنسروی می خواهند ! یك كنسرو كه درش را بـاز كنند ؛ بعد ...یک نفر، شیرین و مهربان، از تویش بپرد بیرون ! و هی لبخند بزند و بگوید :" حق بـا توست " ... خداوندا.... به دل نگیر اگر گاهی زبانم از شکرت باز می ایستد !!... تقصیری ندارد... قاصر است کم می آورد در برابر بزرگی ات... لکنت می گیرند واژه هایم در برابرت در دلم اما همیشه ذکر خیرت جاریست !!.... چشمهایت را ببند ،
در دلت با خدا سخن بگو ، به همان زبان ساده ی خودت سخن بگو ؛ هرچه میخواهی بگو ، او میشنود ... شاید بخواهی تورا ببخشد ، یا آرزویی داری ، شاید دعایی برای یک عزیز و یا شکرش ، بگو میشنود . . . این لحظه ی زیبا را برای خودت تکرار کن ؛ پرواز دلت را حس خواهی کرد ... ناشنوا باش وقتی همه از محال بـودن آرزوهایت سخن می گویند... روزگاری خواهد رسید...
همچنان که در آغوش دیگری خفته ای... به یاد من... ستاره هارا خواهی شمرد تا آرام شوی! دلت هوایم را خواهد کرد... به یاد خواهی آورد با هم بودن هایمان را... به یاد خواهی آورد خنده هایم را... به یاد خواهی آورد اشک هایم را... مطمئنم در آن لحظه در دلت میگویی: من تو را میخواهم! می خندم! دیگر تب هم ندارم داغ هم نیستم دیگر به یاد تو هم نیستم سرد شده ام سرد سرد نمی دانم شاید… شاید دق کرده ام! کسی چه می داند… بی حسم کردی.... نسبت به تمام حس های دنیا...! گاهی سکوت یعنی اما … یعنی اگر … یعنی هزار و یک دلیل که “دل” میترسد بلند بگوید … باز هم آمدی تو بر سر راهم
آی "عشق" میکنی دوباره گمراهم دردا; من جوانی را به سر کردم، تنها از دیار خود سفرکردم دیریست قلب من از عاشقی سیر است خسته از صدای زنجیر است دریا اولین عشق مرا بردی دنیا دم به دم مرا تو آزردی دریا سرنوشتم را به یاد آور دنیا سر گذشتم را مکن باور من غریبی قصه پردازم چون غریقی غرق در رازم گم شدم در غربت دریا بی نشان وبی هم آوازم میروم شبها به ساحل ها تا بیابم خلوت دل را روی موج خسته دریا مینویسم اوج غمها را ..... ﯾﻪ ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﺣﺎﻟﻮ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻫﯿﭽﯿﻮ ﻧﺪﺍﺭﯼ
ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺗﯽ ﺩﺍﻏﻮﻧﯽ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﯼ ﺳﺨﺘﯽ ﻣﯿﮑﺸﯽ ﺍﻣﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﮐﻢ ﺑﯿﺎﺭﯼ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﻭﺯﺍﺭ ﺍﺭﺯﺵ ﻏﻢ ﺧﻮﺭﺩﻧﻮ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺍﯾﻨﻮ ﺑﺪﻭﻥ ، ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺰ میگذﺭﺩ.... گاهی وقتا... یه نفر...باعث می شه که حس کنی... چیزی که تو رو روی زمین نگه داشته... جاذبه ی زمین نیست... خدایا؛ بضاعت من به قدری است که نمی دانم در حق آشنایان و دوستانم چه دعایی کنم اما می دانم که تو از حال آنان آگاهی پس بهترین ها را برایشان کرم نما... چه خوب است که هیچ چیز هرگز بی نقص نیست همیشه می توان امید داشت قفل بسته ی در زنگ زده باشد طناب دور گردنت پوسیده باشد و سیاهچاله ی اسارتت شکافی داشته باشد برای ورود نور یک دنیای ناقص را همیشه بیشتر از یک بهشت متعالی می توان دوست داشت! گاهی سر می چرخانم و به گذشته نگاه میکنم چقدر خستگی پشت سرم جا مانده … یه وقتا دلت طوری تنگ میشه که مغزت کاملا فلج میشه
بدی هاش یادت میره نامردیش یادت میره بی محبتی و رفتارسرد و تلخش یادت میره وقتی با بیرحمی تنهات گذاشت یادت میره فقط میگی خدایا یه دقیقه ببینمش این دل وامونده آروم شه...! تورا نه عاشقانه نه عاقلانه و نه حتی عاجزانه که تو را عادلانه در آغوش میکشم عدل مگر نه آن است که هر چیز سر جای خودش باشد؟؟! |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |