تاریخ : دوشنبه 1392/05/7 | 01:29 بعد از ظهر | نویسنده : محسن ذوالفقاری عبیر | نظرات
حیف نون با دوستش به تاکسی میگن: آقا 3 نفر تا تجریش
چقدر می گیری؟ راننده میگه: شما که 2 نفر هستید! حیف
نون میگه: مگه خودت نمی خوای بیای؟
چقدر می گیری؟ راننده میگه: شما که 2 نفر هستید! حیف
نون میگه: مگه خودت نمی خوای بیای؟

تاریخ : جمعه 1392/03/31 | 08:24 بعد از ظهر | نویسنده : محسن ذوالفقاری عبیر | نظرات
حیف نون می ره جبهه، بی سیم می زنه میگه یک عالمه
اسیر گرفتم، بیاید کمک کنید ببریمشون. می پرسن چرا
خودت نمیاری؟ می گه: آخه اینا مگه میذارن من بیام
اسیر گرفتم، بیاید کمک کنید ببریمشون. می پرسن چرا
خودت نمیاری؟ می گه: آخه اینا مگه میذارن من بیام

تاریخ : جمعه 1392/03/31 | 08:11 بعد از ظهر | نویسنده : محسن ذوالفقاری عبیر | نظرات
تاریخ : دوشنبه 1392/03/27 | 03:33 بعد از ظهر | نویسنده : محسن ذوالفقاری عبیر | نظرات
غضنفر ماه رمضون میره خونه دوستش می خوابه دوستش
بهش میگه سحر صدات کنم؟؟ می گه نه همون غضنفر صدام
کنی بهتره
بهش میگه سحر صدات کنم؟؟ می گه نه همون غضنفر صدام
کنی بهتره

تاریخ : دوشنبه 1392/03/27 | 03:05 بعد از ظهر | نویسنده : محسن ذوالفقاری عبیر | نظرات
به غضنفر میگن : با لوستر جمله بسازد میگه : من ۳ تا دختر
دارم یکی از یکی لوستر!
دارم یکی از یکی لوستر!

تاریخ : دوشنبه 1392/03/27 | 03:01 بعد از ظهر | نویسنده : محسن ذوالفقاری عبیر | نظرات
یارو زنگ میزنه 118، میگه: ببخشید شماره تلفن غضنفر رو دارین؟
118 میگه: نه. یارو میگه: پس من میخونم یادداشت کنین!
118 میگه: نه. یارو میگه: پس من میخونم یادداشت کنین!

تاریخ : دوشنبه 1392/03/27 | 02:57 بعد از ظهر | نویسنده : محسن ذوالفقاری عبیر | نظرات
.: Weblog Themes By Pichak :.