بسم الله الرحمن الرحیم
الان ساعت 1:40 شب روز 18 شهریور 1397 است. احتمالا در این چند روز نتایج کنکور رو میزنن ولی من استرسم بخاطر نتایج نیست بخاطر گردن دردیه که دارم و حتی mri گرفتم گفت دیسک داری و نگرانم که خوب نشم برای دانشگاه و در دانشگاه به مشکل بر بخورم. خلاصه خیلی خیلی نگرانم و فردا یه نوبت پزشک دیگه هم گرفتم ساعت 10 شب که آن شاالله خیر باشه.
چن روز پیش هم حجامت نقره انجام دادم که بهتر نشد هیچ،، بدتر هم شد.
امسال تابستان هیچ تابستون خوبی نبود بخاطر مشکلات جسمانیم که دلیلشو نمیدونم. شاید کفاره ی گناهانی بوده که هنوز هم واقعا ترک نکرده ام، ولی ان شاالله که خدا کمک کنه و فردا شب اینموقع راضی و خشنود باشم ( آمین)
امسال تابستان با خانواده ی خود و محسن و اسی به مسافرت رفتیم، ابتدا به تهران(کرج) و سپس به قزوین و سپس به سرعین رفتیم. در این مشکلات روحی واقعا لازم بود. درسته از نظر روحی، خوانوادمون تنظیم نیست ولی خدا رو شکر چون بدتر هم وجود داره در دنیا.
اول فکر میکردم بیماریم سینوزیته و خیلی مداواش کردم ولی بعد فهمیدم دیسک گردن دارم ولی کمی دیر متوجه شدم.
تابستان فیلم های زیادی دیدم از جمله سریال های پانیشر و گیم اف ترونس و هری پاتر و تابو و فیلم های سینمایی دیگه که خیلی به دلم نشستند.
ورزش هم حدود یک ساله که نمیرم و واقعا بهم ضربه زده هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی.
حدود 5 ماهه حس میکنم دیگه بدنم مث یه انسان عادی نیست احتمالا بخاطر گردنمه که درد گرفته و بهش فشار اومده.
چن وقت پیش حدود دوهفته پیش کلاس های رانندگی رو هم رفتم و الان رانندگی تقریبا بلدم.
پسفردا شب اول محرمه و دیگه بخاطر دیسکی ک دارم زیاد منتظرش نیستم متاسفانه و خیلی دلم میشکنه خدا کنه هرچه زودتر خوب شم.
بدی این بیماری اینه که همه فکر میکنن چیزیم نیست ولی خیلی داغونم ا همه نظر. یعنی به معنای واقعی اگه ادامه ی زندگی اینطوره دوس ندارم ادامه بدم.
مادرم تنها کسیه که بهم توجه میکنه و نگرانم هست که خدا همیشه حفظش کنه و تا وقتی که زنده هستم اونم زنده باشه (آمین)
پایان ساعت 1:53 شب
18 شهریور 1397