عفت وحیای فاطمی
اساسا"وضع زن با مرد دراصل خلقت متفاوت است وبه همین دلیل این زن است که   خود آرایی میکند برای جلب مرد.مرد هرگز با خودآرایی نمی تواند نظر زن را به خود جلب کند. زن وزیور,زن وآرایش دوموجودتوام با یکدیگرند. زن موجودی است ظریف ولطیف.در هر جنسی_ حتی در غیر انسان هم _جنس ماده همیشه ظریف تر ومظهر جمال  وزیبایی و آرایش است, و وقتی می خواهند فتنه ایجاد نشود به آنکه مظهر جمال است باید بگویند خودت را نشان نده نه به آنکه مظهرخشونت وقوت است, آن که جلب نظری ندارد, به آن که جلب نظر میکند می گویند اسباب غوایت وگمراهی فراهم نکن.
منبع:کتاب اشنایی با قرآن اثر استاد مرتضی مطهری

برچسب ها: اصل خلقت و آفرینش زن ومرد،  
تاریخ : جمعه 4 تیر 1395 | 07:04 ق.ظ | نویسنده : فیروزه خیرمند کواری | نظرات

تاریخ : چهارشنبه 16 تیر 1395 | 10:06 ق.ظ | نویسنده : فیروزه خیرمند کواری | نظرات
برای همه ی دنیا دعا کنید..
مثل پروردگار
 که مهربانی اش
 بر همه سایه افکنده است...
ای دوست...
مرا دعا کن ....
شاید نزدیکتر
 از من به خدا ایستاده ای...

عیدفطر مبارک باد
تاریخ : چهارشنبه 16 تیر 1395 | 10:02 ق.ظ | نویسنده : فیروزه خیرمند کواری | نظرات
درقرآن منطقی هست که بالاترین خسرانها وباختنها را باختن خود می داند. یکی مال ویکی آبرو ویکی ناموس ویکی سلامت ویکی دوست ویکی مقام ویکی استقلال وحاکمیت وصنعت خود را می بازدویکی شخصیت خودرا,شخصیت بالفعل یا بالقوه را می بازد. دربرخی افراد,تجربه شده که ثروت ومقام وهمه چیز داشته اند وبه آن هابه ارث رسیده اما چون شخصیت نداشته اند از کف داده اند. برخی دیگر به عکس چون شخصیت داشته اند, با آنکه همه چیز را باخته اند دو مرتبه به دست آورده اند.هرچیزی اگر انسان ببازد به واسطه شخصیت به دست می آورد, اما اگر شخصیت عقلی و اخلاقی واجتماعی خود را ببازد به چه وسیله آن را باز یابد؟این است که بالاترین خسرانها خسران شخصیت است.
منبع: کتاب یادداشتهای استاد مطهری

برچسب ها: انسان، شخصیت،  
تاریخ : جمعه 11 تیر 1395 | 01:30 ب.ظ | نویسنده : فیروزه خیرمند کواری | نظرات

تاریخ : چهارشنبه 9 تیر 1395 | 07:22 ب.ظ | نویسنده : فیروزه خیرمند کواری | نظرات
شاید اکثرشما تابه حال مشغول تماشای سریال هایی که ازشبکه های ماهواره ای فارسی زبان, (به سفارش  استکبار جهانی وازجمله صهیونیست برای مخاطبان مسلمان وازجمله فارسی زبان ساخته شده) پخش می شود, نشسته اید ومتوجه شده اید که تماشای این سریالها هرکدام ازشمارا خواه, ناخواه چند ساعتی در روز درگیر خودکرده و حالتی اعتیاد آوربرای شما  ایجاد کرده به  طوری که وقتی زمان این سریالها فرا می رسد شما سعی میکنید هرکجا که باشید ومشغول ِهرکارمهمی هم که باشید حتما"خود را برادیدن آن سریال خاص,   برسانید وآن سریال ماهواره ای را درساعت مشخص ببینید ازجمله شبکه هایی که به سفارش اسرائیل برای فارسی زبانان وبه منظور ترویج فساد درمیان ملت مسلمان فارسی زبان ساخته شده شبکه های gem,Farsi oneو......می باشد. حالا اگر شمااندکی به این موضوع فکر کنید که دردنیای امروزی که هیچکس بدون دلیل و رایگان به دیگری سرویس ارائه نمی دهد چطور ممکن است اسرائیل وصهیونیستی که همیشه دشمن درجه یک ملت ما بوده اند,  بخواهند برای پرکردن اوقات فراغت ما این همه هزینه کنندوسریالهایی طولانی با  هزینه های آنچنانی بسازند اگر عاقلانه بیندیشید متوجه می شوید که این اقدام فقط یک دلیل میتواند داشته باشد وآن رسیدن به اهداف والای خودشون که همان ترویج فساد وبی بند وباری وعادی نشان دادن فساد اخلاقی وبه دنبال آن آسیب زدن به خانواده ها وجامعه ودرنهایت آسیب زدن به اسلام میباشد وهمان طور که مشاهده می کنیم امروزه متاسفانه تا حدودی این شیاطین  به خواسته های خود رسیده اندوقتی این اهریمنان  متوجه شدندکه از طریق جنگ نظامی نمی توانند,  به خواسته های خود برسند امروزه شروع کرده اند به استفاده از جنگ نرم یا جنگ روانی اگر خانواده ها و جوانان ما میدانستند برای ساخت این برنامه ها و سریالهای ماهواره ای از چه مباحث روانشناسی پیچیده و نکات ریزی برای درگیر کردن افکارهمه اقشار جامعه واز جمله جوانان ما استفاده می شود آنوقت بیشتر متوجه حیله این مستکبران می شدند و تماشای فیلم ها وسریالهای شبکه های تلویزیونی کشور خود را قدر دانسته وناخواسته به این شیاطین برای رسیدن به خواسته هایشان کمک نمی کردند به امید روزی که کل جامعه اسلامی متوجه صدمات ماهواره شده واستفاده از ماهواره وشبکه های ماهواره ای درجامعه ریشه کن شود.
تاریخ : سه شنبه 1 تیر 1395 | 05:23 ب.ظ | نویسنده : فیروزه خیرمند کواری | نظرات
گذرزمان همه چیز را عادی می کند ودست یافتنی شاید طرفداران بی حجابی (استکبار جهانی) به این اندیشیدند: همان طور که روزی اندیشه سفربه ماه یک رویای دست نیافتنی محسوب میشد وامروز به واقعیت پیوست آن ها هم میتوانند با کمی صبرو تحمل و برداشتن گام های نامحسوس وزیرکانه برای کم رنگ کردن وبی ارزش کردن حجاب دربین زنان ودختران مابالاخره  روزی راببینند که حجاب هویت خود را ازدست داده باشد وآن ها به خواسته های شوم خود دست یافته باشند پس با این طرز تفکر شروع کردند به برداشتن گام های کوچک وزیرکانه اولین ترفند آن ها این بود که درافکار جامعه اینگونه جابیندازند که اگر چادر حجاب برتر هست پس میتوان برتر نبود و ازبین خوب وخوب تر, خوب را انتخاب کرد واین طور به به زنان ما القا کردند که مانتوهای گشاد ومناسب هم میتواند جایگزین چادرهای دست وپاگیرشود کم کم پا را جلوتر گذاشته وگفتند استفاده از روسریهای بزرگ ورنگی هم میتواند همسان با استفاده از مقنعه باشد اما این رابیان نکردندکه شما بااستفاده از مقنعه ممکن است روزانه دفعات کم تری از  مشخص بودن موهایتان غافل شوید ولی باروسری این احتمال ناخواسته  خیلی بیشتر میشود یانگفتند  با استفاده از مانتو ممکن است اندام هایتان درنظر نامحرمان مشخص شودولی باچادر این امر ممکن نمیشودااصلا "نگاه نامحرم را مهم ندانستند, وقتی به این هدف هم رسیدند گام های بعدی را برداشتند این طرز فکر راترویج دادند که استفاده ازمانتوهایی مدل دار وکمی تنگ تر یا روسریهای کوتاه تر که مشکل ایجاد نمی کندو.... بالاخره اینگونه بود که اهریمن استکبار کم کم خود را نزدیک به فتح  ماه دید و امروزه با عادی نشان دادن استفاده ازلباس های تنگ وجلف وآرایش های آنچنانی وباز کردن پای  ماهواره به درون خانه ها وبه دنبال آن الگو نشان دادن بازیگران خارجی دربین زنان ودختران ما هرروز خود را به فتح ماه نزدیک تر میکند کاش  دختران وزنان جامعه ما ازخواب غفلت بیدار شوند واجازه ندهند رویای دست یافتن به ماه علنی شود به امید آن روز....
برچسب ها: استکبار، ترویج بی حجابی، ماهواره،  
تاریخ : یکشنبه 30 خرداد 1395 | 05:42 ق.ظ | نویسنده : فیروزه خیرمند کواری | نظرات
به نام حضرت دوست
تابه حال به این موضوع اندیشیده اید که علت خیانت ومتزلزل شدن بنیان خانواده چه موضوعی می تواند باشد شاید هزارویک دلیل برای ان پیدا کرده ایدکه هر یک درجای خودش میتواند درست باشداما حقیقت انکار ناپذیرموجود این است که اصل خیانت درخانواده ریشه در بی ایمانی داردانسان های بیشماری به دلیل ازدیاد بردن یاد قیامت گناهان بسیاری را مرتکب میشوند ازجمله این گناهان خیانت به کانون خانواده  میباشد این در حالی است که انسان باایمان, اگر مسئله ای  هم در طرف مقابل خود ببیند رودررو بارعایت کامل اداب معاشرت واخلاقیات بااوصحبت می نماید وبه او میگوید که دلیل دلخوری اش فلان مشکل طرف مقابلش میباشد واز انجایی که او خود را متعهد به کانون خانواده میدانسته ,خواسته است تا مشکلش را درون خانواده اش حل کند و خدایی نکرده به سمت غریبه نامحرمی در خارج از منزل نروددر این صورت وقتی طرف مقابل هم چنین برخورد محترمانه ودرستی را میبیند بدون جبهه گرفتن ومقاومت کردن سعی در برطرف کردن مشکل کرده تا دوباره حال وهوای فضای خانه به حالت قبل برگردد اما انسان سست بنیان وبی ایمانی که ارزشی برای خانواده قائل نیست خود را به هزار دلیل نادرست (بدون بیان مشکلش وبدون درخواست کمک از طرف مقابلش برای برطرف کردن آن مسئله) قانع میکند که تنها راه درمان دردهایم البته اگر دردی به واقع وجود داشته باشد رو اوردن به فرد یا افرادی از جنس مخالف درخارج از خانواده میباشد واز اینجاست که مشکلات واقعی اغاز میشود وبه خاطر امیال وخواهشهای نفسانی یک فرد زندگی چندین نفرتباه می شود برفرض مثال هنگامی که پدر یا مادر خانواده خیانت میکنند خواه ناخواه فرزندان قربانی خواهشهای نفسانی والدین شده و زندگیشان به سوی نابودی رفته اینده شان تباه شده ودرآینده افرادی آسیب دیده وارد اجتماع میشوند که هر یک خودشان میتوانند آسیب های جدی به جامعه وارد کنند دراینجاست که متوجه میشویم خیانت وبی ایمانی یک فرد علاوه بر ازبین بردن کانون خانواده وآسیب زدن به تک تک افراد ان خانواده باعث صدمه زدن به جامعه نیز خواهد شذ,حال اگر رسانه های فرهنگی و جامعه سعی در ترویج فرهنگ دینداری و تعهد به خانواده کنند حتما"خواهند توانست کمک بسیاری به حفظ کانون خانواده ها بنمایند.به امید روزی که هیچ خیانتی در روی کره زمین اتفاق نیفتد...

برچسب ها: دلایل خیانتددرخانواده، تحکیم بنیان خانواده،  
تاریخ : شنبه 29 خرداد 1395 | 03:50 ق.ظ | نویسنده : فیروزه خیرمند کواری | نظرات
تاحالا دقت کردید وقتی دریک محیط باز وقتی دریک ظرف شیرینی باز هست و حفاظی روی ان قرارنداده اند مگس های فرصت طلب به شیرینی هاحمله می کنندو همه ی شیرینی ها رو الوده می کنندیااز اطراف میکرو بها روی شیرینی ها می نشینندو انها را الوده می کنند   انوقت اگر یک دانه از این شیریینی ها ی الوده را کنار شیرینی های حفاظت شده داخل یه ظرف سربسته قرار بدهیم امکان دارد میکروب روی ان دانه شیرینی بقیه شیرینی های سالم ظرف راهم الوده کندحالا  حکایت ما وحجابمان, حکایت همان شیرینی ومحافظ روی  شیرینی هست.تازمانی که ما از حجابمان به عنوان یک محافظ استفاده کنیم هیچ مگس لا ابالی توانایی گذشتن از حفاظ ما را نخواهد داشت وحکایت شیرینی الوده درون یک ظرف شیرینی سالم حکایت دوستان الوده ای هست که در زندگی درمسیر ما قرار میگیرند و ممکن است ما را تحت تاثیر خود قرار دهند وماراهم الوده کنند.پس همیشه سعی کنیم در زندگی به دو چیز اهمیت بدهیم یک حفاظ وجودمان که همان حجابمان هست ودیگری افرادی که با ان ها نشست وبرخاست میکنیم زیرا که دوستان میتوانند مارا به اوج سعادت برسانند یا باعث هلاکت ما شوند ......

برچسب ها: رابطه حجاب ومحافظ،  
تاریخ : جمعه 28 خرداد 1395 | 04:29 ب.ظ | نویسنده : فیروزه خیرمند کواری | نظرات
به یاد دارم  زمانی تصمیم گرفتم چادرم را کنار بگذارم یادم امد به حرف‌های دوستانم که می‌گفتند چادر خیلی دست وپاگیرهست. چرا چادر به سر میکنی مگر مانتوحجاب ندارد به حرف‌های انها فکر کردم به اینکه خوب انها هم درست میگفتند حجاب که فقط به چادر نیست میشود با پوشیدن یک مانتو مناسب هم حجابت رو حفظ کرد. پس تصمیم گرفتم ان روز را بدون چادر به مدرسه بروم یادم هست هنوز چند متری از خانه دور نشده بودم که تصمیم گرفتم برگردم وچادرم را به سر کنم ودوباره راهی مدرسه شوم باخودم فکر کردم که نمی دانم من وابسته به چادر شدم یا چون چادر مصونیت داردو نه ممنوعیت من نمیتوانم ان را کنار بگذارم ولی میدانم چیزی که ان روز درهمان چندمتر راهی که پیمودم متوجه شدم این بود که من به چادرم افتخار میکنم وبه هیچ قیمتی نمیتوانم ان را کنار بگذارم ازان روز بود که هرگاه دوستانم از من گلایه میکردند به دلیل پوشیدن چادر به ان ها می‌گفتم که چادر من هویت من است وانسان بی هویت وجود خارجی ندارد. پس زنده باد حجاب برتر وزنده باد چادر.
برچسب ها: چادر حجاب برتر،  
تاریخ : پنجشنبه 27 خرداد 1395 | 09:47 ب.ظ | نویسنده : فیروزه خیرمند کواری | نظرات
حدیث در مورد حجاب زن و مرد

 

1-  امام على علیه السّلام فرموده اند : پوشیده و محفوظ داشتن زن مایه آسایش بیشتر و دوام زیبایى اوست . غرر الحکم(5820)

2- امام صادق علیه السلام می فرمایند: حجاب زن برای طراوت و زیبایی اش مفیدتر می باشد.                     ( المستدرک، ج5)

3-  امیرالمومنین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود:«با پوشش و حجابی که برای همسرانت قرار می‌دهی، چشم آنان را از هوس و حرام بازمی‌داری، چرا که حجاب برای آنها ثبات بیشتری به ارمغان می آورد. از خروج بی‌حساب و بی‌رویه زنان جلوگیری کن، زیرا مفاسدی دارد؛ و اگر می‌توانی، کاری کن که همسرانت غیر از تو را نشناسند و با مردان رفت و آمد نداشته باشند

4- حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که: روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد. رسول خدا فرمود:« چرا از او رو می‌گیری، او که تو را نمی‌بیند؟» فاطمه عرض کرد:« او مرا نمی‌بیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمی‌بیند ولی بوی مرا که حس می‌کند

5- رسول خدا(ص) از حضرت جبرئیل(ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟ جبرئیل فرمود: بله. (یکی از آنجاهایی که فرشتگان می‌خندند) زمانی است که زن بی‌حجابی و بدحجابی می‌میرد، و بستگان او را در قبر می‌گذارند و روی آن زن را با خشت و خاک می‌پوشانند تا بدنش دیده نشود. فرشتگان می‌خندند و می‌گویند: تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک می‌کرد و به گناه می‌انداخت(پدر و برادر و شوهرش و...از خود غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را می‌پوشانند.


برگرفته ازوبلاگ:http://hejabeislami.parsiblog.com

برچسب ها: حجاب، زینت زن، حدیث حجاب،  
تاریخ : یکشنبه 23 خرداد 1395 | 08:29 ب.ظ | نویسنده : فیروزه خیرمند کواری | نظرات
 
آرایش و نوع لباس از سر ضمیر انسان خبر می دهد.همچنین لباس تحت تاثیر فرهنگ و معرف شخصیت افراد است. میان شخصیت افراد و فرهنگ عمومی نیز ارتباطی قوی وجود دارد. به نظر نویسنده نیاز به ابراز وجود خود به دیگران در جامعه فاقد ارزشهای معنوی به این دلیل است که تنها جامعه اصالت دارد و فرصت بودن و نشان دادن و لذت بردن تنها چند روزی است . لذا مدسازان از این عطش سیری ناپذیر سودجویی می کنند .
کلید واژه : فلسفه لباس
ناشر : خبرگزاری مهر

فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی / فلسفه لباس عفیف ماندن است
متن زیر گزیده ای از کتاب "فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی" نوشته دکتر غلامعلی حداد عادل است که نگاهی عمیق به موضوع خودباختگی فرهنگی دارد. این کتاب اولین بار در سال 1359 منتشر شد و آنچه می خوانید گزارشی از چاپ چهارم این کتاب است.

به گزارش خبرگزاری مهر، نویسنده در مقدمه لباس پوشیدن را از دیدگاههای مختلفی چون روانشناسی، اخلاق، اقتصاد، جامعه شناسی، مذهب، قانون و جغرافیا قابل مطالعه می داند و می نویسد: منشا اصلی پیدایش لباس نیاز به محفوظ ماندن، عفیف ماندن و زیبابودن است امااشتباه است اگر تصور کنیم که می توانیم این همه اختلاف و تنوع را که در لباس افراد در جوامع و دورانهای مختلف دیده می شود تنها با درنظر گرفتن این سه اصل توجیه کنیم. رابطه فرهنگ و لباس را در طول رابطه لباس با سایر عوامل اجتماعی، اقلیمی، اقتصادی و تاریخی می دانیم نه در عرض آن. به عبارت دیگر، ما تاثیر فرهنگ را بر لباس مهمتر و کلی تر از آن می دانیم که از آن در ردیف سایرتاثیرها گفتگو کنیم و معتقدیم همه تغییراتی که در لباس ازناحیه عواملی داخلی غیر از فرهنگ ایجاد می شود تابع رابطه لباس و فرهنگ و محاط در چارچوب محدودیتهای فرهنگی است .
رابطه لباس و فرهنگ

دکتر حداد عادل فرهنگ را کلی ترین بخش و نگرشی که یک جامعه نسبت به جهان دارد می داند و از نقش جهان بینی در جنبه های محسوس زندگی سخن می گوید و تاکید می کند که اختلاف در لباس جوامع علاوه بر عوامل اجتماعی ، اقتصادی و . . . ناشی از فرهنگها و بینشهای مختلف آنان است و می نویسد : انسان بسته به این که برای جهان چه معنایی قائل باشد، خود را چگونه موجودی بشناسد، چه سرنوشتی برای خود تصور کند وسعادت خود را درچه بداند، لباس پوشیدن تفاوت می کند. معتقدیم که اگر در جوامع غربی مذهب و قانون تعیین کننده نوع پوشش نیست نباید تصور کرد که مردم در انتخاب لباس آزادند و لباس آنان از هیچ معیار و ملاکی تبعیت نمی کند وهیچ بینش برآن حاکم نیست. لباس انسان، نخست تابع فرهنگ جامعه اوست وسپس تابع سلیقه خود او. جامعه غربی با لباسی که برتن دارد با ما سخن می گوید اگر به این سخن گوش دهیم فلسفه و فرهنگ غرب را خواهیم شنید.

اثبات مدعا

وی نگاهی به دنیای پیرامون خویش می افکند و دو بخش از جهان را در نظر می گیرد: دنیای مادی غرب که با علم و تکنولوژی و استعمارگری مشخص می شود. بخش دوم که وارث فرهنگها و تمدنهای کهن است که مورد هجوم فرهنگ غرب واقع شده است و متاسفانه خود را در برابر فرهنگ باخته است. وی با گذری بر تصاویر لباسهای مردم حبشه، آفریقای غربی و سرخپوستان آمریکا، ارمنستان، چین، چکسلواکی، اکوادر، یونان، هند، کرد، لهستان، ایران و نخستین نشانه های تقلیداز لباس اروپایی در ایران، لباس زنان سنگال، بولیوی و پرو و سرانجام لباس زنان سرخپوست آمریکای شمالی، به ویژه اشتراک لباسهای ایران در طول تاریخ (چادر، پیراهن بلند که تامچ پای را می پوشاند) و وجه اشتراک تمام لباسها (بلند، گشاد، غیرچسبان، عموما با سربند، کلاه و دستار) است .


وی آنگاه به طرح این پرسش می پردازد که "چرا انسان غیرغربی عموما با لباس بلند و گشاد در جامعه ظاهر می شود و انسان غربی با لباس تنگ و کوتاه" و می نویسد: دوختن لباسهای تنگ برای مردم هزار سال پیش کاری چندان دشوار و پیچیده نبوده که نتوانند از عهده آن برآیند و امروزه هم دشوار نیست... علاوه براین مردم قدیم هر اندازه هم که مطابق معیارهای غربی عقب مانده فرض شوند این اندازه می فهمیده اند که اگر شلوار را گشاد ندوزند و دامن پیراهن را کوتاهتر کنند صرفه جویی کرده اند و این خود به نفع آنهاست. پس نمی توان گفت این تفاوت در شکل لباس ناشی از پیشرفت وعقب ماندگی است و نمی توان گفت که شرقیان اگر می توانستند آنها هم مثل مردم امروز غرب لباس می دوخته اند. باید گفت این جهان بینی و نظام ارزشهای شرق است که اقتضای چنان لباسی را دارد و لباس امروزغرب نیز متناسب با جهان بینی و فرهنگ امروز غرب است.

رابطه لباس غربی با فرهنگ غربی

نویسنده در این بخش به دنبال کشف رابطه لباس تنگ وکوتاه غرب با جهان بینی آن است می نویسد: تمدن غرب جلوه یک زندگی است که در آن دیگر معنویت و قدس اصالت ندارد و انسان موجودی نیست که حامل «روح الهی » باشد و بتواند خلیفه خدا در زمین شود .

رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس هشتم حضور جریانهای ضعیفی از اندیشه های معنوی در غرب را نیز انکار نمی کند ولی معتقد است این متفکران پراکنده ستارگان کم نوری هستند که با همه التهاب و اضطراب خویش این شب تاریک رابه روز روشن مبدل نمی کنند .

وی می افزاید: در چنین فرهنگی که هیچ فردایی پس از مرگی در انتظار انسان نیست و هیچ بهشتی او را به خود دعوت نمی کند انسان چه می تواند کرد؟ همه فرصتی که او برای بودن دارد همین فاصله کوتاه تولد تا مرگ است و او که جز در این فرصت مجال دیگری برای بودن ندارد ناچار است تا می تواند از هر آنچه در این تبعیت لذت بخش و لذت آور است بهره گیری نماید... و یکی از چیزهایی که می تواند به او لذت ببخشد «تن انسان » است.

نویسنده این تحول در فرهنگ غرب را همزمان با رنسانس در فرهنگ غربی می داند و مجسمه های ساخته شده در این دوره را نماینده اومانیسم و انسان محوری می داند و می نویسد: ناگهان از زیرتیشه سنگتراشان هنرمند رنسانس مجسمه هایی برهنه بیرون می آید که بیش از هر چیز می خواهد این احساس را به بیننده القا کند که انسان همه تن است و هنرمند باید به تن او توجه داشته باشد.
در نقاشی نیز تفاوت آشکاری میان آثار این دوره و آثار قبل ازآن مشهود است بهترین راه برای درک تفاوت دوبینش جدید وقدیم مقایسه صورتهایی است که نقاشان به تخیل خود از مریم مقدس کشیده اند. اکنون در صورت این مریم دنیوی شده آن شرم مقدس دیده نمی شود. حتی ارزش مریم نیز در این دوران به زیبایی ظاهری او بستگی دارد.

در این بخش "زن، فقط تن" است و ارزش او به اندازه ارزش تن اوست. در چنین فرهنگی لباس وسیله ای برای پوشش تن نیست بلکه برای آرایش آن است و در چنین حال و هوایی که شخصیت زن به نمایش جسم اوست لباس او باید تنگ باشد تا همچون لباس خانه تن که "پوست دوم" اوست و لباس به تن می کند تا با کمک آن بعضی از اندام خود را در "قالب" و بعضی دیگر را در "قاب" بگیرد. آنچه مدل لباس را تعیین می کند روانشناسی جنسی است و در حقیقت مبتکران مدهای تازه همواره در کار تنظیم نسبت میان برهنگی وپوشیدگی هستند تا بتوانند حداکثر جلوه و جاذبه را در این جنس وحد کثر اشتیاق را در آن حنس دیگر ایجاد نمایند. این تنها لباس زن نیست که تابع رابطه "چشم و جسم" است که لباس مردان نیز هست.

سرمایه داری و لباس

نظام اقتصادی غرب با بینش مادی آن به ایجاد سرمایه داری منجر شد که همه قوا و امکانات و غرایز را تنها برای داغتر کردن بازار تولید و مصرف به خدمت گرفت از اختلاف جنسیتها به عنوان عامل قوی مصر سود برد و زن محکوم چنین اقتصادی شد. بر همین اساس سکس جای عشق را گرفت و هزاران بازار به یاری سکس ایجاد شد. هنر که ترجمان عالم معنی بود آینه صورت و سیما آینه ابتذال شد. خاصیت عدسی فیلمبرداری این است که جز اینگونه مناظر را از خود عبور نمی دهد و تلویزیونها سینما را هر شب به همه خانه ها ارمغان برد و تئاتر نیز کمی دیرتر اما سرانجام مغلوب این غول درنده وحشی شد و نمایش "تنهای عریان" و "صحنه های آمیزش جنسی" در تماشاخانه ها معمول گشت.

رابطه حجاب با فرهنگ اسلامی

محدودیتهایی که برای غریزه جنسی در اسلام معین شده برای هدایت و رساندن انسان به مقصد است. تن تنها بخشی از وجود انسان است و انسان همه تن نیست که با مرگ فانی شود و تنها مجال برای موجود بودن و خوشبخت بودن نیز تمتع محدود جهانی میانی تولد تا مرگ نیست. لذا وظیفه خود را خطیرتر از آن می بیند که تنهابه "بدن نمایی" و آرایش جسم بپردازد. لباس به تن نمی کند که تن را عرضه کند بلکه لباس می پوشد تا خود را بپوشاند. لباس برای او یک حریم است به منزله دیواری و دژی است که تن را از دستبرد محفوظ می دارد و کرامت او را حفظ می کند. لباس برای آن است که تحریک جنسی را کم کند نه آن که بر قدرت تحریک بیفزاید ، لباس پوست دوم انسان نیست بلکه خانه اول اوست. انسان اسلام کمال خود را در آن نمی بیند که تن خویش را چون کالایی تزیین کند و بفروشد بلکه به جای آن که تن خود را به خلق به فروشد جان خود را به خدای خویش می فروشد.

لباس و سر ضمیر

آرایش و نوع لباس از سر ضمیر انسان خبر می دهد.همچنین لباس تحت تاثیر فرهنگ و معرف شخصیت افراد است. میان شخصیت افراد و فرهنگ عمومی نیز ارتباطی قوی وجود دارد. به نظر نویسنده نیاز به ابراز وجود خود به دیگران در جامعه فاقد ارزشهای معنوی به این دلیل است که تنها جامعه اصالت دارد و فرصت بودن و نشان دادن و لذت بردن تنها چند روزی است . لذا مدسازان از این عطش سیری ناپذیر سودجویی می کنند .

وی دلایل دیگری را نیز برای مدپرستی بیان می کند که عقده های چرکین دوران مختلف از آن جمله است. مانند مردانی که نمایش لباس زنان خود را وسیله ای برای اعلام وجود و جلالت خود قرار می دهند. آنگاه به کراهت لباس شهرت در اسلام اشاره می کند و به نظر وی اشراف با لباس گرانقیمت وضع خود را می نمایانند و با لباس خود را از دل عموم بیرون می کشند تا بودن خود را ثابت کنند و مردم نیز به دنبال آنان برای تشبه به آنان مدام در حرکتند و این دور تلخ همواره ادامه دارد و در بخشی از این قسمت وی می نویسد: در جامعه های غربی که نظام اداری محکم و جا افتاده، ماشینیسم و تسلط نظامهای اقتصادی و دولتها بر آموزش و پرورش و وسایل ارتباط جمعی، افراد جامعه را روزبه روز به هم شبیه ترمی کند فرد وقتی نتواند خود را از راههای منطقی ومعقول ممتاز و مشخص کند به هر اقدام دیگری دست می زند و سعی می کند با ایجاد هرگونه تغییری در شکل لباس و نوع آرایش سر و صورت توجه دیگران را به خود جلب کند و خود را از گم شدن در جامعه نجات دهد چرا که او که به حقیقتی برتر از جامعه مثلا خدا معتقد نیست گم شدن در جامعه را فنای شخصیت و مرگ خودمی داند.

بی حجابی چگونه به ایران آمد ؟

یکی از ثمرات هجوم غرب به ایران همین تغییر لباس و رواج برهنگی در میان قشرهایی از جامعه بوده است و از آن در رژیم طاغوت تحت عنوان "کشف حجاب" و در این اواخر "رفع حجاب" یاد می شد و در حقیقت چیزی جز مبارزه با پوشش اسلامی و ترویج لباس غربی نبود. اجرای این برنامه محتاج دو شرط بود. نخست یک زمینه فرهنگی و اجتماعی برای پذیرش لباس غربی و دوم یک عامل اجرا که زور داشته باشد و به اسلام اعتقاد نداشته باشد. شرط اول یعنی زمینه فرهنگی و اجتماعی پذیرش لباس غربی را غربزده ها تامین کردند. آنان اسلام را نمی شناختند و به غرب خوشبینی مطلق داشتند. بیگانه با خویش و چشم بسته دلبسته بیگانه بودند. در واقع این قشر معدود همان قشری بودند که قبل از فرو رفتن در لباس غربی و قبل از به دست گرفتن پرچم فرهنگ غرب آن فرهنگ را پذیرفته بودند و تغییر لباس آخرین و بیرونی ترین پوسته ای بود که در وجود آنها تغییر می کرد. این امر به ظاهر کم اهمیت تنها در جامعه ما اتفاق نیفتاد. در همه مشرق زمین بسیاری از مردم به دنبال تسلیم در برابر فرهنگ غرب جامه غربی به تن کردند.اگر پذیرش لباس غربی نتیجه سلطه فرهنگی غرب و خود باختگی شرق نیست چرا تا کنون دیده نشده است که حتی یک نمونه از خصوصیات لباس شرقی در مغرب زمین پذیرفته شود؟ در جامعه ما در سالهای قبل از 1314 آنها که تغییر لباس را پذیرفتند همان کسانی بودند که فرهنگ غربی را پذیرفته بودند و آنها که نپذیرفتند نیز دقیقا آنهایی بودند که آن فرهنگ را نپذیرفته بودند و گول به اصطلاح "ترقی" و "آزادی" و "تساوی حقوق" را نخورده بودند.

لباس ژاپنی ها چگونه غربی شد ؟

نویسنده برای آن که مسئله تغییر لباس در مقیاس جهانی آن درک شود تاریخ لباس مردم ژاپن را در این بخش توضیح می دهد که بسیارعبرت آموز و تکان دهنده است. وی می نویسد: می بینید که مسئله ، مسئله آزادی فرد و سلیقه شخصی نیست بلکه هجوم یک فرهنگ خالی از معنویت است به فرهنگهای معنوی و سنتی و می بینند که در ژاپن هم که اسلام در کار نبوده است قبل از غربزدگی مردان و زنان لباسهای گشاد و بلند می پوشیده اند و به دنبال نغوذ غرب خانواده سلطنتی، داعیان و اشراف همزمان با تقلید از رقص و موسیقی و عادتهای اجتماعی غرب لباسهای سنتی خود را کنار می گذارند و لباس غربی می پوشند. در ادامه نویسنده به حجاب در تمدنهای قدیمی، یونان، اسپارت و ایران نیز اشاره می کند.

منطق عفاف

نویسنده در پایان کتاب بدون رجوع به تاریخ گذشته و فرهنگها دلایل دیگری بر لزوم پوشش ارائه می کند از جمله این که: (1) برهنگی ارزش زن را از بین می برد و او را تا حد یک کالا و جنس پست می کند و ارضای غریزه جنسی به معنی همگانی و همه جایی کردن مسئله جنسیت نیست. زنی که تن و اندام خود را در معرض دید می گذارد می خواهد با زنانگی خود جایی برای خود در دلها یا شخصیتها بیابد نه انسانیت خود. (2) بی بندوباری در پوشش بی بندوباری در تحریک است و بی بندوباری در تحریک بنیاد خانواده را متلاشی می کند. غریزه جنسی یکی از علل مهم ازدواج و به وجود آمدن خانواده است. اما پس از ازدواج هر چه زمان می گذرد نقش غریزه جنسی در حفظ دوام خانواده کمتر می شود و به جای آن نقش عشق، تفاهم و وفاداری در بقای خانواده بیشتر می شود. باید گفت که بی لباسی ،عریانی وخود نمایی آفت زندگی خانوادگی است و در یک کلام بی حجابی ریشه درخت خانواده را می خشکاند.

سخن آخر

دکتر حداد عادل در پایان کتاب داستانی از کریستین آندرس را نقل می کند و در پایان نتیجه می گیرد: اینک تمدن غرب چنین وانمود می کند که می خواهد برای انسان لباس بدوزد اما در حقیقت به جای آن که لباس بر تن او کند او را برهنه ساخته است و هیچ کس جرأت نمی کند فریاد برآورد که لباس در کار نیست و حاصل این همه مد و پارچه برهنگی انسان است.همه می ترسند که مبادا خیاطان حقه بازی که زرو سیم را برده اند و می برند آنها را به ناپاکی در اصل و نسب متهم کنند. آیا در این جهان که همه اسیر و شیفته تبلیغات غرب شده اند مردمی پیدا می شوند که دلی به پاکی آن کودک داشته باشند و فریاد برآورند که آنچه به نام لباس در غرب به تن انسان می پوشانند لباس نیست بلکه برهنگی است.
حسن سلطانی

برچسب ها: فرهنگ برهنگی، برهنگی فرهنگی.،  
دنبالک ها: فرهنگ برهنگی وبرهنگی فرهنگی،  
تاریخ : پنجشنبه 20 خرداد 1395 | 05:28 ق.ظ | نویسنده : فیروزه خیرمند کواری | نظرات


اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ

خدایا بفرست بر خفتگان در گور نشاط و سرور

اَللّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ اَللّهُمَّ اَشْبِعْ کُلَّ جایِعٍ اَللّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیانٍ

خدایا دارا کن هر نداری را خدایا سیر کن هر گرسنه ای را خدایا بپوشان هر برهنه را

اَللّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدینٍ اَللّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ اَللّهُمَّ رُدَّ

خدایا ادا کن قرض هر قرضداری را خدایا بگشا اندوه هر غمزده را خدایا به وطن بازگردان هر

کُلَّ غَریبٍ اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ اَللّهُمَّ اَصْلِحْ کُلَّ فاسِدٍ مِنْ اُمُورِ

دور از وطنی را خدایا آزاد کن هر اسیری را خدایا اصلاح کن هر فسادی را از کار

الْمُسْلِمینَ اَللّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَریضٍ اَللّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناکَ اَللّهُمَّ

مسلمین خدایا درمان کن هر بیماری را خدایا ببند رخنه فقر ما را به وسیله دارائی خود خدایا

غَیِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِکَ اَللّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ وَاَغْنِنا مِنَ

بدی حال ما را بخوبی حال خودت مبدل کن خدایا ادا کن از ما قرض و بدهیمان را و بی نیازمان کن از

الْفَقْرِ اِنَّکَ عَلی کُلِّشَیءٍ قَدیرٌ

نداری که راستی تو بر هر چیز توانائی.

تاریخ : سه شنبه 18 خرداد 1395 | 08:48 ب.ظ | نویسنده : فیروزه خیرمند کواری | نظرات
امروز داشتم به حجاب فکر میکردم به اینکه اگربعضی  زنان ودخترانه سرزمینم که گرفتار غربگرایی وتبلیغات رسانه های غربی شده اند   به فلسفه واقعی حجاب پی میبردند انوقت رعایت حجاب برایشان مضحک نبود ,چادر برایشان یه چیز اضافی ودست وپاگیر نمیشد ارایش های انچنانی درمقابل نامحرمان وپوشیدن لباس های نامناسب برایشان عادی نبودوبه اصطلاح خودشان بافرهنگی حساب نمی شد برهنگی را فرهنگ نمی دانستند و ملعبه دست مردان شدن رافخرنمی دانستندوکاش این را درک می کردندکه اگر برهنگی فرهنگ بود حیوانات از ما بافرهنگ تر بودند.به امید روزی که فرهنگ حجاب وعفت  در دل تمام دختران وزنان سرزمینمان ریشه بدواند.
برچسب ها: حجاب، فرهنگ، برهنگی،  
تاریخ : سه شنبه 18 خرداد 1395 | 08:10 ق.ظ | نویسنده : فیروزه خیرمند کواری | نظرات
 
سخن در شكم و ورود نور
روزى مفضّل بن عمر به محضر امام جعفر صادق علیه السلام شرفیاب شد و از آن حضرت پیرامون چگونگى ولادت حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها سؤ ال كرد؟
امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامى كه حضرت خدیجه با پیغمبر خدا صلّلى اللّه علیه و آله ازدواج كرد، زنان مكّه با او به مخالفت برخاستند و خدیجه از این امر بسیار نگران و اضطراب داشت ، تا آن كه بعد از مدّتى ، نطفه حضرت زهراء سلام اللّه علیها منعقد گردید.
و پس از گذشت اندك زمانى ، جنین مونس مادر خود شد و از درون شكم با وى سخن مى گفت و خدیجه این راز را پنهان مى داشت تا آن كه روزى حضرت رسول صلّلى اللّه علیه و آله وارد منزل گردید و متوجّه شد كه خدیجه با كسى سخن مى گوید، فرمود: با چه كسى سخن مى گفتى ؟
خدیجه پاسخ داد: با جنین و بچّه اى كه در شكم دارم ، سخن مى گفتم ؛ چه این كه او انیس و مونس من مى باشد.
حضرت رسول فرمود: اى خدیجه ! جبرئیل علیه السلام به من خبر داد كه این نوزاد، دختر است و خداوند متعال از نسل او امامان و پیشوایان دین را برگزیده است ، تا در روى زمین خلیفه و براى جهانیان حجّت باشند.
پس زمان به سرعت گذشت و لحظات حسّاس ورود نور از جهان ظلمانى رحم فرا رسید،
آن گاه خدیجه براى زنان قریش پیام فرستاد تا او را در مورد زایمانش كمك نمایند؛ لیكن آنان با طرح سخنانى تلخ و شماتت آمیز، از انجام كار اجتناب كردند.
و خدیجه سخت دل تنگ شد و در غم و اندوه فرو رفته بود، كه ناگاه چهار زن گندمگون و رشید وارد منزل وى شدند وگفتند:
اى خدیجه ! ما از جانب پروردگار، به یارى تو آمده ایم ، من ساره همسر ابراهیم و مادر اسماعیل هستم و این آسیه دختر مزاحم هم نشین تو در بهشت خواهد بود، و آن دیگرى مریم دختر عمران و مادر عیسى است و آن یكى هم ، كلثوم خواهر موسى مى باشد.
و سپس آن چهار زن بهشتى در اطراف بستر خدیجه نشستند و او را كمك و یارى نمودند تا این كه ناگهان نور وجود حضرت فاطمه سلام اللّه علیها در حالى كه پاك و پاكیزه بود دیده به جهان گشود؛ و از تشعشع نور جمالش ، تمام خانه هاى مكّه را روشنائى بخشید.
پس از آن ، ده فرشته با در دست داشتن ظرف هاى بهشتى و آب كوثر وارد شدند و نوزاد عزیز را غسل دادند و او را با دو پارچه سفید و خوشبو پوشاندند.
در همین لحظه ، نوزاد لب به سخن گشود و شهادت به یگانگى خداوند و رسالت پدرش ، حضرت محمّد و امامت شوهرش ، حضرت علىّ و یازده فرزندش صلوات اللّه علیهم داد؛ و نام مبارك فرد فرد آن بزرگوان را بر زبان جارى نمود.
و سپس بر یكایك حاضران سلام كرد، پس از آن همچنین میهمانان تبریك و شاد باش گفتند، و آن گاه از منزل خارج شدند.
http://www.aviny.com/

تاریخ : سه شنبه 18 خرداد 1395 | 06:42 ق.ظ | نویسنده : فیروزه خیرمند کواری | نظرات

تعداد کل صفحات : 2 ::      1   2  

  • paper | آریس دی ال | شکارچی نرم افزار
  • شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات