تاریخ : سه شنبه 17 بهمن 1391 | 06:27 ب.ظ | نویسنده : Sara

اگر سفر نكنی،
اگر كتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نكنی.
به آرامی آغاز به مردن می‌كنی

ادامه مطلب

طبقه بندی: نکته، 

تاریخ : چهارشنبه 11 بهمن 1391 | 05:17 ب.ظ | نویسنده : Sara
گفتم: خسته‌ام.

گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله
.:: از رحمت خدا نا امید نشوید (زمر/53) ::.

گفتم: هیشکی نمی‌دونه تو دلم چی می‌گذره.

گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه
.:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::.

گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم.

گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید
.:: ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم (ق/16) ::.

گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی!

گفتی: فاذکرونی اذکرکم
.:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::.

گفتم: تا کی باید صبر کرد؟

گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا
.:: تو چه می‌دانی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63) ::.

گفتم: تو بزرگی و نزدیکت برای منِ کوچیک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟

گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله
.:: کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه (یونس/109) ::.

گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچیک... یه اشاره‌ کنی تمومه!

گفتی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم
.:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::.

گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل... اصلا چطور دلت میاد؟

گفتی: ان الله بالناس لرئوف رحیم
.:: خدا نسبت به همه‌ی مردم - نسبت به همه - مهربونه (بقره/143) ::.

گفتم: دلم گرفته.

گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا
.:: (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشن (یونس/58) ::.

گفتم: اصلا بی‌خیال! توکلت علی الله.

گفتی: ان الله یحب المتوکلین
.:: خدا اونایی رو که توکل می‌کنن دوست داره (آل عمران/159) ::.

گفتم: خیلی چاکریم!

ولی این بار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع کن! یادت باشه که:
و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره
.:: بعضی از مردم خدا رو فقط به زبان عبادت می‌کنن. اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا می‌کنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن، رو گردون میشن. خودشون تو دنیا و آخرت ضرر می‌کنن (حج/11) ::.

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم.

گفتی: فانی قریب
.:: من که نزدیکم (بقره/186) ::.

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش می‌شد بهت نزدیک شم.

گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/205) ::.

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!

گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/22) ::.

گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی.

گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/90) ::.

گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار می‌تونم بکنم؟

گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
.:: مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/104) ::.

گفتم: دیگه روی توبه ندارم.

گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/2-3) ::.

گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟

گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/53) ::.

گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟

گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
.:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/135) ::.

گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه؛ عاشق می‌شم! ... توبه می‌کنم: یا غافر الذنب، اغفر ذنوبی جمیعا

گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
.:: خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/222) ::.

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک

گفتی: الیس الله بکاف عبده
.:: خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/36) ::.

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟

گفتی: یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/42-43) ::.




طبقه بندی: نکته، 

تاریخ : چهارشنبه 11 بهمن 1391 | 04:43 ب.ظ | نویسنده : Sara
گفت: چند سال داری؟ گفتم: روزهای تکراری زندگیم را که خط بزنم، کودکی چند ساله‌ام!
گاهی با دویدن برای رسیدن به کسی، دیگر نفسی برای ماندن در کنار او باقی نخواهد ماند!
شرط دل دادن دل گرفتن است، وگرنه یکی بی دل می‌شود و دیگری دو دل!
پروانه گاهی فراموش می‌کند که زمانی کرم بوده است و کرم نمی‌داند که روزی به پروانه‌ای زیبا بدل خواهد شد...
روزانه هزاران انسان به دنیا می‌آیند...اما انسانیت در حال انقراض است!
وقتی آدما میگن بارون رو دوست داریم ولی تا بارون میاد چتربازمیکنن... وقتی میگن پرنده رو دوست داریم ولی تو قفس نگهش میدارن... باید از دوست داشتن آدما ترسید!
مصیبت برای یک انسان این است که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته‌باشد نه شعور لازم برای خاموش ماندن.
هستند مردمانی که خویشاوندان آنها از گرسنگی می میرند ولی در عزایش گوسفندها سر می برند.
وسعت دوست داشتن همیشه گفتنی نیست، گاه نگاه است و گاه سکوت ابدی.
شاید کسی که روزی با تو خندیده است را از یاد ببری، اما هرگز آنرا که با تو اشک ریخته است را فراموش نخواهی کرد.
توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگ‌ترین هنر جهان است. اگر بتوانی دیگری را همانطور كه هست بپذیری و هنوز عاشقش باشی؛ عشق تو واقعی است.
همیشه وقتی گریه می کنی اونی که آرومت میکنه دوستت داره اما اونی که با تو گریه میکنه عاشقته
.   



طبقه بندی: جملات زیبا، 

تاریخ : سه شنبه 10 بهمن 1391 | 02:26 ب.ظ | نویسنده : Sara


حق چو دید آن نور مطلق در حضور

 آفرید از نور او صد بحر نور

 آفرینش را جز او مقصود نیست

 پاک دامن تر زاو موجود نیست


هفدهم ربیع الاول، سالروز طلوع خورشید پرفروغ آسمان علم الهى پیامبر مهر و مهربانی حضرت محمد مصطفی(ص) و برگیرنده نقاب از چهره حقایق، امام جعفر صادق(ع) بر همه مسلمانان عالم مبارک باد!






طبقه بندی: مناسبت، 

تاریخ : سه شنبه 10 بهمن 1391 | 02:25 ب.ظ | نویسنده : Sara

زن و شوهری  بیش از 60 سال با یکدیگر به این صورت زندگی مشترکی داشتند :

آنها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند درباره همه چیز با هم صحبت می کردند و هیچ چیز را از یکدیگر پنهان نمی کردند؛ مگر یک چیز:یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند و درباره ی آن هم چیزی نپرسد .

در همه این سال ها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود، اما سرانجام یک روز پیرزن به بستر بیماری افتاد و پزشکان از او قطع امید کردند. آنان در حالی که امور باقی را رفع و رجوع می کردند، پیرمرد جعبه کفش را آورد و نزد همسرش برد. پیرزن تصدیق کرد که وقت آن رسیده است که همه چیز را درباره آن جعبه به شوهرش بگوید. از او خواست تا در جعبه را باز کند.وقتی پیرمرد جعبه را باز کرد، دو عروسک بافتنی و مقداری پول به مبلغ95هزار دلار در آن دید .

پیرمرد در این خصوص از همسرش پرسید. پیرزن گفت: هنگامی که ما قول و قرار ازدواج را گذاشتیم، مادربزرگم به من گفت که راز خوشبختی زندگی مشترک در این است که هیچ وقت مشاجره نکنید. اوبه من گفت که هر وقت از دست تو عصبانی شدم ساکت بمانم و یک عروسک ببافم. پیرمرد به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و سعی کرد از سرازیر شدن اشک هایش جلوگیری کند .

فقط 2 عروسک در جعبه بود. پس همسرش فقط 2 بار در طول زندگی مشترکشان از دست او رنجید بود. از این بابت در دلش شادمان شد و رو به همسرش کرد و گفت این همه پول چطور؟ جریان اینها چیست؟

پیرزن در پاسخ گفت: «آه عزیزم این پولی است که از فروش عروسک ها به دست آورده ام»




طبقه بندی: short story، 

تاریخ : دوشنبه 11 دی 1391 | 09:38 ق.ظ | نویسنده : Sara


   روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟ مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم. حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی. مورچه گفت: تمام سعی ام را می کنم... حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد. مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آ ورد...

تمام سعی مان را بکنیم، پیامبری همیشه در همین نزدیکی ست... 

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: 

اُدعُوا اللهَ وَ اَنتم مُوقِنونَ بِالاِجابَهِ وَاعلَموا اَنَّ اللهَ لا یَستَجِیبُ دُعاءَ مِن قَلبِ غافِلٍ لاه؛ 

خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که

 خداوند دعا را از قلب غافل بی خبر نمی پذیرد.




طبقه بندی: نکته، 

تاریخ : دوشنبه 4 دی 1391 | 12:36 ب.ظ | نویسنده : Sara

می گویند روزی شیطان تصمیم گرفت از کار خود دست بکشد.بنابراین اعلام کرد که می خواهد ابزارش را با قیمت مناسب به فروش بگذارد.

پس وسایل کارش را به نمایش گذاشت.

که شامل خودپسندی،نفرت،خشم،ترس و حسادت وقدرت طلبی و غیره می شد.

اما یکی از این ابزارها بسیار کهنه و کار کرده به نظر می رسید وشیطان حاضر نبود آن را به قیمت ارزان بفروشد.

کسی از او پرسید:«این وسیله گران قیمت چیست؟»

شیطان گفت:«این نومیدی وافسردگی است.»

آن شخص پرسید:«پس چرا این قدر گران است؟»

شیطان گفت:«زیرا این وسیله از بقیه ابزارم موثرتر است.هر گاه سایر وسایلم بی اثر شوند تنها با این وسیله می توانم قلب انسانها را بگشایم و کارم را انجام دهم.اگر بتوانم کسی را وادار کنم که احساس یِأس ونومیدی کند می توانم هرچه می خواهم با او بکنم.من این وسیله را روی تمام انسانها امتحان کرده ام وبه همین دلیل کهنه وگران است.»





طبقه بندی: نکته، 

تاریخ : شنبه 2 دی 1391 | 10:33 ق.ظ | نویسنده : Sara

سلام خدای من...

سلام

سلامی به زیبایی پاییز سخاوتمند که برای تولد زمستان زیبای سفید پوش جشنی به نام یلدا برپا می دارد.

پاییز هم تمام شد روز ها یکی پس از دیگری می گذرند و این عمر ماست که به این سرعت پیش می رود... هفته گذشته بیست و هفتم آذر ماه (18 دسامبر البته امسال بعلت سال کبیسه 27 آذر مصادف با 17 دسامبر شد -  امسال دو روز تولد داشتم -  خیلی خوب بود) خیلی خوش گذشت... جاتون خالی... خواهر کوچولوم باسم کیک درست کرده بود وای مرسی محدثه جون خیلی خوش مزه بود...


        g7357_Photo0037.jpg


                                                         j4156_Photo0039.jpg


کلی تبریک تولد... اس ام اس، تلفن... هدیه های کاربردی، ناز و دوست داشتنی... مرسی از همتون متشکرم...

مرسی مامان عزیزتر از جونم، خواهری قشنگم، داداش بزرگوارم و آتی مهربونم... دوستون دارم...

مرسی دوستای عزیزم... دوستون دارم...

همتون رو می بوسم...

خدایا برای داشتن تمام خوبی های که بی حساب به من ارزانی داشتی تشکر می کنم...

خدا جونم دوست دارم...


شاد و موفق باشید...





طبقه بندی: روز من، 

تاریخ : شنبه 2 دی 1391 | 08:56 ق.ظ | نویسنده : Sara

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی، اونی که زود میرنجه زود میره، زود هم برمیگرده. ولی اونی که دیر میرنجه دیر میره، اما دیگه برنمیگرده

به یک‏ جایی از زندگی که رسیدی می فهمی، رنج را نباید امتداد داد باید مثل یک چاقو که چیزها را می‏برد و از میانشان می‏گذرد از بعضی آدم‏ها بگذری و برای همیشه تمامشان کنی

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی، بزرگ‌ترین مصیبت برای یک انسان این است که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته‌باشد نه شعور لازم برای خاموش ماندن

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی، مهم نیست که چه اندازه می بخشیم بلکه مهم این است که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود دارد

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی، شاید کسی که روزی با تو خندیده است را از یاد ببری، اما هرگز آنرا که با تو اشک ریخته است را فراموش نخواهی کرد

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی، توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگ‌ترین هنر جهان است

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی،  از درد های کوچک است که آدم می نالد وقتی ضربه سهمگین باشد، لال می شوی

 و بالاخره

 همیشه یک ذره حقیقت پشت هر"فقط یه شوخی بود " هست

  یک کم کنجکاوی پشت" همین طوری پرسیدم " هست

 قدری احساسات پشت"به من چه اصلا " هست

 مقداری خرد پشت " چه بدونم" هست

 و اندکی درد پشت" اشکالی نداره" هست





طبقه بندی: نکته، 

تاریخ : پنجشنبه 30 آذر 1391 | 10:31 ب.ظ | نویسنده : Sara



چه سخاوتمند است پاییز که شکوه بلندترین شب اش را عاشقانه پیشکش تولد زمستان کرد...

زمستانت سفید و نورانی...

یلدا مبارک...


Happy Yalda

 




طبقه بندی: مناسبت، 

تاریخ : پنجشنبه 30 آذر 1391 | 10:11 ب.ظ | نویسنده : Sara

A says he is not afraid. B says he is not afraid and he is also not afraid of being afraid. The first statement comes from a mind that is tight and assertive—a mind that clings to fixed viewpoints. The second statement comes from a mind that is nimble and free-flowing—a mind that does not cling to fixed viewpoints. The first type of mind is an 180º mind, represented by a half circle. The second is a 360º mind, represented by a full circle.

  The 360º mind does not have any preconceived notions—not even the preconceived notion that there should not be any preconceived notions. The 360º mind is open, flexible and uncontrived. It is without blocks and always change-ready

 




طبقه بندی: short story، 

تاریخ : شنبه 18 شهریور 1391 | 02:59 ب.ظ | نویسنده : Sara

سعی کنید این سوالات را در انتهای هر روز از خودتان بپرسید. اینکار به شما کمک می‌کند فردی بهتر و موفق‌تر شوید. 

1. بهترین اتفاقی که امروز برایم افتاد چه بود؟

چه اتفاقی باعث شد احساس غرور، شادی، یا قدرشناسی کنید؟ آیا امروز حتی برای لحظه‌ای احساس لذت و موفقیت کردید؟

برای لحظه‌ای دوباره آن احساس را در خودتان زنده کنید. ما لحظات اینچنینی بیشتری در زندگیمان نیاز داریم، به همین خاطر بهتر است که به چیزهای مثبت فکر کنیم. خیلی وقت‌ها اتفاقات خوب را نادیده می‌گیریم. اما نباید اینطور باشد، باید از آنها نهایت لذت را برده و قدردانشان باشیم. این سوال کمک می‌کند، مثبت، شاد و قدرشناس باشیم.

2. چه کاری را می‌توانستم بهتر انجام دهم؟

از تجربیات امروزتان چه درسی می‌توانید بگیرید؟ چه اشتباهی مرتکب شدید که باید در آینده از آن جلوگیری کنید؟ چطور می‌توانستید یک موقعیت گفتگو را بهتر انجام دهید؟ به راه‌هایی فکر کنید که این مسئله را در آینده بهبود بخشید.

3. مهمترین کاری که فردا باید انجام دهم چیست؟

کدام کار است که به تنهایی اهمیت زیادی دارد و تفاوت زیادی در روز من ایجاد خواهد کرد؟ اگر برنامه روزانه دارید، مطمئناً این کار باید در آن نوشته شده باشد--و احتمالاً در راس آن لیست. به این فکر کنید که چطور اول صبح آن کار را به اتمام برسانید. این سوال کمکتان می‌کند روی کارهای مهم روزانه خود متمرکز شوید.

4. چه کار جدیدی را فردا می‌توانم امتحان کنم؟

زندگی سفری اکتشافی است. در هر سنی هم که باشیم، باید هر روز یک کار جدید را امتحان کنیم. فردا چه تجربه جدیدی می‌توانید داشته باشید؟

5. مهمترین فردی که در زندگی من وجود دارد کیست و چه کاری برای او انجام می‌دهم؟

 

روی کسی که دوست دارید—همسرتان، فرزندتان، والدین یا هر کس دیگر—متمرکز شوید. آیا به آنها گفته‌اید یا نشان داده‌اید که چقدر برایتان اهمیت دارند؟ فردا چه کاری می‌توانید برای کمک کردن، شاد کردن و یا غافلگیر کردن آنها انجام دهید؟ ما خیلی وقت‌ها آنقدر مشغول می‌شویم که عزیزانمان را فراموش می‌کنیم. این سوال باعث می‌شود دوباره به آنها بپردازید.

همین. 5 سوال ساده اما مهم که می‌تواند کمکتان کند زندگیتان را بهتر کنید. سعی کنید هر شب قبل از خواب این سوالات را از خودتان بپرسید.



تاریخ : چهارشنبه 8 شهریور 1391 | 01:44 ب.ظ | نویسنده : Sara



To fall in love

عاشق شدن

 

To laugh until it hurts your stomach

آنقدر بخندی که دلت درد بگیره

 

To find mails by the thousands when you return from a vacation

بعد از اینکه از مسافرت برگشتی ببینی هزار تا نامه داری

 

To go for a vacation to some pretty place

برای مسافرت به یک جای خوشگل بری

 

To listen to your favorite song in the radio

به آهنگ مورد علاقت از رادیو گوش بدی

 

To go to bed and to listen while it rains outside

به رختخواب بری و به صدای بارش بارون گوش بدی

 

To leave the Shower and find that the towel is warm

از حموم که اومدی بیرون ببینی حوله ات گرمه

 

To clear your last exam

آخرین امتحانت رو پاس کنی

 

To receive a call from someone, you don't see a lot, but you want to

کسی که معمولا زیاد نمی‌بینیش ولی دلت می‌خواد ببینیش بهت تلفن کنه

 

To find money in a pant that you haven't used since last year

توی شلواری که تو سال گذشته ازش استفاده نمی‌کردی پول پیدا کنی

 

To laugh at yourself looking at mirror, making faces

برای خودت تو آینه شکلک در بیاری و بهش بخندی

 

Calls at midnight that last for hours

تلفن نیمه شب داشته باشی که ساعتها هم طول بکشه

 

To laugh without a reason

بدون دلیل بخندی

 

To accidentally hear somebody say something good about you

بطور تصادفی بشنوی که یک نفر داره از شما تعریف می‌کنه

 

To wake up and realize it is still possible to sleep for a couple of hours

از خواب پاشی و ببینی که چند ساعت دیگه هم می‌تونی بخوابی

 

To hear a song that makes you remember a special person

آهنگی رو گوش کنی که شخص خاصی رو به یاد شما میاره

 

To be part of a team

عضو یک تیم باشی

 

To watch the sunset from the hill top

از بالای تپه به غروب خورشید نگاه کنی

 

To make new friends

دوستای جدید پیدا کنی

 

To feel butterflies! In the stomach every time that you see that person

وقتی اونو میبینی دلت هری بریزه پایین

 

To pass time with your best friends

لحظات خوبی رو با دوستانت سپری کنی

 

To see people that you like, feeling happy

کسانی رو که دوستشون داری رو خوشحال ببینی

 

See an old friend again and to feel that the things have not changed

یه دوست قدیمی رو دوباره ببینی و ببینی که فرقی نکرده

 

To take an evening walk along the beach

عصر که شد کنار ساحل قدم بزنی

 

To have somebody tell you that he/she loves you

یکی رو داشته باشی که بدونی دوستت داره

 

remembering stupid things done with stupid friends. To laugh, laugh, and ... laugh

یادت بیاد که دوستای احمقت چه کارهای احمقانه ای کردند و بخندی و بخندی و ... باز هم بخندی

 

These are the best moments of life

اینها بهترین لحظه‌های زندگی هستند

 

Let us learn to cherish them

قدرشون رو بدونیم

 

"Life is not a problem to be solved, but a gift to be enjoyed"

زندگی یک مشکل نیست که باید حلش کرد بلکه یک هدیه است که باید ازش لذت برد"



تاریخ : دوشنبه 6 شهریور 1391 | 02:30 ب.ظ | نویسنده : Sara

زمانی مردی در حال پولیش كردن اتوموبیل جدیدش بود كودك 4 ساله اش تكه سنگی را برداشت و بر روی بدنه اتومبیل خطوطی را انداخت

While a man was polishing his new car, his 4 yr old son picked up a stone and scratched lines on the side of the car  

مرد آنچنان عصبانی شد كه دست پسرش را در دست گرفت و چند بار محكم پشت دست او زد بدون انكه به دلیل خشم متوجه شده باشد كه با آچار پسرش را تنبیه نموده

In anger, the man took the child's hand and hit it many times not realizing he was using a wrench

در بیمارستان به سبب شكستگی های فراوان انگشت های دست پسر قطع شد

At the hospital, the child lost all his fingers due to multiple fractures

وقتی كه پسر چشمان اندوهناك پدرش را دید از او پرسید "پدر كی انگشتهای من در خواهند آمد

When the child saw his father with painful eyes he asked, 'Dad when will my fingers grow back

آن مرد آنقدر مغموم بود كه هیچ نتوانست بگوید به سمت اتوموبیل برگشت وچندین بار با لگد به آن زد

The man was so hurt and speechless; he went back to his car and kicked it a lot of times


حیران و سرگردان از عمل خویش روبروی اتومبیل نشسته بود و به خطوطی كه پسرش روی آن انداخته بود نگاه می كرد. او نوشته بود
"دوستت دارم پدر"

Devastated by his own actions, sitting in front of that car he looked at the scratches; the child had written 'LOVE YOU DAD

روز بعد آن مرد خودكشی كرد

The next day that man committed suicide

خشم و عشق حد و مرزی ندارند دومی ( عشق) را انتخاب كنید تا زندكی دوست داشتنی داشته باشید و این را به یاد داشته باشید كه

Anger and Love have no limits; choose the latter to have a beautiful, lovely life & remember this

اشیاء برای استفاده شدن و انسانها برای دوست داشتن می باشند

Things are to be used and people are to be loved

در حالیكه امروزه از انسانها استفاده می شود و اشیاء دوست داشته می شوند.

The problem in today's world is that people are used while things are loved

همواره د ر ذهن داشته باشید كه:

Let's try always to keep this thought in mind


اشیاء برای استفاد شدن و انسانها برای دوست داشتن می باشند

Things are to be used, People are to be loved

مراقب افكارتان باشید كه تبدیل به گفتارتان میشوند

Watch your thoughts; they become words

مراقب گفتارتان باشید كه تبدیل به رفتار تان می شود

Watch your words; they become actions

مراقب رفتار تان باشید كه تبدیل به عادت می شود

Watch your actions; they become habits


مراقب عادات خود باشید که شخصیت شما می شود

Watch your habits; they become character

مراقب شخصیت خود باشید كه سرنوشت شما می شود

Watch your character; it becomes your destiny

خوشحالم كه دوستی این پیام را برای یاد آوری به من فرستاد

I'm glad a friend forwarded this to me as a reminder





تاریخ : یکشنبه 5 شهریور 1391 | 01:55 ب.ظ | نویسنده : Sara

جواب سلام را با علیک بده ،

       جواب تشکر را با تواضع،

              جواب کینه را با گذشت،

                 جواب بی مهری را با محبت،

                         جواب ترس را با جرأت،

                                جواب دروغ را با راستی،

                                        جواب دشمنی را با دوستی،

                                                جواب زشتی را به زیبایی،

                                                        جواب توهم را به روشنی،

                                                                جواب خشم را به صبوری،

                                                                         جواب سرد را به گرمی،

                                                                               جواب نامردی را با مردانگی،

                                                                                        جواب همدلی را با رازداری،

                                                                                                جواب پشتکار را با تشویق،

                                                                                                      جواب اعتماد را بی ریا،

                                                                                               جواب بی تفاوت را با التفات،

                                                                                       جواب یکرنگی را با اطمینان،

                                                                               جواب مسئولیت را با وجدان،

                                                                       جواب حسادت را با اغماض،

                                                              جواب خواهش را بی غرور،

                                                        جواب دورنگی را با خلوص،

                                                 جواب بی ادب را با سکوت،

                                         جواب نگاه مهربان را با لبخند،

                                  جواب لبخند را با خنده،

                           جواب دلمرده را با امید،

                   جواب منتظر را با نوید،

           جواب گناه را با بخشش،

هیچ وقت هیچ چیز و هیچ کس را بی جواب نگذار،

مطمئن باش هر جوابی بدهی ،یک روزی ، یک جوری ، یک جایی به تو باز می گردد ...



تعداد کل صفحات : 6 ::      1   2   3   4   5   6  

  • دانلود فیلم
  • شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات