برگزاری کارگاه اجتماعی و روانشناختی
طلاق؛ غول هزارسر + مصاحبه با دکتر مجیدی پرست درباره ی «طلاق»
مصاحبه با دکتر مجیدی پرست درباره ی «طلاق»
طلاق؛ غول هزارسر
آموزش تنها راه جلوگیری و برون رفت از آسیب های اجتماعی است. امروزه عدم آگاهی صحیح و از سوی دیگر آگاهی ناقص که از طریق شبکه های اجتماعی ایجاد شده، زمینه ی شکل گیری فضایی از نادانی را (در عین اینکه افراد حس می¬کنند دانا هستند)، ایجاد کرده است
تقریباً اغلب کارشناسان در زمینه ی چند وجهی یا میان رشته ای بودن برخی از آسیب های اجتماعی مثل طلاق اذعان دارند؛ اذعان به اینکه طلاق ریشه در مسائل مختلفی دارد و از این مسیر، می تواند به موضوع کندوکاو خیلی از علوم تبدیل شود. در بحث علت یابی و شناسایی آسیبهای مربوط به آن نیز نهادها و سازمان های متعددی را درگیر می کند. علاوه بر این ها، تبعات و اثرات طلاق فقط یک زمینه از حیات اجتماعی یا خانوادگی را هدف قرار نمی دهد؛ این مسأله یک غول هزارسر است؛ اگر در برخورد با آن موازین علمی و اصولی رعایت نشود؛ چه بسا که عدم یا سوء مدیریت آن، زاویه های روشن زندگی اجتماعی را ببلعد.کاهش آسیب های اجتماعی از جمله طلاق در برنامه ی ششم توسعه مطرح شده است؛ امّا روش های اداری و بوروکراتیک در اجرای این برنامه ها تاکنون راهی به دهی نبرده است. اغلب کارگروه های دولتی هم معمولاً گزارش های کلی و آمارهای متناقض ارائه می دهند؛ روشی که در برابر پیچیدگی و عمق برخی مسائل در کشور و حتی استان البرز، مستأصل مانده است.
در این زمینه، خبرنگار شبکه خبری البرز با دکتر مجیدیپرست، کارشناس مددکاری اجتماعی و مدرس دانشگاه، به گفتگو پرداخته است که ذیلاً تقدیم می گردد.
****
- در برخی جلسات و کارگروه هایی که با موضوع آسیبهای اجتماعی ادارهی برگزار می شود، چنین عنوان می شود که پدیدهی طلاق در استان البرز ریشه در «بیماریهای روانی، تفاوتهای قومیتی و دخالتهای خانوادهها» دارد. آیا در مقوله ی طلاق و نسبت یابی آن با مسائل اجتماعی دیگر، به همین سه مورد می توان کفایت کرد؟
مجیدی پرست- با توجه به پژوهشهای گسترده ای که در زمینه مفهوم طلاق انجام شده است؛ عوامل موثر در بروز پدیده طلاق را می توان به صورت زیر عنوان نمود:
1) عوامل فرهنگی _ اجتماعی: این عوامل عبارتند از میزان تحصیلات زوجین، تفاوت سطوح فکری، انگیزه های ازدواج، نحوه آشنایی زوجین، شناخت ناکافی زوجین نسبت به یکدیگر، نظر مثبت خانواده ها نسبت به طلاق، دخالت خانواده های زوجین، برآورده نشدن نیازهای زوجین، اختلافات در زمینه های مختلف از جمله محل سکونت و شغل همسر، زندانی بودن همسر، اختلاف سنی زیاد زوجین و ...
2) عوامل اقتصادی: بیکاری، پایین بودن درآمد، کاهش قدرت خرید، اخراج از کار، عدم رضایت از شغل همسر، عدم مدیریت امور مالی و ...
3) عوامل روانشناختی: ویژگی های شخصیتی همچون درونگرایی و برونگرا بودن زوجین، خُلق بیثبات، احساس تنفر و پایان عشق، وجود اختلالات روانی، بدبینی و شک مزمن، افسردگی، اضطراب، وسواس فکری و عملی و ...
4) عوامل جنسی: انحرافات جنسی مرد، عدم تمکین زن، خیانت و بی وفایی، ازدواج مجدد، سردمزاجی، عقیم بودن یکی از زوجین، ضعف در عملکرد جنسی و ...
در بررسی پدیده های اجتماعی، با اشاره به یک عامل نمی توان به فهم و درک جامع و کاملی از مفهوم مورد انتظار رسید و حتی با پرسش از طرفین زوجین هرکدام تنها به یکی دو مورد از عوامل اشاره می کنند که همین موضوع شاید در ابتدا به دلیل عدم اعتماد زوجین به پرسشگر باشد که پاسخ هایی ارائه دهند که تبدیل به کلیشه شده است؛ پاسخ هایی همچون عدم تفاهم و .... از این روی، ارائه آمارهایی که به یکی دو عامل از موارد بالا اشاره کند، قطعاً دارای ایراداتی است که نیازمند انجام مطالعات کیفی و همراه با مصاحبه های عمیق از زوجینی که در آستانه طلاق و یا پس از وقوع طلاق می باشند، هستیم تا به درک درستی از این فضا برسیم.
- آسیب های اجتماعی مثل طلاق چگونه آمارپذریر می شوند، با توجه به اینکه چهره ی بخشی از مسأله در تاریکی است و به دلایل فرهنگی و تاریخی با روش های عددی و معمولی نمی توان پرده از آن برداشت، چگونه می شود به آمارهای ارائه شده اطمینان کرد؟
مجیدی پرست- در زمینه ارائه آمار و ارقام باید چنین گفت که اولاً ارائه آمار و ارقام امری بسیار مهم و حیاتی است. اما اینکه این آمار به چه شیوه ای احصاء شده اند، بسیار مهم تر است. به دست آوردن و ارائه آمار در مرحله اول بسیار مهم است؛ چرا که به ما نشان می دهد که در کجا قرار داریم و فضای موجود ما چگونه است و در صورتی که با همین سرعت به پیش رویم رویکردهای آینده پژوهانه به ما چه نشان می دهند.
بنابراین ارائه آمار و ارقام تنها یک نقطه آغازین برای مداخلات بعدی محسوب میشود. البته در زمینه ی آمار و اعداد در حوزه طلاق ما یک آمار رسمی از سازمان ثبت احوال داریم که هر زوجی که طلاق خود را ثبت کرده باشد، در این بخش ثبت می شود و آمار تقریباً دقیق است؛ با وجود این، در زمینه ی طلاقهای عاطفی در خانوادهها و یا عدم ارتباط زناشویی زوجین نمی توان آمار دقیق و کاملی ارائه نمود و بیشتر مواردی که ارائه می شود، در حد گمانهزنی است.
- معمولاً آمارهایی که در جلسه های کارگروه ها درباره طلاق داده می شود، نسبت به ارگان ها و ادارات، مختلف است، مثلاً آمار طلاق و ازدواج در دادگستری استان البرز با ثبت احوال بسیار متفاوت است. آمار پایه و اساس تصمیم های کلان است، در صورتی که آمارها ناهمخوان باشد، اصلاً چطور می توان از جلسه و کارگروه خروجی ارائه داد؟
مجیدی پرست- یکی از مشکلاتی که در زمینه اجتماعی وجود دارد ادبیات متفاوت و واژهشناسی (Terminology) مختلف است. برای فهم بهتر از این موضوع مثالی آورده میشود، شما امروز از پنجاه شهروند یک واژه را بپرسید تا نظراتشان را بیان کنند. واژه فقر را از آنها پرسش کنید. با کمال شگفتی شاید تنها چند پاسخ تقریباً مشابه پیدا کنید. این بدان معناست که این واژه نزد هر فرد با توجه به دیدگاهها، نظرات، بافت اجتماعی و روانشناختی که در آن رشد کرده است، متفاوت است. از این روی در ابتدای کارگروه و هر محفل اجتماعی، هر گروه و هر شخص حقیقی و حقوقی باید به واژههای مورد نظر خود بپردازد و اگر در این بخش به یک وحدت رویه رسیده باشیم، میتوان به مراحل بعدی یعنی مداخله، درمان و پیگیری دست یافت. در این زمینه هم، باید آمارهای ارائه شده از یک بخش را مورد قبول قرار داد و سپس روی همان بخش به بررسی، طرح های اجرایی و مداخله پرداخت.
- در جریان آسیب یابی این مقولات معمولاً روی مقوله ی آموزش بسیار تأکید می شود، از همین رهگذر پای سازمانی مثل آموزش و پرورش هم به وسط می آید؛ حال سؤال این است آیا نظام آموزشی کشور با ویژگی ها و سیاستگذاری ها و ضعف هایی که دارد، می تواند جوابگوی معضل فرهنگیِ بیات شده ای چون طلاق باشد؟
مجیدی پرست- در زمینه ی آموزش باید چنین گفت که آموزش تنها راه جلوگیری و برون رفت از آسیب های اجتماعی است. امروزه عدم آگاهی صحیح و از سوی دیگر آگاهی ناقص که از طریق شبکه های اجتماعی ایجاد شده، زمینه ی شکل گیری فضایی از نادانی را (در عین اینکه افراد حس میکنند دانا هستند)، ایجاد کرده است.
از سوی دیگر نظام آموزش و پرورش ما به چند دلیل قادر به آموزش در حوزه های اجتماعی و آسیب های آن نیستند. از این رهگذر ما نیازمند فضایی هستیم که آموزش و پرورش با تفاهم نامه با سازمان بهزیستی از مددکاران اجتماعی حرفهای و متخصص که در این حوزه در حال فعالیت هستند، دعوت کند تا در کنار مشاورین به بحث آموزش بپردازند. این آموزش باید در سه سطح انجام شود. در مرحله اول آموزگاران مورد آموزش در این حوزه قرار گیرند. چرا که هر آموزگار در طی سال با انبوهی از دانش آموزان سر وکار دارد که با هریک از آنها ارتباط نزدیکتری برقرار می کند. در مرحله دوم آموزش به خانواده ها باید در دستور کار قرار گیرد. در این بخش در صورتی که بحث هایی همچون فرزندپروری، مهارت های زندگی و ... به درستی به والدین آموزش داده شود، آسیب های اجتماعی از جمله فرار کودکان از منزل، بدرفتاری ها و ... کاهش چشمگیری خواهد یافت. در مرحله سوم خود دانش آموز است که اگر در برابر آسیب های اجتماعی واکیسنه شود، به راحتی به سمت آسیب های اجتماعی همچون اعتیاد، روابط جنسی و ... حرکت نمی کند.
علی شهبازی
آدرس کانال کارگاه های اجتماعی و روانشناختی کاربردی در تلگرام
با سلام؛
کانال کارگاه های اجتماعی و روانشناختی کاربردی به منظور اطلاع رسانی از کارگاه های اجتماعی و روانشناختی به صورت کاربردی و عملیاتی می باشد.
کارگاه های اجتماعی و روانشناختی کاربردی
دکتر مجیدی پرست
در صورت علاقمندی کانال ما را به دوستان خود نیز پیشنهاد دهید.
https://t.me/Drmajjidi
عقایدی که زندگی شما را به چالش می کشاند!
عقایدی که زندگی شما را به چالش می کشاند!
Drmajjidi@
تا بحال خیلی در مورد باورها و اعتقادات و اینکه چطور میتوانید برای داشتن زندگی بهتر آنها را تغییر دهید حرف زدهایم. باورها و اعتقادات خاصی هستند که افراد زیادی را اسیر خود کردهاند و امروز میخواهیم آن باورها را بررسی کنیم. اعتقادات ما در قدم اول از والدین، معلمین، همسالان، تلویزیون و رسانهها نشات میگیرد. وقتی سنمان کم است فکر میکنیم بزرگترهایمان بیشتر از ما میدانند به همین خاطر به هرچه که میگویند اعتماد میکنیم.
اما هرچه سنمان بالاتر میرود، دیگر خودمان اعتقادات و باورهایمان نسبت به دنیا را شکل میدهیم. اما کمی از تهنشین اعتقادات دوران کودکی در ما میماند. گاهیاوقات بدون اینکه خودمان خبر داشته باشیم درونمان لانه میسازند. در زیر به برخی از این باورها و اعتقادات اشاره میکنیم. آیا این اعتقادات را در خودتان میبینید و اگر دیدید سعی کنید آنها را تغییر دهید.
1. اگر در چیزی شکست خوردی، فردی مغلوب هستی!
این باور معمولاً در مدرسه و در روزهایی که میخواهیم وارد بزرگسالی شویم، شکل میگیرد. تشویقمان میکنند که به هر قیمتی که شده موفق شویم. من اگر شکست بخورم، که بسیار هم پیش میآید، دوباره تلاش میکنم، اینقدر آن را امتحان میکنم تا بالاخره موفق شوم. اگر باور داشته باشید که اگر در کاری شکست بخورید، فردی شکستخورده هستید، یعنی همه آدمهای دنیا شکستخورده هستند. اجازه ندهید چنین باوری شما را از زندگی عقب بیندازد. یک باور جدید جای آن بگذارید.
2. تا وقتی خراب نشده، چرا باید عوضش کنیم؟
منظورم عوض کردن به منظور عوض کردن نیست. در مورد ارتقاء وسایل، فرایندها و ... صحبت میکنم. برای حرکت کردن با سرعت زندگی ما نیاز به تغییر داریم و خیلی وقتها با کسانی برخورد میکنید که مخالف تغییر هستند. تا میتوانید از چنین افرادی دوری کنید. اگر میبینید چیزی را میتوانید ارتقاء دهید، معطل نکنید.
3. به اندازه کافی برای اینکار استعداد نداری!
هیچکس در دنیا تا زمانیکه کاری را شروع نکرده، مهارت کافی برای آن را ندارد. اگر میخواهید کاری را انجام دهید فقط کافی است که شروع کنید. از اینکه ممکن است برای تحصیل در رشته حسابداری نتوانید وارد دانشگاه شوید استرس به خودتان راه ندهید، فقط کافی است شروع کرده و تلاش کنید تا به آن دست پیدا کنید. اینترنت خیلی بیشتر از آنچه که در دانشگاه یا مدرسه به شما یاد میدهند اطلاعات دارد پس فقط کافی است که دنبالش باشید.
4. برای امتحان کردن یک کار تازه دیگر پیر شدهای!
متوسط امید به زندگی در کشورهای پیشرفته، برای مردها 75 و برای زنان 79 سال است. مطمئن باشید این عدد تغییر خواهد کرد و خیلی زود این سن به 100 سال هم خواهد رسید. این یعنی ما هیچوقت برای شروع کردن یک کار جدید پیر نیستیم. امتحان کردن یک کار تازه بهترین راه برای فعال نگه داشتن مغز و بالا بردن انگیزه برای زندگی است. مردم ما انتطار دارند تا 75 سالگی عمر کنند و فکر میکنید چه اتفاقی میافتد؟ تا همین سن بیشتر عمر نمیکنیم! اگر انتظار داشته باشیم که تا 100 سالگی زنده بمانیم، مطمئناً تغییرات بیشتری در زندگیمان ایجاد میکنیم و کمتر خودمان را منحصر به زمان میکنیم. امتحان کنید.
5. دیگران شما را کنترل میکنند.
این شما هستید که خود را کنترل میکنید نه هیچ چیز دیگری. هیچکس در این دنیا شما را کنترل نمیکند، این شما هستید که نیروی درونتان را کنترل میکنید. شما برای زندگی به هیچکس و هیچچیز جز خدا نیاز ندارید، پس زندگیتان را کنید و سرنوشتتان خود رقم بزنید.
6. شما به حساب نمیآیید.
این واقعیت که زندهاید نشان میدهد که فرد خاصی هستید. اگر میخواهید فردی خاص و خارقالعاده باشید، باید تلاش کنید. تکتک ما استعداد خاصی داریم که از آن بیخبریم و هنوز کشفش نکردهایم. برای اینکه ببینید واقعاً به چه چیز علاقهمندید، همه چیز را امتحان کنید. من واقعاً به تغییر اعتقاد دارم. مجبور نیستید همه عمرتان یک کار را انجام دهید. سبک زندگیتان را بارها و بارها تغییر دهید تا راهی را پیدا کنید که دوست دارید.
کارگاه های اجتماعی و روانشناختی کاربردی
دکتر مجیدی پرست
در صورت علاقمندی کانال ما را به دوستان خود نیز پیشنهاد دهید.
https://t.me/Drmajjidi
کانال دانلود مقالات علوم انسانی به همراه متن کامل در تلگرام
با سلام
وقت بخیر
کانال دانلود مقالات علوم انسانی به همراه متن کامل در تلگرام خدمت همه عزیزان تقدیم می گردد.
از طریق لینک زیر به ما بپیوندید:
https://telegram.me/Humanity_Articles
مبارزه با مرگ ____داستان آنتونی برگس و چگونگی نویسنده شدن او
مبارزه با مرگ ____داستان آنتونی برگس و چگونگی نویسنده شدن او
@Drmajjidi
زمانی که «آنتونی برگس» چهل ساله بود، متوجه شد تومور مغزی دارد و بیش از یک سال دیگر زنده نخواهد ماند .
از طرفی وضع مالی بسیار به هم ریختهای داشت و نمیتوانست ارثیهای برای همسرش «لین» که به زودی بیوه میشد، به جا بگذارد.
«برگس» تا آن زمان هرگز رمانی ننوشته بود، اما همیشه احساس میکرد استعداد نوشتن در درونش هست، تا اینکه تنها به خاطر گرفتن حق تألیف و تامین آتیهی همسرش، یک روز، یک ورق کاغذ سفید در ماشین تحریر گذاشت و شروع به نوشتن کرد. حتا مطمئن نبود که بتواند آنچه مینویسد، به چاپ برساند، اما به غیر از آن کار دیگری نمیتوانست بکند.
«ژانویهی ۱۹۶۰ بود و من بیش از یک بهار و یک تابستان فرصت زنده بودن نداشتم و همزمان با برگ ریزان خزان باید میمردم…»
«برگس»، بیوقفه و در نهایت انرژی، پیش از پایان یافتن زمان تعیین شده، پنج رمان و تا نیمههای رمان دیگری را هم نوشت؛ تقریباً به همان اندازه که «فارستر» در تمام طول زندگیاش توانسته بود رمان بنویسد! محصول کارش حتا به دو برابر کارهای «سالینجر» نویسندهی امریکایی رسیده بود.
اما «برگس» نمرد! سرطان مغزیاش ناگهان شفا پیدا کرد و اثری از آن دیده نشد! و او درتمام طول عمر طبیعیاش توانست بیش از ۷۰ رمان بنویسد. چه بسا اگر آن جملهی «مرگ با سرطان» را نشنیده بود، آن همه داستان را نمینوشت.
بسیاری از ما شبیه «آنتونی برگس» هستیم؛ نیروی بزرگی را در درون خود پنهان میکنیم، و برای ظاهرکردنش، در انتظار یک ضرورت خارجی میمانیم.
من فکر میکنم شاید به همین دلیل بود که پدرم و همنسلان او همیشه با شیفتگی از جنگ جهانی دوم صحبت میکردند. چرا که در آن زمان، و در آن حالت آماده باش، به طور ناخودآگاه از بهترین بخش درون شان استفاده میکردند.
نوشته: استیو چندلر / برگردان ناهید کبیری
کارگاه های اجتماعی و روانشناختی کاربردی
دکتر مجیدی پرست
در صورت علاقمندی کانال ما را به دوستان خود نیز پیشنهاد دهید.
https://t.me/Drmajjidi
تهیه کتاب
با سلام
نوشته شده در : چهارشنبه 13 مرداد 1395 توسط : سجاد مجیدی پرست. نظرات() .
برچسب ها: خرید کتاب ،"ذهن خوانی ممنوع"
نوشته شده در : چهارشنبه 13 مرداد 1395 توسط : سجاد مجیدی پرست. نظرات() .
برچسب ها: ذهن خوانی ،انگیزه ها و افراد
راهبردهای نوین در سنجش خانواده
چرا دیگران از شما سوء استفاده می کنند؟
راه های کاهش و پیشگیری خودکشی در نوجوانان
عمده ترین حوزه های حضور مددکاران اجتماعی
(Social Worker Salary (United States
برساخت اجتماعی و پدیده کودک آزاری
نوشته شده در : چهارشنبه 26 خرداد 1395 توسط : سجاد مجیدی پرست. نظرات() .
برچسب ها: کودک آزاری ، مددکاری اجتماعی ، برساخت اجتماعی ،