گفتیم اگر، امّا؛ تا اگر فاصله هاست... حرف از آمدن و نیامدن شد، امّا؛ حرف است دگر... گفتیم بیا، امّا؛ این تو هستی که بگفته ای بیایید نه ما... گفتیم چرا، امّا؛ تو نگفتی که چرا... هرچند که ما نداریم لیاقت، امّا؛ تو خودت لیاقتی، لیاقتی بده آقا... و در آخر اینکه، ما ندانیم تو در نگاهمان بیایی یا نه، کاش در نگاهت باشیم... در نگاهی که در آن بخشش دنیاست...بخششی اندر سراپای وجود... آن نگاهی که همه خلق بدان محتاجند...محتاج حیات و زندگی... حرف ها بسیار است...،لکن؛ حرف در محضر استاد بود نشانه بی ادبی... که تو خود عالم غیبی... امّا چو مَنی غیب نداند استاد... حرف ها بسیارند، پایانش با سکوت... آن سکوتی که در انتظار حرف هایت مانده است... (ثائر الزهراء)
همون دوستی که هرچی من ازش خواستم تا جایی که میدونم به نفعم بود بهم داد ولی یه دو تا چیزی که اون ازم خواسته بود که انجام بدم.، ندادم.
من از همینجا ازت عذر می خوام.من عبد خوبی برات نبودم، قبول دارم.در صورتی که تو بهترین خدا برای من بودی.نمی تونم بگم دوستت دارم.چون اگه واقعاً دوستت داشتم این همه بر خلاف دستوراتت انجام نمی دادم.شاید امروز این جایی که قرار دارم رو مدیون فقط شما هستم.فقط فقط شما.من خیلی راه درازی پیش رو دارم.ولی من بدونت چیکار کنم.من خیلی ضعیفم.تویی که بهم قدرت میدی که حتّی به سمتت بیام.حتّی این بسمتت اومدن رو هم مدیون توام حتّی بهت فکر کردن و درد دل کردنم رو.من میام بسمتت ولی نمی دونم چرا...
یه چیزی منو به سمتت میکشه.اگر تو رحمان و رحیم نبودی چطور می تونستم امید داشته باشم که منو ببخشی.
نمیدونم دیگه چی باید بگم ولی خواستم بدونی عاشقتم بیشتر از هر کسی که فکر می کنم.شاید یه وقتایی شیطان منو گول میزنه ولی من یه کم بعدش میام پیشت آخه من کسیو جز تو ندارم.
عید روزی هست که انسان در آن گناه نکند.لذا در حدیثی از امام علی (علیه السلام) هست که هر روزِ ما را نوروز سازید.1
عید نوروز همان روزی هست که
خداوند از بندگان پیمان گرفت او را بپرستند و به او شرک نورزند، به پیامبران و حجت هایش بگروند و به امامان ایمان
آورند.2
و این روز برای این هست که به این فکر بیفتیم که چقدر از عمرمان گذشته و چه کار هایی انجام داده ایم و چه می خواهیم بکنیم.هرکس که آخرت رو درست کرده باشه براش این روز عید هست.
و بنده ی حقیر هم امیدوارم که روز نو و جدیدِ خوبی داشته باید که با عطر و بوی خدا معطر شده باشه و بشه.
خداوند همه گناهان را می بخشد ولی به شرط اینکه ما توبه کنیم و دیگه گناهمون رو تکرار نکنیم.و توبه، خود قوائدی دارد.که سعی می شود در پست های آینده روش توبه کردن گفته شود.حالا این گناهان هر چقدر می خواهند زیاد و بزرگ باشند.اگر پایه هستی، بسم الله؛ از همین حالا شروع کن.فقط یه نکته رو بگم که یکم سخته ها، این راه سختی های خودشو داره.چون وقتی توبه می کنی تازه مشکلاتت شروع میشه(آزمایش ها) و این راه آدم های قوی رو میطلبه...
فقط چند لحظه به این چند سؤال تفکر کن و بهشون برای خودت جواب بده:
«و ما قربانی بزرگی را فدای او ساختیم.» (سوره صافات، آیه 107)
امام رضا علیهالسلام فرمود: چون خدای عزیز و شکوهمند ابراهیم علیهالسلام را امر نمود که جای فرزندش اسماعیل گوسفندی را که خدا برایش فرو فرستاده بود قربانی نماید، ابراهیم درخواست نمود که فرزندش اسماعیل را با دستش ذبح نماید و اگر او به کشتن گوسفند امر نمیشد همین کار را میکرد تا آن داغی را که به قلب پدری که عزیزترین فرزندانش را با دست خود قربانی نموده وارد شده به دل او هم وارد شود، و به این ترتیب سزاوار بلندترین درجات اهل ثواب بر بلاها گردد.
پس خدای بزرگ و بلندمرتبه به او وحی نمود: ای ابراهیم چه کسی از آفریدگانم را بیشتر دوست داری؟ گفت: پروردگارا تو کسی را نیافریدی که از دوستت محمد صلیاللهعلیهوآله محبوبتر باشد. خدا بدو وحی نمود: آیا او را بیشتر دوست داری یا نفس خود را؟ گفت: بلکه من او را بیشتر از خود دوست دارم. فرمود: فرزندش نزد تو محبوبتر است یا فرزند خودت؟ گفت: بلکه فرزند او. فرمود: کشته شدن فرزند او به ستم و ظلم به دست دشمنانش دل تو را بیشتر به درد میآورد یا کشته شدن فرزندت به دست خودت در راه اطاعت از من؟ پروردگارا بلکه کشته شدن او به دست دشمنانش قلب مرا بیشتر به درد میآورد. فرمود: ای ابراهیم، پس همانا گروهی که گمان میکنند که از امت محمد صلیاللهعلیهوآله هستند بزودی بعد از او دست به خون فرزندش آغشته میسازند و او را به ظلم و ستم همچون گوسفندی میکشند، و بدین واسطه مستوجب خشم من خواهند شد.
پس ابراهیم بخاطر آن بیتاب شد و دلش به درد آمد و به گریستن پرداخت. خدای بزرگ و بلند مرتبه بدو وحی فرمود: ای ابراهیم به تحقیق فدیة بیتابی بر فرزندت اسماعیل یعنی اگر او را ذبح میکردی به اندوهگینیات بر حسین علیهالسلام و کشته شدنش برابر گشت، و برای تو بلندترین درجات اهل ثواب بر مصیبتها خواهد بود، و آن سخن خدای عزوجل است . که فرمود: «ما قربانی بزرگی را فدای او ساختیم.»
و این است ذبیح عظیمی که در قرآن از آن یاد شده است...
محرم و آن ذبح عظیم نزدیک است حال تبریک بگویم یا...
این کتاب دست نوشته های شهید احمد رضا احدی، رتبه 1 کنکور تجربی سال 64 هست.البته به اهتمام علیرضا کمری در سال 67 منتشر شد.
علیرضا کمری(پژوهشگر و مؤلف کتاب) درباره اثر خود می گوید: حرمان هور اثری است که زمان کهنهاش نمیکند و حیات و تپندگیاش را نمیگیرد. نمیدانم ـ و شاید میدانم ـ که چرا حرمان هور مرا به یاد مثنوی مولانا جلالالدین میاندازد، حرمان هور نسخهای برابر عین اصل است. حرمان هور را نمیتوان کتابی از جمله کتابهای جنگ و دفاع مقدس شمرده و خواند. او، همان تکدرختی است که در ازدحام تنها، تنها است، دانه برفی؛ مجنونی که شهید احمدرضا احدی توانسته است ترجمان حال مشهودات خود باشد، او سّر سکوت و شکوه کوه و دشت و آسمان و ستاره را درک کرده است. او سلیمانوار با چیزهایی که هست و ما نمیبینیم مکالمه و همنشینی داشته است. حرمان هور کتابی نیست که با خواندنش تمام شود، پایان او خود آغازی دیگر است. میتوانم بگویم، شهید احدی نیز مانند شهید مرتضی آوینی، به جنگ نگاه اشراقی و خاصی دارد و ما در سراسر کتاب با صحنههای عینی رو به رو هستیم.
قسمتی از کتاب: جبهه آمدن کار سختی نیست. جبهه جای شادی و سرور خاطر است. جای آرامش وجدان و آسایش روح است. اما وقتی دلی برایت میشکند یا قلبی به راهت تند تند میتپد یا خاطری در ورایت میدود، محزونت میکند، تمام سختیها و ناملایماتش یک سو و این حزن یک سو. تفاوت این سوی و آن سوی از زمین تا آسمان است. صفحه ۱۱۹
در بخش دیگری از كتاب "حرمان هور" آمده است: « گویند كه "نیوتن" از حادثهی افتادن سیب از درخت الهام گرفت و رفت آن همه دردسر برای خودش ایجاد كرد و قانونهای اول ، دوم و سوم را وضع كرد؛ دردسر از این جهت كه نام خود را بر سر دانشآموزان فیزیك نهاد، بیچاره نیوتن! كه هر روز امواج ناسزاهای شاگردان تنبل دبیرستانها میشود كه؛ مگر او بیكار بود كه این همه استنتاجها را مطرح كرد؟ آخر اگر شخص دیگری افتادن سیب از درخت را میدید، بلند میشد بدون این كه كسی او را ببیند به خوردن سیب مشغول میشد.
اما نیوتن میگوید: وقتی سیب به طرف زمین كشیده میشود، در همان جهت زمین هم به طرف سیب كشانده میشود ولی چون جرم زمین بسیار زیاد است، این پدیده محسوس نیست.»
افتخارات کتاب:
ـ حائز رتبه اول جایزه کتاب دفاع مقدس در سال 1372 ـ رتبه اول در جشنواره ربع قرن کتاب دفاع مقدس
و امّا توضیحات بیشتر در مورد کتاب در ادامه مطلب...
سلام و عرض ادب
ممکنه اولین سؤالی که برات پیش بیاد اسم این وبلاگ باشه.
"مداد فضول" بیانگر آزاد بودن موضوع وبلاگ هست.
تنها درخواستی که دارم این هست که وقتی از مطالب استفاده کرده فقط مارو دعا کنید.