لبیک اللهم لبیک...
House of God
برچسب ها: مکه مکرمه، تصویر مکه، عکس زیبای خانه خدا، عکس زیبا مکه، خانه خدا،
قسمتی از روایات مربوط به ولادت امام حسین (علیه السلام)
ولایت عشق وحدیث ولادت امام حسین (علیه السلام)
فاطمه زهرا علیها السلام نوزاد فروزان را در قنداق زرد رنگى نزد سرور آفرینش(2)، پیغمبر اكرم صلى الله علیه و آله و سلم ، آورد و حضرت ضمن رهنمون دخت فروغمندش به استفاده از قنداق سفید، در گوش راست نو رسیده قدسى اذان و گوش چپ اقامه خواند و جبرییل علیه السلام فرود آمد و فرمود:
خداوند متعال ترا سلام رسانده و مى فرماید: از آن جا كه على براى تو چون هارون به موسى است ، نوزاد را حسین كه معادل عربى نام شبیر، فرزند هارون ، است نامگذارى كن .(3)
پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و سلم روز هفتم ولادت ، گوسفندى را عقیقه فرمود و بعد از تراشیدن موى سر معشوق الهى ، به وزن موى او نقره(4) صدقه داد.
از آن جا كه شیر فاطمه زهرا علیها السلام به جهت بیمارى خشك شده بود، حسین علیه السلام را نزد رسول اكرم صلى الله علیه و آله و سلم آورده و آن حضرت به مدت چهل روز با گذراندن انگشت مبارك ابهام و گاهى زبان مباركش در دهان فرزند دلبندش و مكیدن او، حسین را سیر مى نمود و این سبب شد كه گوشت و خون حسین علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بروید؛ از اینرو پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود كه حسین از من است و من از حسینم .(5)
از بدو تولد، فرشتگان براى عرض تهنیت از یك سو و تسلیت از سوى دیگر به محضر رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرود مى آمدند.(6)
بارالها! بى گمان محمد، بنده و پیامبر تست ؛ این دو پاك ترین و برترین خاندان و ذریه من هستند؛ جبرییل براى من خبر كشته و خوار شدن فرزندم ، حسین ، را بیان كرد. پروردگارا! شهادت او را مبارك گردان و او را سرور و سالار شهیدان قرار ده ؛ بارالها! قاتل و خوار كننده او را عاقبت به خیر مگردان
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم در یكى از سفرهاى خود، در بین راه ایستاد و آیه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون ) را تلاوت فرمود و اشك ریخت و یاران حضرت از سبب گریه پرسیدند و حضرت فرمود:
جبرییل مرا از كربلا، كنار فرات كه فرزندم حسین را آنجا مى كشند، خبر داد؛ گویا جایى را كه به زمین مى افتد و دفن مى شود، مى بینم .
رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم پس از برگشت از سفر، بالاى منبر رفت و بعد از سخنرانى ، دست راست بر سر حسن علیه السلام و دست چپ بر سر حسین علیه السلام نهاد و سر به آسمان بلند كرد و فرمود:
بارالها! بى گمان محمد، بنده و پیامبر تست ؛ این دو پاك ترین و برترین خاندان و ذریه من هستند؛ جبرییل براى من خبر كشته و خوار شدن فرزندم ، حسین ، را بیان كرد. پروردگارا! شهادت او را مبارك گردان و او را سرور و سالار شهیدان قرار ده ؛ بارالها! قاتل و خوار كننده او را عاقبت به خیر مگردان .
در اینجا مردم در مسجد ناله سر دادند و پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
آیا براى او گریه كرده و یاریش نمى كنید!(7)
حدیث ولادت عشق
رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در این راستا فرمود:
هنگام ولادت حسین در شب جمعه ، جهت بزرگداشت او، خداوند متعال دستور داد تا فرشتگان ماءمور جهنم آتش آنرا بر اهل جهنم خاموش كنند و فرشتگان بهشتى بهشت را بیارایند و حورالعین خود را زینت داده و به دیدار هم روند و دیگر فرشتگان تسبیح و حمد و سپاس خداى را در صف هاى بهم پیوسته بپا دارند و جبرییل جهت تهنیت و شادباش گفتن به محضر پیامبر اكرم در هزار گروه كه هر گروهى یك میلیون فرشته است ، فرود آید و به محمد صلى الله علیه و آله و سلم بگوید:
من او را حسین نام نهادم . او را شرورترین شخص زمان او، كه سوار بر بدترین چهارپاست به قتل مى رساند؛ واى بر قاتل حسین و پیشواى او كه دستور قتل را صادر نمود؛ من از كشنده حسین بیزار و او نیز از من بیزار است ؛ زیرا در روز قیامت جرمى بالاتر از قتل حسین نیست كه با مشركان در آتش جهنم خواهد شد؛ آتش دوزخ به قاتل حسین مشتاق تر از بهشت به بهشتیان است .
جبرییل را هنگام هبوط، یكى از فرشتگان الهى (8)دید و پرسید:
امشب چه شده ؟ آیا قیامت اهل دنیا به پا شده است ؟
جبرییل فرمود:
براى محمد فرزندى به دنیا آمده كه خداوند متعال مرا جهت اظهار تهنیت به محضرش ، فرستاد.
آن فرشته گفت :
اى جبرییل ! قسم به آفریننده مان ، وقتى به حضور محمد شرفیاب شدى ، اسلام مرا به او برسان و از قول من به او بگو كه بحق كودك نو رسیده ات ، از پروردگارت بخواه تا از من خشنود شده و بالها و مقام و منزلت مرا در بین فرشتگان به من باز گرداند.
پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و سلم كه ضمن دریافت تهنیت و تحیت الهى از جبرییل ، از شهادت حسین علیه السلام آگاهى یافته بود، فرمود:
قاتل حسین از امت من نیست ؛ و من و خداوند متعال از ایشان بیزار هستیم .
و به دنبال این ، حضرت نزد فاطمه زهراء علیها السلام آمد و خبر شهادت ریحانه خود را به دخت گرانقدرش داد و زهراء علیها السلام اشك ریخت و فرمود:
اى كاش او را به دنیا نیاورده بودم .(9)
در اینحال رسول اكرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
امامان بعد از حسین ، از وى آفریده خواهند شد.
حضرت نام یك یك ایشان را تا امام زمان ، مهدى عج الله تالى فرجه الشریف ، اظهار فرمود و گفت :
عیسى بن مریم پشت سر او نماز خواهد خواند.
در این لحظه ، فاطمه علیها السلام را آرامش فرا گرفت و سپس جبرییل تقاضا و درخواست آن فرشته را بیان فرمود و رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم حسین را به آغوش گرفت و به آسمان اشاره كرد و فرمود:
بارالها! به حق این مولود بر تو بلكه به حق تو بر این مولود و بر جدش ، محمد، و ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب ، اگر حسین ، فرزند على و فاطمه ، را نزد تو قدر و منزلتى است ، از درداییل خشنود شود و بال ها و مقام و منزلتش را براى او برگردان .(10)
روایت گهواره
خداوند متعال ولایت امیرالمؤمنین على علیه السلام را براى فرشتگان اظهار نمود و همه ملائكه جز فطرس آنرا پذیرفتند و از اینرو خداوند متعال بال او را شكست . هنگام ولادت امام حسین علیه السلام ، وقتى جبرییل جهت عرض تهنیت و شادباش به محضر رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم مى آمد، فطرس به او گفت :
مرا نزد محمد ببر و حاجت مرا به او بگو تا برایم دعا كند.
وقتى جبرییل براى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم حاجت فطرس را اظهار نمود، حضرت ، ولایت على علیه السلام را به او عرضه كرد و بعد از پذیرفتن او، پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
شاءنك بالمهد فتمسح به و تمرغ فیه .
بر تو یاد آن گهواره ؛ خود را به آن بچسبان و او را در بر گیر.
فطرس خود را در حالیكه رسول اكرم صلى الله علیه و آله و سلم براى او دعا مى كرد، به گهواره چسباند و خداوند متعال توبه اش را پذیرفت و بعد از بهبودیش به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم گفت :
در قبال این لطف و مرحمت ، زیارت و سلام و درود هر كسى را براى امام حسین علیه السلام ، به وى ابلاغ مى كنم .(11)
الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا.(12)
حسن و حسین در همه احوال امام و پیشوایند؛ چه بایستند و چه بنشینند.
پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و سلم
منبع :
http://www.valiasr-aj.com
پی نوشت ها:
1. در رابطه با تاریخ ولادت امام حسین علیه السلام بیش از هشت قول وجود دارد؛ برخى چون شیخ طوسى رحمه الله در تهذیب و شهید رحمه الله در دروس و كلینى رحمه الله در اصول كافى سال سوم ، آخر ربیع الاول و بعضى چون مفید رحمه الله در ارشاد و سید بن طاووس رحمه الله در لهوف و ابن صباغ مالكى در الفصول المهمه سال چهارم ، سوم شعبان مى دانند؛ كسانى كه خواستار تحقیق در این زمینه هستند به مصادر این آراء در كتاب الصحیح عاملى 5/60 مراجعه كنند.
2. برخى روایات دارد كه اسماء، حسین علیه السلام را نزد پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و سلم آورد؛ بحار الانوار 43/238.
3. بحار الانوار 43/241 و 238.
4. در برخى روایات طلا نقل شده است . احقاق الحق 11/264 - 260 و كشف الغمه 2/171 و نفس المهموم شعرانى رحمه الله /6 و چاپ ذوى القربى /21 و بحار الانوار 43/243.
5. مناقب ابن شهر آشوب 4/50 و تفسیر الصافى ذیل آیه 16 سوره احقاف و تفسیر البرهان 4/172 ذیل همان آیه .
6. لهوف سید بن طاووس ص 17.
7. اللهوف /18.
8.نام این فرشته بنابر نقل احقاق الحق 11/286 و بحار الانوار 43/248 درداییل نقل كرده اند.
9.آیه شریفه 15 سوره احقاف در این باره است كه مى فرماید:
و وصینا الانسان بوالدیه احسانا حملته امه كرها و وضعته كرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا... .
10. احقاق الحق 11/286 - 284 و بحار الانوار 43/248 - 245.
11. بحار الانوار 101/367.
12.بحار الانوار 43/291 و 44/2.
برچسب ها: امام حسین ع، شیعه، ولادت امام حسین ع، پوستر امام حسین ع، مولودی، سید الشهدا، کربلا،
*اولین و قدیمی ترین کتاب شیعه که مورد تایید ائمه (ع) قرار گرفته *
کتاب سلیم ابن قیس هلالی که با نام اسرار آل محمد شهره گشته است، اولین کتاب روایی و تاریخی شیعه است که در صحت آن تردیدی نمی توان داشت چرا که این کتاب به دلایلی چند در میان خواص شیعه دست به دست گشته و در مقاطع مختلف به ائمه و یا اصحاب خاص ایشان عرضه شده و از سوی آن بزرگواران به صراحت مورد تایید قرار گرفته است . یکی از این خواص «ابان» نام دارد که از قول او در کتاب آمده است:
به حج رفتم و به محضر امام علی بن حسین (ع) وارد شدم. نزد ایشان، ابوالطفیل عامر بن واثله از یاران پیامبر (ص) و از برگزیدگان یاران علی (ع) بود. نزد امام، عمر فرزند ام سلمه – همسر پیامبر خدا- را آن جا دیدم. کتاب سلیم را به امام علی بن حسین (ع) و آن ها نشان دادم. عمر و عامر هر روز آنجا آمده و احادیث را برای امام (ع) می خواندند و سه روز این کار طول کشید. سپس حضرت فرمود: سلیم راست گفته است، خداوند او را بیامرزد. این ها سخنان ما می باشد و همه آن ها را می شناسیم.
ابوالطفیل و عمر به ابی سلمه گفتند: در کتاب سلیم، حدیثی نیست مگر این که آن را از علی – درود خداوند بر او باد – و از سلمان و ابوذر و مقداد شنیده ایم.
برچسب ها: کتاب اسرار آل محمد، دانلود، موبایل، نرم افزار تلفن همراه، کتاب جاوا، کتاب اندروید، اسرار آل محمد جاوا،
سُبْحانَ الَّذی خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا یَعْلَمُونَ( 36) وَ آیَةٌ لَهُمُ اللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ(37) وَ الشَّمْسُ تَجْری لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِکَ تَقْدیرُ الْعَزیزِ الْعَلیمِ( 38) وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّى عادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدیمِ(39)لاَ الشَّمْسُ یَنْبَغی لَها أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّیْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ کُلٌّ فی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ(40) وَآیَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿41﴾وَخَلَقْنَا لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَا یَرْكَبُونَ ﴿42﴾وَإِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِیخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ یُنقَذُونَ ﴿43﴾إِلَّا رَحْمَةً مِّنَّا وَمَتَاعًا إِلَى حِینٍ ﴿44﴾وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَیْنَ أَیْدِیكُمْ وَمَا خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿45﴾
ترجمه ایات 36 تا45 سوره مبارکه یس (یاسین)
استاد فولادوند
استاد ایت الله مکارم شیرازی
استاد خرمشاهی
فولادوند: پاك [خدایى] كه از آنچه زمین مىرویاند و [نیز] از خودشان و از آنچه نمىدانند همه را نر و ماده گردانیده است
مکارم: منزه است كسی كه تمام زوجها را آفرید، از آنچه زمین میرویاند، و از خود و از آنچه نمیدانند!
خرمشاهی: پاك و منزه است كسى كه همه گونه ها را آفریده است، از جمله آنچه زمین مىرویاند و نیز از [وجود] خودشان و نیز آنچه نمىشناسند
فولادوند: و نشانهاى [دیگر] براى آنها شب است كه روز را [مانند پوست] از آن برمىكنیم و بناگاه آنان در تاریكى فرو مىروند
مکارم: شب برای آنها (نیز) نشانهای است (از عظمت خدا) ما روز را از آن بر میگیریم، ناگهان تاریكی آنها را فرا میگیرد.
خرمشاهی: و براى آنان شب پدیده شگرفى است كه روز را از آن جدا مىسازیم كه آنگاه در تاریكى فرو مىروند
وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ ﴿۳۸﴾
فولادوند: و خورشید به [سوى] قرارگاه ویژه خود روان است تقدیر آن عزیز دانا این است
مکارم: و خورشید (نیز برای آنها آیتی است) كه پیوسته به سوی قرارگاهش در حركت است، این تقدیر خداوند قادر و دانا است.
خرمشاهی: و خورشید با قرار و قاعده[ى معینش] جریان دارد، این اندازه آفرینى [خداوند] پیروزمند داناست
وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ ﴿۳۹﴾
فولادوند: و براى ماه منزلهایى معین كردهایم تا چون شاخك خشك خوشه خرما برگردد
مکارم: و برای ماه منزلگاه هائی قرار دادیم (و به هنگامی كه این منازل را طی كرد) سرانجام به صورت شاخه كهنه (قوسی شكل و زرد رنگ) خرما در میآید.
خرمشاهی: و ماه را نیز منزلگاه هایى مقرر داشتهایم تا [در سیر خویش] همچون شاخه خشكیده دیرینه باز مىگردد
لَا الشَّمْسُ یَنبَغِی لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِی فَلَكٍ یَسْبَحُونَ ﴿۴۰﴾
فولادوند: نه خورشید را سزد كه به ماه رسد و نه شب بر روز پیشى جوید و هر كدام در سپهرى شناورند
مکارم: نه برای خورشید سزاوار است كه به ماه رسد و نه شب بر روز پیشی میگیرد و هر كدام از آنها در مسیر خود شناورند.
خرمشاهی: نه خورشید را سزاوار است كه [در سیر خود] به ماه برسد، و نه شب بر روز سبقت جوید، و همه در سپهرى شناورند
وَآیَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿۴۱﴾
فولادوند: و نشانهاى [دیگر] براى آنان اینكه ما نیاكانشان را در كشتى انباشته سوار كردیم
مکارم: این نیز برای آنها نشانهای است (از عظمت پروردگار) كه ما فرزندانشان را در كشتیهائی كه مملو (از وسائل و بارها است) حمل كردیم.
خرمشاهی: و مایه عبرتى است براى آنان كه ما زاد و رودشان را در كشتى گرانبار سوار كردیم
وَخَلَقْنَا لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَا یَرْكَبُونَ ﴿۴۲﴾
فولادوند: و مانند آن براى ایشان مركوبها[ى دیگرى] خلق كردیم
مکارم: و برای آنها مركبهای دیگری همانند آن آفریدیم.
خرمشاهی: و براى آنان چیزى همانند آن آفریدهایم كه سوارش مىشوند
وَإِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِیخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ یُنقَذُونَ ﴿۴۳﴾
فولادوند: و اگر بخواهیم غرقشان مىكنیم و هیچ فریادرسى نمىیابند و روى نجات نمىبینند
مکارم: و اگر بخواهیم آنها را غرق میكنیم، به طوری كه نه فریادرسی داشته باشند، و نه كسی آنها را از دریا بگیرد.
خرمشاهی: و اگر بخواهیم آنان را غرقه مىسازیم، و فریادرسى ندارند، و نجات داده نشوند
إِلَّا رَحْمَةً مِّنَّا وَمَتَاعًا إِلَى حِینٍ ﴿۴۴﴾
فولادوند: مگر رحمتى از جانب ما [شامل آنها گردد] و تا چندى [آنها را] برخوردار سازیم
مکارم: مگر باز هم رحمت ما شامل حال آنها شود و تا زمان معینی از این زندگی بهره گیرند.
خرمشاهی: مگر رحمتى از سوى ما [بینند] و برخوردارى تا زمانى معین
وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَیْنَ أَیْدِیكُمْ وَمَا خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۴۵﴾
فولادوند: و چون به ایشان گفته شود از آنچه در پیش رو و پشتسر دارید بترسید امید كه مورد رحمت قرار گیرید [نمىشنوند]
مکارم: هنگامی كه به آنها گفته شود از آنچه پیش رو و پشت سر شما است (از عذابهای الهی) بترسید، تا مشمول رحمت الهی شوید (اعتنا نمیكنند).
خرمشاهی: و چون به ایشان گفته شود از آنچه پیش روى شما و از آنچه پشت سرتان است، پروا كنید، باشد كه مشمول رحمت شوید [اعراض كنند]
برچسب ها: قرآن کریم، قرآن، آیات، سوره، ترجمه آیات، ترجمه سوره، سوره یس،
وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ 56 لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا مُعْجِزینَ فِی الْأَرْضِ وَ مَأْواهُمُ النَّارُ وَ لَبِئْسَ الْمَصیرُ57
56) و نماز را برپا دارید ، و زکات را بدهید ، و رسول ( خدا ) را اطاعت کنید تا مشمول رحمت ( او ) شوید.
57) گمان مبر کافران می توانند از چنگال مجازات الهی در زمین فرار کنند! جایگاه آنان آتش است ، و چه بد جایگاهی است!
برچسب ها: قرآن کریم، القران الکریم، القرآن، آیات، سوره، ترجمه آیات، ترجمه قرآن،
ترجمه آیه 1 سوره مبارکه جمعه
آنچه در آسمانها و در زمین است همواره تسبیح خدا می گویند خداوندی که مالک و حاکم است و از هر عیب و نقصی مبرا و عزیز و حکیم است .
برچسب ها: قرآن، آیات، ترجمه قرآن، سوره، تصویر، عکس، پوستر مذهبی،
علاوه بر افشاگری فحشهای جالبی نیز نثار این کارشناسان کرده است؛ از جمله :
خرمگسان معرکه ؛ دزدان دریایی ؛ لاشخوران دعوت ؛ چپاولگران ؛ حیدری فسادگر بزرگ و بیسواد ؛ عقیل بی عقل ؛ خدمتی مفسد ؛ انصاری متقلب و پارچه فروش و ...
این کلیپ تقدیم به کارشناسان شبکه های وهابی و دوستداران آنها
برچسب ها: مستند، وهابی، وهابیت، سنی، حنفی، مالکی، حنبلی،
shia muslims , shi'a muslims , shia , shi'a , Shiite Photos , muharam , muharram , ashura
برچسب ها: shia muslims، shi'a muslims، shia، shi'a، Shiite Photos، muharam، muharram،
(بسم الله الرحمن الرحیم)
همانطور که احتمالا مطلع هستید با جستجوی کلمه ی "shia muslims" در گوگل ایمیج و بینگ ایمیج و ... با تصاویر نامناسبی از قبیل خودزنی و قمه زنی و رفتارهای خشن دیگر روبرو میشوید که آبروی شیعیان را برده است . این تصاویر که هیچ ارتباطی به رفتارهای یک شیعه واقعی ندارد , از طرفی موجب وهن مذهب عقلانی تشیع شده است و از طرفی اگر فردی بخواهد در مورد شیعیان اطلاعاتی کسب کند مطمئنن اولین کاری که میکند جستجو در گوگل هست و وقتی وارد بخش تصاویر شود با چنین صحنه ای روبرو خواهد شد که کل صفحه را خون تشکیل داده است !
فکر میکنید آن فرد که شاید میخواست مسلمان و شیعه شود چه فکری میکند ؟! آیا نمیگوید این ها یه مشت وحشی هستند که به خود هم رحمی ندارند چه برسد به دیگران؟!
بر اساس آیات قرآن کریم هر كس، انسانی را بدون ارتكاب قتل یا فساد در روی زمین بكشد، چنان است كه گویی همة انسانها را كشته و هر كس، انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است كه گویی همة مردم را زنده كرده است.»
بر اساس روایات، ارشاد مردم به راه حق و هدایت آنها، نوعی احیاء و گمراه كردن مردم، نوعی قتل است؛ به عبارت دیگر، گرچه مفهوم ظاهری آیه مرگ و حیات مادی است، امّا از آن مهمتر مرگ و حیات معنوی؛ یعنی گمراه ساختن یك نفر یا نجات او از گمراهی است.
پس مسئله بسیار مهمی است که باید به آن توجه کرد . شاید یک تصویر موهن موجب گمراهی یک شخص جویای حقیقت شود و یک تصویر مناسب فرد را هدایت کند .
خب ! پس باید کاری کرد ... باید بتوانیم مذهب بر حق و عقلانی تشیع را با تصاویر مناسب به جهانیان نشان دهیم . این وظیفه ی دینی تمامی افرادی است که ادعای شیعه بودن دارند و میخواهند برای هدایت افراد و نزدیک کردن ظهور کاری انجام دهند و مطمئنن آثار ماتاخر زیادی برای کسانی که بتوانند فردی را هدایت کنند دارد.
چه کاری باید انجام داد؟!
برای این کار و برای اینکه بتوانیم تصاویر خود را سریعتر به بخش گوگل ایمیج اضافه کنیم باید تصاویری در سایت ها و شبکه های اجتماعی , وبلاگ ها و ... آپلود کنیم . البته چند نکته قابل ذکر است :
1-تصاویر حتما باید توسط شما آپلود مجدد شود و بر روی وبلاگ , سایت و ... قرار بگیرد و از کپی کردن تصاویر خودداری کنید .
2-تصاویر باید با برچسب و تایتل (عنوان) shia muslims باشند . یعنی در زمان بارگزاری تصاویر روی وبلاگ و سایت و ... در قسمت نام عکس و یا نوشته جایگزین یا عنوان عکس و ... که در جاهای مختلف اسم های مختلفی دارد شما "shia muslims" را وارد کنید
3-برای مطلبتان هم اگر همین عنوان را استفاده کنید بهتر است
4-برچسب های مطلب خود را نیز با عناوینی مانند shia muslims , shi'a muslims , shia , shi'a , Shiite Photos , muharam , muharram , ashura پر کنید
اگر پیشنهادی در این زمینه دارید ما را در جریان بگذارید .
برچسب ها: shia muslims، shi'a muslims، shia، shi'a، Shiite، Photos، muharam،
الَّذینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما کانُوا یُفْسِدُونَ
آنان که کافر شدند ، و مردم را از راه خدا بازداشتند ، به سبب فسادی که همواره مرتکب می شدند ، عذابی بر عذابشان می افزاییم.
برچسب ها: زن، دختر، زنان، دختران، دختران بی حجاب، دختران بدحجاب، عکس زنان بی حجاب،
إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ جَمیعاً وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا إِنَّهُ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعیدُهُ لِیَجْزِیَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ بِالْقِسْطِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمیمٍ وَ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْفُرُونَ 4
بازگشت شما همگی به سوی اوست ، وعده حق و ثابت خداست ، همانا اوست که آفریدگان را در آغاز می آفریند سپس آنها را ( بعد از پایان مدت وجودیشان به سوی خود ) بازمی گرداند ، تا آنان را که ایمان آورده و عمل های شایسته کرده اند به قسط و عدل پاداش دهد و برای کسانی که کفر ورزیده اند به سزای کفرشان شربتی از آب جوشان و عذابی دردناک است.
برچسب ها: قرآن، قرآن کریم، قرآن مجید، ترجمه آیات قرآن، سوره یونس، پوستر قرآن، عکس قرآن،
به نقل از مهر، ابرکوه در گذشته و اکنون از وجود علما و بزرگان بسیاری بهره برده است که بسیاری از آنها با وجود اینکه در اذهان مردم ماندگار شده اند، در دنیای رسانه ها که ابزار مهم انتقال به نسل های آینده هستند، مهجور مانده اند.
یکی از این عالمان که در شهرستان کهن ابرکوه می زیست، "حاج ملا محمد صادق امام" است که به واسطه اتفاق نادری که در مورد وی پیش آمد، تنها جایی در کتاب داستان های شگفت شهید محراب دستغیب پیدا کرد و هیچ تحقیق دیگری در مورد این عالم بزرگ صورت نگرفته است.
این اتفاق شگفت و زندگی "حاج ملا محمد صادق امام" در این گزارش برای اولین بار در دنیای رسانه مطرح می شود و امید که با بررسی آن گامی هر چند کوچک در معرفی این عالم بزرگ که شهرتی جهانی دارد برداشته شود.
ماجرای جنازه سالم امام پس از ۷۲ سال با عنوان، "جنازه پس از ۷۲ سال تازه است"، در کتاب داستان های شگفت آیت الله شهید دستغیب روایت شده است.
شهید دستغیب در این کتاب آورده است: [پیر روشن ضمیر حاج محمد على سلامى اهل ابرقو (از توابع یزد) که سن شریف او قریب نود سال است و هرگاه شیراز مى آید در جماعت مسجد جامع حاضر مى شود، نقل کرد که در سنه ۱۳۸۸ در ابرقو از طرف شهردارى مشغول حفارى شدند براى فلکه خیابان، ناگاه رسیدند به سردابى که در آن جسد عالم بزرگوار "حاج ملا محمد صادق" بود که در ۷۲ سال قبل فوت شده بود، دیدند بدن تازه است مثل اینکه همان روز دفن شده و انگشتان و ناخن هایش تماما سالم است.
حاجى مزبور نقل کرد که من در اول جوانى آن بزرگوار را درک کرده بودم و چون وصیت کرده بود که جنازه اش را به نجف اشرف حمل کنند پس از فوت، جنازه اش را به طور موقت در سرداب امانت گذاشتند و بعد مسامحه شد تا اینکه وصی آن مرحوم هم فوت شد و دیگر کسى پیدا نشد براى حمل جنازه و از خاطره ها محو گردید تا آن روز پس از ۷۲ سال جنازه را بیرون آوردند و در تابوت گذارده به قم حمل شد تا از آنجا به نجف اشرف حمل شد].
انعکاس خبری مطبوعات
یکی ازروزنامه های مطرح کشور در بهمن ماه سال ۱۳۴۸ شمسی با تعجب خبری را با عنوان, جسدی پس از ۶۵ سال سالم و تازه از زیر خاک خارج شد، با تیتر درشت منتشر کرد.
این روزنامه نوشت: [در گورستان متروکه ابرقو جسد مردی که ۶۵ سال پیش فوت کرده است تازه و بدون هیچگونه تغییری از زیر خاک خارج شد، به طوریکه هنوز رنگ حنای ریش و ناخن های متوفی زایل نشده است. خبرنگار ما در آباده جریان واقعه را به شرح زیر گزارش داد: بر اساس طرحی که شهرداری آباده تهیه کرده بود،قرار شد قبرستان متروکه ابرقو که سالها از قدمت آن می گذرد به پارک تبدیل شود، اما در این محل یک مرد روحانی به نام حاج محمد صادق به خاک سپرده شده بود و قبل از مرگ وصیت کرده بود استخوانهایش را به عتبات عالیات حمل کنند.
مسئولان شهرداری که قصد تخریب گورستان را داشتند ضمن تماس با بستگان مرحوم حاج محمد صادق دستور نبش قبر او را دادند ولی هنگامی که کارگران سرگرم کندن قبر بودند ناگهان جسد تازه و دست نخورده مرحوم حاج محمد صادق از زیر خاک بیرون آمد... جریان به مسئولان شهرداری اطلاع داده شد، معتمدان محلی و عده ای از بستگان مرحوم حاج محمد صادق به قبرستان ابرقو آمدند و جسد او را با شگفتی فراوان در صندوقی گذاشتند تا بعدا به قم حمل و در آن جا دفن شود.
این واقعه شگفت انگیز، حیرت اهالی آباده را بر انگیخته و تاکنون عده کثیری از نزدیک این جسد عجیب را دیده اند.]
برخی دیگر از روزنامه ها نیز قسمت بزرگی از صفحات خود را به این خبر اختصاص داده بودند.
مردم درباره جریان چه می گویند؟
این جریان که بهت و حیرت مردم محلی و بازدیدکنندگان شهرهای اطراف را به دنبال داشت نقل و قول های افراد کهنسال را به دنبال داشت که هنوز برخی از افراد به این نقل و قول ها اشاره می کنند و در مطبوعات آن زمان نیز به برخی از آنها اشاره شده است.
این افراد از مرحوم ملا محمد صادق (معروف به ابرقوئی) با عنوان عالمی باتقوا و پرهیزگار یاد می کنند که مردی قوی هیکل بوده است.
۴۵ سال قبل از آخرین نبش قبر نیز نوه حاج محمد صادق امام، جسد را برای بردن به عتبات عالیات نبش قبر کرد اما جسد وقتی دیدند که جسد همانطور سالم سالم است سنگ گور را گذاشتند و پس از آن نیز انتقال جسد منتفی شد
به گفته آنان ۴۵ سال قبل نیز که نوه آن مرحوم برای بردن جسد به عتبات عالیات قبرش را نبش کرد، جسد همانطور سالم سالم و تازه به چشم خورد که به همین علت سنگ گور را گذاشتند و پس از آن گویا انتقال جسد به عتبات عالیات منتفی شد.
مرحوم سید احمد مهدوی که در آن زمان ۸۷ سال داشت درباره مرحوم شیخ محمد صادق امام اظهار داشته است: مرحوم مردی بود خوش سیما، با اندامی درشت و ورزیده که حکایت از ورزشکار بودن وی در جوانی می کرد، وی ریشی انبوه داشت و در ورزش کشتی سرآمد همگان بود. همیشه با اسب سفیدی که داشت به سفر می رفت و شمشیر بلندی نیز از زین اسبش آویخته بود.
مرحوم سید مرتضی آتشی نیز که چند دهه موذنی مسجد جامع ابرکوه را به عهده داشت و جنازه مرحوم شیخ محمد صادق را با کمک چند نفر از زیر خاک ها بیرون آورده است اظهار می دارد: وقتی جسد نمایان شد، من فکر کردم همین که به آن دست بزنم اعضا و جوارح آن از یکدیگر متلاشی خواهد شد ولی با کمال تعجب مشاهده کردم که جنازه کاملأ تازه و سالم است.
روحانی منطقه به نام سید محمد قیومی واعظ نیز از جنازه دیدن کرده بود و تازه ماندن جسد را تایید کرده بود، حتی ریش سفید و حنا بسته مرده به همان حال که هنگام مرگ دفن شده بود، باقی مانده بود اما این روحانی در مورد کفن میت اظهار می دارد که کفن کاملأ پوسیده بود.
نکته ای که برای مردم عجیب بود این مسئله بود که اجساد پسر و عروس شیخ محمد صادق که چندین سال بعد از فوت وی فوت کرده و در نزدیکی قبر آن مرحوم دفن شده بودند به کلی پوسیده و از آنها جز مشتی استخوان باقی نمانده بود.
نبیره مرحوم امام چه گفت؟
نبیره حاج ملا صادق در مورد جد خود گفت: اجداد ما همگی روحانی بودند و جد اعلای آنان ملاعلی کرم خواهرزاده کریم خان زند بود که عالمی وارسته بود و همگی در فضل و تقوی سرآمد بودند.
محمد صادق امام افزود: در مورد حاج شیخ محمد صادق امام از قول مردم و عموهایم تعریف می کنند که ایشان قبل از به سن تکلیف رسیدن علاوه بر واجبات در ادای مستحبات و اقامه نماز شب نیز می کوشیدند و غسل جمعه ایشان نیز ترک نمی شد.
وی در مورد اهمیت دادن ایشان به غسل جمعه اظهار داشت: ایشان در سفرهایی که با اسب انجام می دادند و در قریه مهیار، به واسطه نبود آب، یخ حوض را شکسته و غسل جمعه را به جا آوردند.
به گفته وی، ایشان از شاگردان آیت الله فشارکی بودند و موقعی که مردم از ایشان برای امامت نماز دعوت می کردند خود را برای امام جماعت شدن عادل نمی دانستند.
ناگفته های یک شاهد عینی
محمد صادق امام ۷۵ ساله در مورد مشاهدات عینی خود از پیدا شدن مرحوم امام اظهار داشت: وقتی که قرار شد در محل قبرستان متروکه واقع در جنب مسجد جامع ابرکوه ساخت پارک توسط شهرداری صورت بگیرد به ما که در این محل دارای مقبره خانوادگی بودیم اطلاع داده شد که برای تخریب مقبره اقدام کنیم که عکس العمل شدید مردم در مورد تخریب این مقبره توسط شهرداری را مشاهده کردیم.
وی افزود: در نهایت با مراجعه مسئولان دادگستری آن وقت آباده مقرر شد که مقبره تخریب ولی قبر این عالم بزرگ در محل باقی بماند.
امام ادامه داد: مردم با ذکر این مسئله که باقی ماندن قبر آن مرحوم در محل باعث هتک حرمت ایشان است از ما خواستند که جنازه را تا زمان ارسال به عتبات عالیات به امامزاده احمد ابرکوه منتقل کنیم.
این شاهد عینی افزود: بعد از نبش قبر آن مرحوم با کمال تعجب مشاهده کردیم که جنازه کاملأ سالم است و حتی ریش حنا بسته ایشان نیز سالم مانده بود.
جنازه به حدی سالم بود که هنگامی که ایشان را به واسطه برخورداری از هیکلی قوی به زور و با فشار در تابوت جا دادیم هیچ آسیبی ندید و جسد چندین سال در امامزاده احمد ابرکوه نگهداری شد
نبیره حاج محمد صادق امام
وی در مورد میزان سالم بودن جنازه اظهار داشت: جنازه به حدی سالم بود که با توجه به اینکه تابوتی که برای ایشان ساخته بودیم اندازه معمولی داشت و ایشان فردی قوی هیکل بود، ناگزیر از فشار دادن جنازه و جای دادن آن با فشار در تابوت شدیم و جسد نیز هیچ آسیبی ندید و بعد از آن نیز جسد به امامزاده احمد منتقل شد و چندین سال به همین صورت مردم از جسد در اتاقی در امامزاده دیدن و شمع روشن می کردند که بعد از آن روی آن پوشش داده شد تا بعد از فراهم شدن موقعیت ایشان به عتبات عالیات منتقل شوند که تاکنون این موقعیت فراهم نشده است.
امام افزود: این اتفاق مردم دیگر مناطق کشور و خبرنگاران را تا مدتها به ابرکوه می کشاند و مطبوعات آن زمان با تیترهای درشت به آن می پرداختند و شهید دستغیب نیز آن را در کتاب داستان های شگفت به ثبت رساند.
به گفته وی مسئله جالب برای مردم این بود که قبر فرزند و عروس ایشان در این مقبره که چند ۱۰ سال بعد دفن شده بود کاملأ از بین رفته بود و فقط استخوان آنها باقی مانده بود.
علت سالم ماندن جنازه از نگاه شهید دستغیب
شهید دستغیب در ذیل درج این ماجرا و در مورد علل سالم ماندن اجساد آورده است:
[خواننده عزیز بداند که بعضى از ارواح شریفه در اثر قوت حیات حقیقى که دارند ابدان شریفه آنها که سالها با آن کار کردند و طریق عبودیت را پیمودند و پس از مفارقتشان از آن در جوف خاک مستور شده از نظر و توجه آنها پنهان نیست و از اینرو براى مدت نامعلومى بدنهاى آنها تازه مى ماند و ابدان شریفه بسیارى از پیغمبران و امامزادگان و علماى بزرگ پس از گذشتن صدها سال از فوت آنها در قبرشان تازه دیده شده و در کتب معتبره تواریخ ثبت گردیده است؛ مانند حضرت شعیب و حضرت دانیال و حضرت احمد بن موسى شاهچراغ و سید علاءالدین حسین و جناب ابن بابویه شیخ صدوق در رى و جناب محمد بن یعقوب کلینى در بغداد و غیر آنها که شرح هریک خارج از وضع این رساله است.
shia muslims , shi'a muslims , shia , shi'a , Shiite Photos , muharam , muharram , ashura
برچسب ها: جنازه سالم، تازه ماندن جسد، پیکر مطهر، عالم ربانی، اسلام، شیعه، shia muslims،
شگفتا از انسان خودبزرگ بین فخرفروشی که دیروز نطفه ای بوده و فردا مرداری خواهد شد.
اصول کافی ج2 ص382
برچسب ها: حدیث و روایات، احادیث امام سجاد ع، عکس و پوستر مذهبی، امام علی بن الحسین ع، امام زین العابدین، امام سجاد ع، احادیث و روایات امام سجاد،
امیرالمومنین حضرت علی (علیه السلام):
کسی که از خود حساب کشد ،سود می برد ، وآن کـــه از خــود غفلت کنــد زیان می بیند و کسی که از خدا بترسد ایمن باشد ،و کسی که عبرت آموزدآگاهی یابد،و آن که آگاهی یابد می فهمد و آن که بفهمد دانش آموخته است.
نهج البلاغه حکمت 208
برچسب ها: حدیث، روایت، حدیث حضرت علی ع، روایت حضرت علی ع، احادیث و روایات امام علی ع، عکس امام علی، پوستر حدیث،
امیرالمومنین حضرت علی (علیه السلام):
با مردم آن گونه معاشرت کنید، که اگر مُردید بر شما اشک بریزند
واگر زنده ماندید ، با اشتیاق سوی شما آیند.
نهج البلاغه حکمت 10
برچسب ها: حدیث، روایت، حدیث علوی، حدیث امام علی ع، احادیث و روایات حضرت علی ع، پوستر مذهبی، پوستر حدیث،
متن و ترجمه خطبه فدکیه حضرت صدیقه کبری فاطمه الزهرا (سلام الله علیها)
خطبتها علیهاالسلام بعد غصب الفدك
روى انّه لمّا أجمع أبوبكر و عمر علی منع فاطمة علیهاالسلام فدكاً و بلغها ذلك،لاثت خمارها علی رأسها، و اشتملت بجلبابها، و أقبلت فی لمّة من حفدتها و نساء قومها، تطأ ذیولها، ما تخرم مشیتها مشیة رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله،حتّى دخلت علی أبیبكر، و هو فی حشد من المهاجرین و الانصار و غیر هم، فنیطت دونها ملاءة فجلست، ثم أنّت أنّة أجهش القوم لها بالبكاء، فارتجّ المجلس، ثم أمهلت هنیئة.
حتّى اذا سكن نشیج القوم و هدأت فورتهم، افتتحت الكلام بحمداللَّه و الثناء علیه و الصلاة علی رسوله، فعاد القوم فی بكائهم، فلمّا أمسكوا عادت فی كلامها فقالت علیهاالسلام:
خطبه آن حضرت بعد از غصب فدك
روایت شده: هنگامى كه ابوبكر و عمر تصمیم گرفتند فدك را از حضرت فاطمه علیهاالسلام بگیرند و این خبر به ایشان رسید، لباس به تن كرده و چادر بر سر نهاد، و با گروهى از زنان فامیل و خدمتكاران خود بسوى مسجد روانه شد، در حالی كه چادرش به زمین كشیده مىشد، و راه رفتن او همانند راه رفتن پیامبر خدا بود، بر ابوبكر كه در میان عدهاى از مهاجرین و انصار و غیر آنان نشسته بود وارد شد، در این هنگام بین او و دیگران پردهاى آویختند، آنگاه نالهاى جانسوز از دل برآورد كه همه مردم بگریه افتادند و مجلس و مسجد به سختى به جنبش درآمد.
سپس لحظهاى سكوت كرد تا همهمه مردم خاموش و گریه آنان ساكت شد و جوش و خروش ایشان آرام یافت، آنگاه كلامش را با حمد و ثناى الهى آغاز فرمود و درود بر رسول خدا فرستاد، در اینجا دوباره صداى گریه مردم برخاست، وقتى سكوت برقرار شد، كلام خویش را دنبال كرد و فرمود:
اَلْحَمْدُلِلَّهِ عَلی ما اَنْعَمَ، وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلی ما اَلْهَمَ، وَ الثَّناءُ بِما قَدَّمَ، مِنْ عُمُومِ نِعَمٍ اِبْتَدَاَها، وَ سُبُوغِ الاءٍ اَسْداها، وَ تَمامِ مِنَنٍ اَوْلاها، جَمَّ عَنِ الْاِحْصاءِ عَدَدُها، وَ نَأى عَنِ الْجَزاءِ اَمَدُها، وَ تَفاوَتَ عَنِ الْاِدْراكِ اَبَدُها، وَ نَدَبَهُمْ لاِسْتِزادَتِها بِالشُّكْرِ لاِتِّصالِها، وَ اسْتَحْمَدَ اِلَى الْخَلائِقِ بِاِجْزالِها، وَ ثَنی بِالنَّدْبِ اِلى اَمْثالِها.
وَ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریكَ لَهُ، كَلِمَةٌ جَعَلَ الْاِخْلاصَ تَأْویلَها، وَ ضَمَّنَ الْقُلُوبَ مَوْصُولَها، وَ اَنارَ فِی التَّفَكُّرِ مَعْقُولَها، الْمُمْتَنِعُ عَنِ الْاَبْصارِ رُۆْیَتُهُ، وَ مِنَ الْاَلْسُنِ صِفَتُهُ، وَ مِنَ الْاَوْهامِ كَیْفِیَّتُهُ.
اِبْتَدَعَ الْاَشْیاءَ لا مِنْ شَىْءٍ كانَ قَبْلَها، وَ اَنْشَاَها بِلاَاحْتِذاءِ اَمْثِلَةٍ اِمْتَثَلَها، كَوَّنَها بِقُدْرَتِهِ وَ ذَرَأَها بِمَشِیَّتِهِ، مِنْ غَیْرِ حاجَةٍ مِنْهُ اِلى تَكْوینِها، وَ لا فائِدَةٍ لَهُ فی تَصْویرِها، اِلاَّ تَثْبیتاً لِحِكْمَتِهِ وَ تَنْبیهاً عَلی طاعَتِهِ، وَ اِظْهاراً لِقُدْرَتِهِ وَ تَعَبُّداً لِبَرِیَّتِهِ، وَ اِعْزازاً لِدَعْوَتِهِ، ثُمَّ جَعَلَ الثَّوابَ عَلی طاعَتِهِ، وَ وَضَعَ الْعِقابَ عَلی مَعْصِیَتِهِ، ذِیادَةً لِعِبادِهِ مِنْ نِقْمَتِهِ وَ حِیاشَةً لَهُمْ اِلى جَنَّتِهِ.
حمد و سپاس خداى را برآنچه ارزانى داشت، و شكر او را در آنچه الهام فرمود، و ثنا و شكر بر او بر آنچه پیش فرستاد، از نعمتهاى فراوانى كه خلق فرمود و عطایاى گستردهاى كه اعطا كرد، و منّتهاى بىشمارى كه ارزانى داشت، كه شمارش از شمردن آنها عاجز، و نهایت آن از پاداش فراتر، و دامنه آن تا ابد از ادراك دورتر است، و مردمان را فراخواند، تا با شكرگزارى آنها نعمتها را زیاده گرداند، و با گستردگى آنها مردم را به سپاسگزارى خود متوجّه ساخت، و با دعوت نمودن به این نعمتها آنها را دو چندان كرد.
و گواهى مىدهم
كه معبودى جز خداوند نیست و شریكى ندارد، كه این امر بزرگى است كه اخلاص
را تأویل آن و قلوب را متضمّن وصل آن ساخت، و در پیشگاه تفكر و اندیشه
شناخت آن را آسان نمود، خداوندى كه چشمها از دیدنش بازمانده، و زبانها از
وصفش ناتوان، و اوهام و خیالات از درك او عاجز مىباشند. موجودات را خلق
فرمود بدون آنكه از مادهاى موجود شوند، و آنها را پدید آورد بدون آنكه از
قالبى تبعیّت كنند، آنها را به قدرت خویش ایجاد و به مشیّتش پدید آورد،
بىآنكه در ساختن آنها نیازى داشته و در تصویرگرى آنها فائدهاى برایش وجود
داشته باشد، جز تثبیت حكمتش و آگاهى بر طاعتش، واظهار قدرت خود،و شناسائى
راه عبودیت و گرامى داشت دعوتش، آنگاه بر طاعتش پاداش و بر معصیتش عقاب
مقرر داشت، تا بندگانش را از نقمتش بازدارد و آنان را بسوى بهشتش رهنمون
گردد.
وَ اَشْهَدُ اَنَّ
اَبیمُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اِخْتارَهُ قَبْلَ اَنْ
اَرْسَلَهُ، وَ سَمَّاهُ قَبْلَ اَنْ اِجْتَباهُ، وَ اصْطَفاهُ قَبْلَ اَنْ
اِبْتَعَثَهُ، اِذ الْخَلائِقُ بِالْغَیْبِ مَكْنُونَةٌ، وَ بِسَتْرِ
الْاَهاویلِ مَصُونَةٌ، وَ بِنِهایَةِ الْعَدَمِ مَقْرُونَةٌ، عِلْماً مِنَ
اللَّهِ تَعالی بِمائِلِ الْاُمُورِ، وَ اِحاطَةً بِحَوادِثِ الدُّهُورِ،
وَ مَعْرِفَةً بِمَواقِعِ الْاُمُورِ. اِبْتَعَثَهُ
اللَّهُ اِتْماماً لِاَمْرِهِ، وَ عَزیمَةً عَلى اِمْضاءِ حُكْمِهِ، وَ
اِنْفاذاً لِمَقادیرِ رَحْمَتِهِ، فَرَأَى الْاُمَمَ فِرَقاً فی
اَدْیانِها، عُكَّفاً عَلی نیرانِها، عابِدَةً لِاَوْثانِها، مُنْكِرَةً
لِلَّهِ مَعَ عِرْفانِها. فَاَنارَ
اللَّهُ بِاَبیمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ و الِهِ ظُلَمَها، وَ
كَشَفَ عَنِ الْقُلُوبِ بُهَمَها، وَ جَلى عَنِ الْاَبْصارِ غُمَمَها، وَ
قامَ فِی النَّاسِ بِالْهِدایَةِ، فَاَنْقَذَهُمْ مِنَ الْغِوایَةِ، وَ
بَصَّرَهُمْ مِنَ الْعِمایَةِ، وَ هَداهُمْ اِلَى الدّینِ الْقَویمِ، وَ
دَعاهُمْ اِلَى الطَّریقِ الْمُسْتَقیمِ. ثُمَّ
قَبَضَهُ اللَّهُ اِلَیْهِ قَبْضَ رَأْفَةٍ وَ اخْتِیارٍ، وَ رَغْبَةٍ وَ
ایثارٍ، فَمُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ و الِهِ مِنْ تَعَبِ هذِهِ
الدَّارِ فی راحَةٍ، قَدْ حُفَّ بِالْمَلائِكَةِ الْاَبْرارِ وَ رِضْوانِ
الرَّبِّ الْغَفَّارِ، وَ مُجاوَرَةِ الْمَلِكِ الْجَبَّارِ، صَلَّى
اللَّهُ عَلی أَبی نَبِیِّهِ وَ اَمینِهِ وَ خِیَرَتِهِ مِنَ الْخَلْقِ وَ
صَفِیِّهِ، وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُاللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ. و
گواهى مىدهم كه پدرم محمّد بنده و فرستاده اوست، كه قبل از فرستاده شدن
او را انتخاب، و قبل از برگزیدن نام پیامبرى بر او نهاد، و قبل از مبعوث
شدن او را برانگیخت، آن هنگام كه مخلوقات در حجاب غیبت بوده، و در نهایت
تاریكىها بسر برده، و در سر حد عدم و نیستى قرار داشتند، او را برانگیخت
بخاطر علمش به عواقب كارها، و احاطهاش به حوادث زمان، و شناسائى كاملش به
وقوع مقدّرات. او
را برانگیخت تا امرش را كامل و حكم قطعىاش را امضا و مقدّراتش را اجرا
نماید، و آن حضرت امّتها را دید كه در آئینهاى مختلفى قرار داشته، و در
پیشگاه آتشهاى افروخته معتكف و بتهاى تراشیده شده را پرستنده، و خداوندى
كه شناخت آن در فطرتشان قرار دارد را منكرند. پس خداى بزرگ بوسیله
پدرم محمد صلى اللَّه علیه و آله تاریكىهاى آن را روشن، و مشكلات قلبها را
برطرف، و موانع رۆیت دیدهها را از میان برداشت، و با هدایت در میان مردم
قیام كرده و آنان را از گمراهى رهانید، و بینایشان كرده،و ایشان را به دین
استوار و محكم رهنمون شده، و به راه راست دعوت نمود. تا
هنگامى كه خداوند او را بسوى خود فراخواند، فراخواندنى از روى مهربانى و
آزادى و رغبت و میل، پس آن حضرت از رنج این دنیا در آسایش بوده، و فرشتگان
نیكوكار در گرداگرد او قرار داشته، و خشنودى پروردگار آمرزنده او را
فراگرفته، و در جوار رحمت او قرار دارد، پس درود خدا بر پدرم، پیامبر و
امینش و بهترین خلق و برگزیدهاش باد، و سلام و رحمت و بركات الهى براو
باد. ثم التفت الى اهل المجلس و قالت: آنگاه حضرت فاطمه علیهاالسلام رو به مردم كرده و فرمود: بِهِ
تُنالُ حُجَجُ اللَّهِ الْمُنَوَّرَةُ، وَ عَزائِمُهُ الْمُفَسَّرَةُ، وَ
مَحارِمُهُ الْمُحَذَّرَةُ، وَ بَیِّناتُهُ الْجالِیَةُ، وَ بَراهینُهُ
الْكافِیَةُ، وَ فَضائِلُهُ الْمَنْدُوبَةُ، وَ رُخَصُهُ الْمَوْهُوبَةُ،
وَ شَرائِعُهُ الْمَكْتُوبَةُ. شما
اى بندگان خدا پرچمداران امر و نهى او، و حاملان دین و وحى او، و امینهاى
خدا بر یكدیگر، و مبلّغان او بسوى امّتهایید، زمامدار حق در میان شما
بوده، و پیمانى است كه از پیشاپیش بسوى شما فرستاده، و باقیماندهاى است كه
براى شما باقى گذارده، و آن كتاب گویاى الهى و قرآن راستگو و نور فروزان و
شعاع درخشان است، كه بیان و حجّتهاى آن روشن، اسرار باطنى آن آشكار، ظواهر
آن جلوهگر مىباشد، پیروان آن مورد غبطه جهانیان بوده، و تبعیّت از او
خشنودى الهى را باعث مىگردد، و شنیدن آن راه نجات است. بوسیله آن
مىتوان به حجّتهاى نورانى الهى، و واجباتى كه تفسیر شده، و محرّماتى كه از
ارتكاب آن منع گردیده، و نیز به گواهیهاى جلوهگرش و برهانهاى كافیش و
فضائل پسندیدهاش، و رخصتهاى بخشیده شدهاش و قوانین واجبش دست یافت. فَجَعَلَ
اللَّهُ الْایمانَ تَطْهیراً لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ، وَ الصَّلاةَ
تَنْزیهاً لَكُمْ عَنِ الْكِبْرِ، وَ الزَّكاةَ تَزْكِیَةً لِلنَّفْسِ وَ
نِماءً فِی الرِّزْقِ، وَ الصِّیامَ تَثْبیتاً لِلْاِخْلاصِ، وَ الْحَجَّ
تَشْییداً لِلدّینِ، وَ الْعَدْلَ تَنْسیقاً لِلْقُلُوبِ، وَ طاعَتَنا
نِظاماً لِلْمِلَّةِ، وَ اِما مَتَنا اَماناً لِلْفُرْقَةِ، وَ الْجِهادَ
عِزّاً لِلْاِسْلامِ، وَ الصَّبْرَ مَعُونَةً عَلَی اسْتیجابِ الْاَجْرِ. وَ
الْاَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلِحَةً لِلْعامَّةِ، وَ بِرَّ الْوالِدَیْنِ
وِقایَةً مِنَ السَّخَطِ، وَ صِلَةَ الْاَرْحامِ مَنْساءً فِی الْعُمْرِ
وَ مَنْماةً لِلْعَدَدِ، وَ الْقِصاصَ حِقْناً لِلدِّماءِ، وَ الْوَفاءَ
بِالنَّذْرِ تَعْریضاً لِلْمَغْفِرَةِ، وَ تَوْفِیَةَ الْمَكائیلِ وَ
الْمَوازینِ تَغْییراً لِلْبَخْسِ. وَ
النَّهْىَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزیهاً عَنِ الرِّجْسِ، وَ اجْتِنابَ
الْقَذْفِ حِجاباً عَنِ اللَّعْنَةِ، وَ تَرْكَ السِّرْقَةِ ایجاباً
لِلْعِصْمَةِ، وَ حَرَّمَ اللَّهُ الشِّرْكَ اِخْلاصاً لَهُ
بِالرُّبوُبِیَّةِ. فَاتَّقُوا
اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ، وَ لا تَمُوتُنَّ اِلاَّ وَ اَنْتُمْ
مُسْلِمُونَ، وَ اَطیعُوا اللَّهَ فیما اَمَرَكُمْ بِهِ وَ نَهاكُمْ
عَنْهُ، فَاِنَّهُ اِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ. پس
خداى بزرگ ایمان را براى پاك كردن شما از شرك، و نماز را براى پاك نمودن
شما از تكبّر، و زكات را براى تزكیه نفس و افزایش روزى، و روزه را براى
تثبیت اخلاص، و حج را براى استحكام دین، و عدالتورزى را براى التیام
قلبها، و اطاعت ما خاندان را براى نظم یافتن دین و آیین، و امامتمان را
براى رهایى از تفرقه، و جهاد را براى عزت اسلام، و صبر را براى كمك در بدست
آوردن پاداش قرار داد. و امر به معروف را براى مصلحت
جامعه، و نیكى به پدر و مادر را براى رهایى از غضب الهى، و صله ارحام را
براى طولانى شدن عمر و افزایش جمعیت، و قصاص را وسیله حفظ خونها، و وفاى به
نذر را براى در معرض مغفرت الهى قرار گرفتن، و دقت در كیل و وزن را براى
رفع كم فروشى مقرر فرمود. و نهى از شرابخوارى را براى پاكیزگى از
زشتى، و حرمت نسبت ناروا دادن را براى عدم دورى از رحمت الهى، و ترك دزدى
را براى پاكدامنى قرار داد، و شرك را حرام كرد تا در یگانه پرستى خالص
شوند. پس
آنگونه كه شایسته است از خدا بترسید، و از دنیا نروید جز آنكه مسلمان
باشید، و خدا را در آنچه بدان امر كرده و از آن بازداشته اطاعت نمائید،
همانا كه فقط دانشمندان از خدا مىترسند. ثم قالت: اَیُّهَا
النَّاسُ! اِعْلَمُوا اَنّی فاطِمَةُ وَ اَبیمُحَمَّدٌ، اَقُولُ عَوْداً
وَ بَدْءاً، وَ لا اَقُولُ ما اَقُولُ غَلَطاً، وَ لا اَفْعَلُ ما اَفْعَلُ
شَطَطاً، لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِكُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما
عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْكُمْ بِالْمُۆْمِنینَ رَۆُوفٌ رَحیمٌ. فَاِنْ تَعْزُوهُ وَتَعْرِفُوهُ تَجِدُوهُ اَبی دُونَ نِسائِكُمْ،وَ اَخَا ابْنِ عَمّی دُونَ رِجالِكُمْ، وَ لَنِعْمَ الْمَعْزِىُّ اِلَیْهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ، فَبَلَّغَ
الرِّسالَةَ صادِعاً بِالنَّذارَةِ، مائِلاً عَنْ مَدْرَجَةِ
الْمُشْرِكینَ، ضارِباً ثَبَجَهُمْ، اخِذاً بِاَكْظامِهِمْ، داعِیاً اِلى
سَبیلِ رَبِّهِ بِالْحِكْمَةِ و الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، یَجُفُّ
الْاَصْنامَ وَ یَنْكُثُ الْهامَّ، حَتَّى انْهَزَمَ الْجَمْعُ وَ وَ
لَّوُا الدُّبُرَ. حَتَّى تَفَرََّى اللَّیْلُ عَنْ
صُبْحِهِ، وَ اَسْفَرَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ، و نَطَقَ زَعیمُالدّینِ،
وَ خَرَسَتْ شَقاشِقُ الشَّیاطینِ، وَ طاحَ وَ شیظُ النِّفاقِ، وَ
انْحَلَّتْ عُقَدُ الْكُفْرِ وَ الشَّقاقِ، وَ فُهْتُمْ بِكَلِمَةِ
الْاِخْلاصِ فی نَفَرٍ مِنَ الْبیضِ الْخِماصِ. آنگاه فرمود: اى
مردم! بدانید كه من فاطمه و پدرم محمد است، آنچه ابتدا گویم در پایان نیز
مىگویم، گفتارم غلط نبوده و ظلمى در آن نیست، پیامبرى از میان شما
برانگیخته شد كه رنجهاى شما بر او گران آمده و دلسوز بر شما است، و بر
مۆمنان مهربان و عطوف است. پس اگر او را بشناسید مىدانید كه او در میان زنانتان پدر من بوده، و در میان مردانتان برادر پسر عموى من است. چه
نیكو بزرگوارى است آنكه من این نسبت را به او دارم، رسالت خود را با انذار
انجام داد، از پرتگاه مشركان كنارهگیرى كرده، شمشیر بر فرقشان نواخت،
گلویشان را گرفته و با حكمت و پند و اندرز نیكو بسوى پروردگارشان دعوت
نمود، بتها را نابود ساخته، و سر كینهتوزان را مىشكند، تا جمعشان منهزم
شده و از میدان گریختند. تا آنگاه كه صبح روشن از پرده شب برآمد، و
حق نقاب از چهره بركشید، زمامدار دین به سخن درآمد، و فریاد شیطانها خاموش
گردید، خار نفاق از سر راه برداشته شد، و گرههاى كفر و تفرقه از هم گشوده
گردید، و دهانهاى شما به كلمه اخلاص باز شد، در میان گروهى كه سپیدرو و
شكم به پشت چسبیده بودند. وَ
كُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ، مُذْقَةَ الشَّارِبِ، وَ
نُهْزَةَ الطَّامِعِ، وَ قُبْسَةَ الْعِجْلانِ، وَ مَوْطِیءَ الْاَقْدامِ،
تَشْرَبُونَ الطَّرْقَ، وَ تَقْتاتُونَ الْقِدَّ، اَذِلَّةً خاسِئینَ،
تَخافُونَ اَنْ یَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِكُمْ، فَاَنْقَذَكُمُ
اللَّهُ تَبارَكَ وَ تَعالی بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ
بَعْدَ اللَّتَیَّا وَ الَّتی، وَ بَعْدَ اَنْ مُنِیَ بِبُهَمِ الرِّجالِ،
وَ ذُۆْبانِ الْعَرَبِ، وَ مَرَدَةِ اَهْلِ الْكِتابِ. كُلَّما
اَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ اَطْفَأَهَا اللَّهُ، اَوْ نَجَمَ قَرْنُ
الشَّیْطانِ، اَوْ فَغَرَتْ فاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِكینَ، قَذَفَ اَخاهُ فی
لَهَواتِها، فَلا یَنْكَفِیءُ حَتَّى یَطَأَ جِناحَها بِأَخْمَصِهِ، وَ
یَخْمِدَ لَهَبَها بِسَیْفِهِ، مَكْدُوداً فی ذاتِ اللَّهِ، مُجْتَهِداً فی
اَمْرِ اللَّهِ، قَریباً مِنْ رَسُولِاللَّهِ، سَیِّداً فی اَوْلِیاءِ
اللَّهِ، مُشَمِّراً ناصِحاً مُجِدّاً كادِحاً، لا تَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ
لَوْمَةَ لائِمٍ. وَ
اَنْتُمَ فی رَفاهِیَّةٍ مِنَ الْعَیْشِ، و ادِعُونَ فاكِهُونَ آمِنُونَ،
تَتَرَبَّصُونَ بِنَا الدَّوائِرَ، وَ تَتَوَكَّفُونَ الْاَخْبارَ، وَ
تَنْكُصُونَ عِنْدَ النِّزالِ، وَ تَفِرُّونَ مِنَ الْقِتالِ. و
شما بر كناره پرتگاهى از آتش قرار داشته، و مانند جرعهاى آب بوده و در
معرض طمع طمّاعان قرار داشتید، همچون آتشزنهاى بودید كه بلافاصله خاموش
مىگردید، لگدكوب روندگان بودید، از آبى مىنوشیدید كه شتران آن را آلوده
كرده بودند، و از پوست درختان به عنوان غذا استفاده مىكردید، خوار و مطرود
بودید، مىترسیدند كه مردمانى كه در اطراف شما بودند شما را بربایند، تا
خداى تعالى بعد از چنین حالاتى شما را بدست آن حضرت نجات داد، بعد از آنكه
از دست قدرتمندان و گرگهاى عرب و سركشان اهل كتاب ناراحتیها كشیدید.
هرگاه آتش جنگ برافروختند خداوند خاموشش نموده، یا هر هنگام كه
شیطان سر برآورد یا اژدهائى از مشركین دهان بازكرد، پیامبر برادرش را در
كام آن افكند، و او تا زمانى كه سرآنان را به زمین نمىكوفت و آتش آنها را
به آب شمشیرش خاموش نمىكرد، باز نمىگشت، فرسوده از تلاش در راه خدا،
كوشیده در امر او، نزدیك به پیامبر خدا، سرورى از اولیاء الهى، دامن به كمر
بسته، نصیحتگر، تلاشگر، و كوششكننده بود، و در راه خدا از ملامت
ملامتكننده نمىهراسید. و این در هنگامهاى بود كه شما در آسایش زندگى
مىكردید، در مهد امن متنعّم بودید، و در انتظار بسر مىبردید تا
ناراحتىها ما را در بر گیرد، و گوش به زنگ اخبار بودید، و هنگام كارزار
عقبگرد مىكردید، و به هنگام نبرد فرار مىنمودید. فَلَمَّا
اِختارَ اللَّهُ لِنَبِیِّهِ دارَ اَنْبِیائِهِ وَ مَأْوى اَصْفِیائِهِ،
ظَهَرَ فیكُمْ حَسْكَةُ النِّفاقِ، وَ سَمَلَ جِلْبابُ الدّینِ، وَ نَطَقَ
كاظِمُ الْغاوینَ، وَ نَبَغَ خامِلُ الْاَقَلّینَ، وَ هَدَرَ فَنیقُ
الْمُبْطِلینَ، فَخَطَرَ فی عَرَصاتِكُمْ، وَ اَطْلَعَ الشَّیْطانُ
رَأْسَهُ مِنْ مَغْرَزِهِ، هاتِفاً بِكُمْ، فَأَلْفاكُمْ لِدَعْوَتِهِ
مُسْتَجیبینَ، وَ لِلْغِرَّةِ فیهِ مُلاحِظینَ، ثُمَّ اسْتَنْهَضَكُمْ
فَوَجَدَكُمْ خِفافاً، وَ اَحْمَشَكُمْ فَاَلْفاكُمْ غِضاباً، فَوَسَمْتُمْ
غَیْرَ اِبِلِكُمْ، وَ وَرَدْتُمْ غَیْرَ مَشْرَبِكُمْ. هذا،
وَ الْعَهْدُ قَریبٌ، وَالْكَلْمُ رَحیبٌ، وَ الْجُرْحُ لَمَّا
یَنْدَمِلُ، وَ الرَّسُولُ لَمَّا یُقْبَرُ، اِبْتِداراً زَعَمْتُمْ خَوْفَ
الْفِتْنَةِ، اَلا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا، وَ اِنَّ جَهَنَّمَ
لَمُحیطَةٌ بِالْكافِرینَ. فَهَیْهاتَ
مِنْكُمْ، وَ كَیْفَ بِكُمْ، وَ اَنَّى تُۆْفَكُونَ، وَ كِتابُ اللَّهِ
بَیْنَ اَظْهُرِكُمْ، اُمُورُهُ ظاهِرَةٌ، وَ اَحْكامُهُ زاهِرَةٌ، وَ
اَعْلامُهُ باهِرَةٌ، و زَواجِرُهُ لائِحَةٌ، وَ اَوامِرُهُ واضِحَةٌ، وَ
قَدْ خَلَّفْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِكُمْ، أَرَغْبَةً عَنْهُ تُریدُونَ؟
اَمْ بِغَیْرِهِ تَحْكُمُونَ؟ بِئْسَ لِلظَّالمینَ بَدَلاً، وَ مَنْ
یَبْتَغِ غَیْرَ الْاِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ، وَ هُوَ فِی
الْاخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینِ. و
آنگاه كه خداوند براى پیامبرش خانه انبیاء و آرامگاه اصفیاء را برگزید،
علائم نفاق در شما ظاهر گشت، و جامه دین كهنه، و سكوت گمراهان شكسته، و پست
رتبهگان با قدر و منزلت گردیده، و شتر نازپرورده اهل باطل به صدا درآمد، و
در خانههایتان بیامد، و شیطان سر خویش را از مخفىگاه خود بیرون آورد، و
شما را فراخواند، مشاهده كرد پاسخگوى دعوت او هستید، و براى فریب خوردن
آمادهاید، آنگاه از شما خواست كه قیام كنید، و مشاهده كرد كه به آسانى این
كار را انجام مىدهید، شما را به غضب واداشت، و دید غضبناك هستید، پس بر
شتران دیگران نشان زدید، و بر آبى كه سهم شما نبود وارد شدید. این
در حالى بود كه زمانى نگذشته بود، و موضع شكاف زخم هنوز وسیع بود، و جراحت
التیام نیافته، و پیامبر به قبر سپرده نشده بود، بهانه آوردید كه از فتنه
مىهراسید، آگاه باشید كه در فتنه قرار گرفتهاید، و براستى جهنم كافران را
احاطه نموده است. این كار از شما بعید بود، و چطور این كار را
كردید، به كجا روى مىآوردید، در حالى كه كتاب خدا رویاروى شماست، امورش
روشن، و احكامش درخشان، و علائم هدایتش ظاهر، و محرّماتش هویدا، و اوامرش
واضح است، ولى آن را پشت سر انداختید، آیا بىرغبتى به آن را خواهانید؟ یا
بغیر قرآن حكم مىكنید؟ كه این براى ظالمان بدل بدى است، و هركس غیر از
اسلام دینى را جویا باشد از او پذیرفته نشده و در آخرت از زیانكاران خواهد
بود.
*ادامه مطلب اینجا کلیک کنید*
برچسب ها: خطبه فدکیه، متن خطبه فدکیه، ترجمه خطبه فدکیه، خطبه حضرت فاطمه الزهراس، متن خطبه حضرت فاطمه الزهرا، سخنرانی حضرت فاطمه الزهرا، فدک،
HotBird Satellite
Freq: 10949 Vertical
Symbol Rate 27500 - BC : 3/4
ماهواره نایل ست :
NileSat Satellite
Freq: 10727 Horzintal
Symbol Rate 27500 - BC : 5/6
گلکسی 19:
Galexy19 Satellite
Freq: 11836 Vertical
Symbol Rate 20765 - BC : 3/4
(دوستان برای حمایت از این شبکه این پست را نشر بدهید)
سایت شبکه ولادیت :
http://www.velayattv.com/fa/index.php
برچسب ها: فرکانس شبکه ولایت، ماهواره هاتبرد، شبکه ولایت، جهت شبکه ولایت،
طرح شبهه:
علی که شیر خدا و اسد الله الغالب بود و در قلعه خیبر را با یک دست بلند کرد، چگونه حاضر مىشود ببیند همسرش را در مقابل چشمانش كتك بزنند؛ اما هیچ واكنشى از خود نشان ندهد؟!
نقد و بررسی:
یكى از مهمترین شبهاتى كه وهابیها با تحریك احساسات مردم، به منظور انكار قضیه هجوم عمر بن خطاب و كتك زدن فاطمه زهرا سلام الله علیها مطرح مىكنند، این است كه چرا امیرمؤمنان علیه السلام از همسرش دفاع نكرد؟ مگر نه این كه او اسد الله الغالب و شجاعترین فرد زمان خود بود و...
عالمان شیعه در طول تاریخ از این شبهه پاسخهاى گوناگونى دادهاند كه به اختصار به چند نكته بسنده مىكنیم.
عكس العمل تند حضرت در برابر عمر بن خطاب:
امیرمؤمنان علیه السلام در مرحله اول و زمانى كه آنها قصد تعرض به همسرش را داشتند، از خود واكنش نشان داد و با عمر برخورد كرد، او را بر زمین زد، با مشت به صورت و گردن او كوبید؛ اما از آن جایى كه مأمور به صبر بود از ادامه مخاصمه منصرف و طبق فرمان رسول خدا صلى الله علیه وآله صبر پیشه كرد. در حقیقت با این كار مىخواست به آنها بفهماند كه اگر مأمور به شكیبائى نبودم و فرمان خدا غیر از این بود، كسى جرأت نمىكرد كه این فكر را حتى از مخیلهاش بگذراند؛ اما آن حضرت مثل همیشه تابع فرمانهاى الهى بوده است.
سلیم بن قیس هلالى كه از یاران مخلص امیرمؤمنان علیه السلام است، در این باره مىنویسد:
وَدَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِی الْبَابِ ثُمَّ دَفَعَهُ فَدَخَلَ فَاسْتَقْبَلَتْهُ فَاطِمَةُ علیه السلام وَصَاحَتْ یَا أَبَتَاهْ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَرَفَعَ عُمَرُ السَّیْفَ وَهُوَ فِی غِمْدِهِ فَوَجَأَ بِهِ جَنْبَهَا فَصَرَخَتْ یَا أَبَتَاهْ فَرَفَعَ السَّوْطَ فَضَرَبَ بِهِ ذِرَاعَهَا فَنَادَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ لَبِئْسَ مَا خَلَّفَكَ أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ.
فَوَثَبَ عَلِیٌّ (علیه السلام) فَأَخَذَ بِتَلابِیبِهِ ثُمَّ نَتَرَهُ فَصَرَعَهُ وَوَجَأَ أَنْفَهُ وَرَقَبَتَهُ وَهَمَّ بِقَتْلِهِ فَذَكَرَ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَمَا أَوْصَاهُ بِهِ فَقَالَ وَالَّذِی كَرَّمَ مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّةِ یَا ابْنَ صُهَاكَ لَوْ لا كِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَعَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَیَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) لَعَلِمْتَ أَنَّكَ لا تَدْخُلُ بَیْتِی.
عمر آتش طلبید و آن را بر در خانه شعله ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز كرد و داخل شد! حضرت زهرا علیها السّلام به طرف عمر آمد و فریاد زد: یا ابتاه، یا رسول اللَّه! عمر شمشیر را در حالى كه در غلافش بود بلند كرد و بر پهلوى فاطمه زد. آن حضرت ناله كرد: یا ابتاه! عمر تازیانه را بلند كرد و بر بازوى حضرت زد. آن حضرت صدا زد:
یا رسول اللَّه، ابوبكر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتار مىكنند»!
علی علیه السّلام ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت كشید و بر زمین زد و بر بینى و گردنش كوبید و خواست او را بكشد؛ ولى به یاد سخن پیامبر صلى الله علیه وآله و وصیتى كه به او كرده بود افتاد، فرمود: اى پسر صُهاك! قسم به آنكه محمّد را به پیامبرى مبعوث نمود، اگر مقدرّات الهى و عهدى كه پیامبر با من بسته است، نبود، مىدانستى كه تو نمىتوانى به خانه من داخل شوى»
الهلالی، سلیم بن قیس (متوفای80هـ)، كتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص568، ناشر: انتشارات هادى ـ قم، الطبعة الأولی، 1405هـ.
همچنین آلوسى مفسر مشهور اهل تسنن به نقل از منابع شیعه این روایت را نقل كرده است:
أنه لما یجب على غضب عمر وأضرم النار بباب على وأحرقه ودخل فاستقبلته فاطمة وصاحت یا أبتاه ویا رسول الله فرفع عمر السیف وهو فى غمده فوجأ به جنبها المبارك ورفع السوط فضرب به ضرعها فصاحت یا أبتاه فأخذ على بتلابیب عمر وهزه ووجأ أنفه ورقبته
عمر عصبانی شد و درب خانه علی را به آتش کشید و داخل خانه شد، فاطمه سلام الله علیها به طرف عمر آمد و فریاد زد: «یا ابتاه، یا رسول الله»! عمر شمشیرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوى فاطمه زد، تازیانه را بلند کرد و بر بازوى فاطمه زد، فریاد زد: « یا ابتاه » (با مشاهده این ماجرا) علی (ع) ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت کشید و بر زمین زد و بر بینى و گردنش کوبید.
الآلوسی البغدادی، العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود (متوفای1270هـ)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج3، ص124، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
تسلیم وصیت پیامبر اكرم (ص):
امیرمؤمنان علیه السلام در تمام دوران زندگیاش، مطیع محض فرمانهاى الهى بوده و آنچه او را به واكنش وامىداشت، فقط و فقط اوامر الهى بود و هرگز به خاطر تعصب، غضب و منافع شخصى از خود واكنش نشان نمىداد.
آن حضرت از جانب خدا و رسولش مأمور به صبر و شكیبائى در برابر این مصیبتهاى عظیم بوده است و طبق همین فرمان بود كه دست به شمشیر نبرد.
مرحوم سید رضى الدین موسوى در كتاب شریف خصائص الأئمه (علیهم السلام) مىنویسد:
أَبُو الْحَسَنِ فَقُلْتُ لِأَبِی فَمَا كَانَ بَعْدَ إِفَاقَتِهِ قَالَ دَخَلَ عَلَیْهِ النِّسَاءُ یَبْكِینَ وَارْتَفَعَتِ الْأَصْوَاتُ وَضَجَّ النَّاسُ بِالْبَابِ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَالْأَنْصَارِ فَبَیْنَا هُمْ كَذَلِكَ إِذْ نُودِیَ أَیْنَ عَلِیٌّ فَأَقْبَلَ حَتَّى دَخَلَ عَلَیْهِ قَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) فَانْكَبَبْتُ عَلَیْهِ فَقَالَ یَا أَخِی... أَنَّ الْقَوْمَ سَیَشْغَلُهُمْ عَنِّی مَا یَشْغَلُهُمْ فَإِنَّمَا مَثَلُكَ فِی الْأُمَّةِ مَثَلُ الْكَعْبَةِ نَصَبَهَا اللَّهُ لِلنَّاسِ عَلَماً وَإِنَّمَا تُؤْتَى مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ وَنَأْیٍ سَحِیقٍ وَلَا تَأْتِی وَإِنَّمَا أَنْتَ عَلَمُ الْهُدَى وَنُورُ الدِّینِ وَهُوَ نُورُ اللَّهِ یَا أَخِی وَالَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ لَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَیْهِمْ بِالْوَعِیدِ بَعْدَ أَنْ أَخْبَرْتُهُمْ رَجُلًا رَجُلًا مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنْ حَقِّكَ وَأَلْزَمَهُمْ مِنْ طَاعَتِكَ وَكُلٌّ أَجَابَ وَسَلَّمَ إِلَیْكَ الْأَمْرَ وَإِنِّی لَأَعْلَمُ خِلَافَ قَوْلِهِمْ فَإِذَا قُبِضْتُ وَفَرَغْتَ مِنْ جَمِیعِ مَا أُوصِیكَ بِهِ وَغَیَّبْتَنِی فِی قَبْرِی فَالْزَمْ بَیْتَكَ وَاجْمَعِ الْقُرْآنَ عَلَى تَأْلِیفِهِ وَالْفَرَائِضَ وَالْأَحْكَامَ عَلَى تَنْزِیلِهِ ثُمَّ امْضِ [ذَلِكَ] عَلَى غیر لائمة [عَزَائِمِهِ وَ] عَلَى مَا أَمَرْتُكَ بِهِ وَعَلَیْكَ بِالصَّبْرِ عَلَى مَا یَنْزِلُ بِكَ وَبِهَا [یعنی بفاطمة] حَتَّى تَقْدَمُوا عَلَیَّ.
امام كاظم علیه السلام مىفرماید: از پدرم امام صادق علیه السلام پرسیدم: پس از به هوش آمدن رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم چه اتفاق افتاد؟ فرمود: زنها داخل شدند و صدا به گریه بلند كردند، مهاجرین و انصار جمع شده و اظهار غم و اندوه مىكردند، علی فرمود: ناگهان مرا صدا زدند، وارد شدم و خودم را روى بدن پیغمبر انداختم، فرمود:
برادرم، این مردم مرا رها خواهند كرد و به دنیاى خودشان مشغول خواهند شد؛ ولى تو را از رسیدگى به من باز ندارد، مثل تو در بین این امت مثل كعبه است كه خدا آن را نشانه قرار داده است تا از راههاى دور نزد آن بیایند... پس چون از دنیا رفتم و از آنچه به تو وصیت كردم فارغ شدى و بدنم را در قبر گذاشتی، در خانهات بنشین و قرآن را آنگونه كه دستور دادهام، بر اساس واجبات و احكام و ترتیب نزول جمع آورى كن، تو را به بردبارى در برابر آنچه كه از این گروه به تو و فاطمه زهرا سلام الله علیها خواهد رسید سفارش مىكنم، صبر كن تا بر من وارد شوی.
الشریف الرضی، أبی الحسن محمد بن الحسین بن موسى الموسوی البغدادی (متوفای406هـ) خصائصالأئمة (علیهم السلام)، ص73، تحقیق وتعلیق: الدكتور محمد هادی الأمینی، ناشر: مجمع البحوث الإسلامیة الآستانة الرضویة المقدسة مشهد – إیران، 1406هـ
المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 22، ص 484، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403 - 1983 م.
در روایت دیگرى سلیم بن قیس هلالى نقل مىكند:
ثُمَّ نَظَرَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) إِلَى فَاطِمَةَ وَإِلَى بَعْلِهَا وَإِلَى ابْنَیْهَا فَقَالَ یَا سَلْمَانُ أُشْهِدُ اللَّهَ أَنِّی حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَهُمْ وَسِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَهُمْ أَمَا إِنَّهُمْ مَعِی فِی الْجَنَّةِ ثُمَّ أَقْبَلَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه وآله) عَلَى عَلِیٍّ (علیه السلام) فَقَالَ یَا عَلِیُّ إِنَّكَ سَتَلْقَى [بَعْدِی] مِنْ قُرَیْشٍ شِدَّةً مِنْ تَظَاهُرِهِمْ عَلَیْكَ وَظُلْمِهِمْ لَكَ فَإِنْ وَجَدْتَ أَعْوَاناً [عَلَیْهِمْ] فَجَاهِدْهُمْ وَقَاتِلْ مَنْ خَالَفَكَ بِمَنْ وَافَقَكَ فَإِنْ لَمْ تَجِدْ أَعْوَاناً فَاصْبِرْ وَكُفَّ یَدَكَ وَلا تُلْقِ بِیَدِكَ إِلَى التَّهْلُكَةِ فَإِنَّكَ [مِنِّی] بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَلَكَ بِهَارُونَ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ إِنَّهُ قَالَ لِأَخِیهِ مُوسَى إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ كادُوا یَقْتُلُونَنِی.
پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم به فاطمه و همسر او و دو پسرش نگاهى كرد و فرمود: اى سلمان! خدا را شاهد مىگیرم افرادى كه با اینان بجنگند با من جنگیدهاند، افرادى كه با اینان روى صلح داشته باشند با من صلح كردهاند، بدانید كه اینان در بهشت همراه منند.
سپس پیامبر صلى الله علیه وآله نگاهى به علی علیه السلام كرد و فرمود: اى علی! تو به زودى پس از من، از قریش و متحد شدنشان علیه خودت و ستمشان سختى خواهى كشید. اگر یارانى یافتى با آنان جهاد كن و به وسیله موافقینت با آنان بجنگ، و اگر كمك كار و یاورى نیافتى صبر كن و دست نگهدار و با دست خویش خود را به نابودى مینداز. تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى هستى، هارون براى تو اسوه خوبى است، به برادرش موسى گفت: إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِى وَ كادُوا یَقْتُلُونَنِی؛ این قوم مرا ضعیف شمردند و نزدیك بود مرا بكشند.
*ادامه مطلب اینجا کلیک کنید*
برچسب ها: احادیث اهل سنت، کتب اهل سنت، اهل تسنن، رفع شبهات اهل سنت، شبهات اهل تسنن، شهادت حضرت زهرا س، پرسش و پاسخ،