در اخبار آمده است که یکی از دانشمندان و علمای مذهبی قوم بنی
اسرائیل، مردمان را از رحمت خدای تعالی نومید می کرد و کار را بر ایشان سخت
میگرفت. هر که نزد او میرفت تا راهی برای توبه بیابد، او همه راهها را
به روی او می بست و به وی می گفت:
«فقط عذاب را آماده باش.»
مرد دانشمند مُرد. او را در خواب دیدند.
گفتند:
«چگونهای و خدایت را چگونه یافتی؟»
گفت:
هر روز صدایی به من میگوید:
«تو را از رحمت خود نومید و محروم می کنم، آنسان که در دنیا، بندگانم را از من ناامید کردی.»
امام محمد غزالی
کیمیای سعادت- جلد 2- رکن چهارم- در منجیات- در خوف و رجا