هر چه گفتمش از فروپاشی حال و روانم
نفهمید
هی فلانی
بیا نسخه پزشکان را بنگر
شاید که باورت شود
ویران شدنم را


  (م.ش)

تاریخ : 1394/06/10 | 23:31 | نویسنده : محسن ... | نظرات


پرسید:
که چه آمد بر سر موهای سیاهت
گفتم: هیچ
رنگ دانه موهای سیاهم مرد
لبخندی زدُ گفت:
آنچه که مرد
بود , دل شیدایت
نه رنگ دانه موهای سیاهت

م.ش


تاریخ : 1394/05/27 | 22:26 | نویسنده : محسن ... | نظرات



کافیست
انحنای لب های دخترک
قصه عاشقیم
روبه بالا باشد
کوه که هیچ
من دنیا می کَنم


م.ش




تاریخ : 1394/04/7 | 21:52 | نویسنده : محسن ... | نظرات





چه خوب شد حال من را پرسیدی
حال من خوب ست
دو قدم از خوبی آنطرف تر
می بینی
نشئه نشئه ام
آنقدر که درد را کشیده ام


م.ش


تاریخ : 1394/01/19 | 23:45 | نویسنده : محسن ... | نظرات





وقتی رفتــــ
دهان پاکتــــ سیگارم وا ماند
و من مدام کشیدم
سیگار را...
درد نبودنش را...


محسن آریایی (م.ش)


تاریخ : 1393/12/13 | 19:37 | نویسنده : محسن ... | نظرات





کمی با من مدارا کن
این روز ها
دلم پُر از ناگفته حرف هایی ست
که باید می گفتم
اما...
نگفتم

م.ش



تاریخ : 1393/12/5 | 00:21 | نویسنده : محسن ... | نظرات



در دل این کوه آرام و صبور
آتشفشانی روبه انفجار ست
کی شود دود ناگفته ها
هوای رابطه را تیره کند
و تو بمانی و سرخی و داغی این حرف ها


م.ش




تاریخ : 1393/11/27 | 01:31 | نویسنده : محسن ... | نظرات
درد ها مال من است
دلهرگی ها هم
بی قراری سهم تو نیست
شب بیداری و فکر و خیال
هیچ کدامش مال تو نیست
پوشیدن دامن کوتاه و موی بلند
رقصیدن جلوی آینه بعد پوشیدن لباس نو
خنده از ته دل
شیطنت و ارایش و لاک
ناز کردن و ابرو بالا انداختن و ذوق
مال تو است
اینجا کسی صادقانه می گوید
با خیالی راحت زن باش
غیر از این حق تو نیست


محسن.ش

تاریخ : 1393/08/10 | 19:23 | نویسنده : محسن ... | نظرات
چه کسی گفت کوه به کوه نمی رسد؟

به لطف جاده ها

کوه به کوه رسید

آدم به آدم اما...

نمی رسد

اگر که می رسید

در خیابان ها دوره گرد و در پارک ها

فال فروشی نمی دیدم هرگز

حتم دانم , آدم به آدم نمی رسد

در میان این گرگ ها


م.ش

تاریخ : 1393/08/5 | 15:06 | نویسنده : محسن ... | نظرات
شده همه دلخوشیت شده باشد مرور لحظه دیدارت
هیچ کس مرحم نشود بر زخم دلت جز شب و کوچه و پاکت سیگارت

شده از فرط جنون خنده ات را خون گریه کنی
بروی از سر بی حوصلگی احساست را به کسی هدیه کنی

شده پشیمان بشوی بعد نمازت از خلقت خویش
خسته بشوی و فحش دهی و جز نفرت نماند برایت دیگر هیچ

شده حرف و احساست با کسی هماهنگ باشد
هر چه که او می بیند و میخواند بتو مانند باشد

شده گاهی حس کنی نمی از وجودت در کسی جا ماند
زیر لب بگویی حال و روزش کپ من است وا مانده

شده بی سیگار و عرق با فحش و بد و بیراه مست شوی
هر کجا بروی در چشم همگان طالع نحس شوی

شده دردت بشود به زندگی بگویی ای خواهر با این و آن راه افتاده
صبرم را دیده ای و دوباره سواری یادت افتاده

شده سهمت از دستان تقدیر فقط انگشت شصتش باشد
سهمت از پول خوردت در دکه ها هم فقط چسبش باشد

شده حرفی بزنی حس کنی تو را به فاکت داده
دوست هم در قصه تو نامردی نکرد تا و چاکت داده

شده در دو دل بکنی در مجازی از فرط تنهایی
باز هم هیچ نگیرد دستت ان هم شرایط استثنایی

شده ظلمی بینی و قلب از ته کنده شود
باشی در میان شهر اما یادت از همه جا اکنده شود

شده ؟


تاریخ : 1393/06/11 | 00:21 | نویسنده : محسن ... | نظرات
مشکل از اون جایی شروع شد که همه چیز شد رکورد زدن

جا یه دختر با 16 تا رفیق میشیم حس میکنیم افتخاره باس رکورد زد

جا یه گوشی ماهی یکی عوض کردیم خواسیم بگیم ارع... باس رکورد زد

مشروب 15 تا شات میزنیم تا بگیم ارع امشب رکورد جمع رو زدم باس رکورد زد

جا یه دس لباس شونصدتا میخریم تا رکورد بیشترین تنوع لباس رو مال خودمون کنیم

غافل ازینکه زندگی رکورد زنی و مسابقه نی

این دختر همونی رو داره که اون یکی داره

این گوشی همون اندازه برات کاربرد داره که قبلیه داشته تنها فرقش قیمتشه

این 15 تا شات همون خلسه و مزه ای رو داره که همون پنج تای اولی داشتن

این شونصدتا لباس همون کاری رو میکنن که اون اولیا کردن

اگه اندازه نیازت مصرف کنی

همون یه دختر تا تهش باهاته

همون یه گوشی ساپورتت میکنه

همون 5 تا شات اورت میکنه

همه یه لباس کارتو راه میندازه

اندازه نیازت طلب کنی زندگی بهت حال میده اگه بخوای مسابقه بدی اخرش نفس کم میاری و می بازی

تاریخ : 1393/06/2 | 21:34 | نویسنده : محسن ... | نظرات
یک طرفه کسی را دوست بدارد

در عالم خود عاشق که باشد

هزاران بار برنجانیش

فحشش بدهی

باز به پایت می ماند

مثل ان کفتر که به بام و دستان مهربان صاحبش , جلد است


تاریخ : 1393/05/15 | 22:20 | نویسنده : محسن ... | نظرات
شما را نمی دانم

من اما زندگیم بی گمان تردمیل باشد

هر چه می دوم نمی رسم

فقط و فقط نفس کم می اورم برای ادامه

تنها تصویر روبه رویم

یک دیوار بی نقش و نگار  تکراریست

که من نامش را گذاشته ام

بن بست


تاریخ : 1393/05/13 | 21:50 | نویسنده : محسن ... | نظرات
من آدم تو می شوم

و تو حوای من

بی خیال تمام سیب های دنیا

م.ش


تاریخ : 1393/05/10 | 00:50 | نویسنده : محسن ... | نظرات
بگو من با شورش فکر خیال وقت خوابم چه کنم
در قلط و جنون بی تو در تخت خوابم چه کنم

بعد تو با هر فاحشه خوابیدم شاید تو را دور کند
بر هر سنگ پرت شده بی باک ایستادم شاید که مرا کور کند

بعد هر سیگار و عرق فحش به دنیا دادم
بنشستم از درد سرم پا بر سر دیوار هوا دادم

به خودم وعده خرمن دادم و گوسپند شدم
به همه عالم نصیحت دادم و محتاج دوصد پند شدم

با خودم میگفتم درد ندارد دوری
عاقبت زخم خوردم از روزنه ای که نداشتش نوری

می ترسم در دیوانگیم اعتقادم به خدا کم بشود
فکر ها از همه اقلیم در سرم جمع بشود

می ترسم گرگ بشوم همه را با هم بدرم
انقدر وحشی شوم سگ من را بخواند پدرم

می ترسم به جنونم بدهم خود را و تو را فحش بکشم
زیر عکست دو سه خط بنویسم و لقبت ادم کش بنهم

می ترسم ازین که با خود قهر دیرینه کنم
به هر ادم که سلامم داد خون در سینه کنم

نکند دیوانه شوم به خیالت پیله کنم
عاقبت پروانه شوم بر تو من کینه کنم

هر چه میدانم به همه کس جار زنم
نکند مست شوم تو را با دست خودم دار زنم

نکند دیگر الکل هم مرا ترک کند و  جوابم ندهد
 در غم تو ترک بکند و من را و به حالم بنهد

وای نکند کسی شعر مرا بخواهد پخش کند
هی بپرسد از تو جسدت را در دلم نبش کند

نکند امشب سیگارم به پایان برسد
باز پاهایم دوباره به خیابان برسد

نکند راننده زن بینم و تو را یادم اندازد
من را همچو ته سیگار از پنجره به خیابان بندازد

یک نفر امشب چشمش از فرط جنون خون افتاده
وای انگار ارزوهایم همه پشت این دیوار افتاده

وای همه عالم بودی تو مرا و همه عالم مرا رنجاندن
میشنوی تو صدایم را بگو ادم غمگین را میشود خنداندن



تاریخ : 1393/04/8 | 23:39 | نویسنده : محسن ... | نظرات
.: Weblog Themes By VatanSkin :.

تعداد کل صفحات : 16 :: 1 2 3 4 5 6 7 ...

شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات