♥صدایت را دوست دارم♥
بگو… فقط بگو
چــه فـــرق دارد
از مـــن ، از تـــو
از بــــاران
مونسم در آغــوشــم بــگــیــر و در گــوشــم
از مـــانـــدن بــگـــو
از♥ دوستت دارم♥ هایی بگو که از شنیدنش دلم بریزد !
گـــونـــه هــای خــجــالــتــی ام رنــگ بــگــیــرد
از دلبری چشمهایت بگو که چگونه دلم را هوایی کرده
از هــرچــه خــودت مــیــخــواهـی
♥از خـــودت بـــگـــو♥
چـــه فــرق دارد از چـــه
فـــقــــط بـــگــــو
حـــرف بـــزن
عاشقانه صدایت را ♥دوست دارم♥عشق من
طبقه بندی: عاشقانه،
برچسب ها: دوست دارم.دوست دارم.دوست دارم،
آخرین ویرایش در چهارشنبه 9 مهر 1393 ساعت 05:07 ب.ظ بود
یک وقت هایی هست که دلم میگیره از کارهاش ...یک وقت هایی هست که دلم تنگ میشه برای کارهاش ...
یک وقت هایی هست که دلم تنگ میشه برای اداهاش ...
اما الان از اون وقت ها نیست !!
.
.
.
الان از اون وقت‌هاست که دلم برای خودش بدجوری تنگ شده ...
چند وقته که تا منو میبینه ازم میپرسه : " منو دوست داری؟ " یا " منو بیشتر دوست داری یا فلانی رو؟! "
اون موقع که میخوام به این سوالاتش جواب بدم تنها چیزی که بهش فکر نمی‌کنم جواب سوالاشه!! فقط به این فکر میکنم که من چقدر بدم؟!! چقدر کار بد انجام دادم که نفسیم رو رسوندم به اینجا ..؟! به جایی که ازم بپرسه ...
.
.
.
من خیلی دوستش دارم ولی یک وقت‌هایی هست که با حرف‌هاش بدجوری آزارم میده... غصه میخورم اون وقت‌ها...
اما هیچ‌وقت نشده که حتی برای لحظه‌ای بگم دیگه دوستش ندارم...
من عاشقشم ...
بدجوریم عاشقشم...
ولی گمونم خودش اینو نمیدونه...
هر زمانی که تونستم و دستم پول بود سعی کردم براش خرید کنم ... از چیزهای کوچک تا بزرگ ... سعیمو کردم خوشحالش کنم... سعی کردم مستقیم و کلامی و غیر مستقیم بهش بگم که خیلی زیاد عاشقشم و دوستش دارم ...
ولی احساس میکنم تازگی‌ها احساسش نسبت بهم عوض شده...
کمرنگ شده ...
ولی من احساسم هیچ تغییری نکرده ...
من همیشه دوستش داشتم...
و دوستش دارم ...
و دوستش خواهم داشت تا نفس میکشم...
.
.
.
این پست فقط بهانه بود که فریاد بزنم بانوی من...
نفس من
.
.
.همه ی امید و آرزوی من...
با تمام وجودم دوستت دارم...
دوستت دارم ...
Every night in my dreams, I see you, I feel you
هر شب در رویاهایم تو را می بینم و احساست می کنم
That is how I know you go on
آن طور است که می دانم تو چنین می مانی
Far across the distance and spaces between us
فراتر از فاصله و فضاهای بین ما
You have come to show you go on
آماده ای که به من نشان دهی که چنین می مانی
.Near, far, wherever you are
نزدیک، دور، هر جایی که هستی
I believe that the heart does go on
باور می کنم قلب همینطور خواهد ماند
Once more you open the door
یک بار دیگر در را باز می کنی
And you're here in my heart
و در قلبم جای می گیری
And my heart will go on and on
و قلبم همینطور خواهد ماند
Love can touch us one time and last for a lifetime
عشق می تواند یکبار رخ دهد و برای یک عمر باقی بماند
And never let go till we're gone
و تا زمانی که نمردیم نمی گذاریم بمیرد
Love was when I loved you
عشق زمانی بود که من تو را دوست داشتم
One true time I hold too
یک زمان واقعی، من تو را داشتم
In my life we'll always go on
در زندگی من، ما همیشه چنین خواهیم ماند
Near, far, wherever you are
نزدیک، دور، هرجایی که هستی
I believe that the heart does go on
من باور دارم که قلب هایمان خواهد تپید
Once more you open the door
یک بار دیگر در را باز می کنی
And you're here in my heart
و در قلبم جای می گیری
And my heart will go on and on
من باور دارم که قلب هایمان خواهد تپید
You're here, There's nothing I fear
تو اینجا هستی، و من هیچ ترسی ندارم
And I know that my heart will go on
و می دانم که قلبم چنین باقی خواهد ماند
We'll stay forever this way
ما همیشه چنین می مانیم
You are safe in my heart
تو در قلب من در پناه خواهی بود
And my heart will go on and on ...
و قلب من برای تو خواهد تپید و خواهد تپید..
Every night in my dreams, I see you, I feel you
هر شب در رویاهایم تو را می بینم و احساست می کنم
That is how I know you go on
آن طور است که می دانم تو چنین می مانی
Far across the distance and spaces between us
فراتر از فاصله و فضاهای بین ما
You have come to show you go on
آماده ای که به من نشان دهی که چنین می مانی
.Near, far, wherever you are
نزدیک، دور، هر جایی که هستی
I believe that the heart does go on
باور می کنم قلب همینطور خواهد ماند
Once more you open the door
یک بار دیگر در را باز می کنی
And you're here in my heart
و در قلبم جای می گیری
And my heart will go on and on
و قلبم همینطور خواهد ماند
Love can touch us one time and last for a lifetime
عشق می تواند یکبار رخ دهد و برای یک عمر باقی بماند
And never let go till we're gone
و تا زمانی که نمردیم نمی گذاریم بمیرد
Love was when I loved you
عشق زمانی بود که من تو را دوست داشتم
One true time I hold too
یک زمان واقعی، من تو را داشتم
In my life we'll always go on
در زندگی من، ما همیشه چنین خواهیم ماند
Near, far, wherever you are
نزدیک، دور، هرجایی که هستی
I believe that the heart does go on
من باور دارم که قلب هایمان خواهد تپید
Once more you open the door
یک بار دیگر در را باز می کنی
And you're here in my heart
و در قلبم جای می گیری
And my heart will go on and on
من باور دارم که قلب هایمان خواهد تپید
You're here, There's nothing I fear
تو اینجا هستی، و من هیچ ترسی ندارم
And I know that my heart will go on
و می دانم که قلبم چنین باقی خواهد ماند
We'll stay forever this way
ما همیشه چنین می مانیم
You are safe in my heart
تو در قلب من در پناه خواهی بود
And my heart will go on and on ...
و قلب من برای تو خواهد تپید و خواهد تپید..
طبقه بندی: عاشقانه، روزنوشت، عشق، شعر عاشقانه، Love، I Love You، دل تنگی، دل نوشته، دوستت دارم، خاطرات شخصی،
برچسب ها: عاشقانه، دل‌تنگی‌های زن و شوهری،
آخرین ویرایش در شنبه 4 مرداد 1393 ساعت 05:24 ق.ظ بود
مدتیه که خسته شدم از شغلم. بعد از ۳ سال فعالیت تو این حرفه هنوز هم به جایی نرسیدم ! شاید حرفه ای تر شده باشم اما اونچه که مهمه میزان در آمده که هیچی به هیچی! به هر کی میرسم سفارش میکنم که آقا واسه من کار جور کنی هم دعات میکنم هم شیرینی داره ها!!هنوزم که هنوزه کسی نتونسته کاری برای من کنه و من مجبور به تحملم ...
حس خوبی نسبت به این وضعیت ندارم...
طبقه بندی: روزنوشت، خاطرات شخصی،
آخرین ویرایش در جمعه 20 تیر 1393 ساعت 01:00 ق.ظ بود
از هنگامی که خداوند مشغول خلق زن بود ,شش روز می گذشت. فرشته ای ظاهر شد و عرض کرد: چرا این همه وقت صرف این یکی میفرمایید؟خداوند پاسخ داد :دستور کا او را دیده ای؟
باید دویست قطعه متحرک داشته باشد,که همگی قابل جایگزینی باشند. باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند.
باید دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از جایش بلند شد ناپدید شود.
بوسه ای داشته باشد که بتواند همه دردها را , از "زانوی خراشیده تا قلب شکسته را درمان کند".
فرشته سعی کرد جلوی خدا را بگیرد: "این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است باشدبرای فردا"
خداوند فرمود: نمیشود این مخلوقی را که این همه به من نزدیک است تمام نکنم.
از این پس میتواند هنگام بیماری خودش را درمان کند ،یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند و یک بچه پنج ساله را وادار کند که دوش بگیرد.
فرشته نزدیک شد و گفت: وای خداوندا اما او را خیلی نرم آفریدی!
:بله نرم هست اما ،او را سخت هم آفریده ام....
تصورش را هم نمیتوانی بکنی او تا چه حد می تواند درد را تحمل کند و زحمت بکشد..
فرشته پرسید: فکر هم میتواند بکند؟
خداوند پاسخ داد :نه تنها فکر می کند ،بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد..
آن گاه فرشته گویی متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد:ای وای مثل اینکه این نمونه نشتی دارد!به شما گفتم که در این یکی زیاد مواد مصرف کرده اید!
خداوند مخالفت کرد:آن که نشتی نیست،اشک است...!
فرشته پرسید: اشک دیگر چیست؟
خداوند گفت :اشک وسیله ایست برای ابراز شادی ،اندوه،درد،ناامیدی،تنهایی،سوگ و غرورش .
فرشته متاثر شد :شما نابغه اید ای خداوند،شما فکر همه چیز را کرده اید،چون زن ها واقعا ،حیرت انگیزند...
:زن ها قدرتی دارند که مردان را متحیر می کنند .
همواره بچه ها را به دندان میکشند.
سختی ها را بهتر تحمل می کنند.
بار زندگی را به دوش می کشند.
و لذت به فضای خانه می پراکنند .
وقتی خوشحالند گریه می کنند.
برای آنچه باور دارند می جنگند.
در مقابل بی عدالتی می ایستند.
وقتی مطمئن اند راه حل دیگری وجود دارد ،نه را نمیپذیرند.
بدون قید و شرط دوست دارند.
وقتی بچه هایشان به موفقیتی دست پیدا می کنند گریه می کنند .
وقتی می بینند همه از پا افتاده اند، قوی و پابرجا میمانند.
آنها می رانند ،میپرند ،راه می روند ،می دوند که نشانتان دهند چقدر برایشان مهم هستید.
قلب زن است که جهان را به چرخش در می آورد .
زن ها در هر شکل و اندازه و رنگی موجودند و می دانندکه بغل کردن و بوسیدن می تواند هر دل شکسته ای را التیام بخشد.
کار زن ها بیش از بچه به دنیا آوردن است ،انها فکر و امید به ارمغان می آورند.
آنها شادی می بخشند.
زن ها چیزهای زیادی برای گفتن و بخشیدن دارند...
بعد خداوند آهی کشید و گفت :این مخلوق عظیم و زیبای من فقط یک عیب دارد ...!
فرشته پرسید:چه عیبی؟؟؟؟؟
خداوند گفت :"قدر خودش را نمی داند......"
طبقه بندی: عاشقانه، عشق،
برچسب ها: مادر،
آخرین ویرایش در دوشنبه 2 تیر 1393 ساعت 03:31 ب.ظ بود
نه به شبان و
نه به روز
و جنبش و شور حیات
یک دم در آن فرو نمی نشیند
هنگام آن است که دندان های تو را
در بوسه ای طولانی
چون شیری گرم
بنوشم
احمد شاملو
طبقه بندی: دل نوشته، Love، شعر عاشقانه، جملات عاشقانه، عکس عاشقانه، عشق، عاشقانه،
برچسب ها: عاشقانه، احمد شاملو،
آخرین ویرایش در دوشنبه 26 خرداد 1393 ساعت 10:32 ق.ظ بود
امشب تیم ملی ایران مقابل نیجریه بازی داره و منم فردا امتحان تجزیه و تحلیل سیگنالها و سیستم ها دارم. به نظرت کدوممون میبریم؟- ایران ؟
- نیجریه ؟
- من ؟
- امتحان ؟!
طبقه بندی: روزنوشت،
برچسب ها: جام جهانی 2014 برزیل، ایران، امیر تتلو، موزیک ویدئوی منم یکی از اون یازده تام،
آخرین ویرایش در دوشنبه 26 خرداد 1393 ساعت 09:48 ق.ظ بود
هی رفیق !بدون چتر کنار من قدم نزن ...
خیس دلتنگی هایم می شوی ...
دنیای من ابری تر از آن است که فکرش را می کنی ...!
طبقه بندی: عاشقانه، جملات عاشقانه، اس ام اس - پیامک - SMS، دل تنگی،
برچسب ها: عاشقانه، دل تنگی،
آخرین ویرایش در یکشنبه 25 خرداد 1393 ساعت 11:17 ق.ظ بود
یاییز قدم میزدم
که ناگاه
برگ درختی
آهسته
آهسته
فرو افتاد
و نجوا کرد
با من برقص ...
طبقه بندی: عاشقانه، عشق، عکس عاشقانه، جملات عاشقانه، متن عاشقانه، اس ام اس - پیامک - SMS، Love، دوستت دارم، I Love You، دل تنگی، دل نوشته،
برچسب ها: عاشقانه،
آخرین ویرایش در شنبه 17 خرداد 1393 ساعت 04:40 ب.ظ بود
میگن زمانی که خداوند داشت تقسیم عمر میکرد، به آدم 30 سال، به خر 30 سال، به سگ 30 سال و به میمون 30 سال عمر داد.آدم وقتی فهمید عمر خودش با خر و سگ و میمون یک اندازس، ناراحت شد. بهش برخورد. اومد پیش خدا و اعتراض کرد: - خدایا ازت توقع نداشتم! عمر من و که اشرف مخلوقاتم با این بی خاصیتها مساوی گذاشتی؟!!
خداوند جواب داد: - باشه! باهاشون حرف میزنم، از هر کودوم یه چندسالی میگیرم، میدم به تو!
یه فرشته ای رفت پیش خر گفت: آقا تو 30 سال عمر داری، چقدرشو نمیخوای؟!
خر: - تو این 30 سال باید چیکار کنم؟!
فرشته: - باید هی بار ببری این ور و اون ور. آخر سرم بهت یه غذایی میدن که صدات در نیاد.
خر: - خوب اگه اینجوریه، من 15 سالش و نمیخوام!
یه فرشته ای رفت پیش سگ گفت: آقا تو 30 سال عمر داری، چقدرشو نمیخوای؟!
سگ: - تو این 30 سال باید چیکار کنم؟!
فرشته: - باید از اموال مردم محافظت کنی و آخرشم یه استخونی بهت میدن که لیس بزنی و صدات در نیاد.
سگ: - خوب اگه اینجوریه، منم 15 سالش و نمیخوام!
یه فرشته ای رفت پیش میمون گفت: آقا تو 30 سال عمر داری، چقدرشو نمیخوای؟!
میمون: - تو این 30 سال باید چیکار کنم؟!
فرشته: - باید صبح تا شب شکلک در بیاری و آخرشم یه موزی بهت میدن که کوفت کنی و صدات در نیاد.
میمون: - خوب اگه اینجوریه، منم 15 سالش و نمیخوام!
خدا به آدم گفت: - بیا! اینم 45 سال دیگه! برو ببینم چیکار میکنی باهاش!
واسه همینه که آدما تا 30 سالگی زندگی میکنن!
از 30 تا 45 سالگی مثل خر کار میکنن!
از 45 تا 60 سالگی مثل سگ از اموالشون نگهداری میکنن!
و از 60 تا 75 سالگی واسه نوه هاشون دلقک بازی در میارن!
++ قدر عمرمون رو بدونیم! خوب زندگی کنیم! حتی اگه "زمونه بد شده باشه"!
برچسب ها: زندگی،
دنبالک ها: لینک منبع : دختری که حرف نمی زد،
آخرین ویرایش در سه شنبه 13 خرداد 1393 ساعت 04:14 ب.ظ بود
من تو را به خاطر چیپس و ماست دوست دارم
به خاطر دوچرخه بازی شب های آخر هفته
وقتی که بابای تو و بابای من در پارک قدم می زدند و احتمالاً درباره آینده ما هیچ نمی گفتند
من تو را به خاطر تمام کردن "قارچ خور" دوست دارم
و به خاطر جیر جیرک هایی که فقط تو بلد بودی صدایشان را تقلید کنی!
حوض خانه ما یادت هست؟
من تو را به خاطر گلی که با هم کاشتیم و فردایش خشک شد دوست دارم
به خاطر چشمکی که بابای تو به من زد و گفت: یکی دیگر بکارید!
ما قایق چوبی ساختیم از چوب درخت کاج و فکر نمی کردیم که داریم خاطره های خوب می سازیم
من تو را به خاطر سیب زمینی سرخ کرده های مامانم دوست دارم که با هم می خوردیم و به این فکر نمی کردیم که چقدر کالری دارد!
من تو را به خاطر رنگ هایی که روی دیوار مالیدیم دوست دارم
به خاطر قطار شهر بازی که تو بیشتر از توی تونل مرا ترساندی!
چقدر دلمان می خواست دانشمند شویم، یادت هست؟
من تو را به خاطر بلندپروازی های خنده دارت دوست دارم
فقط من بودم که حرف های گنده ات را باور می کردم
یک بار بزرگترها به حرف هایت خندیدند و از آن به بعد دیگر نگذاشتم برای کسی تعریف کنی از اختراعاتی که در خیالاتمان ثبت کردیم!
من تو را به خاطر اولین باری که به خاطر من کتک خوردی دوست دارم
من تو را به خاطر یواشکی هایمان دوست دارم
به خاطر توی کوچه ها ادای آدم بزرگ ها را در آوردن هایمان!
من دلم چیپس و ماست می خواهد
به خاطر دوچرخه بازی شب های آخر هفته
وقتی که بابای تو و بابای من در پارک قدم می زدند و احتمالاً درباره آینده ما هیچ نمی گفتند
من تو را به خاطر تمام کردن "قارچ خور" دوست دارم
و به خاطر جیر جیرک هایی که فقط تو بلد بودی صدایشان را تقلید کنی!
حوض خانه ما یادت هست؟
من تو را به خاطر گلی که با هم کاشتیم و فردایش خشک شد دوست دارم
به خاطر چشمکی که بابای تو به من زد و گفت: یکی دیگر بکارید!
ما قایق چوبی ساختیم از چوب درخت کاج و فکر نمی کردیم که داریم خاطره های خوب می سازیم
من تو را به خاطر سیب زمینی سرخ کرده های مامانم دوست دارم که با هم می خوردیم و به این فکر نمی کردیم که چقدر کالری دارد!
من تو را به خاطر رنگ هایی که روی دیوار مالیدیم دوست دارم
به خاطر قطار شهر بازی که تو بیشتر از توی تونل مرا ترساندی!
چقدر دلمان می خواست دانشمند شویم، یادت هست؟
من تو را به خاطر بلندپروازی های خنده دارت دوست دارم
فقط من بودم که حرف های گنده ات را باور می کردم
یک بار بزرگترها به حرف هایت خندیدند و از آن به بعد دیگر نگذاشتم برای کسی تعریف کنی از اختراعاتی که در خیالاتمان ثبت کردیم!
من تو را به خاطر اولین باری که به خاطر من کتک خوردی دوست دارم
من تو را به خاطر یواشکی هایمان دوست دارم
به خاطر توی کوچه ها ادای آدم بزرگ ها را در آوردن هایمان!
من دلم چیپس و ماست می خواهد
فکر می کنی هنوز هم می شود توی کوچه، دستهایمان را به یکدیگر حلقه کنیم و قیافه بگیریم که بزرگ شده ایم؟
طبقه بندی: عاشقانه، عشق، دوستت دارم، Love، I Love You،
برچسب ها: یاد دوران کودکی، عشق کودکی،
آخرین ویرایش در سه شنبه 13 خرداد 1393 ساعت 02:05 ب.ظ بود
سلام سیبممیدونم الان داری درس میخونی بخون ایشالله این ترم هم تموم شدی درستوبانمره های عالی میخوام ذبهت بگم همیشه پشتتم همهد لحظه ها حتی موقع امتحاناتتم پشتتم تاموفق بشی
امیدمن برای زندگی کردن فقط تویی فقطططططططططط توووووووو
طبقه بندی: عاشقانه،
آخرین ویرایش در دوشنبه 12 خرداد 1393 ساعت 01:10 ب.ظ بود
مدتی هست که به این موضوع فکر میکنم که برای بهتر زندگی کردن باید چه کارهایی کرد ؟ خیلی چیزها هست که به ما یاد ندادند ! خیلی چیزها هست که یاد دادند و یاد نگرفتیم !!من خیلی وقت ها به کارهام فکر میکنم . به این نتیجه میرسم که خیلی از کارهام غلط بوده اما تمرین خوب بودن و درست تصمیم گرفتن رو بلد نیستم تا در مواقع مشابه تصمیم درست بگیرم . شاید باید انار بانو بهم کمک کنه . ما باید به هم کمک کنیم برای بهتر بودن و بهتر زندگی کردن ...
من هنوز یاد نگرفتم که قضاوت نکنم ...
من هنوز هم تصمیمات عجولانه می گیرم ...
هنوز هم گاهی حرف های دیگران راجع به کارهایی که من یا انار بانو میکنیم بیشتر از درست بودن انجام اون کارها برام مهمه و این صد در صد غلطه . باید یاد بگیرم که به دیگران و حرفها و عقایدشون احترام بذارم اما حرفهاشون رو دخیل در تصمیم گیری ها و دخیل در زندگی مشترکمون نکنم ...
من هنوز هم خیلی چیزها هست که باید یاد بگیرم و من در مورد خودم به این نتیجه رسیدم ...
نمیدونم انار بانو هم تا حالا راجع به این موضوع فکر کرده یا نه ؟
اصلا همین که نمیدونم رو باید از بین ببرم ! من باید یاد بگیرم بیشتر از این راجع به مسائل زندگی مشترکمون با انارم صحبت کنم ...
باید لیست کنم چیزهایی رو که باید یاد بگیرم ...
کسی کتاب خوبی داره که برای مطالعه بهم معرفی کنه ؟؟!
این عکس رو امروز به نشونه عشقم به انار بانو گذاشتم روی دسکتاپم . بهم انرژی میده و یادم میاره روزهایی رو که به عشق انارم میرفتم دانشگاه دنبالش ...
ارزش صبر کردن رو داشت چون خیلی خوب و مهربون و با گذشته ...
هـــــــــــــــــــمــــــــــــــــــــــــــســــــــــــــــــــــر مــــــــــــــــــــهـــــــــــــــــــــربـــــــــــــــــــــان مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن
طبقه بندی: I Love You، دوستت دارم، Love، عکس عاشقانه، عشق، خاطرات شخصی، روزنوشت، عاشقانه،
برچسب ها: عاشقانه، خاطرات شخصی، زندگی، چیزهایی که باید در زندگی مشترک یاد بگیریم،
آخرین ویرایش در دوشنبه 12 خرداد 1393 ساعت 12:12 ب.ظ بود
مثل همیشه مهربونم منو غافلگیر کرد. انار بانو کادوی تولدم یه عطر گرون قیمت و خوشبو خریده ؛ ازش خیلی ممنونم . خیلی بهم لطف کرد . انارم ، عزیزکم میخوام بدونی که تو خودت بهترین هدیه خدا هستی ...خیـــــــــــــــلــــــــــــــــــــــی دوستت دارم...
دیروز رو فراموش نمی کنم
طبقه بندی: عاشقانه، روزنوشت، خاطرات شخصی، دوستت دارم،
برچسب ها: عاشقانه،
آخرین ویرایش در چهارشنبه 7 خرداد 1393 ساعت 02:25 ب.ظ بود
سیبم دوســت دارم سیبم عاشــــــتـقتم
سیبم دیونتم سیبم میخوامت
تاابد عاشـــــــــــقتم سیبم، همه زدگـــــــــــیمی سیبم
بی تو میمیرم سیبممممممممم، همه امیدم سیبم
همه جهانم سیبمممممممم همه قلبم واسه سیبمممممم
قد آسمونا میخوامت سیبمممممممم ،تاجون دارم عاشقتم سیبممم
خیلی خیلی خیلی دوست دارم ، سیبمممممممممم
سیبم عاشقت میمونم، تا ابــــــــــــــــــــــــــــد
میـــمیرم برات سیبم ، جونم فدات میکنم سیبم
عشـق اول آخرم تویی سیبم
سیبم تا پای جون عاشقتم
الـــهـی قوربونـــت برم
دوست دارت
اناربانو
آخرین ویرایش در چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 ساعت 08:25 ب.ظ بود
.: Weblog Themes By Pichak :.
