reyhaneh83reyhaneh83 پاتوق نوجوانی
تا وقتی هستم زندگی می کنم

پست ثابت

دوشنبه 8 تیر 1394 03:22 ب.ظ

نویسنده : ریحانه جعفرزاده
ارسال شده در: حرفام ،
آبشار زیبای سمیرم
سلام به دوستای خوبم من ریحانه هستم مدیر این وبلاگ تنها چیزی که ازتون میخوام نظر واین که کپی نکنید
امیدوارم تو وب من زیادی خوش باشید توهینم نکنید که برخورد میشه
مرسی که به وبم اومدید



دوستان : نظر دادن
آخرین ویرایش: پنجشنبه 11 خرداد 1396 06:11 ب.ظ

مسابقه وبلاگ نویسی

دوشنبه 3 دی 1397 10:47 ق.ظ

نویسنده : ریحانه جعفرزاده
سلام دوستان
یه وبلاگ زدم برا مسابقه وبلاگ نویسی
لطفا برید و نظر بدید و از مطالبش هم استفاده ببیرد
آدرسش:http://jahangasht.mihanblog.com/
(لطفا کسایی که وبلاگ دارن تو نظرشون وبلاگشون رو هم بنویند)



دوستان : نظر دادند
آخرین ویرایش: دوشنبه 3 دی 1397 10:44 ق.ظ

کاریکاتور های جنجال برانگیز (1)

چهارشنبه 30 آبان 1397 06:31 ب.ظ

نویسنده : ریحانه جعفرزاده
ارسال شده در: دیگر... ،
سلام
تو این مطلبی که امروز گذاشتم و مطلبی که فردا میذارم تعدادی از کاریکاتور هایی که کشیده شد و سر و صدا کرد رو براتون با توضیح میذارم


ادامه مطلب

دوستان : نظر دادند
آخرین ویرایش: دوشنبه 28 آبان 1397 07:26 ب.ظ

ایران

دوشنبه 28 آبان 1397 06:07 ب.ظ

نویسنده : ریحانه جعفرزاده
ارسال شده در: دیگر... ،

پدر مصری: پسرم ما در گذشته سرزمینی وسیع داشتیم
پدر یونانی: پسرم کشور ما در گذشته دانشمندان زیادی داشته
پدر رومی: پسرم کشور ما دارای امپراتوری قدرتمندی بوده
پدر عربی: پسرم ما پیامبری داشتیم که فرد بسیار خوبی بوده
.
.
.
.
پدر ایرانی: پسرم در گذشته ما کشوری داشتیم که مصر بخشی از آن بود
دانشمندان یونانی برای تحصیل به ایران می آمدند
رومی ها در جنگ ها از ما شکست می خوردند
هزاران سال قبل از اعراب ما خداوند را پرستش می کردیم

به این میگن تاریخ
زنده باد ایران



دوستان : نظر دادند
آخرین ویرایش: دوشنبه 28 آبان 1397 06:05 ب.ظ

کشور چهار فصل

سه شنبه 23 مرداد 1397 07:23 ب.ظ

نویسنده : ریحانه جعفرزاده
ارسال شده در: دیگر... ،

این ایرانه چند روز پیش پیج اینستاگرام علم فردا این عکس رو گذاشت و یه تحلیل کپشن کرد :
  • تو دنیا شاید فقط یک کشور باشه که اقلیمی مثل ایران داره ، اونم امریکاس ! بقیه کشورها یا سردسیرن ، یا همیشه بارونین ، یا همیشه خشکن ولی ایران و امریکا کشورهای چهار فصلی هستن ، یکی از این کشورها ابرقدرت شده که یکی از مهمترین دلایلش همین اقلیم متنوع و رنگارنگه . از بالا که به نقشه نگاه میکنی ، ایران پر از پستی و بلندیه ، بالا بزرگترین دریاچه دنیا یعنی خزر و پایین نیلگون همیشه پارس ، رشته کوه های زاگرس در غرب و البرز در شمال ، دو تا کویر با خصوصیات خاص خودشون ، جلگه خوزستان و جنگل های شمال ، اما اینا یعنی چی ؟
    کوه یعنی ارتفاع ، یعنی بارندگی ، یعنی برف ، یعنی رودخونه و آبشار ، یعنی جاذبه ، برف یعنی ذخیره آبی در بهار و تابستون ! یعنی پول !
    کوه یعنی غار ، غار یعنی دنیای عجیب و ساکت تو ارتفاع ، یعنی خفاش ، یعنی قندیل ، یعنی آب سردی که چکه میکنه ، غار یعنی جاذبه توریستی ! یعنی پول !
    کوه یعنی سنگ ، سنگهای قیمتی و کمیاب ، سنگ یعنی پول !
    کوه یعنی معدن ، معدن هر چیزی ، طلا ، مس ، کوفت و زهرمار ، کوفت و زهرمار یعنی پول !
    کوه یعنی هوای پاک ، هوای خنک ، یعنی صنعت کوهنوردی و اسکی ، کوهنوردی و اسکی یعنی توریست ، توریست یعنی پول !
    کوه یعنی روستا ، روستا یعنی شیر تازه گاو ، گوشت گوسفندی تازه ، یعنی صفا ، صمیمیت ، قدمت ! یعنی گردشگری ! یعنی پول !
    کوه یعنی پلنگ ، بز کوهی ، خرس ، روباه ، شاهین ، عقاب ، پرنده های مختلف ، یعنی پول !
    دریا یعنی ساحل ، یعنی میزبانی فوتبال ساحلی ، والیبال ساحلی و ... یعنی پول !
    دریا یعنی ساحل ، ساحل یعنی شادی مردم ، یعنی توریست ، یعنی بیزنس واسه مردم شمال و جنوب ، یعنی پول !
    دریا یعنی بندر ، اسکله ، بارگیری کشتی و قایق ، یعنی تجارت ، حمل و نقل کالا ، یعنی پول !
    دریا یعنی ماهیگیری و خاویار ، خاویار یعنی یکی از گرون ترین خوراکی های دنیا ، یعنی صنعت عظیم شیلات ، یعنی پول !
    دریا یعنی آب شور فراوون که میتونه شیرین بشه ، همین آب شیرینی که داریم حسرتشو میخوریم ، یعنی پول !
    دریا یعنی تالاب ، جلگه ، رطوبت ، مهاجرت پرندگان ، جاذبه ، یعنی پول !
    کویر یعنی آفتاب ، یعنی انرژی خورشیدی ، یعنی برق ، همین برقی که زرت و زورت قطعش میکردن ، یعنی صادرات برق حتی به کل دنیا ، یعنی پول !
    کویر یعنی خاک مفت ، شن مفت ، یعنی زمین مفت ، یعنی گونه های جانوری و گیاهی خاص ، یعنی جاذبه ، جاذبه یعنی پول !
    جنگل یعنی اکسیژن ، چوب ، یعنی خاک حاصلخیز ، یعنی تنوع گیاهی و جانوری ، یعنی سکوت مطلق ، یعنی جاذبه برای کشورهای مایه دار جنگل ندیده دور و اطرافمون ، یعنی پول.
  • ایران همسایه های زیادی داره ، یعنی میتونه از هر کدوم از اینا به شکلهای مختلف پول دربیاره ، یکی با فروش برق ، یکی با نفت ، یکی با صادرات خوراکی ، یکی با لباس و کوفت و زهرمار های دیگه !
    تنوع اقلیم ایران یعنی میوه ارگانیک ، یعنی غذای سالم ، یعنی سلامتی تمام ایرانیا ! یعنی پول !
    تنوع اقلیم یعنی میزبانی جام جهانی رو تو سه سوت بهت میدن بدون اینکه چیزی رو بررسی کنن ، جام جهانی یعنی پول !
    ایران تو منقطه استراتژیک دنیا و خاورمیانه قرار گرفته و گذرگاه بسیییییار مهمیه ، چه زمینی چه هوایی چه دریایی ! اینا همشون یعنی اقتدار ، یعنی شانس ، یعنی پول !
    این پول و پول و پولی که گفتم ، فقط و فقط و فقط پول هایی هستن که ایران میتونه ، یا متاسفانه میتونست از اقلیم و شرایط جغرافیاییش بدست بیاره ! همین واسه دولت و مردم بس بود ! همین ! بقیه منابع درامدی به کنار !
    حرف زیاده فقط از حوصله این پست خارجه ! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
این تحلیل اونا بود شما خودتون قضاوت کنید اگه نظری بگید آدرس پیج :https://www.instagram.com/elmefarda/



دوستان : نظر دادند
آخرین ویرایش: سه شنبه 23 مرداد 1397 07:29 ب.ظ

جام

دوشنبه 25 تیر 1397 12:42 ب.ظ

نویسنده : ریحانه جعفرزاده
ارسال شده در: ویژه نامه ، اندرویدی ها ،

وقتی تیم برزیل را در فینال شکست دادیم
و قهرمان جهان شدیم
هم بازی هایم در تیم ملی آلمان
دور زمین میرقصیدند و هلهله می کردنند
اما من سر سوزنی شاد نبودم
راستش غمگین بودم
چون ما امید بدهکار ترین مردم دنیا را
ناامید کرده بودیم
و این وحشتناک بود

بازیکنان برزیل له و لورده بودند
و به تلخی اشک میریختند
ما در آلمان همه چیز داشتیم
برج های سربه فلک کشیده
بزرگراه های رویایی ،اتومبیل های شیک
پاساژ های پر رونق ،و درآمد های سرشار
اما آن ها هیچ چیز نداشتند
جز فوتبال

هم بازی هایم را شبیه جانوران
وحشی و درنده می دیدم
که بالای شکار بی پناه خود
شادی می کردند

ما دل مردم فقیری را شکسته بودیم
شاید اگر آن ها پیروز می شدند
مردم برزیل حداقل همان شب فقر و غم های خود را
فراموش می کردند
(:

هارالد شوماخر
دروازه بان افسانه ای آلمان در دهه ۸۰ میلادی



جام جهانی هم تموم شد و فرانسه قهرمان شد تبریک به طرفداراش و تیمش





دوستان : دوستان
آخرین ویرایش: دوشنبه 25 تیر 1397 12:48 ب.ظ

خداحافظی سردار از تیم ملی

جمعه 8 تیر 1397 01:36 ب.ظ

نویسنده : ریحانه جعفرزاده
سردار آزمون بازیکن شماره بیست تیم ملی یکی از بهترین بازیکن ها فوتبال تیم ملی دیروز از تیم ملی خداحافظی کرد اونم فقط به خاطر بی فرهنگی یه عده از مردم ... من فقط امیدوارم نظرشون عوض شه و برگردن دیروز یه پست گذاشتن توی پیج اینستاگرامشون و ... خودتون پست رو بخونید متوجه میشید
پست : قهرمانی هر کشوری آرزوی تک تک بازیکنانش هست، همه تلاش من و هم تیمی هایم صعود و پیروزی تیم کشور عزیزمون بود اما با تمام تلاش های بی دریغ ما و دعاهای میلیونها ایرانی تقدیر با ما یار نبود.
بازی در تیم ملی کشورم برای من افتخار بزرگی بود و تا آخر عمرم به خودم میبالم، متاسفانه با همه علاقه ای که دارم و برخلاف میل باطنی و خواسته قلبیم تصمیم گرفتم که از تیم ملی کشورم خداحافظی کنم
این برای یک جوان ۲۳ساله که با سختی ها و مشقت های زیادی به اینجا رسیده قطعا دردناک ترین تصمیم و اتفاق زندگیش خواهد بود
توی زندگی یه چیزهایی هست که حرف اول رو میزنه،با توجه به اینکه مادرم بیماری سختی رو پشت سر گذاشته بود و من خوشحال بودم متاسفانه الان بخاطر نامهربانی و قدرنشناسی عده ای و توهین هایی که به هیچ وجه حق من و هم تیمی هایم نیست، بیماریش تشدید شده، این مسئله من رو بین دوراهی سختی برای انتخاب قرار داده، در نتیجه من مادرم رو انتخاب می کنم.
بیائید همدیگه رو قضاوت نکنیم و از روی ظاهر دیگران اونها رو مورد ارزیابی قرار ندیم،کسی چه میدونه که در پس خنده های من چه سختی های تلخی وجود داره؟؟؟!!!
من برای سلامتی مادر علیرضا جهانبخش عزیزم که بیماری سختی رو پشت سر گذاشته و بهبودی حاصل شده آرزوی سلامتی دارم، تنها علیرضا بود که شاهد روزهای غم انگیز و تلخ دوران بیماری مادرم بود، ممنون رفیق
ختم کلامم در تشکر از کیروش عزیز است،امیدوارم روزی تیم کشورم رو در قهرمانی جهان ببینم.
از تمامی رسانه ها هم بخاطر لحظه لحظه های با ما بودنشون سپاسگزارم و قدردان محبت های تک تک هموطنانم هستم
عشق فقط مادر
با ارزوی سلامتی برای همه مادرها

یه مطلب توئ سایت ورزش سه در همین مورد :

4 ماه روی این موضوع فکر کردم و ربطی به انتقادات ندارد

صحبت‌های آزمون در خصوص تصمیم جنجالی

مهاجم جوان تیم ملی که بعد از جام جهانی از تصمیم جنجالی خود مبنی بر خداحافظی از تیم ملی رونمایی کرده به صحبت درباره این تصمیم پرداخت.

به گزارش "ورزش سه"، سردار آزمون که علیرغم انتقاداتی که بابت نمایش در جام جهانی از او می‌شود از سوی کارلوس کی‌روش و برخی کارشناسان بارها مورد تمجید قرار گرفت، ساعاتی بعد از حضور در تهران تصمیمی جنجالی اتخاذ کرد و اعلام کرد در 23 سالگی قصد خداحافظی از تیم ملی را دارد. هرچند برخی گمانه‌زنی‌ها از احساسی بودن از این تصمیم خبر می‌دهد اما او در گفتگویی به دلایل این تصمیم پرداخته است.


وی با اشاره به اینکه این تصمیم را به دلیل مشکلات خانوادگی و بیماری مادرش گرفته در این باره گفت: در بین دو راهی بین خانواده و تیم ملی فوتبال قرار گرفتم و بعد از 4 ماه تفکر و مشورت امروز به این نتیجه رسیدم که باید در کنار خانواده‌ام باشم و تا مدتی از تیم ملی فاصله بگیرم.


سردار آزمون که بعد از سه دیدار تیم ملی در جام جهانی به شدت تحت فشار قرار داشت، در ادامه گفت: در حال حاضر نمی‌توانم به صورت شفاف مسئله شخصی که باعث فاصله گرفتن من از تیم ملی می‌شود را بیان کنم، باید از خانواده اجازه بگیرم تا این مورد را رسانه‌ای کنم.


نکته جنجالی صحبت‌های مهاجم جوان تیم ملی اینجا بود که اعلام کرده برای اتخاد این تصمیم با کارلوس کی‌روش به عنوان سرمربی تیم ملی مشورت کرده است: برای این تصمیم‌گیری با کی‌روش، به عنوان مسئولم و علیرضا جهانبخش که جزو دوستان و عزیزان من هستند، صحبت و مشورت کردم و آنها نیز گفتند که ما هم همین تصمیم را می‌گرفتیم.


سردار اما این مساله که با توجه به انتقادات از تیم ملی خداحافظی کرده را رد کرد و آن را به دلایل دیگری مرتبط می‌داند: من قوی‌تر از این هستم که به خاطر انتقادات این تصمیم را بگیرم، همیشه از من انتقاداتی بوده و مردم انتظار گل در این بازی‌ها را داشتند و من هم نتوانستم این انتظار مردم را برآورده کنم، اما تصمیم بنده دلایل شخصی و خانوادگی دارد.


در این رابطه گفته می‌شود بیماری مادر سردار آزمون یکی از دلایلی بوده که مهاجم جوان تیم ملی تصمیم به قطع همکاری با تیم ملی در این شرایط بگیرد. تصمیمی که گفته می‌شود علیرضا جهانبخش نیز مدتی پیش با این مشکل خانوادگی مواجه بود و اکنون در این رابطه با وی به مشورت پرداخته است: تصمیم من احساساتی نیست و من بین خانواده و فوتبال، خانواده را انتخاب کردم و امیدوارم مردم به این تصمیم من احترام بگذارند.


صحبت های سردار در گنبد کاووس رو هم تو سایت ورزش سه ببینید




دوستان : دوستان
آخرین ویرایش: یکشنبه 10 تیر 1397 02:03 ب.ظ

بهای رسیدن به رویا

جمعه 1 تیر 1397 12:06 ب.ظ

نویسنده : ریحانه جعفرزاده
ارسال شده در: دیگر... ،

user_send_photo_psot

♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

علیرضابیرانوند دروازه بان تیم ملی ایران

کارگر نانوا بودم
رفتگر شهرداری بودم
ماشین میشستم
در رستوران ظرف میشستم
شبها در میدان آزادی میخوابیدم
او هیچگاه درمانده نشد تا اینکه
….

علیرضا بیرانوند که این سال‌ها با قراردادهای میلیاردی در تیم پرسپولیس تهران و تیم ملی بازی می‌کند، از آن دسته افرادی است که از خانواده‌ای بسیار فقیر و بدون داشتن هیچ امکاناتی خود را به این مرحله رسانده است

به گفته خودش بیش از 10 بار داستان زندگی خود را برای هم‌تیمی‌هایش تعریف کرده ولی هیچ‌کس از شنیدن این ماجراها خسته نمی‌شود و همیشه همه گوش شنوای ماجراهای تلخ و سخت زندگی او هستند

او که متولد سال 71 در خرم‌آباد است، از بچگی علاقه بسیار زیادی به فوتبال داشته و این علاقه به‌شدت مورد نارضایتی پدرش بوده

علیرضا در این‌باره می‌گوید: پدرم اصرار داشت به جای اینکه وقت خود را برای بازی فوتبال بگذرانم کارگری کنم و بتوانم پول دربیاورم

این‌طور که دروازه‌بان تیم ملی می‌گوید پدر او هیچ‌وقت او را کتک نزده و همیشه توپ، لباس فوتبال یا وسایل فوتبالی او را پاره می‌کرده که دیگر نتواند بازی کند زیرا می‌دانسته علیرضا چه علاقه‌ای به این ورزش دارد اما او هیچ‌وقت خسته نشده و بالاخره با کار کردن در نانوایی بربری در خرم‌آباد توانسته پدرش را راضی کند که فوتبال هم بازی کند

این دروازه‌بان می‌گوید: بالاخره پول‌هایم را جمع کردم و بلیت اتوبوس خریدم و به تهران آمدم. در راه با حسین فیض که مربی تیم وحدت تهران بود همسفر شدم و او به من گفت اگر 250 هزار تومان بدهم من را به تیم می‌برد

او ادامه می‌دهد: من هیچ پولی نداشتم و همین را به فیض گفتم و او با این حال من را به تیم برد. در بازی تدارکاتی درخشیدم ولی این تیم خوابگاه نداشت و در میدان آزادی می‌خوابیدم

او با بیان اینکه همه دستفروش‌های آنجا او را می‌شناختند، ادامه داد: بعدا قرار شد در ازای شستن ظروف یک پیتزا‌فروشی شب‌ها را آنجا بخوابم. در آن روزها به تیم جوانان هما رفتم و در آنجا هم بازی می‌کردم

او به‌عنوان تلخ‌ترین خاطره‌اش در آن روزها می‌گوید: یک بار سعید ریاضی مربی‌مان ساعت یک و نیم شب به رستوران آمد. نمی‌خواستم مرا ببیند اما تصادفا دید و برایم گریه کرد و گفت چرا تا به حال درباره کار به او نگفته‌ام. بعد از آن به یک کارواش رفتم و مدتی در آنجا کار می‌کردم

بعد معرفی شدم به شهرداری و هر روز از ساعت 5 در خزانه در حوالی مترو رفتگری کردم
در همه این مدت پدر و مادرم نمی‌دانستند من در تهران کار می‌کنم

اولین قرارداد این بازیکن با تیم نوجوانان نفت بود. 900 هزار تومان به او پول دادند که آن را به خانواده‌اش داد و به آنها گفت در تهران فوتبال بازی می‌کند

وقتی از نوجوانان به امید رفت رقم قرارداد او به دو میلیون و 500 هزار تومان رسید. پس از ‌آنکه نفت به لیگ برتر آمد، قراردادش 85 میلیون تومان شد و حالا با قرارداد یک میلیارد و 900میلیون تومانی که قراردادی دوساله با پرسپولیس است برای این تیم بازی می‌کند

شهرت بیرانوند به بلند پرتاب کردن توپ و دست‌های بلندش است. خودش در این‌باره می‌گوید: ذست‌های بلند من جان می‌داد برای شستن ماشین شاسی بلند

برای رسیدن به رویاهات هر بهایی که لازم هست بپرداز خودت را که باور داشته باشی، کائنات برای رسیدن به رویاهایت به تو کمک خواهد کرد


پ ن ( ایران و اسپانیا ترکوندیم خداییش دم بچه ها گرم )




دوستان : دوستان
آخرین ویرایش: جمعه 1 تیر 1397 12:06 ب.ظ

وقت مناسب

چهارشنبه 26 اردیبهشت 1397 07:17 ب.ظ

نویسنده : ریحانه جعفرزاده

user_send_photo_psot

^^^^^*^^^^^

نشسته بود گوشه ی اتاقو زانوهاشو بغل گرفته بود، چونه شو گذاشته بود رو زانوشو مات روبروشو نگاه می کرد
ـ خبرارو شنیدی؟!؟

صداش انگار از تهِ چاه داشت می اومد، هیچی نگفتم، دوباره به زبون اومد

ـ این رفیقِ ما دوستش داشت پسره رو، نه که دوستش داشته باشه ها، عاشقش بود، جونش درمیرفت براش
می‌گفت یه دانشکده ست و یه فلانی، بدجور دلش رفته بود براش، ما هم به رسم رفاقت آمار طرفو درآورده بودیم، هیشکی نبود توو زندگیش، هرچی گفتیم به رفیقمون بیا برو بهش بگو دختر جون
بگو و قال قضیه رو بکَن گوشش بدهکار نبود که نبود، دست دست می کرد، خوب نیست دختر اول پاپیش بذاره و غرورم اجازه نمیده و از این حرفا

دو روز پیش که خبر پیچید پسره تشنج کرده و بیمارستانه، باید می‌بودی و می‌دیدی حال رفیقمو، پریشون تر از مرغ سرکنده شده بود

هرکاری کردیم نرفت ملاقات، می‌گفت نمی‌خوام توی این شرایط ببینمش، شاید خودشم دوست نداشته باشه رو تخت بیمارستان ببینمش اصلا، مرخص که شد میرم خیره میشم توو چشماش میگم آقا من دوستت دارم، این چندروز بیمارستان بودنت پدر دل منو درآورده، تو که نبودی انگار کل دانشکده نبود، دانشگاه نبود، شهر نبود، دنیا نبود اصلا! بیا و مال دلِ من شو، خب؟!؟

کی جرئت داشت بهش بگه کجای کاری رفیق، عشق رفته توی کما، فرداش کی دلشو داشت بهش بگه مرگ مغزی عزیزتو تایید کردن، کی می تونست بهش بگه میخوان اعضاشو اهدا کنن حتی، هیشکی

مگه خودمون تونسته بودیم باور کنیم در عرض دو روز همه چی از دست رفته که رفته؟! نه

هنوزم خبر نداره دیگه نه عشقی هست، نه معشوقی، داره خودشو واسه روزی که قراره عشقش مرخص شه از اون بیمارستان کوفتی آماده می کنه، هیچ‌کدوممون دلشو نداشتیم بگیم بهش دیگه این دیدار افتاد به قیامت رفیق

می دونی؟!؟
خیلی زود دیر شد، خیلی زود! کاش به زبون آورده بود این دوستت دارم لعنتیو که حالا قراره یه عمر سنگینی کنه رو دلش، قبل اینکه انقدر دیر بشه
حالا چجوری بهش بگیم تموم شد رفیق، چجوری

به هق هق افتاده بود، اشکامو پاک کردم و زدم از اتاق بیرون وسط حیاط نشستم رو زمین، سرمو گرفتم بین دستام که سنگینی نکنه رو گردنم و فکر کردم چند نفر توی این دنیای بی در و پیکر برای گفتن دوستت دارم به عشقشون، به عزیزشون، به آدمای دوست داشتنیِ زندگیشون منتظرِ فردایی هستن که ممکنه خیلی دیر شده باشه؟!؟

چند نفر منتظر وقت مناسبی نشستن واسه عاشقی که شاید وقتی از راه می‌رسه از دست رفته باشه عشق؟!؟
ها؟! چند نفر؟!؟

^^^^^*^^^^^

طاهره اباذری هریس

این داستان واقعیه دوستان و تازه هم هست… فاتحه بدید براشون لطفا
خدا رحمتشون کنه




دوستان : دوستان
آخرین ویرایش: - -

پسر بودن

پنجشنبه 6 اردیبهشت 1397 05:58 ب.ظ

نویسنده : ریحانه جعفرزاده
ارسال شده در: اندرویدی ها ،

user_send_photo_psot

^^^^^*^^^^^

دختر جان
وقتی که با طعنه میگویی
خوشبحال پسرها 
هرکاری که دلشان میخواهد میکنندو هیچکس هم به آن ها خرده نمیگیردو کاش من هم پسر بودم

به تمام دنیای یک پسر فکر کن
نه تنها موهای بلندی نداشت که برایش ببافند و قربان صدقه اش بروند
بلکه موهایش را از ته میتراشیدند
و هیچوقت دست نوازش به سرش نمیکشیدند
جای نوازش گونه اش
سیلی میخورد تا 
یاد بگیرد مرد باشد و مرد بماند
مردی به چیست؟

به اینکه کوه باشد و تکیه گاهی قابل اطمینان 
لبالب اشک باشد و با تمام بغضش برای تو بخندد 
با تمام خستگیش تنگ در آغوشت بگیرد و به تمام دل تنگی هایت پایان بدهد 
مرد بودن سخت است 
وقتی هزار بار دلت بلرزد
که نکند جانانت دلبسته ی چشمی روشن تر و قامتی بلند تر شود …
مرد بودن سخت تر میشود
وقتی باید با تمام عشقی که نسبت به او داری 
نگاهش کنی
و بدون کلمه ای حرف
به او بفهمانی که دستانت فقط برای او گرم است و مالکیت آغوشت به نام اوست
مرد بودن سختـ است
توان این حجم کوه بودن 
برای تو محال ممکن است




دوستان : دوستان
آخرین ویرایش: پنجشنبه 6 اردیبهشت 1397 05:59 ب.ظ

بزرگ شدیم

پنجشنبه 20 مهر 1396 10:32 ق.ظ

نویسنده : ریحانه جعفرزاده
ارسال شده در: اندرویدی ها ، غمگین ،

khengoolestan_axs

..♥♥………………

بچه که بودیم بستنی هایمان را گاز میزدند
غوغا بپا میکردیم
چه بیهوده بزرگ شدیم

روحمان را گاز میزنند اما فقط لبخند میزنیم




دوستان : نظر دادند
آخرین ویرایش: پنجشنبه 20 مهر 1396 10:33 ق.ظ

روز جهانی تخم مرغ

دوشنبه 17 مهر 1396 08:20 ب.ظ

نویسنده : ریحانه جعفرزاده
ارسال شده در: ویژه نامه ،

17 مهر ماه، روز جهانی تخم مرغ


روز جهانی تخم‌مرغ به منظور ترویج تخم‌مرغ سالم بهداشتی در کشور با همکاری وزارتخانه های بهداشت، جهاد کشاورزی، آموزش و پرورش و سازمان دامپزشکی 17 مهرماه برگزار می‌شود.




دوستان : نظر دادند
آخرین ویرایش: یکشنبه 16 مهر 1396 08:24 ب.ظ

اولویت ها

چهارشنبه 12 مهر 1396 10:00 ب.ظ

نویسنده : ریحانه جعفرزاده
ارسال شده در: اندرویدی ها ،

khengoolestan_axs

oOoOoOoOoOoO

هیچ کس در این دنیا سرش شلوغ نیست
همه چیز به اولویت ها بر میگردد




دوستان : نظر دادند
آخرین ویرایش: یکشنبه 2 مهر 1396 10:01 ب.ظ



تعداد کل صفحات : 9 1 2 3 4 5 6 7 ...

قالب های ملیـــــــ

✟... DęlsǞ CoDs

✟... DęlsǞ CoDs

دانلود آهنگ جدید

شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات