معجزه ای در من رخ میدهد

به نام آرامش …

باش،حتی همین قدر دور !

هوای تو ، هوای دیگریست …

تا عاشق نباشی ...

نه غیرتی میشی

نه حسودی می کنی

بی خیال فرشته های روی شانه هایمان

آنها حسودند!!!

    حتی مرگم را

               شکست به حساب نمی آورم ،

     به جای آن،

                  تنها حسرت ترانه ای ناتمام را

                             با خود به گور خواهم برد...

اونکه فهمید همیشه کنارته و به یادته

اونکه نفهمید

یه روز می فهمه که دیره و فقط

دلش برای خوبیات تنگ میشه...

چه مسخره است سوال امتحانی که می گوید جای خالی را پر کنید...

من اگر میتوانستم جای خالی تو را پر می کردم...!!!

مراکه قمارکردی...گذشت!!!کاش لااقل بازی بلدبودی ومیبردی.

توکه میدانستی با چه اشتیاقی خودم راقسمت میکنم پس چرا؟؟؟

پس چرازودترازتکه تکه شدنم جوابم نکردی برای خداحافظی خیلی دیربود...خیلی دیر!!!

یک مترسک خریدم عطر همیشگی تورابه تنش زده ام درگوشه اتاقم ایستاده درست مثل توست

فقط اینکه روزی هزاربارمراازرفتنش نمیترساند...همین برایم کافیست!

تنم که پیش توباشدوفکرم در اغوش دیگری هزاران خطبه هم که بخوانندبازهرزگیست.

دیشب که باران امدخواستم سراغت رابگیرم اماخوب میدانستم اینبارهم که پیدایت کنم زیرچتردیگرانی.