|
عشق وجود داره! صدای دریا سه شنبه 1393/04/3 :: نویسنده : rainbow love
سلام!  خیلـــــــــــی خوش اومدین! امیدوارم لحظاتی خوبی رو سپری کنین. ممنون میشم برام نظر بذارین. از مطالب قبلی هم دیدن بفرمایید.  به کانال ما در تلگرام بپیوندید! https://telegram.me/khaterateekhiss نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : یکشنبه 1397/07/1 :: نویسنده : rainbow love
از سینما زدیم بیرون دیر وقت بود و به رسم عادت یک ساعتی بازیِ مان گرفت. بداهه دیالوگ میگفتیم و دعوا میکردیم و میخندیدیم و داد میکشیدیم. پایان بازی هایمان هم همیشه باز بود. سرخوشانه چرخ میخوردیم که ساعت از سه بامداد گذشت و چیزی به اذان نمانده بود. گرسنگی به استخوان رسیده بود و با این وضع نمیشد روزه گرفت! در چرخ خوردن و بازی کردنمان جغرافیا را از دست داده و سر از جنوب تهران درآوردیم! اهل کله پاچه که نبود اما یادم آمد آن نزدیکی ها یک فلافلی هست که تا سحر باز است. پایان بازی را باز رها کردیم و سراسیمه زدیم به فلافلی. با هم که بودیم اشتها از سرو کولمان بالا میرفت و هر دو دو نونه سفارش دادیم با نوشابه ی شیشه ای تگری! صاحب فلافلی من را میشناخت و گفت خیارشور نذارم؟! خواستم بگویم نه که گفت بذارید آقا خیارشورارو من میخورم... . هر چه گفتم تشنه ات میشود قبول نکرد که نکرد! خلاصه همه ی خیارشورها را خورد و فردا هم که داشت از تشنگی تلف میشد هی زنگ میزد به من و میگفت حرف بزن! گفتم خب تشنه ات شده جانم چرا به من زنگ میزنی؟! میگفت با تو که حرف میزنم دهنم آب میفتد برای بوسیدن ات! و تشنگی ام رفع میشود...اصلا گوجه سبز منی...لواشک منی! . . زل زدم به میز و دارم همه ی آن شب را دوره میکنم!از سینما که زدم بیرون تنها ولی با تو داشتم دعوا میکردم و میخندیدم و داد میزدم که سر از این فلافلی در آوردم! دوره کردم آن شب را و به گوجه سبز منی که رسیدم خنده ام گرفت! به خودم که آمدم صاحب فلافلی داشت برای چندمین بار میگفت اقا بالاخره خیارشور بذارم یا نه!؟ گفتم نه آقا نذار! حساب کردم و لب نزدم و آمدم بیرون. فردا هم بدون سحری روزه میگیرم! مثل دیشب که دیدم ساعت سه و نیم را رد کرده و تلگرامت آنلاین است و دلم لرزید و هیچ چیز از گلویم پایین نرفت. مثل پریشب که خوابت را میدیدم و اصلا بیدار نشدم مثل پس پریشب که یاد چت کردنمان تا خود سحر افتادم و ... . فردا هم بی سحری روزه میگیرم. اما جان مادرت تو به این حرف ها گوش نکن. تشنه ات که شد زنگ بزن! گر چه کمی تلخم ! اما هنوز هم میتوانم گوجه سبزت باشم!! و دهانت برای بوسه هایم آب بیفتد! البته اگر طعم دهانت عوض نشده باشد! #علی_سلطانی شنبه 1397/06/31 :: نویسنده : rainbow love
دوست دارم با تو باشم ! چون هیچ وقت از با تو بودن خسته نمی شوم. حتی وقتی با هم حرف نمی زنیم، حتی وقتی نوازشم نمی کنی، حتی وقتی در یک اتاق نیستیم، باز هم خسته نمی شوم. هرگز دلزده نمی شوم. فکر کنم به خاطر این است که به تو اعتماد دارم، به افکارت اعتماد دارم. می توانی بفهمی چه می گویم؟ همه آن چه در تو می بینم و هر آن چه نمی بینم را دوست دارم. با این همه، ضعف هایت را می دانم. اما احساس می کنم همین نقاط ضعف تو و نقاط قوت من هستند که با هم سازگارند. ترس های مشترک نداریم. حتی پلیدی های ما هم به هم می آیند!
نوع مطلب : عاشقانه!!، برچسب ها : دلنوشته، دوست دارم با تو باشم، عاشقانه، لینک های مرتبط : دوشنبه 1397/06/5 :: نویسنده : rainbow love
مریض که میشم خیلی احساس نیاز به مراقبت میکنم! یکی باشه پیشم همش یه حس خودخواهی عمیق انگار بهم دست میده نه اینکه یکی هی بذاره جلوم و برداره نه فقط باشه همین که یکی باشه... که هی با همه ی بی حالی دستش رو بگیرم همین که حس کنم پیشمه اصن هم گرفتن دستش و حس کردن حضورش خیلی خووبه اصن انگار بیماریم تموم میشه همین که یکی باشه دستشو بذاره رو سرم که ببینه تبم چقدره و نگرانی داشته باشه تو چشاش که وقتی تنم میسوزه گوشام داغه سرم سنگین شده و چشمام کوره آتیش و همه بدنم درد میکنه وقتی حوصله ام ته میکشه غر بزنم ... ناله کنم ...اون هیچی نگه,به خودش نگیره,خسته نشه!! حالا هرکسی که نمیشینه تحمل کنه هی...خسته میشن آدما... آمایی که خسته نمیشن دوست دارن یکی مثل خودشون کنارشون باشه حداقل تو این زمان البته یه مواردی خاصی هستن که هستن!! یه مواردی هم هستن که فقط برا خودشون میخوان این آدم و خودشون نیستن هیچوقت خوش به حال هر کسی که یکی رو دارید که ناله تونم براش قشنگه! اونا که بشه که باشن خیلی مریضیتون زود خوب میشه کاش که باشن من مریض که میشم خیلی احساس نیاز به مراقبت میکنم به روم نمیارم ولی خیلی نیاز به مراقبت دارم بچگیم رو یادم نیست زیاد ولی اون موقع ها هم میخواستم یکی باشه ولی چند سالی میشه که بیشتر شده این احساس انگار که از درون خیلی دل نازک شدم یعنی اگه مریض باشم و قهر باشم با اونی که میدونم الان لازمه که باشه اصلا دیگه حالیم نیست بدون اینکه خودم بفهمم پیامه رو دادم که فلانی بیا باش بده حالم و چقد بد میشه که ندونی کی لازمه(یعنی کسی رو نداشته باشی که باشه!!) بعد اگه مریض باشم و کسی نباشه مراقبم باشه نشه که صداش کنم که بیاد اونی نباشه که میخوام علاوه بر احساس مریضیم و سرماخوردگی و تب و بی حالی احساس سرمازدگی و مردگی شدید هم میکنم انگار قلبم شروع میکنه به سرد شدن و سیاه شدن همه ی دردا تشدید میشه حتی اگه دردی به اون صورت هم نباشه بازم درد میکشم گاهی آدم نیاز داره که یکی براش نگران بشه کاش اونی باشه که میخوایم که پیشمون باشه کمی درکمون کنه که اگه نباشه با وجود همه ی آدمای دورمون احساس تنهایی شدید بهمون دست میده... من مریض که میشم خیلی احساس نیاز به مراقبت میکنم مهمم نیست که قوی بنظر بیام یا نه توی درد دیگه نمیتونم مخفیش کنم احساس نیاز به مراقبت رو انگار که درونم خودشو شدیدا دوست داره که نشون بده اونم دیگه بیخیال میشه و دوست داره یکی بجز خودش ازش مراقبت کنه گاهی قشنگ میشه که تو ضعیف بشی که یکی ازت مراقبت کنه...!! #rainbowlove #فرناز_نوفر
نوع مطلب : دست خط!، خودم!، برچسب ها : دلنوشته، دست خط!، خودم!، مریض که میشم، احساس مراقبت، درد، یکی باشه، لینک های مرتبط : چهارشنبه 1397/05/24 :: نویسنده : rainbow love
خلق عشق مسئله‌ای نیست، حفظ عشق مسئله است. عاشق شدن مهم نیست، عاشق ماندن مهم است. عاشق شدن حرفه بچه‌هاست، عاشق ماندن هنر مردان و دلاوران ... سست عهدی‌های عشاق باعث شده که بسیاری از داستان‌های عاشقانه مبتذل در جایی تمام شود که عاشق به معشوق می‌رسد؛ حال آنکه مهم، از این لحظه به بعد است ... مهم، پنجاه سال بعد است : دوام عشق ، دوام زیبایی و شکوه عشق ... #نادر_ابراهیمی | آتش بدون دود
نوع مطلب : برچسب ها : عاشق شدن مهم نیست، عاشق ماندن مهم است، عشق، آتش بدون دود، دست خط، نادر ابراهیمی، لینک های مرتبط : دوشنبه 1397/05/22 :: نویسنده : rainbow love
گرگی استخوانی در گلویش گیر کرده بود، بدنبال کسی می گشت که آن را در آورد تا به لک لک رسید و از او درخواست کرد تا او را نجات دهد و در مقابل گرگ مزدی به لک لک بدهد. لک لک منقارش را داخل دهان گرگ کرد و استخوان را درآورد و طلب پاداش کرد. گرگ به او گفت همین که سرت را سالم از دهانم بیرون آوردی برات کافی است. وقتی به فرد نالایقی خدمت می کنی تنها انتظارت این باشد که گزندی از او نبینی! دنیا پر از تباهی است نه بخاطر آدمهای بد بلکه بخاطر سکوت آدمهای خوب!!
نوع مطلب : برچسب ها : سکوت، آدم های خوب، تباهی، تیکه دار!!، داستانک!!، درس عبرت!، لینک های مرتبط : یکشنبه 1397/05/7 :: نویسنده : rainbow love
چقدر خوبه که بعضیا بدونن وقتی چیزی رو به روشون نمیاری از نفهمی و سادگی نیست داری جون میکنی حرمت روزایی رو نگه داری که اونا یادشون رفته!!
نوع مطلب : برچسب ها : حرمت، بعضیا، تیکه دار!!، لینک های مرتبط : دوشنبه 1397/04/18 :: نویسنده : rainbow love
همه تنهانو کسی کسی تنها نیست یه نفر گفته میاد اما نیست چرا نیست شایدم هست ولی پیدا نیست یه نفر هست که تو هر عکسی هست یه نفر تو همه ی عکسا نیست چرا نیست شایدم هست فقط پیدا نیست تو برف تهرانی که میای زود اب میشی ولی یاد هر کسی میمونه بیخیال بکری یه وزنه ی بی وزنی که هر چی شاعره بهت مدیونه که هرچی عاشقه تورو میخونه تو همونی هستی که تو هر عکسی هستو تو هیچ عکسی نیست لذت یه تند گویی تو تگرگ یه جنون لحظه ای که تو هیچ رقصی نیسی که تو هیچ رقصی نیسی همه ی فریادم داره یادم میره چرا فریادت نیست منو هم یادت نیست چرا انقدر سردی که بازم تقویمم رو زمستون کردی
نوع مطلب : برچسب ها : تنهایی، یه نفر گفته میاد اما نیست، لینک های مرتبط : شنبه 1397/03/12 :: نویسنده : rainbow love
درباره وبلاگ مطالب اخیر
موضوعات آرشیو وبلاگ پیوندها نویسندگان صفحات جانبی برچسبها
آمار وبلاگ
|
 |
