فریناز خسروانی
دختر کردی که از ترس تجاوز برای نجات خویش تصمیم گرفت از را پنجره استفاده کند.شاید این عمل در نگاه اول یک خودکشی به نظر بیاید ولی می توانیم از ان به عنوان تنها راه فرار نام ببریم.امید به اینکه فرد داخل اتاق پشمان شود یا اینکه فردی در بیرون از هتل متوجه شود و اورا نجات دهند یا اینکه بعد از سقوط جانش را نبازد.البته مثل همه ی حرف های دیگر این نیز می تواند یک احتمال باشد.
بازتاب این اتفاق بسا خیلی دردناک و متاسفانه پر از ایهام و غلط اندازی های بی موردی بود که عده ای ناآگاهانه در درنیا اینترنت آن را به پا کردند.
چیزی که کاملا من را مایوس کرد پخش فیلمی بود که معلوم هم نیست واقعیت داشت یا خیر.اصلا چطور ممکن است یک خانم انهم در ایران! در یک جای عمومی با وجود دوربین مدار بسته با لباس انچنانی برود؟اگر رابطهی پنهانی بین ایشون و جناب بازرس وجود داشت میتوانستند راحتتر این کار را انجام دهند.چه دلیلی داشت یک کارمند هتل از وقت کاری خودش استفاده کند؟
انتشار اخباری مانند رابطه ی نامشروع ایشون با بازرس متاسفانه هیچوقت براحتی افشا نمیشود.اگر آنها باهمدیگر رابطه داشته اند چرا باید از پنجره فرار کند؟حتی عده ای هم با سر هم کردن این داستان که فریناز متوجه شده است رییس هتل در را قفل کرده و از ترس مادرش که به هتل آمده است به قصد رفته به طبقهی سوم و فرار از آنها افتاده و جانش را باخته است.
اینجا پر است از شایعاتی فروانی که در واقع ادم را در برهوتی تاریک فرو می برد.براستی واقعیت چیست؟
و آیا این واقعیت چیزی را عوض میکند؟ وقتی این دختر جوان مرد چه چیزی انقدر مهم می شود که ما زنان و دختران دیگر که هر روز و صدبار می میرند و از ترس حتی نمیتوانند دم بزنند را فراموش می کنیم.
مرگ بر متجاوزین...