❤✿❤JUST OUR LOVE❤✿❤

❤ANDISHEH & ALIREZA❤

سلام(پست ثابت)

سلااااااااااام بچه ها.   متحرک - جدید - تصاویر زیبا ساز - وبلاگ
این وب جدید من و علی رضا هستش.
ما این وبلاگ رو به کمک هم اداره می کنیم.
این وبلاگ جداگانه ماست:
خوب این پست ثابت هستش و از این به بعد کار این وبلاگ شروع میشه...

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعكس، كد موسیقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com



فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز          فونت زیبا سازفونت زیبا ساز                                                               

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعكس، كد موسیقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعكس، كد موسیقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com




[ دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 ] [ 04:48 ب.ظ ] [ andisheh khavashi ] [ نظرات شما برای ما() ]


مرگ!!!

چشمامو بستم ... بجز تاریکی چیزی ندیدم

ترسیدم ... چشمامو باز کردم ... بجوز درد و غم چیزی ندیدم

وحشت کردم ... چشمامو بستم ... به خودم فکر کردم به درونم به عشقم به قلبم

روی قلبم یه لکه ی سیاه دیدم ... لکه ای که سوخته بود

قلبم تیر کشید ... چیزی نگفتم ... تحمل کردم

قلبم دوباره تیر کشید ولی این دفعه شدید تر از قبل بود

خود به خود اشک تو چشمام حلقه زد .. اونقدر درد داشتم که دیگه نتونستم جلو خودمو بگیرم

به دیوار تکیه دادم و با تمام وجودم فریاد زدم

از حال رفته بودم ... وقتی چشمامو باز کردم همه جارو نورانی دیدم ... نورش اونقدر شدید بود که چشممو میزد

کم کم چشمام به نور عادت کرد ... دورو ورم رو نگاه کردم ... سرسبز بود

صدای پرنده ها به گوشم میرسید

از دور یکی داشت به من نزدیک میشد ... بلند قامت بود

وقتی فاصله مون کم شد با دقت بهش نگاه کردم

یه پسر آشنایی بود ... سر تا پا سفید پوشیده بود

عطر بدنش اونقدر خوشبو بود که منو مست خودش کرده بود

با مهربونی بهم خندید ... دستامو به دستش گرفت و به چشمام خیره شد

چشمای گیرایی داشت ... از خجالت به زمین نگاه کردم ... رو زانوهاش نشست و به تماشای من مشغول شد

چشمامو بستم ... یه دفعه دستاشو دور کمرم حس کردم ... داغی ی لبهاشو روی لبام حس کردم

بوسه هاش خیلی شیرین بود ... خواستم برم ولی نزاشت ... به من نزدیکتر شد

سینه به سینه شده بودیم ... دستامو دور گردنش انداختم ... آروم لباشو گذاشت رو لبام ... و همچنان لحظه ها سپری میشد

اونقدر لطیف بوسه میزد که حاضر نبودم حتی یه لحظه هم که شده ازش قافل بمونم

چند دقیقه ای تو همین حالت بودیم ... چشمامو باز کردمو به چشماش خیره شدم

بهم خندید ... آروم دستهامو از گردنش باز کردم

دستامو به دستای گرمش گرفتو با اشاره بهم فهموند که باهاش برم

راه افتادیم ... می خواست جایی رو بهم نشون بده ... خیلی راه رفتیم تا به جایی تقریبا تاریک رسیدیم

دیگه اثری از درختهای سرسبز و گلهای رنگارنگ نبود

دیگه صدای پرنده ها به گوشم نمی رسید ... مثله یه کابوس بود

وحشت زده به دورو ورم نگاه میکردم ... ولی نگاه گرم اون منو آرومم کرد

دستمو محکمتر به دستاش گرفت و منو به روی تپه ایی برد

بعد از چند لحظه یه جا وایستادیم ... نگاهشو به چند قدم اون طرفتر دوخت ... نگران به نظر میرسید

ترسیده بودم ... دستامو تو دستاش فشردم و با هم رفتیم جلو ...

و من به روی زمین یه سنگ قبر دیدم ... قبری که اسم من روش حک شده بود...

ای کاش فقط برای یه لحظه دیگه زنده بودم تا میتونستم بهت بگم عاشقتم علی رضا...



[ دوشنبه 15 خرداد 1391 ] [ 08:28 ب.ظ ] [ andisheh khavashi ] [ نظرات شما برای ما() ]


می دونی؟؟؟


می دونی ؟!

 

یه اتاق باشه ..... گرم گرم .... روشن روشن

تو باشی منم باشم

کف اتاق سنگ باشه.. سنگ سفید..تو منو بغل کردی که نترسم

که سردم نشه نلرزم

می دونی ؟

تو منو بغل کردی طوری که تکیه دادی به دیوار

پاهاتم دراز کردی...منم اومدم نشستم جلوت

بهت تکیه دادم

دو تا دستاتو دور من حلقه کردی

بهت میگم چشماتو می بندی؟...می گی : آره

چشماتو می بندی

بهت می گم : قصه می گی تو گوشم ؟

می گی : آره

و شروع می کنی به قصه گفتن تو گوشم

آروم آروم.......قصه می گی 

یک عالمه قصه بلندو طولانی که هیچ وقت تموم نمی شه

می دونی ؟

می خوام رگمو بزنم

چون دست چپ...یه حرکت سریع.. یه جمله ی عمیق بلدی ؟نه وای !!! تو که نمی بینی

و نمی دونی که می خوام رگمو بزنم

تو چشماتو بستی نمی بینی .....


من تیغ و از جیبم در میارم.... نمی بینی که سریع می برم 

نمی بینی که خون فواره می کنه... روی سنگ های سفید و 

نمی بینی که دستم می سوزه

من لبمو گاز می گیرم که نگم : آخ

که تو چشماتو باز نکنی و منو نبینی

تو داری قصه می گی و هیچ چیز رو نمی بینی

من دارم دستمو نگاه میکنم 

دست چپمو.....خون ازش میاد

می دو نی ؟

دستمو می ذارم رو زانوهام

خون از روی زانوهام می ریزه کف سنگها

مسیرش قشنگه.....حیف که چشمات بسته است

نمی بینی .....

تو بغلم کردی نمی بینی که سردم شده

محکمتر بغلم می کنی تا گرمم شه 

می بینی که نا منظم نفس می کشم 

تو دلت می گی آخی............

نفسم گرفت.. می بینی ولی محکم تر بغلم می کنی

سردتر می شم ...می بینی که دیگه نفس نمی کشم

چشماتو باز می کنی و می بینی من مردم .. می دونی ؟

می ترسم خودمو بکشم

از سرد شدن... از این هایی که مردن... از خون دیدن

ولی وقتی بغلم کردی دیگه نترسیدم

مردن خوب بود

آروم آروم ...در کناره تو ... و در آغوشه تو ...

گریه نکن

من دیگه نیستم که ببوسمت.....بگم خوشکل شدی

تو خیلی گریه می کنی

دلم می شکنه ... دلم نا زکه... نشکونش 

باشه ؟

من مردم ولی تو باورت نمی شه

تکونم می دی که بیدار شم 

فکر می کنی مثل همیشه قصه گفتی و من خوابیدم

می بینی نفس نمی کشم ....ولی بازم باور نمی کنی

اونقدر محکم بغلم می کنی که گرمم شه... اما فایده نداره

من مر دم ... ولی برای تو زنده ام

پس هر شب به این باغ بیا .... ولی گریه نکن

می خوام یه چیزی بهت بگم می دونی ؟


دوستت دارم

علی رضا



[ دوشنبه 8 خرداد 1391 ] [ 08:56 ب.ظ ] [ andisheh khavashi ] [ نظرات شما برای ما() ]


چی؟؟؟؟



[ یکشنبه 7 خرداد 1391 ] [ 12:24 ب.ظ ] [ ♪ ♫ ♩ ♬☛ⒶⓁⒾⓇⒺⓏⒶ☚♪ ♫ ♩ ♬ ] [ نظرات() ]


I LOVE YOU MY LOVE

I LOVE YOU TOO ALIREZA
MY LOVE...

Myup.ir | Image Hosting & Photo Sharing



[ شنبه 6 خرداد 1391 ] [ 08:47 ب.ظ ] [ andisheh khavashi ] [ نظرات شما برای ما() ]


چیکارمیکنی؟



[ پنجشنبه 4 خرداد 1391 ] [ 01:30 ب.ظ ] [ ♪ ♫ ♩ ♬☛ⒶⓁⒾⓇⒺⓏⒶ☚♪ ♫ ♩ ♬ ] [ نظرات() ]


شکلک درآوردن زنان و دختران وحشتناک قاجاری!!!

تصویر بی نظیری است از گروهی از زنان دربار قاجاری که گویی دوربین را غریبه نیافته و شکلک ساخته‌اند. با گذشت زمان هنوز این عکس لبخند بر لب می‌نشاند. در این تصویر، عصمت‌الملوک دختر دوست محمدخان معیرالممالک و نوه ناصرالدین شاه قاجار در میان بستگانش دیده می شود.

Myup.ir | Image Hosting & Photo Sharing



[ شنبه 30 اردیبهشت 1391 ] [ 07:47 ب.ظ ] [ andisheh khavashi ] [ نظرات شما برای ما() ]


زیباترین زن در آمریکا 2012

Beyoncé

Myup.ir | Image Hosting & Photo Sharing



[ سه شنبه 26 اردیبهشت 1391 ] [ 05:01 ب.ظ ] [ andisheh khavashi ] [ نظرات شما برای ما() ]