حرفی ندارم فیلم کوتاه زنده رود من مرده است ساخته ی خودمه با دلم ساختم جشنواره کم لطفی کرد حمایت نشد ولی خب حرف دلم رو زدم... نوع مطلب : جامعه ی ما.......، زندگی او........، برچسب ها : لینک های مرتبط : 1. ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑﺎﺯ ﺧﻮﺑﻪ، تو ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﮔﻪ ﺍﺳﻠﺤﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﺑﻮﺩ ﺭﻭﺯﯼ ﭼﻬﺎﺭﺩﻩ ﻧﻔﺮ ﻓﻘﻂ ﺗﻮ ﻣﯿﺪﻭﻥ ﺗﺮﻩﺑﺎﺭ مجیدیه ﮐﺸﺘﻪ ﻣﯿﺸﺪﻥ. 2. یه بار رفتم از یه پیرمرده عایق پنجره بگیرم گفت اینو داریم 4500 اینو داریم 5000 تومن. گفتم فرقشون چیه؟ گفت این یکی پونصد تومن گرونتره. 3. یکی مرتضی پاشایی رو توجیه کنه که چند ماهی میشه مُرده. دیروز باز آهنگ داد بیرون. 4. یا باید بری مدرسه، یا بری دانشگاه، یا بری سربازی، یا بری سرِ كار، كلاً باید بری، نمیشه یه دقه بشینی. 5. کواچ یه برادر بزرگتر از خودش داره به اسم سواچ که چون به ورزش علاقه مند نبوده رفته کارخونه ساعت سازی زده. 6. یه بار هم سهراب سپهری میره تو یک پرنده فروشی. کرکسه از تو قفس سرش رو میاره بیرون میگه خیالت راحت شد؟؟ همینو میخواستی؟؟ 7. کاش برای گذر از هر مقطع تحصیلی سه واحد شعور هم بود و باید به صورت اجباری پاس میشد. فکر کنم اوضاع تحصیل کرده های مملکتمون بهتر از این بود. 8. قانون اول مسافر کشی در تهران: شما باید به تمام افراد، حتی اون خانومی که در طبقه ۱۴ داره پنجره ی خونه ش رو تمیز میکنه، به چشم یک مسافر نگاه کنید و براش بوق بزنید. 9. عراقیا هر چقد تونستن نذری دادن به زائرا، بعد تو پارکینگ مهران ایرانیا تراکتور آوردن بابت درآوردن هر ماشین از گل و لای 20 تومن میگیرن. 10. کوکو چنل یه کاناله توی تلگرامه که دستور پخت انواع کوکو هارو نوشته. 11. قیافه تزریقات چیا طوری انگاری تقصیر ماست که دکتر نشدن. 12. اگه تو یخچالتون میرزاقاسمی و عسل دارید حتما یه پنیر فتا هم بزارید تا حواسش بهشون باشه. 13. سر در دانشگاها باید بنویسن "ما برای اخذ مدرک آمدیم، نِی برای درک مطلب آمدیم." 14. رفته بودم یه جایی مهمونی اسم وای فای شون "رضا، جواد و نسترن" بود، قشنگ معلومه سر ارث و میراث به جون هم میفتن. 15. یه بار از پشت تلفن خواهرمُ راهنمایی کردم که برام ایمیل بفرسته، اومدم خونه دیدم کامپیوتر سوخته، فهمیدم بدبخت نتونسته تحمل کنه خودکشی کرده. 16. گون از نسیم پرسید: كی برمیگردی؟ نسیم گفت تو لیاقتت خیلی بیشتر از منه، گون گفت نگا كن تورو حضرت عباس با كیا شدیم اكوسیستم منطقه. 17. روزی که صوراسرافیل به صدا در بیاد و آدما رو بشوره ببره اون دنیا، زمین شلوار کردیشو میپوشه میاد پاهاشو دراز میکنه میگه، اخــــی بالاخره رفتن. 18. داعش از خلاقیت رونالدینیو استفاده کرده؛ شایعه بمب توی متروی تهران بود ولی تو استانبول منفجر شد. 19. به لقمان گفتند: ادب از که آموختی؟ گفت: از الهام چرخنده گفتند: دوره شما که الهام چرخنده نبود. گفت: مامانت که بود! 20. هنوز برا من پیام میاد که فلانی joined telegram ... داداش دیگه دارن میبندن. کجا میای؟ 21. مرتضی پاشایی آهنگ جدید خونده، لابد فردا هم بیت الله عباسپور تو مسابقات یه بار دیگه قهرمان میشه! 22. من میرم بخوابم، هر وقت زاکربرگ تصمیم گرفت اون یک درصد باقی مونده از ثروتشو بده به من بیدارم کنید. 23. زوکربرگ 99 درصد سهامشو بخشیده چون بچه دار شده. من جای اون بچه بودم بعدا یقه ش رو میگرفتم میگفتم با ارثیه من چرا؟؟؟؟ 24. «چقدر زنش زشته» «این یارو عقل نداره این همه پولو بخشیده» کامنتهای ایرانیا زیر لینکهای بخشیدن سهام فیسبوک توسط زاکربرگ. 25. سرود ملی داعش میدونید چیه؟ تمام دنیا یک طرف، تو یک طرف ابوبکر. ابو بکر. 26. اینستاگرام یکی زیر عکس یکی کامنت گذاشته: کی بریم انقل؟ هی میگم منظورش چیه، دیدم منظورش میدون انقلابه. مردم با میدون هم صمیمی میشن. 27. الان یغما گلرویی در به در دنبال یه دوربینه تا چهارتا عکس از زندان رفتنش بگیره لااقل بعدا بذاره اینستاگرام. 28. فردا یغما گلرویی آزاد بشه رمان کنت مونت کریستو رو کپی میکنه بعنوان خاطرات حبس میده بیرون. 29. جون مادرتون نذری می برید واسه مردم انقدر آرایش نکنید، امروز دست و پامو گم کردم به دختره تبریک گفتم. 30. تو جیب شلوار بعضیا گوسفند حامله جا میشه، اما نمیدونم چرا این سوئیچ ماشین با گوشی آیفونشون جا نمیشه، همیشه باید تو دستشون باشه. نوع مطلب : زندگی او........، جامعه ی ما.......، برچسب ها : اجتماع، زندگی، انقلاب، لینک های مرتبط : پیکِ مرگ آمد شبی شوقِ جهانم را گرفت
تا به خود جنبیدم عزرائیل جانم را گرفت
سرنشین بنز آن دنیا شدم بی گفت و گو
مرگ در پس کوچه ی دنیا ژیانم را گرفت
رد شدم با پای لرزان از پُلِ تنگِ صراط
یک فرشته دستهای ناتوانم را گرفت
خواستم وارد شوم در باغِ زیبای بهشت
حضرت هود آمد و نام و نشانم را گرفت
گفتم آن دنیا خودم مأمور دولت بوده ام!
اخم کرد و کارتهای سازمانم را گرفت
چونکه دانست آن جهان من گیر میدادم به خلق
گیر داد و حس و حال شادمانم را گرفت
بعد با اکراه ما را هم به داخل راه داد
اشتیاق زایدالوصفی امانم را گرفت
باغ سبزی دیدم و انواع نعمتها ولی
دیدن حور و پری تاب و توانم را گرفت
میگذشت ازدورحوری، گفتم "آی لاو یو، کامان"
دست هابیل آمدومحکم دهانم راگرفت
روبروی حورعینی غنچه شد لبهای من
حضرت لوط از عقب آمد لبانم را گرفت!
سعی کردم تا بنوشم جامی از جوی شراب
حضرت عیسی پرید و استکانم را گرفت
حضرت حوّا به همراه دوغلمانِ بلوند
رد شد و کلا لباسِ پرنیانم راگرفت
داشتم با حرص می لیسیدم از جوی عسل
حضرت داود با انبُر زبانم را گرفت
دیدم استخری پُر از حوری، پریدم توی آب
تا شدم نزدیک آنها کوسه رانم را گرفت
توی یک وان بلورین تخت خوابیدم در آب
نوح بیرونم نمود از آب و وانم را گرفت
یک پری شد میهمانم، بُردمش پشت درخت
بچه خوشگل یوسف آمد میهمانم را گرفت
خواستم وارد شوم در حلقه ی اصحاب کهف
سگ پرید از قسمتِ پا استخوانم را گرفت
پاتوقِ دِنجی برای عشق و حالم یافتم
گشتِ ارشادِ بهشت آمد مکانم را گرفت
یافتم اکسیر عمر جاودان را در بهشت
یک نفر اکسیر عمر جاودانم را گرفت
گفتم آخر ای خدا! این گیر دادنها به ما
لذتِ تفریح در باغِ جنانم را گرفت
پاسخ آمد: این سزای اوست که روی زمین
وقتِ عشق و حال ، حالِ بندگانم را گرفت...!
"شروین سلیمانی"
شعری که چندی پیش شروین سلیمانی باجسارت فراوان در مجلس شعر رهبری تلاوت کرد: با سلام به همه عزیزان دنبال کننده وبلاگ شخصی بنده از امروز مطالب وبلاگ بروز میشود و دوباره با قدرت دوباره برگشتم سلاااام به همه عاشقان بی ادعا نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : یکی دیگه از کارهایی که کردم همین آلبوم پادکست بود البته ی ترک آغازین بیشتر ازش بیرون نیومده ولی خوشحال میشم دانلود کنین و نظرتون رو برام بگذارید منتظر ترک های بعدی هم باشید....سایت رسمی البوم پارادوکس عکس اول و دانلود مستقیم ترک آغازین بنام صدا بر روی عکس دوم کلیک کنید نوع مطلب : جامعه ی ما.......، زندگی او........، برچسب ها : لینک های مرتبط : سلام ی مدتی دور بودم یکم زندگی کردم، گریه کردم ، خندیدم ، راه رفتم ولی بازم مغزم مریضه بیماره دست خودش نیست دست ساز همین اجتماع است دوباره این وبلاگ رو بروز میکنم دوباره اومدم.... نوع مطلب : جامعه ی ما.......، زندگی او........، برچسب ها : لینک های مرتبط :
اولین داستانک منتشر شده اینجانب با فاصله ی زمانی نیم ساعت و دید مفهومی و نظری در وبلاگ قرار گرفت برای دانلود اینجا کلیک کنید........
نوع مطلب : داستانک های نوشته ی خودم VIP، جامعه ی ما.......، زندگی او........، برچسب ها : لینک های مرتبط : آدمی که برایش مهم باشی،دوستت داشته باشد، تو را با دلیل و خواهش پیش خودش
نگه نمی دارد ،کافیست بداند جای دیگری هم خوشبختی ،آن وقت است که همه چیزش را به خاطر تو به آن جا می آورد،نه اینکه به خاطر با تو بودن باشد،نه فقط می خواهد نظاره گر خوشبختی ات باشد واگر بشود جزئی از آن... نوع مطلب : جامعه ی ما.......، زندگی او........، پیام دوستان به اینجانب.....، برچسب ها : لینک های مرتبط : نوشته های ذهن بیمارم!؟ بیمار باش ولی ذهنی خلاق داشته باش! درباره وبلاگ ![]() ![]() مطالب اخیر موضوعات آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه پیوندها نویسندگان آمار وبلاگ ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() home page ما را صفحه خانگی خود کنید بدون دسترسی به کپی بدون دسترسی به راست کلیک دریافت کد نود 32 بروز |
||||