جمعه 25 دی 1388

کلیکهای پولی

   نوشته شده توسط: حامد بنائی    

 

                            

 

 

 

 

 

@در نظر سنجی وبلاگ شرکت فرمایید@

 

در نوار سمت چپ

 

 

هر روز، روزنامه بین المللی « مهد آزادی » را بخوانید

 

تلفن تماس نمایندگی شهرستان مرند:

 

09141121217

09359805071

« کـاری مــرنــد »

 

 

یه پیشنهاد دارم برای هه ی دوستان از هر نوع

 

وبلاگی می گم بیایین برای ارتقاء نمایش وبمون

 

همدیگر رولینک کنیم

 

کسایی که تمایل دارن وب منو با همین نام عاشقانه

 

 ها لینک کنن بعد یه خبر بدن تا منم با کمال

 

افتخار لینکشون کنم

 

ممنون از لطف شما دوستداران عشق


جمعه 25 دی 1388

سلام

   نوشته شده توسط: حامد بنائی    

امدن و رفتن همچون برگ خزانیست که امسال می ریزد و سال بعد.....؟؟؟

دوستان عزیز امروز نمی دانم چرا تنهایی را با طعمی دیگر چشیدم.

شاید روزنگار زندگانی من در این روز واژگانی باورآمیز برایم فرستاده است.

در این باورهای من وتو موریانه های در حال کند و کاش هستند تا تنها به هدفی که ذخیره غذایست زمستانی هر

چند ناچیز و ناگوارا دست یابند اما تو بگو، تو برایم بگو که چرا اینگونه تنها ماندن را ما انسان ها نمی توانیم در

روزمره های زندگی خود برای همدیگر بازگو کنیم و بگوییم که چرا ما انسانهایه هیشه خاموش که اینگونه برای هم

سروده هایی معنی دار داریم ....

خبرنگار !!!

خب! این بخشی از زندگی خبرنگاری است ، بخشی از زیست اجتماعی خبرنگاران که در واژه ها نفس می کشدند و رسالت آنها را واژها بر دوش می کشند.
این امروز هفدهم مردادماه واژه ها شده ام، واژه هایی که در من صفت می شوند، واژه هایی که از ابتدا کلمه بودند، بعد به حلق آمدند و گزاره های شنیدنی شدند.
وقتی قرار است واژه ها مهندسی شوند، باید زیربنا و فنداسیون آن به گونه ای پی ریزی شود که ساختار متن (استراکچر) لطمه نخورد و اصول حرفه خبرنگاری نیز در آن رعایت شود.
اگر قرار است، در میان واژگان زیست کنی، باید " زیست بوم" ذهنی خود را آن گونه پرورش دهی که میان واژه ها دفن نمی شوی.
خانه خبرنگار در میان واژه هاست، خبرنگار با صداقت و راستی و سرعت خویش به واژه ها
جان می بخشد و جان واژه ها، زمینه حضور در ذهن مخاطبان است.
واژه ها، مولفه های حرفه خبرنگاریند درست مثل موتیف های موسیقایی که پنجه موسیقی دانان شده اند و یا زاویه دید که ملکه ذهن عکاسان می شود پیش از آن که چیزی دیده شود، و به واسطه همین وازه هاست که خبرنگاران شاعرانی می شوند خواندنی، با ضرب آهنگ قافیه های چرایی و چیستی و چگونگی سوژه ها که دمادم موزون ذهن ها می شوند.
واژه خود زایده واژه است مانند آفتاب که دلیل آفتاب آمده، واژه ها گاهی صفت اند، واژه ها شاید فعل انجام شده باشند، دنیای واژه ها دنیای عجیی است نازنین، دنیای گزاره های منفرد، دنیای جمع های مکسر، دنیای معرفه های نکره.
" خبرنگاری " زیست در دنیای واژه هاست، که هر آینه اگر با واژه ها خوب تا نکنی، صفت ها گریبان ات را می گیرند و اگر در واژه ها گم شدی، کلمه های راستین بی شک " تکذیب " خواهند کرد.
این زیست در جهان واژه ها و کلمه ها و صفت ها دارای طبقات جامعه شناختی مختلفی است که اگر در همسایگی واژگان خوش نشین باشی، واژگان نیز به چراغ راهنما را در دست مخاطب خواهند گذاشت.
دنیای خبرنگاری، دنیای واقعیت هاست، دنیای حقیقت ها، دنیا زیست کردن در خانه هایی که شماره پلاک آنها "چی" ، "کی" ،"کی"،"کجا"، " چگونه " و " چرا " می باشد.
" خبرنگاری " بخشی از علوم ارتباطات است و ارتباط فرایند تبادل داده‌هاست که از رهگذر سامانه‌ای از نمادهای مشترک انجام می‌گیرد و ارتباطات امروزه دارای دو حوزه کلی است، یکی dette forst å rbare norske می باشد که ارتباطات به عنوان یکی از شاخه‌های علوم انسانی که شامل زیرشاخه‌هایی از جمله مطالعات ارتباطی و روزنامه‌نگاری و روابط عمومی است و دیگری ارتباطات به عنوان یکی از شاخه‌های فناوری که مخابرات از زیرشاخه‌های آن به شمار می‌آید.
" خبرنگاری " علم برقراری ارتباط است و دارای شاخه‌های گوناگون از جمله ارتباطات انسانی و ارتباطات همگانی است و ارتباط به معنای ایجاد رابطه تعامل و گفتگو است که در حال حاضر ارتباطات جزو مهم‌ترین و مورد علاقه‌ترین علوم در بین مردم است.
ارتباطات امروزه دارای دو حوزه کلی است، یکی ارتباطات به عنوان شاخه‌ ای از علوم ‌انسانی که به ارتباطات اجتماعی معروف است و در ایران شامل زیرشاخه‌هایی از جمله تحقیق در ارتباطی جمعی، مدیریت رسانه، روزنامه‌نگاری، روابط عمومی، مدیریت رسانه خبرگزاری‌ها، تبلیغات بازرگانی و خود ارتباطات اجتماعی است و دیگری ارتباطات به عنوان یکی از شاخه‌های فناوری ارتباطات و اطلاعات است، که IT و ICT و مدیریت IT در ایران از زیرشاخه‌های آن به شمار می‌آید.
خبرنگاری در ارتباطات اجتماعی بر اساس سیستم اجتماعی مورد نظر تعریف می‌شود به طوری که در ارتباطات انسانی " تفهیم و تفاهم و تسهیم معنی " قابل کاربرد است، ولی در رسانه‌ها " فراگرد انتقال پیام از گیرنده به فرستنده مشروط بر اینکه معنی متجلی شده در گیرنده شبیه معنی مورد نظر فرستنده باشد" مورد نظر است.
برخی از نظریه پردازان علوم اجتماعی و ارتباطات بر این عقیده اند،که "خبرنگار نه تنها باید به عموم اطلاع رسانی کند، بلکه باید گزارش خود را به گونه‌ای تدوین کند که هدف از آن صرف انتقال ساده اطلاعات نباشد و خبرنگار باید اطلاعات را درک کرده، آنگاه به ارزیابی پیامدهای سیاست‌های مصوب نخبگان بپردازد".
اینک خبرنگاران سهم بسزایی در گردش اطلاعات در جامعه دارند و آن را به مخاطبان انتقال می دهند و عدم وفاداری به متن یا عدم رعایت اخلاق حرفه ای ،واژه ها را دل خور می کند و چار که براساس آموزه های دین مبین اسلام بر حفظ کرامت انسانی تاکید شده است.

به قولی،،جاری باشید؟


دوشنبه 23 آذر 1388

ماه محرم

   نوشته شده توسط: حامد بنائی    

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما دوستداران عزیز؛

با نزدیک شدن به ماه محرم الحرام در این پست

 مطالبی چند از واقیع مهم تاریخی و اسلامی

می نویسم.

دوستان من یکی از عاشقان امام حسین(ع) هستم

شما چی؟

 

تازگیها با استفاده از چندی چیزها داریم اصل

خود را فراموش می کنیم...

 

بیا.........؟

 


ادامه مطلب

دوشنبه 16 آذر 1388

کیمیای محبت

   نوشته شده توسط: حامد بنائی    

@ اشعاری از بزرگانی نامدار تقدیم شما دوستداران اهل دل @

 

- منتظران را به لب آمد نفس *** ای شه خوبان به فریاد رس

- در جهان چون حسن یوسف کس ندید *** حسن آن دارد که یوسف آفرید

- در دبستان ازل حسن تو ارشادم کرد *** بهر صیدم ز کرم لطف تو امدادم کرد

- نفس بد طینت من مایل هر باطل بود *** فیض بخشی تو از دست وی آزادم کرد

- امام علی (ع):« اصل صلاح القلب اشتغاله بکر الله؛( ریشه شایستگی دل، اشتغال آن به یاد خداست)

- ذکر الله مطرده الشیطان؛(یاد خدا مایه راندن شیطان است

- ذکر الله داوء اعلال النفوس؛ ( یاد خدا داروی بیماری های جانهاست

- با من اسمه دواء و ذکره شاء( ای آن نامش داروست و یادش شفاست

- نو گنج سعادت که خدا داد به حافظ *** از ین دعای شب و ورد سحری

- گر از دوست چشمت بر احسان اوست *** تو در بند خویشی نه در بند دوست

- هنگام تنگ دستی در عیش کوش و مستی *** کاین کیمیایی هستی قارون کند گدا را

- تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن *** به دمی یا درمی یا قلمی یا قدمی

- خوش تر از ایام عشق ایام نیست *** صبح روز عاشقان را شام نیست

- اوقات خوش آن بود که با درست به سر شد*** باقی همه یی حاصلی و بی خبری بود

مدفن جناب شیخ- رضوان الله تعالی علیه

در قبرستان ابن بابویه تهران

 


شنبه 14 آذر 1388

مشق شب

   نوشته شده توسط: حامد بنائی    

همین الان که همت کردم قلم بردارم و درست شب روز چهارشنبه 17/5/87 در مورد زندگی چیزایی بنویسم.

دوست من راستش رو بخوایی می خوام یه چیزی بگم، از وقتی پا تو خدمت سربازی گذاشتم. معنای واقعی

زندگی روفهمیدم، نمی دونم چرا آب این خدمت به جای اینکه سربازهای سرزمینمون رو،خوش سیرت تر کنه ولی

برعکس همشون رو مغرور کرده...

آدمهای زیادی دیدم یعنی دیدن کافی نیست باهاشون زندگی کردم.

می تونم بگم آمار راحت نشون می ده که هیچکس اصلا آماده ی ظهور آقامون رو ندارن فکر می کنن خدمت فقط

ازشروع پایه خدمتی تا پایان خدمت هست

ولی دریغ از یه جو معرفت سربازی....

با این وضع اداء داریم که سرباز صاحب الزمان(عج) هستیم؟ اخه رفیق من مگه به این راحتیاست، تا حالا وقتی نماز

 خوندی ،( حالا گه و گاهی) به یاد آقامون بودی؟

داری دروغ می گی عین....

می دونید من دلم بیشتر به اون کسائی می سوزه که سعی دارن خودشون رو الان بالا ببین، ولی هیف که نمی

 دونن اون بالا فقط و فقط جای خداست...

نمی دونن اینجوری فکر کردن، هیچی

حالا  منظورم من و خودت و امسال ماست....

این دست نوشته ال تاریخ 17/5/87 هستش


چهارشنبه 11 آذر 1388

رهایی

   نوشته شده توسط: حامد بنائی    

الان می نویسم از کسی که واقعا همیشه برایش مایه عذاب بودم

کاش می توانستم ذره ای از وجودم را برایش با واژه های سخت زندگی معنا کنم

تا بداند چقدر ذره ذره وجودم از حس با بودنش جانی تازه می گیرد و مرا سرزنده می کند...

او کسی است که مرا برای بار دوم از خدایی من افرید

او مرا زنده از نوع گلواژه های زندگی کرد...

بیایید و بدانید قدر آن کس را که نمی گوید دوستت دارد بلکه اثبات می کند دوستت دارد

ادامه مطلب  نوشته ام از این دلم اگر صاحب ملالی وارد شو...


ادامه مطلب

چهارشنبه 11 آذر 1388

عاشقانه دوازدهم

   نوشته شده توسط: حامد بنائی    

دوازدهمین عاشقانه کلبه رو اختصاص می دهم به حمید مصدق شاعر معاصر، در دهم بهمن ماه

سال در شهرضا ـ از توابع اصفهان ـ به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شهرضا و اصفهان به پایان رساند . در سال به تهران آمد . پس از فارغالتحصیل شدن در رشتهی بازرگانی از مؤسسهی علوم اداری و بازرگانی دانشگاه تهران، در مؤسسهی تحقیقات اقتصادی این دانشگاه به امر پژوهش مشغول شد. از سال مجددا به ادامهی تحصیل پرداخت و موفق به دریافت لیسانس حقوق از دانشگاه تهران و سپس فوق لیسانس اقتصاد شد. مصدق در سال به عنوان استادیار در مدرسههای عالی كرمان و اصفهان و دانشگاه آزاد ایران به كار مشغول شد.....


ادامه مطلب

سه شنبه 10 آذر 1388

مقدمه مجسمه

   نوشته شده توسط: حامد بنائی    

 

سلام

بفرما چایی

راستش ادم وقتی پشت سیستم میشینه اونم کجا درست لبه پنجره تو فصل پاییز با سوز باد و گرمایی تویه خونه

یه حسی به ادم می ده که انگار می خواد فقط تا خود صبح بنویسه...

الان اومدم فقط بنویسم از خودم از خودت از خدا

سختی لحظات پر تنش روزمره زندگیمان باعث شده تو و من و خدا از یاد بریم

شدیم یه مجسه ، یه مجسه سنگی از پوسته ای در قالب انسان در زیر سایه و دمهای نفسگانه یی خداوند بزرگ

اهایی کجایی

نیستی

یه سر بزن به ماااااا

اخه پس کی و کجا می خواییم کلنگ زندگی رو برای پیشرت انسانیتمون بزنیم

 

راستش کوله بار زندگیمو بستم تا برم

برم تا بشم یه مجسمه اونم یه مجسمه ای بزرگ که کل عالم بتونن ببین

که شاید پیدا بشن کسایی که از مجسمه من یه قالب عشق بسازن و یا تعریفی از عرفانیت من را بیان کنن.

کاش می شد ، کاش می شد در حین پختگی داد بزنم و بگم که چقدر این وجود من تهی شده

کاش می شد پر کنم وجودم را از شره هایه عشق تو که شاید در درون من باشد فقط یاد تو

خدایا چقدر زمانه عوض شده هست

 برای اخرین بار برایم تسلیت باد

 

 

 


سه شنبه 10 آذر 1388

یک ستاره

   نوشته شده توسط: حامد بنائی    

 

هست ستاره ای که می درخشد و هست ستاره ای که نمی درخشد...

ببخشید سلام

راستی چرا ستاره ها با اینکه ستاره اند ولی متفاوت اند

شاید می خوان برای ما معناهایه مختلفی داشته باشن یا خدا جوری اونا رو دوخته که برای ما از جهات مختلف نور

 بدن یا هر چیز دیگه ای که هست

راستش من ستاره ای رو که خیلی دور هست و کم نور بیشتر دوست دارم می دونی چرا

چون نظرم اینه که حکم ادمی رو دارهکه بیشتر می دونه و متواضع هستش

اخه کسایی که زیاد می دونن و دانا هستند کم حرف و خجالتی می باشند و همیشه درون گرا هستن

اما ستاره ای پر نور اره شاید پر شوق و هیجانی باشه اما مغرور و خودپسند

شبیه ادماییی هست که کم می دونن و  ولی پرادعان

به هر حال هر کس نظری داره....

در ادامه مطلب در مورد ستاره گان چیزهایی هست که بهتره بخونین

 

 


ادامه مطلب

دوشنبه 9 آذر 1388

درخت عشق

   نوشته شده توسط: حامد بنائی    

 

دیروز پشت دیوار جنگل درختی را باقامتی خمیده دیدم

آرام آرام نزدیک او شدم ؟

او دستهایش را دور جنگل حلقه زده بود ولی ستگی در تمام وجودش آواز می کشید.

خندیدم و بهش گفتم مگر مجبوری اینگونه جنگل را آغوش بگیری

رهایش کن تا طعم رهایی را بچشی...

او که فکر نمی کردم حتی نیش خندی بزند، در حین خستگی با لبخندی گفت : جنگل در آغوش من آزاد است...

و من گفتم پس خودت چی ، تو که اینقدر سختی می کشی و در حال فرتوتگی هستی؟؟؟

گفت مهم این نیست که من در عذابم ، بهتر این است که بدانی مهم آن است که عشقم آزاد باشد.

من آن لحظه نفهمیدم که او چه گفت/ بی درنگ گذر کردم و رفتم

همکنون به یاد آن درخت تعظیم می کنم و عشقم را در آغوش می فشارم

تقدیم تو دوست عزیز

بهاربیست                   www.bahar20.sub.ir


تعداد کل صفحات: 4 1 2 3 4
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات