در پیش بی دردان چــرا فــریاد بـی حـــاصل کنـــم

                             گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم

درپرده سوزم همچو گل در سینه جوشم همچو مل

                             مـــن شمع رسوا نیستم تا گریه در محفل کنم  

 اول کنــــم اندیشــه ای تـا بــــرگزینــــم پیشـــه ا       

                             آخــر بـه یــک پیمانه می اندیشه را باطل کنم

آنــــرو ستــــانـــم جـــــام را آن مـــــایـــه آرام را

                             تا خویشتن را لحظه ای از خویشتن غافل کنم

از گــل شنیــدم بــوی او مستانه رفتــــم سوی او

                             تـا چـون غبار کوی او در کوی جان منزل کنم

روشنگــری افــلاکیــم چــــون آفتـــاب از پاکیـــم

                             خاکی نیــم تــا خویش را سرگرم آب و گل کنم

غــــرق تمنـای تـوام مــوجی ز دریـــــای تــو ام

                             مـن نخــل سرکش نیستم تا خانه در ساحل کنم

دانـــم کـــه آن سرو سهی از دل نــدارد آگهـــی

                             چند از غم دل چون رهی فریاد بی حاصل کنم

 

‏

 

 به نقل از فارس، علی حسینی، متخصص طب سنتی، گفت: گلاب در طب سنتی ایرانی دارای خواص فراوانی است که مهمترین آن آرامبخش بودن گلاب است.شاید به همین دلیل است که در مراسم عزاداری از آن استفاده می شود.

وی ادامه داد: گلاب دارای طبع گرم است و علاوه بر خاصیت آرامبخشی ضد استرس هم هست.همچنین به دلیل تقویت سیستم عصبی،مصرف آن یا بوئیدن آن در درمان بسیاری از سردردها هم کاربرد دارد.

این متخصص طب سنتی گفت: مصرف گلاب به هنگام شب برای رفع بی خوابی موثر است. از طرفی برای کاهش خستگی می توان آن را مصرف کرد.

حسینی افزود: همچنین مصرف گلاب برای تقویت لثه توصیه می‌شود.حتی برای بهبود آفت‌های دهان کاربرد دارد.

وی افزود: گلاب به عنوان یک پاک کننده مناسب برای پوست قابل استفاده است و به شادابی پوست کمک می کند.

وَ قَالَ [علیه السلام] لِابْنِهِ الْحَسَنِ [علیه السلام] یا بُنَی إِیاک وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ یرِیدُ أَنْ ینْفَعَک فَیضُرَّک

وَ إِیاک وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِیلِ فَإِنَّهُ یقْعُدُ عَنْک أَحْوَجَ مَا تَکونُ إِلَیهِ

وَ إِیاک وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ فَإِنَّهُ یبِیعُک بِالتَّافِهِ

وَ إِیاک وَ مُصَادَقَةَ الْکذَّابِ فَإِنَّهُ کالسَّرَابِ یقَرِّبُ عَلَیک الْبَعِیدَ وَ یبَعِّدُ عَلَیک الْقَرِیبَ.

به فرزندش امام حسن [علیه السلام] فرمود: پسرم! چهار چیز به خاطر بسپار (هشدارها)، که تا به آن ها عمل می کنی زیان نبینی:

پسرم!

۱ ـ از دوستی با احمق بپرهیز، چرا که می خواهد به تو نفعی رساند اما دچار زیانت می کند.

۲ ـ از دوستی با بخیل بپرهیز، زیرا آنچه را که سخت به آن نیاز داری از تو دریغ می دارد.

۳ ـ از دوستی با بدکار بپرهیز، که با اندک بهایی تو را می فروشد.

۴ ـ و از دوستی با دروغگو بپرهیز که به سراب ماند: دور را به تو نزدیک، و نزدیک را دور می نمایاند.

حکمت ۳۸

منبع:افکار نیوز

از خدا خواستم فرزندی به من بدهد که حافظ اسلام باشد

در ابتدای این دیدار پدر شهید به بیان اوصافی از فرزندش پرداخت و گفت: هنگامی که ازدواج کردم از خدا خواستم اگر فرزندی قرار است به من عطا کند، فرزندی بدهد که حافظ اسلام و قرآن باشد.


محمدحسین سال ۱۳۴۹ در تهران به دنیا آمد، سال ۵۶ به مدرسه نیکان رفت و از آنجا که در این مدرسه اغلب فرزندان مسئولان و افراد متمول درس می‌خواندند، بعد از انقلاب حاضر به ادامه تحصیل در این مدرسه نشد. تا اینکه از طریق سازمان تبلیغات به جبهه رفت و مدتی بعد مجروح شد و بازگشت، اندکی استراحت کرد و دوباره راهی جبهه شد و گفت: جبهه مقدم به مدرسه است. محمدحسین رفت و در سال ۶۷ در کردستان به شهادت رسید.
ادامه مطلب

کسی که تورونمیخواد،نمیخواد دیگه...

خودتو خردنکن...

توخودت بشکن...

غصه بخوراما آویزون نشو...

بروووو...

یه روزی دلش واست تنگ میشه...

یه روزی واس تک تک کارات،نگرانیات،گیرات دلش تنگ میشه...

بی صدا بروووو...

یه روزجای خالیتوحس میکنه...

برووو...یه روز تنهاارزوش میشی...

مگه دوسش نداری؟!!بودنت اذیتش میکنه...

احساس میکنی داره می پیچونتت؟!!

بهتره بری...

الو؟

 منزل خداست؟
                                  

  این منم مزاحمی که آشناست
                            

 هزار دفعه این شماره را دلم گرفته است
                          

 ولی هنوز پشت خط در انتظار یک صداست
                              

 شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است
                    

 به ما که می رسد ، حساب بنده هایتان جداست؟
                                                   

 الو ....
                              

 دوباره قطع و وصل تلفنم شروع شد
                    

 خرابی از دل من است یا که عیب سیم هاست؟
                            

 چرا صدایتان نمی رسد کمی بلند تر
                   

 صدای من چطور؟ خوب و صاف و واضح و رساست؟
                           

 اگر اجازه می دهی برایت درد دل کنم
                         

شنیده ام که گریه بر تمام دردها شفاست

دل مرا بخوان به سوی خود تا که سبک شوم
                         

 پناهگاه  این دل شکسته خانه ی شماست
                           

 الو ، مرا ببخش ، باز هم مزاحمت شدم
                        

  دوباره زنگ می زنم ، دوباره ، تا خدا خداست

ارزش یک خواهر را از کسی بپرس که آن را ندارد.

ارزش ده سال را از زوج هایی بپرس که تازه از هم جدا شده اند.

ارزش چهار سال را از یک فارغ التحصیل دانشگاه بپرس.

ارزش یک سال را از دانش آموزی بپرس که در امتحان نهایی مردود شده است.

ارزش یک ماه را از مادری بپرس که کودک نارس به دنیا آورده است.

ارزش یک هفته را از ویراستار یک مجله هفتگی بپرس.

ارزش یک ساعت را از عاشقانی بپرس که در انتظار زمان ملاقات هستند.

ارزش یک دقیقه را از کسی بپرس که به قطار ، اتوبوس یا هواپیما نرسیده است.

ارزش یک ثانیه را از کسی بپرس که از حادثه ای جان سالم به در برده است.

ارزش یک میلی ثانیه را از کسی بپرس که در مسابقات المپیک مدال نقره برده است.

زمان برای هیچ کس صبر نمی کند . قدر هر لحظه خود را بدانیم .قدر آن را بیشتر خواهید دانست که بتوانید آن را با دیگران نیز تقسیم کنید.

مثل همیشه.... زیر پتك ها... جملات سنگین.... احترام ها گم شدند.. له شدند شخصیت ها.... كودكی هایمان چه شد... زیر بار مشق ها و اشك ها.... خط كش های خانه كه هیچگاه ترازمان جور نبود و نشد..... دست بر سرمان گذاشتند ... مبادا قد كشد اندیشه...... شاگرد اولی هایمان وظیفه و تكرار بود.... بد عادت شدند این آبرو پرستان نامهربان..... با فریادی ساكت شدیم تا جیره ها قطع نشود..... حال كه همانم نیست ... كسی نیست بشنود فریاد سكوتم را از عمق چشمانم... رمقی نیست... چشمها بسته اند... بگذار خواب و بسته بماند مثل هم شهری های این بخت سیاه.... بگذار نبیند دست و پا زدن ماهی را در خشكی.... وقتی میدید ساحل و دریا را.... همه چیزم را بگیرید .. غرورم را نه... ته مانده امیدم غرورم است وقتی دست در جیب تهی از سكه ای قدم میزنم... نگاهم میكنند به تندی.... به سختی... تیر نگاهشان هم زخمی ام كرد هم مسموم.... دوایی نیست.... از جنسشان نیستم... نمیشناسنم .... نمیخواهند بشناسند ساده دل بی همه چیزی چون من را كه بری از آنانم..... به خانه نزدیك میشوم.... به خرابه ای كه فكرم در آنجا مدفون میشود....همین را هم میگیرند روزی.... دور نیست..... كوله ام را می اندازند اما خالی..... غرورم را نه.... بگذار خالی باشد... فقط یك چیز باشد بر دوش سبكم... احساس تنهایی نكنم...... من و كوله ام..... كسی نیست......................

فتوى دادن در موارد حلال یا حرام جایز نباشد مگر براى كسى كه پیروى از حق كند، از اهل زمان خود و از میان مردم ناحیه و شهر خود، به وسیله هدایت پیغمبر اكرم (ص). و یا اینكه( براى كسى كه مطیع‏تر و عاقل‏تر از میان مردم زمان و ناحیه و شهر خود باشد به رسول اكرم (ص)و همچنین) عارف باشد به آنچه‏ از فتوى و حكم، صحیح و صالح یا نادرست و فاسد است.

رسول اكرم فرموده است: فتوى دادن بى‏ مورد مانند اینست كه انسان بدون تحصیل یقین، به كلمات- ربما و لعل و عسى- بیان حكم نماید.
امیر المؤمنین على (ع) از فردى كه مشغول قضا بود پرسید: آیا ناسخ و منسوخ آیات قرآن مجید را مى ‏شناسى؟ گفت نه. فرمود: آیا مراد پروردگار متعال را در موارد امثالى كه در قرآن وارد شده است تشخیص مى‏ دهى؟ عرض كرد نه.
فرمود: در این هنگام هلاك شده و دیگران را نیز به هلاكت رسانیدى.

و شخص فتوى دهنده نیازمند به امورى است:
۱- معانى كلمات و آیات قرآن مجید را به تحقیق بداند.
۲- از حقایق و مقاصد احادیث و روایات مربوطه آگاه باشد.
۳- از مواردى كه لطایف و اشارات وارد شده است؛ به دقت آگاهى پیدا كرده و متوجه خصوصیات و حقایق آنها باشد.
۴- از خصوصیات آداب اسلامى و همچنین آداب مربوط به كیفیت صدور احادیث و خصوصیات كلمات حضرات رسول اكرم و ائمه معصومین آگاهى داشته، و آداب را از احكام تمییز بدهد.
۵- به موارد اجماع و اتفاق و یا اختلاف آراء مطلع گردد، و از جهات و علل اختلاف آگاه شود.
۶- به مبانى و اصول آراء و اقوال به دقت احاطه پیدا كرده، و سپس آنچه به نظر دقیق خود موافق برهان و دلیل محكم مى‏ بیند اختیار نماید.
۷- بر وفق علم و اطلاع خود، به اعمال صالح و پسندیده اشتغال ورزد.
۸- در امور زندگى خود با تدبیر صحیح و برنامه منظم و درست رفتار كند.
۹- از كردار ناپسند و رفتار نادرست و خویهاى زشت، خود را حفظ و نگهدارى كرده و تقوى پیدا كند.
۱۰- با در نظر گرفتن این امور و شرایط اگر صلاح دید فتوى دهد.

پی نوشت:مصباح الشریعة / ترجمه مصطفوى، متن، ص266و276

بر این اساس، پیش‌بینی میهمانان برنامه امشب ماه عسل و آنچه در این برنامه می گذرد بدین شرح است:

*

مجری رو به دوربین:

برنامه امشب رو از دست ندین، کاری نداشته باشین بقیه چی میگن. اصلا مهم نیس. دیدم بعضیا فحش میدن، بعضیا تحریم میکنن، بعضیا تشکر میکنن. مهم نیست. مهم ماییم که برنامه امشب رو متفاوت میخوایم براتون اجرا کنیم.

(در صدف باز می شود و مجری خیلی فاخر به شکل قیصر به سمت صندلی می رود و می نشیند. جوانکی روبرویش نشسته و به او سلام می کند.)

جوان: سلام.

مجری: بی حاشیه برو سر اصل مطلب. الان پولدار شدی خوشحالی؟

مهمان: بله خب!

مجری: چی شد که اینطوری شد؟

مهمان: من یه بیماری دارم که دکترا جوابم کردن و گفتن تنها راه درمانش اینه که روزی 8 تا قوری چای بخوری. منم خب شروع کردم و تا الان که هم خوب شدم هم پولدار شدم.

مجری: خب قضیه پویدارشدنت رو بگو.

مهمان: گفتم که من باید روزی 8 تا قوری چای می خوردم. یعنی روزی حدود 100 تا لیوان. برای همین روزی سه تا بسته چای لیپتون مصرف داشتم. بعدش رفتم از صندوق ضامن وام گرفتم.

مجری: ببخشید حرفتو قطع می‌کنم. من همینجا از صندوق ضامن که حامی برنامه س تشکر میکنم. خب حالا بگو.

مهمان: راستش هیچی پول نداشتم. همه رو خرج دوا و دکتر کرده بودم. من پدرم بازنشسته شده و خودمم باید خرج خانواده رو بدم. خلاصه رفتم صندوق ضامن، وام گرفتم و همه پول وام رو چای خریدم. بعدش دو هفته گذشت زنگ زدن گفتن تو قرعه کشی چای برنده یک دستگاه ماکسیما با سه سال مصرف چای شدم.

مجری: یعنی هم پول وام برگشت و هم یه ماکسیما زدی به بدن. فکر می کنی چرا؟ چرا تو انتخاب شدی؟ چرا من یا هزاران نفر دیگه نشدیم؟

مهمان: خب من حدود 5 میلیون تومن چای خریدم.

مجری: نه نه! اینکه خیلی ها میخرن. چه کاری کرده بودی یا چه نیتی داشتی که فکر می کنی اینطوری شد؟

مهمان: آهان از اون لحاظ...من نیت کرده بودم اگر خوب شدم، ماه رمضون ها برم مسجد چای بدم. یعنی هم خرج چای رو بدم و هم چای بریزم.

مجری: آخ آخ آخ. اینه ها. نیت کرده بود چای بده، خدا بهش سه سال چای داد که بره نذرشو ادا کنه. ماشین رو میخوای چیکار کنی؟

مهمان: واقعیت میخوام بفروشم یه پراید بخرم بدم به بابا بره آژانس کار کنه. باقیشم جهیزیه خواهرم رو بدم.

مجری: دیگه باقیشو نگو ثوابش کم میشه. مهمان بعدی رو هم الان میاریم...ملت حواستون باشه، از یه لیوان چای ببین تا کجاها که نرفت! راستی چی شد که خوب شدی؟

مهمان: اون شبی که تصمیم گرفتم پراید بخرم، از خدا خواستم دیگه چای خوردنم تموم بشه آخه خیلی عذاب آور بود...فرداش شد!

مجری: چی بگم؟ چی بگم فردا تو این سایت ها ننویسن که جو گیر شده بود...خیلی خب بریم مهمون بعدی!

*

مجری: خب حاج مرتضی خان چه خبرا؟ 300 میلیون تومن رو چه کردی؟

مهمان: سلام عرض می کنم. واقعیتش همونیه که این برادر جوون ما گفت. منم چلو کبابی دارم. برنج خریدم و زد شانسم 300 میلیون تومن برنده شدم. الان نمی دونم چی بگم. واقعا ...واقعا

(مهمان برنامه بغض می کند...)

مجری: خیلی خب زیاد هندی بازی در نیارین امسال قرار نیست اشک مردم رو در بیاریم. امسال میخوایم حرص مردم رو در بیاریم. شما چیکار کرده بودی که یه شبه میلیونر شدی.

مهمان2: هیچی به خدا...من فقط یه مادر پیر دارم خیلی دوستش دارم.

مجری: آخ آخ آخ. کلید حل معما رسید.

مهمان2: البته دو شب قبل قرعه کشی نیت کرده بودم یه شب تو ماه رمضون به ملت کباب مجانی بدم. آخه محله ما فقیر زیاد داره.

مجری: خب دیگه معلوم شد! اینه ها...(رو به دوربین) حالا هی بگین خدا پولدار ها رو دوست داره!

مهمان 2: این رو هم تا حالا جایی نگفتم. روزی که شبش بهم زنگ زدن گفتن برنده 300 میلیون شدی، هزار تومن صدقه داده بودم.

مجری: دیگه ترکوندی! می‌خواستی خدا جوابتو نده؟ بابا چی فکر کردین شماها؟ خدایی که اون بالا نشسته حواسش به ماها هست. تو نیکی میکن و در دجله انداز...که ایزد در بیابانت دهد بنز...والا! الان دیگه خدا پاداش بنده های خوب رو با همین بنز و ماکسیما و هفته های 200 میلیونی میده...

مهمان1: من این رو هم باید بگم که این ماکسیما، مسیر زندگی منو عوض کرد. من اگر تا یک هفته دیگه خوب نمی شدم، معتاد می‌شدم از بس چایی خورده بودم اما...(بغض می کند)

مجری: خب دیگه بغض و گریه بسه، بریم چند تا آگهی ببینیم و برگردیم!

...

 

 

 

 

 

محسن حدادی

شیعیان در زمان غیبت امام زمان (عج) باید به نحوى علاقه و شور و عشق خود را به محضر امام علیه السلام ثابت كنند. عالم و فقیه بزرگوار حضرت آیت اللَّه میلانى كه یكى از مراجع‏ تقلید در عصر خود و مورد علاقه بزرگانى از قبیل علامه طباطبائى و دیگران بوده در برقرارى ارتباط بین شیعیان و امام زمان در جلسه درس اخلاق خطاب به طلاب علوم دینیّه فرمودند:
ادامه مطلب

به گزارش فارس به نقل از اس ام اچ، یکی از مشکلات جدی مردم این است که اطلاعات مفصل و حساسی در مورد هر یک از آنها از طریق اینترنت قابل دسترس است و بسیاری از مردم دوست ندارند این اطلاعات حساس با استفاده از امکانات وب قابل بازیابی و در دسترس باشد.

حکم مذکور که توسط دادگاه عالی اتحادیه اروپا در لوکزامبورگ صادر شده حق به فراموشی سپرده شدن مردم را به رسمیت می‌شناسد. چند سالی است که درگیری میان مدافعان حفظ حریم شخصی کاربران در اینترنت و شرکت‌های بزرگ اینترنتی بر سر کنترل داده‌های شخصی افراد به شدت در جریان است.

بر اساس حکم دادگاه اگر افراد از گوگل بخواهند تا داده‌های شخصیشان را پاک کند، این کار بر مبنای رویه های قضایی مشخص و در صورت ارائه دلایل موجه ممکن خواهد بود.

گوگل صدور این حکم را ناامیدکننده دانسته و می‌گوید برای بررسی پیامدها و نتایج صدور چنین حکمی نیاز به زمان دارد. این شرکت همچنین مدعی شده که اطلاعات و داده های شخصی مردم را کنترل نمی کند و صرفا در صورت جستجوی کاربران به داده های مختلف لینک می دهد.

سامانه پیام کوتاه 2020 امکان دسترسی به خدمات و سرویس های شرکت رایتل را بصورت رایگان برای مشترکین سیم کارت های دایمی و اعتباری از طریق تلفن همراه فراهم می نماید.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر برای کار با سامانه پیام کوتاه، کلمه HELP را به 2020 پیامک نمایید.

این خدمات شامل موارد زیر می باشد:

    مشاهده اعتبار و گزارش مصرف
    مدیریت سرویس ها و خدمات
    راهنما


مشاهده اعتبار و گزارش مصرف :
با استفاده از این سرویس مشترک می تواند از آخرین مبلغ اعتبار و یا باقیمانده حجم اینترنت یا ... خود مطلع شود.
لازم به ذکر می باشد ثبت کدهای دستوری به حروف کوچک و بزرگ حساس نبوده و بین دستورات یک فاصله وجود دارد.

    گزارش اعتبار شرح عملکرد     ارسال پیامک به سامانه پیام کوتاه 2020
    اعتبار باقیمانده     VIEW CREDIT
    باقیمانده حجم اینترنت (مگابایت)     VIEW INTERNET
    باقیمانده تعداد پیامک ها     VIEW MSG
    باقیمانده زمان مکالمه صوتی یا تصویری     VIEW CALL

هوی فلانی....امروزکه کاراتودیدم ازت متنفرشدم

هوی فلانی مثلا خودتوگم وگورکردی که چی بگی خیلی شاخی یامثلا چی؟

هوی فلانی منواینقداذیت نکن بگودوسم نداری راحتم کن

هوی فلانی توکه به خاطرهیچی گذاشتی رفتی الان خوشالی؟

هوی فلانی میدونی نمیبخشمت

هوی فلانی من بچم؟چراچرت میگی من بزرگ شدم باورکن

هوی فلانی میدونی چقدبااین حرفت ناراحت شدم

هوی فلانی میدونی روزی 100بارمیام وبلاگت ولی خبری ازت نیس

هوی فلانی میدونی به خیال اینکه نوشته هات مال منه میخونم وصدبارمیمیرم وزنده میشم

هوی فلانی توکه توقسمت پروفایلت نوشتی مجرد-چرادروغ میگی

 منکه میدونم هرروزسرت بایکی گرمه

هوی فلانی برات عروسک خسته کننده ای بودم رفتی سراغ

 ازمابهتراش؟

هوی فلانی نمیبخشمت....اینقدبه خودت نناز

ادامه مطلب