تبلیغات
درباره ما
نویسندگان
آرشیو
آخرین مطالب
امکانات
welcome
پستـــــ ثابتـــــ


اینـــــجا پست ثابنه و برای شروع تمامی چرتو پرتامون



مدیر وبلاگ:aloneboy


من کی ام؟یکی

 
تو کی هستی ؟ خودت

فقط همینو میگم 19سالمه اسمم amin

اگه سوال داشتین بپرسین

بسه دیگه زیادی اشناشدیم

خیلی خوش اومدی محض خوشحالیت بوداا

-------------------------------------------------

{{{{قوانین وبلاگ}}}}

1-اینجا همه چی گذاشته میشهـ

2-دوستان بی احترامی نکنن من اعصاب معصاب ندارمـ...

3-همیشه به وبلاگم سر بزنید و لطفا نظر بدید

5-بحث سیاسی تعطیلـ

6-اینجاجای همه جور ادم هستـ

7-انتقادات و پیشنهاداتون هم برا بهتر شدن بگینـ

8-فعلا همینا چیزی یادم اومد اضاف میکنمـ

اینم آیدیه یاهومه اکثرن هم آن هستم

ALONEBOY19992@YAHOO.COM

-----------------------------------------------------------


 و دوســــتـــان طراحـــــی همه چی انجام میدم قیـــــمت ها هم توافــــقی هست اگر دوست داشتـــین سفارش بدین از بالا قسمت سفارش رو کلیک کنید  و فرم رو کامل پر کنید.
طراحی قالب دو ستونه و سه ستونه
لوگو متحرک و ثابت
هیدر
صفحه ورود
و....
CoolGenerators.comCoolGenerators.comCoolGenerators.comCoolGenerators.comCoolGenerators.comCoolGenerators.comCoolGenerators.comCoolGenerators.com


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 1 اسفند 1391 توسط hamid cj
غــمــــــ تنهاییــــــــ
غم تنهایی

گاهی دلم میخواد خودمو بغل کنم!

ببرمش روی تخت بخوابونمش!

لحاف بکشم روش!

دست بکشم لای موهاش و نوازشش کنم!

حتی براش لالایی بخونم

وسط گریه هاش بگم:

عزیزکم!

درست میشه! درست میشه!

بالاخره تموم میشه!





طبقه بندی: تنهایی،
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 2 اسفند 1391 توسط amin alone
تنهاییـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تنهایــــی همیشـــه در چهار دیواری نیست گاهی تنهایی را فقط در شلوغـــــی میتوان حســــــ کرد "





نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 2 اسفند 1391 توسط amin alone
بیداری؟؟؟؟

دیـگـران مـیـپـرسـنـد:

بـــیـــداری؟

آری بـی"دار"م...

چرا که اگر "دار"ی داشـتــم

یا قالی زندگیم را خود میبافتم...

یا زنــدگــیــم را به "دار" می آویـخـتـم

و خلاص

پــس بــی"دار"بــی "دار"م...

.



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 2 اسفند 1391 توسط hamid cj
میخنــــــدم!!!

می خندم !

تظاهـــــر به شادی میکنم !

حرف میزنم مثل همه ...

اما ...

خیلی وقت است مرده ام !

خیلی وقت است دلم می خواهد روزه ی سکوت بگیـرم !

دلم می خواهد ببارم ...

و کسی نپرسد چرا ... !

این روزها فقط ادای زنده ها را در میاورم ....



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 2 اسفند 1391 توسط hamid cj
خیـال

خیال تو همه جا با من است

اما دلم گرمای بودنت را می خواهد

نه سردی خیالت را...



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 2 اسفند 1391 توسط hamid cj
شاید سالها بعد.....


شاید سالها بعد در گذر جاده ها
بی تفاوت از کنار هم بگذریم و بگوییم
ان غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود....!!



طبقه بندی: تنهایی، اسمس ناراحتی،
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 2 اسفند 1391 توسط amin alone
کاشـــــــــــــــــــــــــــــــ


کــــــاش انسان مثل شمــــتع فقط یک شـــبـــــ زندگی می کرد ،
اما کنار پروانـــه اش ...



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 1 اسفند 1391 توسط amin alone
خـــــــــــاطرات


خـــــــــــاطرات خــــــــــیلی عـــــــــجیبند!!!!
گــــــــــاهی اوقــــــــات
مــــــــــی خندیم ... بــــه روزهـــــــایی کـــــــه گــــــــریه...
مـــــــی کردیم ...
گــــــــــاهی گــــــــــریه مـــــــــی کنیم ... بـــــــه
یــــــاد روزهــــــــایی کــــــــــه مــــــــــی خندیدیم!!!
من مدامــ در حالــ گریه کردنـــــــمـٌ



طبقه بندی: اسمس ناراحتی، تنهایی،
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 1 اسفند 1391 توسط amin alone
شایـــــــــــــــــــــــد.........
شــاید "حال" من تنها باشم...!

اما تو با اونایی که میگردی مطمئنناً "آینده" تنهایی...!



طبقه بندی: تنهایی، اسمس ناراحتی،
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 1 اسفند 1391 توسط amin alone
حیف که روی تو غیرت دارم
حیف که روی تو غیرت دارم،
وگرنه روسریت را
از همین سطر باز می کردم
که همه ببینند
چه خیالی بافته ام
از موهایت…



طبقه بندی: اسمس عاشقانه،
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 1 اسفند 1391 توسط amin alone
شعر عاشقانه غروب آخر این هفته

غروب آخر این هفته ، دست من خالی ست
تو رفته ای و کسی هم در انتظارت نیست

 

که چند ساعت پیش آب برده دنیا را
که جا گذاشت فقط توی چاله ای ما را

 

و بعد رفتنت انگار شب نمی روزد
تو نیستی و غذایم همیشه می سوزد

 

سکوت کرده اتاقت نشسته توی خودش
مرور خاطره های تو توی کالبدش

 

کنار آمده رؤیات با خیال تخت
به خواب رفته کسی توی روزهای سخت

 

و بعد ِ مرگ تو یک زن سیاه پوشیده
به خانه آمده من را ، ببین ، پسندیده !

 

برای نیمه ی خوشبخت مرده ی مردی
که باورش شده رفتی و بر نمی گردی

 

فلان فلان شده ی  . . . حرف هم در آورده
به چشم هم زدنی آبِ روت را برده

 

من از غروب دل انگیز شهر می ترسم
از ارتفاع و شب و مرده ! روح و قبرت هم !

 

صدای مطمئن مرد شکل گریه گرفت
مرا در آغوش گریه سفتِ سفتِ سفت

 

[ نترس ] زیر پتو رفته ! باز هم هق هق
که چال رفته دلت زیر چشم هر عاشق

 

بدون گفتن چیزی عزیز حرف بزن
شبیه سنگ صبور است سنگ قبر من

 

هزار دفعه بمیرم !
چرا فقط یکبار !
[ هنوز هم که هنوز است شیون است انگار ]

 

غروب آخر این هفته ، دست من خالی ست
تو رفته ای و کسی هم در انتظارت نیست

 




طبقه بندی: شعرعاشقانه و غمگین،
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 1 اسفند 1391 توسط amin alone
تبلیغات
لینک دوستان
موضوعات
آماروبلاگ
نظرسنجی
لوگوی دوستان
تماس با ما
لوگوی ما
طراح قالب:
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات