

مطالب ارسالی استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام شفیعی مازندرانی
یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ (صف 8)
کافران می خواهند که این چراغ الهی را با فوت دهان خود خاموش سازند ولی خدا آن را همواره تابان تر و جهانگیر تر خواهد ساخت.
برژنسکی، مشاور امنیت سابق آمریکا و بزرگترین تئوریسین سیاسی جهان چند روز پیش اعلام کرد:
همانطور که بارها اعلام کرده ام ، کشوری که سی و چند سال تحت شدید ترین فشارها و تحریم ها بوده است اکنون با این همه مشکلات، رتبه ی هفده اقتصاد جهانی است، دانش هسته ای خود را نهادینه کرده، در سلولهای بنیادی جزو پیش قراولان جهان است، پنجمین ارتش و قوای مسلح نظامی جهان را دارا است، خاورمیانه کاملا تحت نفوذ و سیطره ی آن ها است (خبرگذاری تسنیم)
الگوی حقپرستی ، خورشید آسمان است
چشم انتظار دلبر، دلداده ی پیمبر
اندر کنار رهبر، پیوسته، جان فشان است
بر این در و دیارش، بر خلق خوش عیارش
الطاف یار غایب ، همواره پشتوان است
ای خصم بی مروت ، بیدار شو زخوابت
بین عشق و آرمانش تابان و پرتوان است
مطالب ارسالی استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام شفیعی مازندرانی

نیست گر روی قبر من نامم
عاشق حق ، شهید گمنامم
مادرم : جمله ی زنان وطن
پدرم : این نظام خوش نامم
انتظار من از شما این است
گوش جان بر یگانه ، پیغامم
هان ، مبادا که رهبرم تنها
ماند ، اندر صراط ایامم
ای جوانان ، امید ما مسجد
عشق و ایمان عیار فرجامم
خواهرانم ، نجابت است و حجاب
آخرین نغمه ی در و بامم
ای شفیعی ، بگو به مام وطن
حب آل است آخرین جامم
تلنگرهایی از جامانده
از این رو هدف از خلقت دنیا برای اولین انسان و آخرین انسان محقق می شود اگر خودش بخواهد!!!

ترجمه: سماعه بن مهران می گوید: من و جماعتی از دوست داران حضرت، نزد امام صادق علیه السلام بودیم، بحث عقل و جهل به میان آمد، حضرت فرمودند: بشناسید عقل و سپاهش را و جهل و سپاهش را، هدایت می شوید... ( حدیث مفصل است حضرت در ادامه سپاه عقل و جهل را معرفی می کنند )
سوزاندن اموال محتكران
مطالب ارسالی استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام شفیعی مازندرانی

«إنّ علیّ بن أبی طالب «ع»، أحرق طعاما احتكر بمائة ألف»
علىّ بن ابى طالب «ع»، گندمى را كه صد هزار درهم قیمت آن بود و احتكار شده بود سوزانید.
و از حبیش نقل كرده است كه گفت:
«أحرق لی علىّ بن أبی طالب «ع» بیادر بالسّواد كنت احتكرتها، لو تركها لربحت فیها مثل عطاء الكوفة»
علىّ ابن ابى طالب «ع» خرمنهایى را كه در عراق احتكار كرده بودم آتش زد، كه اگر آتش نزده بود، به اندازه مالیّات شهر كوفه از آنها سود مىبردم. ( المحلّى« 6/ 6 5؛» الاحتكار و التّسعیر»/ 26)
از خود گذشتگی، فضیلت است ولی احتکار ، بدخواهی و رذیلت است
نیز فرمود: کن مقتدرا ولا تکن محتکرا ( همان )
قدرت اقتصادی خود را تقویت کن ولی اهل احتکار نباش
در کلامی دیگر فرمود : المحتکر محروم نعمته ( همان )
اهل احتکار از نعمت الهی محروم خواهد ماند
سختی و قحطی و غلا بخشد
محتکر ، تیز گرگ خون آشام
خون مردم به شیشه ها بخشد
لقمه ی نا روا خطر خیز است
بخت را اخگر بلا بخشد
حاکم المسلمین ، ببایستی
حکم حق ، را بر او روا بخشد
یار در پرده ، گر عیان گردد
عدل ، را رونق و جلا بخشد
محتکر را به قتل می ورزد
به دل ویل و نار ، جا بخشد
گو شفیعی تو احتکار بنه
توبه ، کن تا ترا خدا بخشد
نگاهی به فراز و فرود زندگی سیاسی آیتالله منتظری
از تبیین ولایتفقیه تا دفاع از منافقین
با سلام خدمت دوستان بصیر دارابکلا، در قسمت های قبل بخشی از عوامل اوج گیری آیت الله منتظری و پس از نزول و افول آن را بیان کردیم. اینک بخش پایانی:
حمایت از منافقین
دیگر موردی که باعث ایجاد اختلاف شدید و عزل آیتالله منتظری از قائم مقامی
رهبری شد، مسئلهی منافقین و دستور حضرت امام (ره) در خصوص اعدام این
افراد و مخالف آیتالله منتظری بود. یکی از بزرگترین جرائم سیاسی، که در
حکومت اسلامی مجازات حداکثری برای آن در نظر گرفته شده، مسئلهی شورش علیه
نظام اسلامی است که به «بغی» تعبیر میشود.
پس از عزل بنیصدر از ریاستجمهوری، سازمان مجاهدین خلق کار خود را با
ترورهای وحشتناک و جنایات بسیار ادامه داد. در اوایل جنگ، بسیاری از
نیروهای منافقین دستگیر شدند یا به عراق فرار کردند و از آنجا به مبارزه
علیه ایران پرداختند. حضرت امام اعلام کرده بود کسانی که در زندان
هستند، اگر از مواضع خود کوتاه بیایند و اعتراف کنند که اشتباه کردهاند در
امان خواهند ماند. با این حال، قسمتی از جریان مجاهدین، که در خارج از
کشور علیه نظام جمهوری اسلامی فعالیت میکردند، پس از آنکه قطعنامهی
آتشبس بین ایران و عراق امضا شد و جنگ پایان یافت، از آنجایی که در
زندانهای ایران جاسوسانی داشتند، عملیاتی را در تابستان 67 طرحریزی کردند
که به عملیات فروغ جاویدان معروف شد. منافقین قصد داشتند، طی این عملیات،
تهران را تصرف کنند و ضربهی آخر را به جمهوری اسلامی بزنند؛ ولی با
درایت نیروهای سپاه و ارتش جمهوری اسلامی ایران، این عملیات با شکست مواجه
شد و تعداد بسیاری از اعضای منافقین کشته یا زندانی شدند. از آنجایی که این
افراد در زندان نیز بسیار برای نظام خطرناک بودند و از اَعمال خود احساس
ندامت نمیکردند، حضرت امام برای حفظ اسلام و نظام اسلامی دستور اعدام آن
دسته از افراد را که هنوز بر عقیدهی انحرافی خود باقی بودند، صادر کرد؛
ولی این دستور با واکنش آیتالله منتظری مواجه شد. ایشان با دستور امام
مخالفت نمودند و اعدام منافقین را خلاف اسلام و قانون دانستند. این در حالی
بود که منافقین به چیزی جز نابودی نظام جمهوری اسلامی راضی نبودند. این
مخالفت آیتالله منتظری برای نظام قابل فهم نبود و هنوز نیز جای تأمل دارد.
اختلافات آیتالله منتظری با امام و اصول انقلاب به جاهای بسیار باریک و
خطرناکی رسید که اگر به همین منوال پیش میرفت، شاید کشور را به تباهی
میکشاند.
فرجام کار
با وجود این، آیتالله منتظری در تاریخ 7 فروردین 1368 از مقام خود استعفا
داد و در نهایت، حضرت امام (ره) که تمام تلاش خود را برای حفظ وحدت در
ایران صرف کرده و از هیچ عملی برای سربلندی و عظمت ایران کوتاهی نکرده بود،
مجبور شدند با استعفای ایشان موافقت کنند و در تاریخ 8 فروردین 1368، طی
نامهای ایشان را از مقام خود عزل نمودند تا بیش از این خللی در روند رو به
رشد انقلاب ایجاد نشود.حضرت امام خطاب به آیتالله منتظری فرمودند که
بهتر است اطراف خود را از افراد گمراه پاک کنید و از آنجایی که صلاحیت
فعالیت سیاسی را ندارید، بهتر است به حوزه برگردید و به تحصیل مشغول گردید و
نیز از گناهان خود توبه نمایید تا آمرزیده شوید. حضرت امام تا آن حد از
اتفاقات بهوجودآمده ناراحت و دلگیر بودند که مرگ خود را از خداوند
خواستند تا بیشتر از این رنج نکشند.
متن پیام حضرت امام به آیتالله منتظری بدین شرح است: «از آنجا که روشن شده
است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من
به دست لیبرالها و از کانالهای آنها به منافقین میسپارید، صلاحیت و
مشروعیت رهبری نظام را از دست دادهاید.»
تو زرده ای، من کلسترل دارم
تو همان قله ی کوهی، من آرترز دارم
اما خدایا با همه ی این نقص هایم، دوستت دارم
به تو شکایت می کنم از نفسی که قند دارد، کلسترل دارد، آرترز دارد...

امام سجاد علیه السلام:
إِلَهِی إِلَیْكَ أَشْكُو نَفْساً ... مَیَّالَةً إِلَى اللَّعِبِ وَ اللَّهْوِ مَمْلُوَّةً بِالْغَفْلَةِ وَ السَّهْوِ تُسْرِعُ بِی إِلَى الْحَوْبَةِ وَ تُسَوِّفُنِی بِالتَّوْبَةِ.
ترجمه: خدا یا به تو شکایت می کنم از نفسی که به بازی و هوس رانى میل بسیار دارد، از غفلت و اشتباه آكنده است، مرا به تندى به جانب گناه مى راند، و با من در توبه و ندامت امروز و فردا می كند ( مناجات خمسه عشر / مناجات شاکین )
به مناسبت سالگرد ورود آزادگان سرافراز ایران
مطالب ارسالی استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام شفیعی مازندرانی

گلواژه ی جهاد و ایثار ، جاودان باد
در گوش حق پرستی ، زین عرصه ها چه فریاد
آزادگان انور ، دل دادگان رهبر
الحق که قهر مان اند شیران گشته آزاد
در خطه ی حسینی ، اندر خط خمینی (ره)
در اوج سرخ روئی ، شهنامه ای ز سجاد
هم گام با شهادت ، هر لحظه ی اسارت
آری ، اسیر ، میر و میزان معرفت یاد
آندم که راجعون اند ، مصداق یرزقون اند
در حلقه ی شهیدان ، در بزم عشق آباد
صدام کفر پیشه ، در لعنت همیشه
ایران عرش آئین ، گل واژه های ارشاد
فتح مبین ایران از دولت اسیران
برگو شفیعی، اینان ، الگوی ناب ارشاد
تهمت به شیعه
خاطره ای از سفر حج
مطالب ارسای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام شفیعی مازندرانی

داشتم کتاب را نگاه می کردم فروشنده ی آن به پیش آمد با ادب پرسید : شما آشنائی به زبان عربی داری ؟
گفتم: آری .
گفت: این کتاب بسیار عمیق و تحقیقی است و شیعه شناسی نوسنده ی او بی نظیر است .
گفتم: نظر مبارک شما برای شما محترم است ولی به نظر من ، این نویسنده ، از مکتب فکری شیعه بسیار بی اطلاع است.
با تعجب پرسید: مثلا در چه موردی ؟
گفتم: در مورد همین دو مورد اول و دوم . و افزودم : امام خمینی ( ره ) در دنیا تنها کسی است که الان پنج سال در برابر صدام، مزدور ابر قدرت ها فرمان جهاد داد ولی این نویسنده او را ضد جهاد ، معرفی کرد.
کتاب فروش گفت : نویسنده که از کتاب تحریر الوسیله او مطلبی آورده است.
گفتم: این نویسنده از فقه شیعه بی خبر است و نمی داند که جهاد ابتدائی، غیر از جهاد دفائی است.
فورا گفت : بگو مورد دیگر چیست؟
گفتم: شیعه در کجای کتابش از تحریف قرآن ، حمایت کرد تا کافر باشد؟
فورا گفت: بزرگ تر ها علیه شیعه این نظر را دارند.
گفتم : از بزرگ تر های شیعه، سخنی بیاور نه از اهل سنت! زیرا مساله تحریف قرآن ، یک اتهام علیه شیعه، مطرح بود و هست و تو بعنوان یک محقق چرا کور کورانه قلم می زنی؟
او کمی به من نگاه کرد و گفت: چه کنم شما را این گونه معرفی کرده اند نظر شخص شما در مقابل این اتهام چیست؟
گفتم : سخن مفصلی در کار است
گفت : بطور اشاره ای بگو
گفتم :
اولا : شیعه یا سنی، اگر معتقد به تحریف باشد مثلا: معتقد باشد که چیزی، از قرآن ، کاسته شده است یا چیزی به قرآن اضافه شده است و یا آنکه در قرآن توسط آدمی جابجایی انجام پذیرفته است در این صورت نمی تواند به آیاتش جهت اثبات یا نفی مطلبی تمسک جوید.
در این هنگام ، او فورا گفت : از «سنت» استفاده کند.
گفتم: مشکل همین جا است است. اعتبار سنت، از قرآن است زیرا قرآن فرمود : اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم ( نساء —59) نیز فرمود : ما آتاکم الرسول فخذوه وما نهاکم عنه فانتهوا ( حشر— 8 ) وقتی که قرآن بی اعتبار شد سنت نیز بی اعتبار می شود در آن صورت طبق چه دلیلی ، کردار ، گفتار و امضای پیامر و صحابه و امامان معصوم را «حجت »، بدانیم ؟ و افزودم این نویسنده واقعا شیعه شناسی ندارد ونمی داند که شیعه اگر معتقد به تحریف قرآن شود از شیعه بودن که همان ، پیروی از قرآن و سنت پیامبر و امامان معصوم باشد ساقط می شود بنا بر این هرگز شیعه نمی تواند قائل به تحریف قرآن شود
او گفت : پس مردم چه می گویند؟
خنده ای کردم و گفتم: مثل نویسنده ی این کتاب کم لطف اند!
نگاهی به فراز و فرود زندگی سیاسی آیتالله منتظری
از تبیین ولایتفقیه تا دفاع از منافقین
در ادامه مباحث قسمت قبل پیرامون فراز و فرودهای زندگی آیت الله منتظری در این قسمت دو عامل از عوامل فراز و فرود ایشان را بررسی می کنیم:
1. ماجرای باند هاشمی
سید مهدی هاشمی، که برادر
هادی هاشمی ـداماد آیتالله منتظریـ بود، در اوایل سال 1342 وارد
حوزهی علمیهی قم شد. ورود وی به حوزهی علمیهی قم و چند سال اولیهی آن
مصادف بود با شرایط خاص سیاسی در کشور، از جمله قیام خونین 15 خرداد و نیز
سخنرانیهای تند حضرت امام علیه رژیم شاهنشاهی و تبعید ایشان در سال 43 به
خارج از کشور. در این شرایط، مهدی هاشمی نیز وارد فعالیتهای سیاسی شد و در
سال 1346 به اتهام پخش اعلامیه توسط ساواک دستگیر، ولی به سرعت آزاد
شد. مهدی هاشمی پس از این به تدریج با سازمانهای چپ چریکی آشنا شد و تا
اندازهی زیادی تحت تأثیر این سازمانها قرار گرفت. وی، پس از مراجعه به
اصفهان، شروع به فعالیت و عضوگیری برای تشکیلات خود کرد.
با این حال، مهدی هاشمی و جریانی که به وسیلهی وی هدایت میشد، در مسیر
درست مبارزه قرار نگرفتند و به تدریج مبارزهی خود را به سمت ترور پیش
بردند که میتوان علت اصلی این امر را ناآگاهی این جریان از اسلام راستین
دانست. ترور آیتالله شمسآبادی، در سال 1356، توسط جریان مهدی هاشمی
نقطهی شروعی برای بیراهه رفتن این جریان بود و در واقع، این عمل به عنوان
نقطهی سیاهی در فعالیتهای گروهک مهدی هاشمی ثبت شد. اگرچه مهدی هاشمی
پس از این جریان به زندان انداخته شد و حتی به اعدام نیز محکوم شد، ولی پس
از پیروزی انقلاب اسلامی از زندان آزاد شد.
مهدی هاشمی در سالهای آغازین پیروزی انقلاب با حمایت برادر خود، هادی
هاشمی، که هم رئیس دفتر آیتالله منتظری بود و هم داماد ایشان، توانست وارد
سپاه و عضو شورای فرماندهی این نهاد شود. پس از چندی، به اصفهان بازگشت و
در راستای اهداف خود، که عمدتاً حول کسب قدرت میگشت، شروع به فعالیت کرد و
در همین راستا و برای هموار کردن مسیر خود، در تاریخ 15 دیماه 1358، دست
به ترور مهندس بحرینیان، که مسئول کمیتههای انقلاب اصفهان بود و از نیت
باند مهدی هاشمی آگاهی کامل داشت، زد و نقاب از چهرهی خود برداشت تا ماهیت
اقدامات وی مشخص شود. باند مهدی هاشمی در ادامهی فعالیتهای خود دست
به چند آدمربایی و نیز ترورهایی از جمله ترور حشمت و فرزندانش زدند که در
نهایت، در تاریخ 30 مهر 1365، بازداشت شدند و در تاریخهای 20، 22 و 24
مرداد 1366 در دادگاه ویژهی روحانیت به اعدام محکوم شدند و حکم نیز اجرا
گشت.
مهدی هاشمی، با ورود به حوزهی مسائل خارجی و ارتباط با کشورهای غربی،
ایران را درگیر مسائل امنیتی خطرناکی کرد. در هر صورت یکی از مهمترین
مواردی را که دلیل عزل آیتالله منتظری از قائم مقامی رهبری میدانند
ارتباط و حمایت از مهدی هاشمی است. این شروعی بود بر اختلافات حضرت امام
خمینی (ره) و آیتالله منتظری و در نهایت، کنارگذاری ایشان از فعالیتهای
سیاسی.
مخالفت آیتالله منتظری با دستگیری مهدی هاشمی و
دادگاهی که حکم اعدام وی را صادر کرده بود باعث شد که ایشان طی نامهای به
حضرت امام خمینی (ره) فضای جامعه را وارد مسیر خاصی بکنند که در روند پیش
روی انقلاب اختلالاتی به وجود آورد. همزمان، هادی هاشمی برای حمایت از
برادر خود دست به فاش کردن اطلاعاتی دربارهی ارتباط هاشمی رفسنجانی با
آمریکا زد که با این کار فضای کشور را بیش از پیش متشنج کرد و شرایط حساسی
بر کشور حاکم شد. در این شرایط، آیتالله منتظری از روی ناآگاهی به حمایت
از این دو برادر اقدام کرد.
حضرت امام (ره)، که شرایط را وخیم احساس کرد، با دعوت کردن سران قوا به
خانهی خود تلاش نمود تا شرایط را آرام کند و فضای کشور را از اختناق و
دودستگی برهاند، ولی این جلسه به جایی ختم نشد. حضرت امام (ره)، در تاریخ
12 مهر 65، نامهای به آیتالله منتظری نوشت و همزمان به وزارت اطلاعات قم
اعلام کرد که به مهدی هاشمی دستور دهند تا خود را به ستاد وزارت اطلاعات
در تهران معرفی کند. پس از این ماجرا، آیتالله منتظری دست به اعتصاب
سیاسی زد و هیچکس را برای ملاقات خود نپذیرفت و خطاب به حضرت امام عنوان
کرد: «اگر امام مرا تحت فشار قرار دهد، حساب خود را از نظام جدا خواهم
کرد.» خبر اعتصاب آیتالله منتظری به خبر داغ روز در رسانههای داخلی و
خارجی تبدیل شد و این دستآویزی برای سؤاستفادههای کشورها و رسانههای
غربی بر ضد ایران شد.
اعتصاب آیتالله منتظری به جایی رسید که حضرت امام برای آرام کردن فضای
کشور شخصاً از ایشان خواستند تا به شرایط عادی برگردد و دست از اعتصاب خود
بردارد. حضرت امام (ره)، خطاب به آیتالله منتظری، به ایشان متذکر میشود
که در انتخاب نزدیکان خود دقت نماید و با افراد صالح و مسلمان واقعی مشورت
کند، ولی آیتالله منتظری کماکان روش خود را دنبال میکردند. در نهایت، در
جلسهای که برای آرام کردن جو کشور بین سران قوا برگزار شد، آیتالله
منتظری توجیه شد و اشتباهات باند جنایتکار مهدی هاشمی را تأیید کرد و این
قائله ختم به خیر شد.
2. نتقاد از طولانی شدن جنگ
پس از پایان ماجرای باند مهدی هاشمی، آنچه مشخص شد تفاوت فکری و روشی عمیقی
بود که میان آیتالله منتظری و مسیر انقلاب وجود داشت و این تفاوتِ نظر در
ادامه شدیدتر شد که اوج آن در سال 67 و بر سر مسئلهی مجاهدین اتفاق
افتاد؛ اما پیش از آن، در دهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، یعنی در
تاریخ 22 بهمن 1367، آیتالله منتظری سخنرانیای کرد که به گفتهی بسیاری
از صاحبنظران یکی از بزرگترین اشتباهات خود را در تاریخ انقلاب اسلامی
مرتکب شد. وی، در این سخنرانی، از طولانی شدن جنگ تحمیلی بسیار انتقاد کرد و
اعلام نمود که دشمنان ما، که این جنگ را بر ما تحمیل کردند، پیروز از کار
درآمدند. وی، با بیان اینکه بسیاری از جوانان ما در این جنگ کشته شدند،
عظمت و بزرگی و قداست جنگ تحمیلی را که یکی از مهمترین نقطههای عظمت و به
عنوان اتکایی برای نظام جمهوری اسلامی و در حقیقت شروعی برای استقلال کامل
بود، زیر سؤال برد. این سخنرانی باعث ناراحتی خانوادهی شهدا و نیز بسیاری
از مردم شد که حضرت امام (ره)، در یک جوابیهی تند، 11 روز بعد پاسخ ایشان
را دادند و نیز دستور عدم پخش سخنرانیهای آیتالله منتظری را در صداوسیما
اعلام کردند.
در ادامه به دو عامل دیگر از این عوامل اشاره خواهیم کرد.
مطالب ارسالی استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام شفیعی مازندرانی

پیامبر ( ص ) به فروشنده : فرمود : « ما اراک الا جمعت خیانه و غشا للمسلمین » جز دغل کاری و خیانت به مسلمانان، نمی بینم ( کافی –ج 5 ص 61 ) دقت در این رهنمود نشان میدهد که :
الف : محل فروش اجناس باید همواره زیر نظر باشند تا افراد از آزادی سوء استفاده نکنند
ب : فروشنده ی خاطی و دغلکار را باید فورا مورد پیگرد قرار داد
ج : بدانیم که تقلب ، ما را ملعون پیشگاه خدا واقع کرده از مسلمانی بیرون می برد لذا پیامبر اسلام فرمود :
هر کسی با مسلمانی در معامله تقلّب کند، از ما نیست (این تعبیر، حتی از گناه بالاتر است. از ما نیست، یعنی در قیامت نیز با مسلمانها محشور نمیشود) و با یهودیها محشور میگردد.[وسائل الشیعه، ج 17، ص 283، ح 22529: عن النبى صلىاللهعلیهوآله: قال: مَن غشّ مُسلما فى بیع اَوْ شراءٍ فَلَیْس منّا، و یحشر مع الیهود. ).
همچنین . امام موسی بن جعفر علیهالسلام به نقل از پدرانش فرمود:
کسی که با مسلمانی تقلّب کند یا در معامله او را فریب دهد یا مکر و حیله کند، ملعون و از درگاه خدا و رحمت او دور است. [مستدرك الوسائل، ج 13، ص 202، ح 15105: عن موسى بن جعفر علیه السلام عن آبائه قال: ملعونٌ من غشّ مسلما أو غرّه.اوماکره)
امام صادق علیهالسلام فرمود:پیغمبر نهی کرده که مردم آب داخل شیر بریزند و آن را بفروشند. هشام بن حَکَم میگوید: من خرمای سابری را در تاریکی میفروختم که حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام به من برخورد کرد و فرمود: خرید و فروش در تاریکی، تقلّب و غشّ است، و غشّ جایز نیست و حرام است.
به ملک قرب حق ، بی آبروئی است
چه خسران ها در این جام و سبوئی است