

أَیْنَ بَقِیَّةُ اللَّهِ الَّتِی لا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِیَةِ
أَیْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ
أَیْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ
أَیْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ
أَیْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِیدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ
أَیْنَ الْمُتَخَیَّرُ [الْمُتَّخَذُ] لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِیعَةِ
أَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیَاءِ الْكِتَابِ وَ حُدُودِهِ
كجاست آن باقیمانده خدا كه عالم، خالی از عترت طاهره (که هادی امت است) نخواهد بود
كجاست آن مهیّا گشته براى ریشه كن كردن ستمكاران،
كجاست آنكه برای راست نمودن انحراف و كجى به انتظار اویند،
كجاست آن امید شده براى از بین بردن ستم و دشمنى،
كجاست آن ذخیره براى تجدید فریضهها و سنّتها،
كجاست آن برگزیده براى بازگرداندن دین و شریعت،
كجاست آن آرزو شده براى زنده كردن قرآن و حدود آن...
كجاست...
ماییم و نوای بی نوایی بسم الله اگر حریف مایی!...












خدای من ، این روزها بیشتر حواست به من باشد ... !!!
می گویند بزرگ ترین شکست ، از دست دادن ایمان است
حواست باشد که من شکست نخورم ... !
من تو را به نام " یاقاضی الحاجات " می خوانم
حتی اگر همه التماس هایم را نادیده بگیری
هنوز هم تو را " ارحم الراحمین " می دانم
حتی اگر سخت بگیری تو همان " خدایی "
اما من ...
مگذار که از دست بروم ، امیدم به توست
برای دلم " امن یجیب ... " بخوان ... !!!
"امن یجیب" بخوان تا آرام شود این مضطر
تا آرام گیرد این قلب نا آرام و پریشان من
" خدای من " ...
به حضورت ، به نگاهت ، به یاریت نیازمندم
سال هاست که به این نتیجه رسیده ام ....
" تو " آن مشترک مورد نظری هستی که
همیشه در دسترسی ... !
الهی و ربی من لی غیرک
خدایـــا...
گفتم دست خالــــی زشت است... مهمانی رفتـــــن!!
دست پُر آمدهام
دستی پُر از گنـــــاه
چشمی پُر از امــــیـد
بمانم یا برگردم؟!؟



