" خــدانــگهـدار عــــشــق "" خــــــدایا از تــــــو اجازه بی اعتمادی به همه را میخواهم " |
میکشم...
[ پنجشنبه 6 تیر 1392 ] [ 02:28 ب.ظ ] [ محمد ]
[ نظرات() ] سنگ کاغذ قیچی !!!
سنگ کاغذ قیچی !!!
کدام باشم از تو بُرده ام دنیا؟؟؟
سنگ باشم؟؟؟ یا قیچی؟؟؟ بشکنم یا جدا کنم؟؟؟ کاغذ باشم که تو بنویسی و من اجرا کنم؟ آخ دنیا...!!! آه دنیا با من همبازی نشو !! سنگ کاغذ قیچی ! ! !
عشق قیچی شد... وقتی که تو سنگ شدی و من کاغذ بی رنگ !! طبقه بندی: درد و دل عـــاشقــانه، برچسب ها:سنگ، کاغذ، قیچی، عشق، جدایی، شکستن، همبازی، [ یکشنبه 2 تیر 1392 ] [ 11:36 ق.ظ ] [ محمد ]
[ نظرات() ] سنگــ شدنم ...
این روزهــــــــــا
از ” سنگــ شدنم” حرف می زننـــد… !! سنگـــــــی که برای تو از هـــر
خـــ ـاکی خـــ ـاکی تر بود ... " مخاطــــــب خـــاص " طبقه بندی: یــادگاری، درد و دل عـــاشقــانه، برچسب ها:سنگ شدن، من !، خاکی، جدایی، شروع دوباره، [ یکشنبه 2 تیر 1392 ] [ 11:27 ق.ظ ] [ محمد ]
[ نظرات() ] بـاز بایــد ...
باز باید بازیگر شوم ، آرامش را بازی کنم ... باز باید به زور لبخند را بر لبهایم بنشانم ... باز باید مواظب اشک هایم باشم ... باز همان تظاهر همیشگی " خوبـــم " ... طبقه بندی: درد و دل عـــاشقــانه، برچسب ها:باید، تظاهر، سادگی، خوبم، خنده، لبهایم، [ جمعه 31 خرداد 1392 ] [ 10:52 ق.ظ ] [ محمد ]
[ نظرات() ] چــــاره ...
وقتی چــاره ای نمی ماند ، فقط میتوانی بگویی هر چی باداباد حتی اگر دل کوه هم داشته باشی گریه ات میگیرد ... " نظـــر زیبای دوست خوبم نیوشـــا "
طبقه بندی: درد و دل عـــاشقــانه، برچسب ها:کوه، چاره، درد و دل، جدایی، غریبه، وفا، [ چهارشنبه 29 خرداد 1392 ] [ 11:39 ب.ظ ] [ محمد ]
[ نظرات() ] سکـــــوت ...
سکوت خطرناکتر از حرفهای نیشدار است… کسی که سکــــــــوت می کند ، روزی حرفهایش را سرنوشت به شما خواهدگفت. " نـــظر زیبای دوســت خوبــم مینـــو "
طبقه بندی: درد و دل عـــاشقــانه، برچسب ها:سکوت، عشق، سرنوشت، جدایی، حکمت، [ چهارشنبه 29 خرداد 1392 ] [ 11:33 ب.ظ ] [ محمد ]
[ نظرات() ] لیز میخوری ...
آن قدر مرا سرد کرد … از خودش .. از عشقش .. که حالا به جای دل بستن یخ بستم … طبقه بندی: درد و دل عـــاشقــانه، برچسب ها:احساس، یخ، جدایی، لیز خوردن، [ چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392 ] [ 12:47 ب.ظ ] [ محمد ]
[ نظرات() ] کاشکی همین الان دنیا تموم شه...
پسر نگاهی به دختر کرد و گفت: حالا که کنار ساحل نشسته ایم بیا یه آرزوی قشنگ بکنیم. دختر با بی میلی قبول کرد. پسر چشماشو بست و گفت: کاشکی تا آخر دنیا عاشق هم بمونیم.... بعد به دختر گفت حالا تو آرزوتو بکن. دختر چشماشو بست و خیلی بی تفاوت گفت: کاشکی همین الان دنیا تموم بشه. وقتی دختر چشماشو باز کرد پسرو ندید و فقط چندتا حباب روی آب دید... طبقه بندی: یــادگاری، درد و دل عـــاشقــانه، برچسب ها:دنیا، عاشق، دختر، تمام، زندگی، فداکاری، [ یکشنبه 22 اردیبهشت 1392 ] [ 04:59 ب.ظ ] [ محمد ]
[ نظرات() ] فقط یک نقطه بود …
فرق جمله ای که منتظرشنیدنش بودم باجمله ای که گفتی،فقط یک نقطه بود … هی لعنتی … کاش اون نقطه رو بالامیگذاشتی نه پایین … کاش میگفتی نرو … ولی افسوس که گفتی برو . طبقه بندی: درد و دل عـــاشقــانه، برچسب ها:نقطه، تفاوت، گفتی، برو، کاش، نرو، [ یکشنبه 22 اردیبهشت 1392 ] [ 12:44 ب.ظ ] [ محمد ]
[ نظرات() ] ای کــــاش ...
برای تــــــو برای چشم هایــت برای مـــن برای درد هایـــم برای ما برای این همه تنـــهایی ای کــــاش خدا کاری کـــند… طبقه بندی: درد و دل عـــاشقــانه، برچسب ها:تو، من، تنهایی، جدایی، چشم، خدا، [ جمعه 20 اردیبهشت 1392 ] [ 12:43 ب.ظ ] [ محمد ]
[ نظرات() ] خـط ِ اشک ...
بی حس شده ام از درد ! از بغــض ! فقط گاهـی … خـط ِ اشکی …میسـوزانـد صـورتـم را. برچسب ها:بی حس، بغض، اشک، درد، [ چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392 ] [ 12:41 ب.ظ ] [ محمد ]
[ نظرات() ] دروغ ...
متــــــــاسفم… نه برای تو که دروغ برایــــت خـــود زندگیست… نه برای خودم که دروغ تنهـــا خط قرمز زندگیـــستــــ بـــرایم…. متاسفم که چرا مزه ے عشـــــــق را…. از دستـــــــــ تــــــو چشیــــدم…. تا همیشه در شکـــــــــــ دروغ بودنش بمـــانم…. برچسب ها:دروغ، مزه عشق، جدایی، خط قرمز، دست، چشیدن، [ سه شنبه 17 اردیبهشت 1392 ] [ 12:37 ب.ظ ] [ محمد ]
[ نظرات() ] کابـوس ...
یـک نفر به خوابـے طولـانـی رفتـه .. او کابـوس مـرا مے بیـند و من کابـوس او را زنـدگے مے کنم .. بـایـد بـه خواب کسے بـروم و بخواهم بیـدارش کند.. ایـن کابـوس طـولانــے شدهـ ... " نـــظـــر زیـــبای دوســــت خــــــوبم میـــــــنو " طبقه بندی: درد و دل عـــاشقــانه، نظــرات شــما، برچسب ها:دوری، کابوس، تنهایی، غم، عشق، خواب، [ دوشنبه 12 فروردین 1392 ] [ 08:48 ب.ظ ] [ محمد ]
[ نظرات() ] خیـــال توســـت ...
تـ ـو بـ ـرو… مـ ـن هم برای اینکـ ـه راحـ ـت تربروی… می گویـ ـم : برو “خیـ ـالی نیسـ ـت “ امـ ـا… کیسـ ـت که ندانـ ـد… بی تـ ـو… تنهـ ــا چیـ ـزی کـ ــه هسـ ـت… “خیـ ـال توسـ ـت” …. " نــظــر زیبــــای دوســــت خــوبـــــم شـــیدا " طبقه بندی: نظــرات شــما، درد و دل عـــاشقــانه، برچسب ها:خیال، دوری، جدایی، آغوش، راحت، تنها، [ جمعه 9 فروردین 1392 ] [ 12:41 ب.ظ ] [ محمد ]
[ نظرات() ] |
|
هر سه میکشیم!
اما او .. ناز تورا..
تو .. دست از من..
و من…!!!!!!!!
ای وای، باز فندکم را کجا گذاشته ام..، ؟