ــــعَــــــصــــــر
برچسب ها:زندگی مربوط به من،
دارم به این فکر میکنم که
نمیتونم عاشقت نباشم ...
ک اگه نبودی الان من کجا
بودم ...
چقدر با اینجایی که الان
هستم فاصله داشتم ...
یاد اون روز میوفتم که قوطی
پپسی دستت بود و پرسیدی بلدی تو لحظه زندگی کنی؟؟
گفتم نه ...
میدونستی که بلد نیستم ولی
گفتی بهم یاد میدی...
الان میتونم دیگه ...
الان دارم تو لحظه زندگی
میکنم ...
کاری ندارم به گذشته ... به
آینده ...
این دوری آزار دهنده
داره روحمو میخوره ولی دارم باهاش کنار میام ...
میدونی چی میگم ...
کلاسات شروع شده ...
منم کم کم شروع میشه ...
دلم برات تنگ شده ...
تو میدونی ...
تو همه چیزو میدونی ...
خیلی چیزارو میخونی ...
پس چرا کاری نمیکنی ؟
میدونی چقدر آرزومه ببینمت؟
نمیدونی...
همه چیز با سرعت داره پیش میره و این خیلی داره نگران کننده میشه
هر چی که سرعت بالاتر میره کنترلت روی اتفاقای اطراف کمتر میشه...
نمیتونم فکر کنم ، گیج شدم و هیچ تصمیمی نمیتونم بگیرم ، همینکه الآن دارم اینارو تایپ میکنم با کلی بدبختی
بوده...
هی همش یاد وبلاگ میوفتم ، یاد شب بیداریای خوابگاه ، یاد احمد ، دوتا لیوان چای که همش مال من یخ میکرد و
مینشستیم توی تراس تا صبح سیگار میکشیدیم و حرف
میزدیم و نوشته هامونو برای هم میخوندیم...
همه چیز خیلی زودتر از اون چیزی گذشت که باید میگذشت...
یهو دیدم دارم وسایل اتاقو جمع میکنم و همشو میریزم توی چمدون
یهو خیلی خوابم گرفت...داشت وسایلشو جمع میکرد
دم صبح بود هنوز آفتاب نزده بود که دیگه خوابم برد...
ساعت یازده بیدار شدم ... دیدم ظرفارو شسته ، وسایلش نیست ...
رفته بود ، دلم میخواست موقع خدافظی بغلش کنم ، بهش بگم من بغل مندم باید صبر کنی چون قراره یه تابستون
نبینمت...
اصلن با هم خدافظی هم نکردیم
دوتامون رفتیم
نمیدونم با این همه فکر و کار و مشغله ای که داره وقت میکنه یاد من بیوفته یا نه ولی خب من که همیشه به
یادشم...
ولی خب قسمت عجیب داستان اینجاست که رفتنا خیلی آسون شده برام
آدما میرن بی خدافظی ، راحت تر شده چون یه جورایی دارم باور میکنم ته هر رفتنی یه برگشتنی هم
هست...شایدم ما رفتیم پیش اونا
نقل همون دیر و زود داره ولی سوخت و سوز ندارس...
خلاصش اینکه همه میان و میرن
منم نشستم این رفت و آمدو نگاه میکنم
ولی اگه اینایی که رفتن دیر بیان خودم میرم سراغشون
پس اگه جایی که همیشه بودم پیدام نکردین بیاین سراغ کسی که خیلی دوسش دارم
من همیشه همونجا میمونم....