بـــــــــــوســــه





عــشــق
...

ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 08:56 ب.ظ توسط ★✯☆sajjad☆✯★ نظرات | |
دختر 11 ساله تایلندی سوپاترا ساسوفان امروز رسما بعنوان پر موترین دختر دنیا نامش در کتاب رکورد داران به ثبت رسید.




 بـــقـــیــشو در ادامه مطلب ببینید . . . 


ادامه مطلب
نوشته شده در یکشنبه 27 فروردین 1391 ساعت 09:59 ب.ظ توسط ★✯☆sajjad☆✯★ نظرات | |

سربازی رفتن دخترا

صبحگاه:

فرمانده: پس این سربازه ها (بجای واژه سرباز برای خانمها باید بگوییم سربازه !)
کجان؟
معاون: قربان همه تا صبح بیدار بودن داشتن غیبت میکردن
ساعت 10 صبح همه بیدار میشوند...
سلام سارا جان
سلام نازنین، صبحت بخیر
عزیزم صبح قشنگ تو هم بخیر
سلام نرگس
سلام معصومه جان
ماندانا جون، وای از خواب بیدار میشی چه ناز میشی
...
صبحانه:
وا...اقای فرمانده، عسل ندارید؟
چرا کره بو میده؟
بچه ها، من این نون رو نمیتونم بخورم، دلم نفخ میکنه
آقای فرمانده، پنیر کاله نداری؟ من واسه پوستم باید پنیر کاله بخورم
...
بعد از صبحانه، نرمش صبحگاه (دیگه تقریبا شده ظهرگاه)
فرمانده: همه سینه خیز، دور پادگان. باید جریمه امروز صبح رو بدید
وا نه، لباسامون خاکی میشه ...
آره تازه پاره هم میشه ...
وای وای خاک میره تو دهنمون ...
...

ناهار
این چیه؟ شوره
تازه، ادویه هم کم داره
فکر کنم سبزی اش نپخته باشه
من که نمی خورم، دل درد میگیرم
من هم همینطور چون جوش میزنم
فرمانده: پس بفرمایید خودتون آشپزی کنید!
بله؟ مگه ما اینجا آشپزیم؟ مگه ما کلفتیم؟
برو خودت غذا درست کن
والا، من توخونه واسه شوهرم غذا درست نمی کنم، حالا واسه تو..
..
بعد از ظهر
فرمانده: چیه؟ چرا همه نشستید؟
یه دقیقه اجازه بده، خب فریبا جان تو چی میخوری؟
جوجه بدون برنج
رژیمی عزیزم؟
آره، راستی ماست موسیر هم اگه داره بده میخوام شب ماسک بزنم.
...
شب در آسایشگاه
جناب فرمانده، از دست ما ناراحتین؟
فرمانده: بله بسیار زیاد!
خب حالا واسه اینکه دوباره دوست بشیم بیایید تو آسایشگاه داره سریال فرار از زندان رو نشون میده، همه با هم ببینیم
فرمانده: برید بخوابید!! الان وقت خوابه!!
فرمانده میره تو آسایشگاه:
وا...عجب بی شعوری هستی ها، در بزن بعد بیا تو
راست میگه دیگه، یه یااللهی چیزی بگو
فرمانده: بلندشید برید بخوابید!
همه غرغر کنان رفتند جز 2 نفر که روبرو هم نشسته اند
فرمانده: ببینم چیکار میکنید؟
واستا ناخونای پای مهشید جون لاکش تموم بشه بعد میریم.
آره فری جون؛ صبر کن این یکی پام مونده
فرمانده: به من میگی فری؟؟ سرباز! بندازش انفرادی.
سرباز: آخه گناه داره، طفلکی
مهشید: ما اومدیم سربازی یا زندان! عجبا

نوشته شده در چهارشنبه 2 فروردین 1391 ساعت 05:06 ب.ظ توسط ★✯☆sajjad☆✯★ نظرات | |

میری خودکار بیک میخری ۱۰۰ تومن ولی غلط گیر ۸۰۰ تومن.

این یعنی اینکه اگه رو کاغذم اشتباه کنی برات گرون تموم میشه.

پس مواظب باش... 

راستی میدونی آدما وقتی بزرگ میشن چرا با خودکار مینویسن؟

برااینکه بدونن هر اشتباهی پاک شدنی نیست.


نوشته شده در چهارشنبه 2 فروردین 1391 ساعت 04:55 ب.ظ توسط ★✯☆sajjad☆✯★ نظرات | |

نوشته شده در چهارشنبه 2 فروردین 1391 ساعت 04:43 ب.ظ توسط ★✯☆sajjad☆✯★ نظرات | |

از دسـتـش بـدی واقـعـا ضـرر کـردی
 

ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 1 فروردین 1391 ساعت 07:42 ب.ظ توسط ★✯☆sajjad☆✯★ نظرات | |


دیگه من خسه شدم از بس گفتم ادامه مطلب خو خودت بزن دیگه ...

ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 1 فروردین 1391 ساعت 07:37 ب.ظ توسط ★✯☆sajjad☆✯★ نظرات | |

از دستش نده باحاله . . .

ادامـــــه مطـــلب یادت نــره . . .

ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 1 فروردین 1391 ساعت 07:27 ب.ظ توسط ★✯☆sajjad☆✯★ نظرات | |





لطفا این عکس را با دقت نگاه کنید

بعد به سوالها در ادامه  پاسخ دهید

الف . کدام یک خسته و خواب آلود به نظر میرسد؟

ب.آیا میتوانید دوقلو ها را تشخیص دهید؟

ج.چند زن در تصویر فوق وجود دارد؟

د.چند نفر خوشحالند ؟

ر.چند نفر ناراحت هستند ؟

اگر توانستید به سئوالات فوق جواب پیدا کنید قطعا شما جزو باهوشترین افراد

هستید !


نوشته شده در سه شنبه 1 فروردین 1391 ساعت 01:37 ب.ظ توسط ★✯☆sajjad☆✯★ نظرات | |

اقا پسرا


پسر در حال دویدن…
زااااارت (صدای زمین خوردن)
رفیق پسر: اوه اوه ؟؟؟؟؟؟؟؟چت شد؟ خاک بر سرت آبرومونو بردی ؟؟؟؟؟، پاشو ؟؟؟؟! (شپلخخخخخ “صدای پس گردنی”)
یک رهگذر: چیزی مصرف کردی؟یکم کمتر میزدی خب!
یک خانوم جوان رهگذر: ایییییش پسر دست و پا چلفتیِ خنگ



**************************

دختر خانوما

دختر در حال راه رفتن…
دوفففففففسک (زمین خوردن به دلیل نقص فنی در قسمت پاشنه کفش)
رفیق دختر: آخ جیگرم خوبی؟ فدات شم! الهی بمیرم! چی شدی تو یهو؟ وااااااااااای…
یک رهگذر: دخترم خوبی؟ فشارت افتاده؟ میخوای برسونمت دکتری جایی؟
یک پسر جوان رهگذر: ای وای خانوم حالتون خوبه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من ماشینم همینجا پارکه یه لحظه وایسین،با این وضع که دیگه نمیتونین پیاده برین


نوشته شده در سه شنبه 1 فروردین 1391 ساعت 01:17 ب.ظ توسط ★✯☆sajjad☆✯★ نظرات | |

داش ادامـــه مطـــلــبـــــو بـــچــسب . . . .
.
.
.

ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 1 فروردین 1391 ساعت 01:08 ب.ظ توسط ★✯☆sajjad☆✯★ نظرات | |
By the time the Lord made mothers, he was into his sixth day of working overtime.
An Angel appeared and said “Why are you spending so much time on this one”?

وقتی خدا مادران را می آفرید در روز ششم تا دیروقت كار می كرد.
فرشته‌ای اومد و پرسید: چرا اینقدر روی این یكی وقت می گذاری؟
و خدا پاسخ داد :
می دونی چه خصوصیاتی در نظر گرفتم تا درستش كنم ؟



نوشته شده در سه شنبه 1 فروردین 1391 ساعت 11:06 ق.ظ توسط ★✯☆sajjad☆✯★ نظرات | |

مــنم یــه زمونــی همــیـن جـــــور بـــــودم ولـی حــالا از دو طــرفم گذشته خـدارو هزار مرتبه شــکر میکنم ... 


★★داش تــو ادامــه مطلـبه . . .★★

ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 1 فروردین 1391 ساعت 08:39 ق.ظ توسط ★✯☆sajjad☆✯★ نظرات | |

★★داش ادامــــــه مـــطــــلبو بــــــخـــــــون ...★★
ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 1 فروردین 1391 ساعت 08:31 ق.ظ توسط ★✯☆sajjad☆✯★ نظرات | |

★★بـاس ادامـــه مـطـلبو بــخونی یادت نره ...★★

ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 1 فروردین 1391 ساعت 08:23 ق.ظ توسط ★✯☆sajjad☆✯★ نظرات | |
زندگی" بـــــاغــی" است

که با عشق "بـاقـی" است.

"مـشـغـولــ دل" باش

نه "دل مــشـغـو
ل"

بیشتر "غـصـه هـای مـا"

از "قـصـه هـایــ خـیـالـی مـاسـت"

پـس بـدان اگـر "فـرهـاد" بـاشـی

هـمـه چـیز "شـیـریـن" اسـت ...

نوشته شده در سه شنبه 1 فروردین 1391 ساعت 08:14 ق.ظ توسط ★✯☆sajjad☆✯★ نظرات | |
حسنی نگو جوون بگو
علاف و چش چرون بگو

موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ، واه واه واه
نه سیما جون ،نه رعنا جون

نه نازی و پریسا جون
هیچ کس باهاش رفیق نبود

تنها توی کافی شاپ
نگاه می کرد به بشقاب !

باباش می گفت : حسنی می ری به سر بازی ؟
نه نمی رم نه نمی رم

ادامـه مـطـلبو داشته باش خـعـلی با حاله . . .


ادامه مطلب ...
نوشته شده در سه شنبه 1 فروردین 1391 ساعت 07:50 ق.ظ توسط ★✯☆sajjad☆✯★ نظرت خعلی مهمه | |