Cafe me
! یو
:)!! فکر کنم پارسال همین موقع ها بود که یه گیف از هانجی و لیوای گذاشتم و بعدشم خاطره شیر
=-= امسال فرقش با پارسال این بود که من گوشی بردم و تک تک لحظات سو استفاده کردم
D: ادامه
Continues
دلم میخواد جیغ بزنم *-*
امروز تو حیاط بودیم برا نذری فردا :|
یه دختره ابتدایی اومده بود انقدر کاوایی بود *-*
همین جوری داشتم نگا میکردم دیدم پیکسل انیمه ای داره *-*
ستایش و اتنا و مبینا گفتم اونا هم رفتن به دختره بگن :|
منم از روی زمین محو شدم کلا :|
دیدم یه گله ادم با اون دختره دارن حمله ور میشن سمتم :|
ستایش گفت : بهش گفتم پیکسلت انیمه ای هست ؟!
اونم گفت : اوتاکویی *-*
من ناخودآگاه اصن نفهمیدم چی شد پرید بغل دختره ! :|
گفت : خادم سیاه دیدی ؟! *-*
گفتم : اره *-*
کراشش شیل بود *-*
گفتم : اتک؟! *-*
- اره *-*
+ توکیو غول *-*
- عررر *-*
از اون ور هم بچه ها هی مسخره میکردن :|
گفت : فکر نمی کردم تو قم این اوتاکو باشه !
+ سعی کن دوستات رو اوتاکو کنی فرزندم ! *-*
- مانگا خوندی؟!
+ ارههه *-* اتک ، ناکجا آباد موعود
- من دگا اوپا میخونم :"
*وی تاحالا اسمشم نشنیده *
+ عاا
× چندمی ؟!
- شیشم
+ شیشم؟! جانن *-* سال دیگه اینجایی دیگه *-*
- نه :|
آخرش هم باهم دست دادیم و گفتیم گامباره و جانه :")
ستایش ( دوستم :| )هی اونجا پارازیت نینداخت دورغ تو در آپریل دیدی ؟! :|
آخرش هم میخواست بگه اوتاکو زبونش گرفت با یه لحنی گفت اودادو XD
ولی خدایی یه حسی دارم ! بالاخره یه اوتاکو اصیل پیدا کردم !*-*
نذارید بگم روش کراش زدم *-*
اهم همین به امید پیدا کردن اوتاکو های بیشتر
جانه :")
پ.ن : فردا نذری داریم شیروان و و کیک :| از مراحل عکس میگیرم براتون :|
Hi ! Welcome to my web As you can see I am ARMY. My life is shaped by 7 angels. Thanks Sara - |