[ سه شنبه 29 اسفند 1396 ] [ 01:20 ق.ظ ] [ ✭Barana_ tajii✭ ]
I miss you coach(Andrea Stramaccioni) به نام خدا به نام عشق به نام تیمی که تو قلبـــه میلیون ها عاشقه به نـام اسـتقلال /تــاج دوستاره آسیا/ #آبــی_به_رنگ_آسمـان #سال_نو_مبارک
[ چهارشنبه 4 تیر 1399 ] [ 10:47 ب.ظ ] [ ✭Barana_ tajii✭ ]
و در آخر این نادان ها هستند که جهان را دگرگون میکنند. گاهی تغییرات سخت،ویران کننده و اساسی هستند. به زودی شاهد این اتفاقات مثبت خواهیم بود. آن روز.... دور نیست. Bani [ جمعه 1 فروردین 1399 ] [ 03:09 ب.ظ ] [ ✭Barana_ tajii✭ ]
آقــای فرشیــد اسماعیلـــی این روزا وصف خوبیات زیاد از بازیکنای جوونتر تیم شنیده میشه. کمکات بهشون... چه مالی،چه روحی روانی،چه اینکه هواشونو همیشه داشتی... هرچند که این قلب مهربونت از دوسال پیش به من ثابت شدست مهربــون...سلطان لحجه شیرازی....کاکو ....داداش محمد و فرزانه جون مررررررررسی که اینقد خوبی! {نمیدونی چ قد دلم واسه خوب..بــــآشه گفتنات تنگ شده... زیباترین لحجه شیرازی دنیا رو توداری،درجریانی که؟ بهترین صدارو توداری! غرغرو ترین و بهونه گیرترین ادم دنیا تویی! خیلیم پرویی! درجریانی؟} آقای اسماعیلی... دلم برات تنگ شده:/ [ چهارشنبه 28 اسفند 1398 ] [ 05:30 ب.ظ ] [ ✭Barana_ tajii✭ ]
موزیک به نام عشق_کاری از مهبد عزیز 98 گذشت! سال متفاوتی بود،خیلی متفاوت شاید برای من! از اولاش بگیر تا خرداد و تیر لعنتی... شهریور و مهر و ابان پر از خاطره های ایتالیایی... جدایی سرمربی...23روز ناراحتی! دبیرستان و رشته ریاضی! جشنواره ستارگان اصفهان... کلی کتاب جدید... یه گــــــام بزرگ به هدف نزدیک شدن... به همشون که نگاه میکنم میبینم چیز زیاد بدی هم نبوده!یه سری روابط تموم شدن و فصل جدیدی از روابط دیگه کلید خوردن.خوشحالم اگر هزار بار دیگه هم به عقب برگردم باز هم دوستیمو اونجا با اون شخص تموم میکنم..محترمانه با 10 سال خاطره خداحافظی میکنمو.... شاید دلم بخواد واقعن امسال هر روز 1 درصد پیشرفت بکنم به سمت چیزی که میخوام! امیدوارم کمکم کنی!میدونی ک بدون تو نمیشه! برای تک تک انسای روی زمین ارزوی یه سال پر از خوشحالی دارم.. ارزو میکنم امسال لبخند های از ته دل همتونو ببینم.. ساز دلتون کوک رفیقای من بخندید! زیاد! سال نو تون حســـــــــــابی مبارک
[ یکشنبه 15 دی 1398 ] [ 09:36 ب.ظ ] [ ✭Barana_ tajii✭ ]
" خداحافظ رئیس " قصه جدایی ها همیشه تلخ و حزن انگیزند. رئیس را از آبی ها جدا کردند،محبوب قلبشان را از ایران فراری دادند اما بهترین جواب به این سوال را در دنیای فوتبال سر الکس فرگوسن کبیر داده است: کسانی که در روزهای شکست در کنار ما نیستند، در روزهای پیروزی حق حضور ندارند. این خطاب به تک تک مدیران خیانت کار است!!! آری دلتنگ رئیس خواهیم شد، دلتنگ جنتلمنی که انگار آمده بود رویایمان را بیدار کند و برود. این بار رویا بیدار شده است، خودباوری در بند بند وجود آبی ها رخنه کرده است. اِستِرا به ما یاد داد تا آخرین نفس ناامید نشویم، یاد داد جنگیدن و تسلیم نشدن رمز پیروزی است. از ویرانه ها کاخ ساخت اما زمانی که باید تاج گذاری می کرد کاخ زیبای معمار ایتالیایی را ویران کردند. حالا باید دست روی زانوهای خود بگذاریم و بار دیگر این کاخ رویایی را از نو بنا کنیم اما این بار بدون رئیس، آری بدون او... بدونِ مردی که در تاریخ آبی ها جاودانه شد.. باید به رئیس نشان دهیم که درس هایی که به ما داده است را به خوبی یاد گرفته ایم و تا آخرین نفس خواهیم جنگید، دوباره برخواهیم خواست و رویای فتح آسیا را زنده خواهیم کرد. رئیس برای تمام خاطرات خوبی که برایمان ساختی از تو ممنونیم، تو باعث شدی سرزمین چکمه را بیشتر دوست بداریم، امیدواریم روزی دوباره تو را روی نیمکت نراتزوری تماشا کنیم. میلیون ها قلب با رفتنت شکسته شد اما تو با رفتنت هم نشان دادی در زیر پوست این باشگاه چه خبر است. نشان دادی ارزش صداقت بیشتر از همه چیز است. صادقانه و تا ابد در قلب آبی ها ماندگار شدی. راستی آقای رئیس فایل صوتی ات خطاب به فرهاد را شنیدیم، باید اعتراف کنیم هیچ کس اینجا به تو مانند نخواهد شد... اقای استراماچونی... میدونی با نبودت چند میلیون هوادارا نخوابیدن؟ شب تا صبح متنظر به صفحه گوشیاشون نگاه میکردن بلکه خبری بیاد..از تو! اره از خوده تو..23 روز تمام..! برات تجمع کردن اعتراض کردن..تو خیابون اومدن!اما نشد ک باز کنار هم باشیم.. نشد دوباره با دیدن سه پنج دوی دوست داشتنیت اشک بریزم از خوش حالی و چه شادی ها گذرا اَن...! مثل یه خواب بودی..کوتاه و شیرین!اما برمیگردی و من این قول رو به تو میدم! دلم برات تنگ میشه اما به لیست حسرت هام اضافت نمیکنم!اسمت قاطی اسم تیام و جپاروف و پاتوسی و... نمیره چون تو برمیگردی و دوباره یه استقلال با یه فلسفه جدید میسازیم عاشقتم مرد ایتالیایی جذاب من! I miss you boss♥
[ شنبه 14 دی 1398 ] [ 10:51 ب.ظ ] [ ✭Barana_ tajii✭ ]
این مطلب رمزدار است، جهت مشاهده باید کلمه رمز این مطلب را وارد کنید. [ سه شنبه 9 مهر 1398 ] [ 07:51 ب.ظ ] [ ✭Barana_ tajii✭ ]
این قشنننننگ ترین قاب توی این چند ماه اخیر بود^^ استقلال3-1گل ریحان البرز درخشش سجاد آقایی ستاره جوون استقلال و هافبک بازیساز درجه یکمون فرشید اسماعیلی پنالتی خراب کردن مری تبریزی و اشکاش روی نیمکت درخشش عارف غلامی و روزبه چشمی تو دفاع عوض شدن روند بازی با اومدن آرش رضاوند و البته رفتن برق استادیوم!!!! همه و همه و همه..ی شب قشنگ..رویایی و ارمانی!استقلال استرا خیلی مدرنه اما حیف ک ی جاهایی یه ابزارایی نداره.. ولی خب..ب قول مربیمون: ما به نداشته هامون فکر نمیکنیم! و البته این جملشم باید با طلا نوشت زد به سردر باشگاه: ما توی تیم فشار هارو تحمل میکنیم و به خاطر تحمل فشار ها پول دریافت میکنیم!بازیکن ها باید باهاش کنار بیان سرشونو بالا بگیرن و تلاش کنن! به همین قشنگی!!!!مرد ایتالیایی...ممنون^^ من ک عاشق این استقلالم..البته از روز اولم بودما..اما لعنتی خیلی خوشم اومده از این سبک بازی جدید ک داری تو تیم ما پیادش میکنی..ببخش ک دستت خالیه..اما میدونیم ک تو بیشتر همه دنبال موفقیتی^^در ضمن... مثل سجاد اقایی تو زندگیتون مفید باشید 30 دقیقه یک گل یک پاس گل ترکیب دیروز(همه شاخا همه دافا) بالا راست:حسین.عارف.موری.ممد.روزبه.میلاد پایین راست:مهدی.فرشید.داریوش.علی کریمی.علی دشتی این یه استعداده.. اقای فتحی...خواهشا سجادو دیگکه رد نکن بره!!!!مرسی ک هستی پسر! آخ که فدای خنده هات مرد ایتالیایی جذاب من!!! همیشه بخندی سلطان!
[ شنبه 6 مهر 1398 ] [ 03:44 ب.ظ ] [ ✭Barana_ tajii✭ ]
هی بِرارم... تولدت مبارک^^ با استقلالمون تو یه روز ب دنیا اومدی و چ سعادتی!و چه اتفاق قشنگی**
[ یکشنبه 24 شهریور 1398 ] [ 10:05 ب.ظ ] [ ✭Barana_ tajii✭ ]
من پای استقلال روزای بد وایسادم... استقلال نزدیک به روزای فوق العادشو ول کنم؟ عصبانیم از دست تک تکتون ولی حیف که الان وظیفم حمایته:/ بعدن به خدمت تک تک بازیکنان خاطی خواهم رسید^^ خدایا توروخدا شیخ برسه..میدونی که من سکته میکنم اگه دفعه بعد موری تو ترکیب باشه! و فرشید...!تو عادته همون جایی که نباید...خواهشا اوکی شو دیگه! [ چهارشنبه 20 شهریور 1398 ] [ 10:28 ب.ظ ] [ ✭Barana_ tajii✭ ]
همچنان همراه و همصدای #bluegirl در اینستا^^ Barana_tajii@
[ چهارشنبه 13 شهریور 1398 ] [ 02:20 ب.ظ ] [ ✭Barana_ tajii✭ ]
به به جمعن همه روزانه نویسا!!! اخرین باری ک نشستم و نوشتم تابستون پارسال بود..شایدم قبل ترش! وب من چن بار نصفه نیمه هک شد و خب خیلی از خاطرات از 94 ب اینطرف پاک شد..! اینقدر از اون زمان گذشته که واقعن غریبم با روزانه نویسی.. شاید هم یادم نیست چون خیلی وقته نمینویسم مینویسم ..اما به سبک قبلم و تو موضوعات قبل حتی ی کلمه هم دیگه نمینویسم! موضوع من ..سبک من.. و علاقه های من الان همینن و قطع به یقین تغییر نخواهند کرد.. اما دلم زیاد تنگ شد.. پس این یه پست موقته ک مغز من ازادانه کلماتو توش به بازی میگیره.. من کلن ادمیم که زیاد دوست نداره حرف بزنه و شاید همین مسبب اینه ک من هیچوقت همچین پستایی نمینویسم من ادم پر حرفی نیستم...یعنی درکل. در پی زیاد حرف نزدنم حوصله سر بر نیستم اما ترجیحا زمانی که نیازه و مطمئنم ک اشراف کامل به اون موضوع دارم شاید حرف بزنم در غیر این صورت ترجیح میدم بقیه همون چیزیو فکر کنن که خیال میکنن میخوان! من عینکی ام!من ادمی نیستم که زود با کسی دوست شه یا اینکه حداکثر به چند جمله اکتفا میکنم! من افکار خودمو به حرف زدن با دیگران ترجیح میدم اما هیچوقت اجازه نمیدم به خودم که غرق بشم توی سراب خیالاتم. من کاملن نه ولی زیاد کمال گرام!به خاطر همین هیچوقت از خودم و کارم راضی نمیشم و همیشه انتظار بیشتری دارم و خب این تا جایی درسته چون میوه ای که فکر کنه رسیده لا اینکه بفهمه کپک میزنه! پس همیشه تعادلی در اینجا لازمه... همیشه تعادل و حد وسط برام مهم بوده..ولی منکر نمیشم افراط در جاهایی بسیار قشنگه. کسی نمیتونه منو ناراحت کنه..جالبه!اما واقعن اینطوریه..کسی نمیتونه منو ناراحت کنه جز استقلال خب این حقو من میدم ک کی ناراحتم کنه دیگه و خب من این جازرو به کسی نمیدم خب همیشه خوبه ادم یه چیزیو داشته باشه تو زندگیش که وسط همه بدبختیاش یادش بیافته و لبخند بزنه..اونو برا خودتون جور کنین..ک خب من خیلی وقته یکیشو دارم.. خب دیگه..البته مجبورم هی کلی بگم چون اشاره کردم من چند ساله که اینجوری ننوشتم! اینقدر فری و ازاد و درهم برهم..من اجراییم..ینی یه شخصیت اجرایی که نظم در هر شرایطی براش مهمه و درواقع یه چیزیم بین اگزکیوتیو و کنسول! کلن توام با عشق میبینم و خب بماند عشق نباشه من زنده نمیمونم..!! سخت میگیرم و سخت گرفته شدن رو دوست دارم.. اما خیلی جاهام راحتم.. یعنی راحت میشینم و راحت پامو رو پام میندازم.نه غرق در افکارمم و نه فرار میکنم من خیلی تمرین کردم تا تونستم جوری کنار ساحل راه برم که اب دریا خیسم نکنه. من ادمی نیستم
که شوخی کنه...یعنی از شوخی های بقیه حتی در عین شوخی بودن بدم میاد چون
اونا درباره چیز هایی که کاملا جدین برای من شوخی میکنند!البته با دوستام شوخی میکنم و هیچوقت از شوخی کردن با ادم بزرگا خوشم نمیاد چون باید حدم رو جلوشون حفظ کنم و هرچیزیو نگم! اوه
و این واقعا برای من سردرد اوره!و این دلیلیه که شاید زیاد علاقه به قاطی
کردن خودم تو حرفای بقیه ندارم!خب چون حرص میخورم از حرف های اشتباهشون!غرغروام هستم!و اینا منو
اذیت میکنن و گاهی مجبورم بگم خدایا من جای اونا ازت عذر میخوام! کلن کنار میام..ولی نه با همه چیز و هیچ چیز!این مهمه! نمیگم قانعم ولی طمع هم ندارم..اهل ریسک هم نیستم و هم هستم!ولی خب همیشه اینو تکرار میکنم که بزرگترین ریسک اینه ک ریسک نکنم. من شیش یا هفت سال شاگرد خانم عزیزی بودم..یاد گرفتم مثل عزیزی راه برم.. مثل اون حرف بزنم..رفتار کنم..و حتی فکر کنم چون اون واقعن برای من بهترین و وجود کسایی مثل اون برای همه لازمه..کسی که یادت بده چجوری درست زندگی کنی قبل اینکه به قول خانوم با اون غول های بزرگ و سیاه زندگی روبه روشی! اون همیشه میگفت هر ادمی ی جوری ب ی شیوه ای میتونه با دنیای درون بقیه ارتباط برقرار کنه و خب این مختص هر فرده... همیشه از اینکه کنار اونم حس خوبی بهم دست میداد از همون حسا که تو زندگیت فقط یه بار اونم کنار یه ادم بهت دست میده که انگار همه ی دنیا برای توئه!و من همیشه سر کلاس اون برای نود دقیقه همچین حسی داشتم و خب میدونم کنار هیچ بشری دیگه حسش نمیکنم! از اون یاد گرفتم کاملا خودکفا باشم و خوب البته استعدادش ذاتا توم بود!من واقعن همچین ادمی بودم و خب پرورشش دادم..من کلا ادم وابسته ای نیستم!و احساسی کاملا استقلال دارم.. حتی چند وقت پیش با رفیق 10 سالم دعوام شد.. و خوشحالم از اینکه وقتی اومد باهام اشتی کنه..فهمیده بود وقتی باشه زندگی من اینجوره و نباشه هم باز زندگی من اینجوره.انسان ها باید حد خودشون رو بدونن چون این برترین ادبه. دوستم یه روزی حرف خوبی زد..گفت من انسانیت رو تحسین میکنم! و این جمله شد برای مدتی سر در وب من در ...فکر کنم دوسال پیش! I admire humanity و خب شاید این خیلی جاها نظر منو عوض کرد.و اون روز هم باز بحث یه جمله دیگه بود که میگفت همه چیز ممکنه..خانوم عزیزی همیشه به یکی از بچه ها اینو میگفت..اون حتی اون ی جفت کفش خاص و نوشو که یک بار بخصوص فقط پوشید سر کلاس رو به اون دوستم داد و گفت وقتی خواستی بری برای کار یا از این قبیل کارها که عمدتا جراتشو نداری..این کفشارو بپوش و هر جا رفتی یادت نره که کفشای من پاته!و خب فکر کنم این حس همیشه تو من بیشتره تا اون دوستم البته با اینکه کفشا مال من نبود! با وجود اینکه همیشه خشن بود و سفت و سخت گیر اما اون همینجوری با همین اخلاقش ادمارو جذب میکرد..البته همرو نه..چون عمدتا همه قابلیت درک دنیای معلمی که بعضی روزا مانتوی جیغ صورتی یا مقنعه سبز مغز پسته ای میپوشید رو نداشتن!و خب این واقعن عجیب بود! البته اون منو چند بار همون اوایل از کلاس بیرون کرد...ولی من بازم میرفتم.. این اخریا بهم گفت تو یه کله شقی اما بلدی از زندگیت لذت ببری..و خوشحال بودم بعد 7 سال از معلمم اینو میشنوم! از کسی که زندگیمو..منو..ساخت!به بهترین نحو ممکن و من واقعن مدیونشم.. شاید مجبور شم یه روزی خب در اینده ای نزدیک وبمو کاملا خصوصی کنم و برای ورودش رمز بذارم.. چون ممکنه دیگه تنها وبم جایی باشه ک ازادی عمل دارم..و خب بیان بهتره. امیدوارم سالها کنار هم خوش بگذرونیم دخترا حتی وقتی بزرگ شدیم و غول های بزرگتریو رد کردیم.. باور کنین کنار هم بودن خیلی قشنگ تره خوبه انتظار نداشته باشیم بقیه تو ناراحتیامون باشن..اما ب کسایی بگین ک مطمئنین حالتونو خوب میکنن..چون میدونم نصف ناراحتیای ما از هم اینه ک طرف چرا وقتی من حالم بد بود نبود..عاقا جان اون بدبخت از کجا بدونه خوب!!!! اینقد سخت نگیریم همه چیزو ک ب خودمون بدتر همه سخت بگذره..لبخند بزنین و رد شین.. همیشه دوست داشتم اینو بهتون بگم...و خب خیلی وقته تلخ ترین حقیقت دنیا اینه که کسیو از نزدیک بشناسین پس عزیزای من چشماتونو ببندین و با تصور اینکه همه خوبن رد شین [ جمعه 8 شهریور 1398 ] [ 08:05 ب.ظ ] [ ✭Barana_ tajii✭ ]
فصل نقل انتقالات و رفتن ستارههای تیم؛ تشکیل تیم با کلی بازیکن جدید؛ ایجاد حواشی، از ارکان مختلف فدراسیون تا رسانههای زرد و پولکی؛ یک نیم فصل اول غمانگیز؛ تقویت تیم در نیم فصل و آمدن یکی دو ستاره؛ یک نیم فصل دوم فوقالعاده با رکورد ها و آمار و ارقام عالی؛ اما دیر!!! نتیجه: قهرمانی از دست رفته! اییییییین سناریوی تکراری استقلاله! وقتی همه جامعه داوری ایران پاچه خوار استاد دانشگا ی جاییو میکنن توقع دارین بیان بگن اشتباه کرده؟؟؟؟ قبل از گل، دو تا خطای اشتباه از استقلال گرفت و تا وقتی استقلال گل نخورد سوت بازی رو نزد! همینقدر بی شرف^^ همینقدر بی ناموس^^ آقای فغانی؛یه روزی چنان این بیشرف بازیاتو سرت تلافی میکنم که به گو خوردن بیافتی و اینقد ماله کشی نکنی هم تو هم اون رفیقای بوقت^^ ببین من کی گفتم!!!! این مرد نه شومنه نه شال آبی تو هوا میچرخونه نه راه به راه مصاحبه میکنه نه تو اینستا و فضای مجازی میچرخه نه حرفهای عامه پسند و قلمبه سلمبه میزنه... تیم سال قبل شخم زده شده بازیکنان تاثیرگذار رفتن قرار بود بازیکن بگیرن که هنوز لَنگ هافبک بازیساز هستیم.... با این همه جلوی فولاد دو سوم بازی صاحب توپ بود دو برابر فولاد پاسکاری کردن اونم با دقت فوقالعاده ۸۲% و به تیمی که آقای گل فصل قبل رو داشت و خط حمله زهرداری تا دقیقه ۹۵ و زمان قانونی بازی یک موقعیت هم نداد! اگه چیزی سرت نمیشع پس زیپ ایت! این بشر مثل هر مربی دیگر زمان میخواد با ابزار! و البته همراهی مسئولین در خوابِ باشگاه استقلال و حمایت ما هوادارا^^ حداقل ما سهم خودمون رو به بهترین نحو انجام بدیم و با تمام وجود و عشقمون حمایتش کنیم. البت الان سایت لجن ورزش3 و برنامه شبای دلالی با دعوت از نوذر رودنیل و خسروی ثابت می کنن که بازی 20 دقیقه وقت های تلف شده داشته، فوتبال ما پاکه، فغانی آدم با شرفیه،وزیر دلال و دروغگو نیست،پسر وزیر بی شرف نیست و تیم حکومتی هم پر افتخار ترین تیم اسیاس!
خب دیگه...تا کور شود هر آنکه نتواند دید! مخصوصا شما دوست عزیز رونیکا! گفتم بدونی با من دهن ب دهن نزاری ک بد تو دهنی میخوری!من ک پشت این تیم هسم توام رژیمتو عوض نکن مث بقیه اعضا تیمت همون چیزیو نوش کن ک اول هر صبح از استقلال میخورن!فقط اضاف نزن رو دل میکنی.اره^^ پیروز و پاینده باشید! [ پنجشنبه 7 شهریور 1398 ] [ 04:32 ب.ظ ] [ ✭Barana_ tajii✭ ]
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من دل من داند و من دانم و دل داند و من.. استقلالvsفولاد خوزستان خدایا مواظب پسرای تیممون..هوادارای تیممون و کوچ مون باش^^ ایشالله بریم ب امید موفقیت و برد
[ چهارشنبه 6 شهریور 1398 ] [ 03:43 ب.ظ ] [ ✭Barana_ tajii✭ ]
از ته دلم برا همتون آرزو میکنم تو تک تک لحظات زندگی.. خدا هواتونو داشته باشه شاد باشین رفقا^^
[ یکشنبه 3 شهریور 1398 ] [ 04:47 ق.ظ ] [ ✭Barana_ tajii✭ ]
مادوتا بیهوده ولی خوب ب هم می آییم! هر کیم حرف مفت زد بگو بزنم تو دهنش تا ادم شه صبحتون بخیر رفقا ۵:۵۰ بامداد [ شنبه 2 شهریور 1398 ] [ 07:18 ب.ظ ] [ ✭Barana_ tajii✭ ]
دوست داشتم حداقل روز تولدت باشـی... تا ک هر چند غیر حضوری،اما حضوری بهت تبریک بگـم! فک نکنی یادم رفتـه ها.. تــــولــــــــدت مبــــارکآآآآآآآ خواهری..دوستم..رفیقم...قدیمی..صمیمی دیگه چی بگم؟؟خره!** {{اگ اومدی..اگه خوندیش.. بشمار ببین چندمین سالگرد تولدیه ک کنار همیم با همه ی نبودنامون♥}}
Total pages : 5 1 2 3 4 5
| About me تو همانی که بودنت،داشتنت و هواداریت
افتخاریست بی انتها! ای بی انتهای قلب من ای معشوق میلیون ها دل عـاشق استقلالــــم به رنـگ آبــی پیـراهنـت قســم در هر شرایطی با هر مقام و نتیجه ای تا ابد استقلالـی میمانم! پس بمـان در این روزهای گمشده میان تاریکی های دنیا استوار و پابرجا! که اگر شکسته شوی ویران میشود این هوادارای که سـالهاست تمامش شده تو! بگذار هر چه میخواهند بگویند!آن یاوه گویان که نمیدانند چه دنیایی را ساخته ای آنان که نمیدانند درد هست و تو درمانش هستی کسی چه میداند بی انتهایی من با تو معنا میشود.. کسی چه میداند تو تمــام منـی! تمام ناتمام های من عاشقانه دوستت دارم! barana My friends Links Side plates Archive Visit Today visit :
Total visit : This month :
|